پژوهشگران آلمانی: اسلام حلقههای جهادی یک اسلام مندرآوردیست
گروهی از پژوهشگران آلمانی حلقهای از جوانان سلفی را که در حال تبادل نظر برای عملیات انتحاری بودند زیر نظر گرفتهاند. نتیجه تحقیق: هویتیابی در پناه یک اسلام ابداعی.
برای نخستین بار گروهی از پژوهشگران آلمانی چگونگی گرایش جوانان غربی به اسلام افراطی و جهادی در شبکههای مجازی را بررسی کردهاند. نتیجه تحقیق پژوهشگران دانشگاه اوزنابروک و بیلفلد در آلمان نشان میدهد که اسلام این جوانان یک ایدئولوژی مندرآوردی برای هویتیابی و تسکین آلام خانوادگی و اجتماعیست.
پژوهشگران دانشگاه اوزنابروک و بیلفلد آلمان حلقهای از جوانان سلفی در شبکه واتساپ و پیامهای آنان به یکدیگر را زیر نظر گرفتند و بررسی کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که این جوانان نه به رفتن به مسجد و عبادت در جمع نمازگزاران و معاشرت با آنها علاقهای دارند و نه به اسلام سنتی. آنها حتی از اصول دین اسلام هم چندان اطلاعی نداشتند.
میشائیل کیفر، یکی از پژوهشگران انستیتو اسلامشناسی در دانشگاه اوزنابروک که در این پژوهش مشارکت داشته است، میگوید:
«این جوانان اسلام خودشان را ابداع میکنند. اسلام آنها اما با اسلامی که میشناسیم به هیچوجه قابل مقایسه نیست.»
پژوهش یاد شده در حلقهای از نوجوانان و جوانان ۱۵ تا ۳۵ سال انجام شده. آنها حتی مسلمانان مهاجری را که با عقاید جهادی آنها مخالفاند، به عنوان دشمن خود میپنداشتند. این نوجوانان و جوانان گمان میکردند «اسلام ناب محمدی» فقط اسلامیست که آنها بدان اعتقاد دارند.
میشائیل کیفر میگوید:
«در این حلقههای جهادی، نمیتوان از اسلام افراطی سخن گفت. بلکه بحث بر سر افراطگرایی اسلامی در معنای تفسیر افراطی و خشونتطلبانه از اسلام است برای هویتیابی در جهت خودبرترپنداری.»
پژوهشگران دانشگاه اوزنابروک و بیلفلد آلمان بیش از ۵۷۰۰ پیامی را که این گروه از اسلامگرایان با یکدیگر در شبکه واتساپ رد و بدل کردهاند، بررسی کردهاند. این پیامها برای هماهنگی درباره یک عملیات انتحاری بین آنها رد و بدل شده است. رهبر گروه، همواره یادآوری میکرده که هدف اصلی انجام آن عملیات انتحاریست.
پژوهشگران درباره هدف عملیات انتحاری که در این حلقه از اسلامگرایان سلفی طراحی شده سکوت کردهاند.
یکی از موضوعاتی که پژوهشگران در این تحقیق درباره آن مطالعه کردهاند این پرسش بوده است که کدام گروه از نوجوانان و جوانان بیش از دیگران در خطر افراطگرایی قرار دارد.
آندراس تسیک از دانشگاه بیلفلد که درباره خشونت تحقیق میکند و در این پژوهش هم مشارکت داشته، میگوید:
«اغلب نوجوانان مسلمانی که مدرسه را به پایان رساندهاند و حالا قصد دارند شغلی انتخاب کنند در معرض افراطگرایی اسلامی قرار دارند.»
به گفته این محقق، رویدادهایی مانند درگذشت یکی از اعضای خانواده، بیماری یکی از عزیزان، اعتیاد به مواد مخدر و همچنین تجربه خشونت خانگی از عوامل مؤثر در گرایش به افراطگرایی اسلامیست.
اینگونه نوجوانان ابتدا در شبکههای مجازی، در حلقههای جهادی پرسشهایی را درباره هدف از هستی و مفهوم زندگی مطرح میکنند و سپس به جهادگرایان میپیوندند.
پژوهشگران میگویند از این تحقیق چنین برمیآید که برای پیشگیری از گرایش نوجوانان و جوانان مهاجر به افراطگرایی اسلامی بیش از هر چیز به مددکاری اجتماعی و رواندرمانی این گروه از نوجوانان مهاجر نیاز است.
نظرها
reza
میشائیل کیفر، یکی از پژوهشگران انستیتو اسلامشناسی در دانشگاه اوزنابروک که در این پژوهش مشارکت داشته است، میگوید: «این جوانان اسلام خودشان را ابداع میکنند. اسلام آنها اما با اسلامی که میشناسیم به هیچوجه قابل مقایسه نیست.» آقاچرا خاک به چشم مردم میپاشی ؟؟ آخه عزیز...نازنین چرا آدرس غلط میدی؟؟ چرا نمی خواهی حقیقت ماجرا را با مردم وعوام الناس درمیان بگذاری؟؟ تا شاید ما هم توفیق این را داشته باشیم که مانند آئین مسیحیت به لزوم باوربه تجدید نظرطلبی ایمان بیاروریم؛ ابداع کدام ست؛ اسلام آنها و اسلامی که شما میشناسید یعنی چه؟؟؟ مگر آیات مدنی را عمهء بنده ساخته و پرداخته: نِساؤُكُمْ حَرْثُ لَكُمْ فَاْتُوا حْرَثَكُمْ أنّی شِئْتُمْ. يعنی زنان شما كشت شمايند و در هر کجای كشت خود ميتوانيد وارد شويد” سورهء نساء آیه ۳۴ “وَ الّلاتی تَخافُونَ نُشُوزِهُنَّ فَعظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فيِ الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ…” اگر زن شما در مقام نافرمانی و سركشی برآمد نخست او را پند دهيد، اگر به راه نيامد از همخوابگی محرومش سازيد و اگر باز تسليم نشد و اطاعت نكرد او را بزنيد آیه ۱۲ سورهی انفال فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ سر دشمنان از بالای گردن بریده شود و سرانگشتان دست دشمن قطع شوند تا نتوانند اسلحه به دست گیرند. سورهء انفال آیه ۶۷ اسیرکشی “ماكانَ لنَبَّيِ اَنْ يَكُونَ لَهُ اَسْری حَتّی يُثْخَنِ فی اْلاَرْضِ تُريدُونَ عَرض اّلدُنيا وَ اللهُ يُريُدَ الَاخِرةَ” پيغمبر را (شايسته نيست) نرسيده است كه اسيران را با گرفتن فديه آزاد كند. خون ناپاكان ريخته شود. شما (صاحبان اسيران) استفاده از وجه فديه آنها را ميخواهيد و خداوند سری آخرت را برای شما”
شهروند
لطفا اصلاح شود: تسکین آلام، نه تسکین آمال. ---- زمانه: سپاس از شما کاربر گرامی، تصحیح شد.
ایراندوست
دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی و بخشی از رسانههای روان گردان متصل به قدرت در غرب، میدانند که مشتی جوجه مسلمان سرخورده در اجتماع، آفتابه دزد و بنگی با گرایش به مرگ ، نیستی و خودکشی با شهرت و افتخار با ذهنیتی محدود و مرتجع، مسبب این خشونت لجام گسیخته هستند ولی سخنی در باب یک تحلیل سیاسی- اجتماعی از این معضل به زبان نمیاورند، نوع بومی غربی آن در شکل راسیسم،نازیسم و فاشیسم بروز میکند و نوع جهان سومی و حاشیه نشینی آن ، بصورت تحجر مذهبی و تنگ نظری دینی !
bijan
از هر مرام وعقیده ای و به هر میزان که مدارا گر و صلح طلب باشد میتوان بصورت ابزاری برای خشونت و جنایت استفاده کرد . همانطور که در دوران قرون وسطی بدترین و شرم آورترین کارهابه نام مسیح انجام میشد . نظام های سلطه برای توجیه کارهایشان از هر وسیله ای بهره می برند.
مَردِ ناشی
فیلم 12 سال بردگی اگر دیه باشید، اراب سفید پوست در جلوی بردگان سیاه پوست انجیل می خواند و به انها از روی انجییل میخواند اگر نافرمانی کنید از اربتان بایست مجازت شوید به شددی الوجه! این را انجیل گفته! خب چرا حالا کسی نمیوید امجیل عوض شده یا مسیحی کلا انجیل قبول ندارند؟ نکته اینجاست مسیحی ها میدانند در این کتاب ها چیست. انها دیگر بردگی نمی کنند سایهان و امثالهم نمی کشند و دنبال توجیه اعمال خود با انجیل نیستند. مسلمانها یا کافر بشوند یا کل داستان اینس مثل ادم به هم نوعنان احترام میگذارید و یا به سرونشت اربا های برده دار دچرا میشوید. در ضمن ایارن ییک از آخین کشورهایی بود رسما در سال 1307 بدره داری را ملغی کرد! میدانتسید؟! آن هم بالاخر در زمان پهلوی ها! من اصلا سلطنت طلب نیستم. منظورم اینس بالاخره وقتی دست وپای دخالت دین از سیاتس جمع شد بالاخره قانون الغای برده داری در ایارن شیععی تصویب شد! یعنی دهها سال بعد غربی ها!
بهرنگ
با سلام به نظر من راه حل محققین آلمانی درست است و مشکل آلمان را حل می کند. راه حل ممکن در آلمان به درستی این است که: "برای پیشگیری از گرایش نوجوانان و جوانان مهاجر به افراطگرایی اسلامی بیش از هر چیز به مددکاری اجتماعی و رواندرمانی این گروه از نوجوانان مهاجر نیاز است." مشکل ما ایرانی ها و خاورمیانه ای ها اما این نیست. مشکل ما زندگی در جامعه شهری مبنی بر"ناخودآگاه قومی و قبایلی" است. فرهنگ [اسلامی] ما نوعاً قومی و قبایلی است. به لحاظ تاریخی می توانم بگویم که محمود غزنوی با پلاتفرم داعش و طالبان دوازده بار به هند حمله کرد و دقیقاً همین کار را کرد که داعش و طالبان اکنون تکرار می کنند. اساساً طالبان و داعش همان کتاب های تفسیر قرآنی را می خوانند که در دوره غزنوی تدوین شده است. در دوره محمود غزنوی حاکم سیستان که خودش "عالم دین" بود "عالمان دین" را از سراسر دنیای اسلام آنروز به سیستان فراخواند و تفسیر قرآنی صد جلدی نوشت که در آن همین حرف ها نوشته شده که داعش و طالبان امروز می خوانند و می گویند و می نویسند. خود محمود غزنوی تعداد "بیشماری" از "عالمان دین" دنیای آنروز اسلام را در غزنه گرد آورد و آنان را به کار تدوین و تفسیر دین گماشت. در تفاسیر و کتاب هایی دینی که در این دوره و پیرو این دوره تا به امروز نوشته شده و می شود همان حرف ها گفته شده و نوشته شده که داعش و طالبان امروز می گویند و می خوانند و می نویسند. در پایان این را برای "خوانش نابینای " ایرانی بگویم که دو نفر با درک دینی محمود غزنوی و با درک دینی دستگاه غزنوی از در مخالفت در آمدند. یکی ابوالفتح بّستی و دیگری حکیم ابوالقاسم فردوسی است. بُستی گریخت و به ترکستان رفت و آنجا به نوشته عتبی "در تاریکی گم شد." حکیم ما هم گریخت و "در تاریکیِ تاریخ گم شد." حکیم ما اما داستان مخالفتش با محمود غزنوی را در جزوه ای نوشته که منضم به همین شاهنامه است که در دسترس همه ما ایرانی ها است. خواهی گفت: چرا منِ ایرانی این را در طول هزار سال گذشته ندیده ام؟ خواهم گفت: شما ایرانی چه را دید ه ای که این یکی ر ا دیده باشی؟ [حکیم فردوسی دو داستان را به شاهنامه منصوری علاوه کرده که یکی داستان مخالفش با محمود غزنوی است. دیگری دربردارنده اندیشه نظری اوست که او را از جمله بدین سبب حکیم فردوسی گفته اند.] با احترام بهرنگ
صادق پویان
این پژوهشگران گویا علت و معلول را با هم خلط کرده اند.« محمد پیامبر ما بفرمود ...تا با هرکه مخالف دین ماست جهاد کنیدحتی یعطوا الجزیه عن ید و هم صاغرون»[تا آنکه جزیه دهند از دست خود و ایشان خوار و مقهور باشند]( از سخنان مغیره به رستم فرخزاد به نقل از فتوح البلدان بلاذری). این سه راهۀ اجباری نه فقط در جنگ قادسیه بل همچنین در جلولا ( در لغت یعنی مفروش از اجساد)، در خوارزم ، در ری ، در استخر ، و در هرجای جهان که تازیان مسلمان تیغشان می برید،یک اصل بوده است که کمابیش همۀ مورخان از واقدی و بلاذری و طبری گرفته تا ابن خلدون و دینوری و یعقوبی بر آن __ گاه با لحنی مفتخرانه __ صحه نهاده اند: یا مسلمان شو یا گردنت را می زنیم و اهل خانه ات را به بردگی می گیریم یا به خواری و خفت جزیه بده. مردم استخر را به بادیه نشینان حجاز چه کار بود که به معنای واقعی __ و نه مجازی __ با گردن زدن صغیر و کبیرشان در کنار خونرود جوی خون بپا کنند؟ آیا اینان به حجاز تجاوز کرده بودند؟در یک کامنت کوتاه مسلماً فرصت نیست تا با مستندات تاریخی وافر بگوییم که تازیان با اتکا به اسلام و آیات قتال __ ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل الله ، فیقتلون و یقتلون وعداً لهم حقا فی التورات و الانجیل و القرآن...الخ__ تمامی جهان را میراث خود می دانستند نه برای آبادانی که برای غارت و غنیمت گیری و برده گیری و شهوات دنیوی و اخروی.این پژوهشگران تر گل و ورگل راست می گویند که این جوانان مرگخواه و خشونت هویتی می جویند، اما فراموش می کنند که اسلام خود از آغاز هویت بخش با جواز ارضا شرورانه ترین امیال و خواهش های قدرت طلبانه بوده است.این جوانان واخورده و محرومیت کشیده هویتی می جویند اما چرا اسلام؟ در اسلام چیست که پاسخگوی هویت جویی خشونت آمیز است. بله، نازیسم ، فاشیسم ، و حتی هواداری از یک باشگاه ورزشی نیز هویتی یکسان ساز و توده ای و فردیت کُش را به بیفکرانی پیشکش کرده اند که با ذوب شدن در یک قدرت جمعی هویتی برای خود کسب می کنند. اما به این دلیل نمی توان عامل هویت بخش را به اصل و نا اصل تقسیم کرد. الان حکومت اسلامی چرا ماشینِ جذب کاناو دفع داناشده است؟ چرا شرورترین کسان از آن کسب هویت می کنند؟ این قطعاً به عامل هویت بخش ربط وثیق دارد حتی اگر خود این ذوب شدگان کم ترین اطلاعی از فقه نداشته باشند.
بهرنگ
با سلام دوباره من خیلی حیفم می آید که نگویم فروغ فرخزاد [شاعری که شعور نبوت داشت] در این شعرش از همین موضوع ـ در ابعاد اجتماعی ـ سخن به میان آورده است. اسم شعر فروغ را می توان درخور مناسبتی که این جا دارد به "مددکاری اجتماعی و رواندرمانی جامعه ما" تغییر داد: دلم برای باغچه می سوزد "کسی به فکر گل ها نیست ـ کسی به فکر ماهی ها نیست ـ کسی نمی خواهد ـ باورکند که باغچه دارد می میرد ... حیاط خانه ما تنهاست ـ حیاط خانه ی ما ـ در انتظار بارش یک ابر ناشناس ـ خمیازه میکشد ... و از میان پنجره های پریده رنگ خانه ی ماهی ها ـ شب ها صدای سرفه می آید ... مادر ـ همیشه در ته هر چیزی دنبال جای پای معصیتی می گردد ـ و فکر می کند که باغچه را کفر یک گناه ـ آلوده کرده است ... برادرم به باغچه می گوید قبرستان ـ برادرم به اغتشاش علفها می خندد ... برادرم شفای باغچه را ـ در انهدام باغچه می داند ـ او مست میکند ـ و مشت میزند به در و دیوار ... حیاط خانه ما تنهاست ـ حیاط خانه ما تنهاست ـ تمام روز از پشت در صدای تکه تکه شدن می آید ـ و منفجر شدن ... من از زمانی ـ که قلب خود را گم کرده است می ترسم ـ من از تصور بیهودگیِ این همه دست ـ و از تجسم بیگانگیِ این همه صورت می ترسم ... و فکر میکنم که باغچه را میشود به بیمارستان برد ... و ذهن باغچه دارد آرام آرام ـ از خاطرات سبز ـ تهی میشود. " با احترام
سپیده
اسلام حلقههای جهادی اصل اسلام است و اسلام مدرن و سازگار با دموکراسی من در آوردی می باشد.