پدر ۲۵ ساله به خود و فرزندان خردسالش قرص برنج خوراند
پدری ۲۵ ساله که با مشکلات مالی و روحی دستوپنجه نرم میکرد، با قرص برنج به زندگیاش پایان داد. دو کودک او، دختری شش ساله و پسری سه ساله بر اثر خوردن این قرصها به کما فرو رفتند.
پدری ۲۵ ساله که با مشکلات مالی و نیز مشکلات روحی ناشی از آن دستوپنجه نرم میکرد، با قرص برنج به زندگی خود پایان داد و به دو فرزند خردسال خود نیز قرص برنج خوراند.
به گزارش روزنامه «ایران»، این مرد بامداد ۲۹ تیرماه بر اثر خوردن قرص برنج در بیمارستانی در کرج جان سپرد. دو کودک او، دختری شش ساله و پسری سه ساله نیز بر اثر این قرصها به کما فرو رفتند.
این پدر ۲۵ ساله هشتسال پیش ازدواج کرد. او به همراه خانوادهاش از شهرستان دیگری به اطراف تهران مهاجرت کردهبود. مرد جوان که بیکار مانده بود، بساط جگرکی بر سر چهارراه نزدیک خانهاش به راه انداخت، اما مشکلات مالی سبب شد تا همسرش از او طلاق بگیرد.
او در شب حادثه بدهی خود را به بقال محله داد، حلالیت طلبید و به خود و فرزندانش قرص برنج خوراند و به خانه خواهرش رفت. خواهر این مرد از کودکان خردسال خبر خوردن قرصی را شنید و آنها را به بیمارستان منتقل کرد، اما پدر ۲۵ ساله درگذشت.
هنوز خبر جدیدی از وضعیت دو کودک خردسال فرورفته در کما در دست نیست.
بحران بیکاری و فقر به یکی از جدی ترین آسیب های اجتماعی در ایران تبدیل شده است. مهاجرت به حاشیه شهرهای بزرگ به دلیل کمبود امکانات و فرصتهای شغلی و نیز تغییرات اقلیمی به این بحران دامن زده است.
نظرها
داداش میخوای خوکشی کنی خوب بکن چرا بچه هات رو میکشی دیگه! من نمیدونم این چه فکر باطلیه که تصور میکنن اگر پدر و مادر فرزندی بمیرن دیگر آینده آن بچه تباه است. بروید سرگذشت بسیاری از دانشوران ایرانی و دانشمندان خارجی را بخوانید میبینید که کم نیستند کسانی که والدین خود را در کودکی از دست دادند ولی با پشتکار خود به بالاترین درجات علمی رسیدند. مثال میزنم علی اکبر دهخدا- محمد معین - ادیسون و بسیاری دیگر
سپیده
شاید اگر این مرد جوان بچه دار نمی شد این اتفاق هولناک هم نمی افتاد، توصیه من به همه کسانی که به فقرا کمک می کنند در کنار تهیه پول دارو و لباس و... توزیع وسایل جلوگیری از بارداریست چون دولت هیچ گونه به فکر مردم نیست.
دکترجوم۶
فقر و جهل و اعتیاد و بیکاری دانه های یک زنجیرند به هم وصل و نمیشه الویت داد یکی را جلو تر یکی عقب تر
روزبه
واقعا خبر تکاندهنده ای بود. بجای محکوم و تقبح و شماتت کردن حرکت این پدر جوان و درمانده بهشون کمک کنید. حتی یرای یک لحظه هم خودتون جای این پدر درمانده بگذارید که چنین تصمیم هولناکی رو گرفته ببنید در جهنمی زندگی میکرده و چقدر خودشو در دریای مشکلات تنها میدیده فکر کنید به شبهای بی خوابی و عذابشو روزها و شبهای پیش از رسیدن به این تصمیم. این نشانهدنده عدم وجود تشکیلات و سازمانهای حمایتی برای افراد بی کار و بی بضاعت و کم درآمده یعنی ما کشور با قافله تمدن فرسنگها فاصله داره. کشوری که میلیارد ها دلار از سرمایه اش رو صرف پروژهای بی سرانجام اتمی و سدهای غیر لازم و موشکها و تسلیحات جور و اجور و کمک به ادامه جنگ در کشور های دیگه و یا ساخت و ترمیم گنبد طلا اینجا و آنجا ووووو . حتی خودخواهی ما مردم رو ببین که حتی در این تراژدی بفکر خودمونیم و این پدر جوان رو سرزنش میکنیم که ما رو از ادیسون و دهخدای آینده بی نصیب کرده!!