راستهای افراطی اروپا و پایمالی حقوق مهاجران
در پیوند با رشد احزاب راست و علل قدرتیابی این نیروها در اروپا، با هژیر پلاسچی، تحلیلگر سیاسی و فعال حقوق پناهندگان در برلین گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
بهنام داراییزاده - به باور بسیاری از تحلیلگران، حوادث تروریستی در اسلو شوکآور بود، اما غیرقابل پیشبینی نبود. مدت زمان زیادی است که راست افراطی در اروپا در حال رشد و قدرتگیری است. دست کم از زمان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال ۲۰۰۲ که «ژان ماری لوپن»، نامزد راستهای افراطی فرانسه توانست به دور دوم انتخابات برود و در پی آن «چپ فرانسه» شکست سختی را تحمل کرد، زنگ خطر برای نیروهای چپ و نیز نیروهای حامی حقوق پناهندگان و مهاجرین به صدا درآمد.
اهمیت این موضوع در اینجا است که این احزاب راست در بستری از نارضایتی عمومی در اروپا بر سر کار میآیند؛ نارضایتیای که قربانی نخست آن خیل عظیم پناهندگان و مهاجرینی هستند که در این کشورها زندگی و کار میکنند و اینک حقوق ابتدایی آنها نظیر «امنیت» در حال از بین رفتن است.
در پیوند با رشد احزاب راست و علل قدرتیابی این نیروها در اروپا، با هژیر پلاسچی، تحلیلگر سیاسی و فعال حقوق پناهندگان در برلین گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
به باور شما علت اصلی رشد نیروهای افراطی راست در اروپا چیست، پدیدهای که در برخی از موارد، منجر به برخوردهای خشن با مهاجرین و پناهندگان نیز میشود؟
هژیر پلاسچی: به نظرم اصلیترین عاملی که میشود روی آن دست گذاشت، بحرانهای پیدرپی «اقتصادی» است که سرمایهداری حاکم در اروپا پشت سر میگذارد. این بحرانهای اقتصادی سبب شده است که اقشار پایین جامعه اروپایی از حیث اقتصادی، تمامی آن حقوقی که در دوره حاکمیت «سوسیال دموکراسیها» و «دولتهای رفاه» به دست آورده بودند را آرام آرام بهویژه پس از فروپاشی شوروی از دست بدهند. روزبهروز به این دستاوردهای اجتماعی حمله میشود و در حال حاضر دامنه آنها در قیاس با گذشته بسیار محدود شده است.
بخش بزرگی از فرودستان و محرومان جامعه اروپایی، دانشجویان، بیکاران، بازنشستگان و... که آلترناتیو و اندیشه رادیکالی در برابر خود نمیبینند و فکر میکنند که نمیتوانند دست به «ریشهها» ببرند، گمان میکنند که مهاجرین و پناهندگان و... مسبب اصلی این بدبختیاند. بنابراین طبیعی است که به احزاب راست یا حتی گروههای راست افراطی که «رسمی» نیز نیستند و فعالیتهای «فراپارلمانی» دارند، گرایش پیدا کنند. به نظرم دلیل اصلی رشد راست افراطی اروپا را باید در اینجاها جستوجو کرد.
به نظر میرسد در کشورهایی ما بیشتر شاهد رشد «راستگرایی افراطی» هستیم که از توان اقتصادی و رفاه اجتماعی به نسبت مطلوبی برخوردارند. برای نمونه گروههای راست افراطی در یونان، پرتغال و یا اسپانیا، آن قدر قدرت ندارند که در هلند، نروژ، فنلاند یا سوئد دیده میشود؛ فکر میکنید دلیل این امر چه میتواند باشد؟
اولاً این مسئلهای که اشاره کردید در مورد یونان صدق نمیکند. در یونان گروههایی که به طور آشکار در خیابان به مهاجرین و پناهندگان حمله میکنند، خیلی زیاد است. جالب این است که این گروهها مورد حمایت دولت و مقامات پلیس این کشور نیر قرار دارند. مسئلهای که وجود دارد این است که در کشورهایی که به لحاظ اقتصادی وضعیت بدتری دارند، احزاب راست افراطی به نوعی در احزاب رسمی راست و یا «پارلمانی» ادغام شدهاند.
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، گسترش گفتمان «اسلامهراسی» وسیلهای شده است برای لاپوشانی سیاستهای ضد مهاجری و ضد پناهندگی که به طور کلی در همه احزاب دست راستی دنبال میشود.
برلوسکونی در ایتالیا نمادی از همین احزاب دسته راستی است که در بستری از نارضایتیهای اجتماعی رشد کرده است. آن چیزی که باعث میشود راستها در کشورهایی نظیر فنلاند، نروژ و... در مقایسه با کشورهایی که ورشکستهاند و یا ورشکستگیهای اعلام نشده دارند، رشد بیشتری داشته باشد، شاید این باشد که آن طبقهای که دارد در این کشورها هزینه بحرانهای اقتصادی را میدهد، با نگاه کردن به وضعیت کشورهای ورشکسته جنوب فکر میکند اگر این مهاجرین و پناهندگان اخراج شوند لاقل همین چیزی که امروز باقی مانده است را میتوانند حفظ کنند.
به نظر شما، این احزاب راست در اروپا، رویکردشان بیشتر مبتنی بر اسلامهراسی است یا به طور کل مهاجرگریزند؟
من فکر میکنم که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، گسترش گفتمان «اسلامهراسی» وسیلهای شده است برای لاپوشانی سیاستهای ضد مهاجری و ضد پناهندگی که به طور کلی در همه احزاب دست راستی دنبال میشود. یعنی این احزاب و نیروها با نشان دادن مسلمانان به عنوان «تروریستهای بالقوه»، سیاست ضد مهاجر و ضد پناهندگی خود را پیش میبرند.
آن روزنامه دسته راستی آلمانی که تیتر میزند «سطلهای زباله و مسلمانان، بمبهای بالقوه»، در واقع دارد خوراک گفتمان همان جریانی را فراهم میکند که برای نمونه در خانههای مخفی اطراف اشتوتگارت، اسلحه تهیه میکند که مثلاً یک روزی به مسلمانان، مهاجرین و پناهندگان حمله کند. به این معنا، رویکرد اصلی و محوری راستهای افراطی در اروپا را بیشتر «اسلامهراسی» میدانم.
چرا واکنش نیروهای چپ و آن نیروها و احزابی که خواهان تامین و احقاق حقوق پناهندگان و مهاجرین هستند تا به این اندازه ضعیف و انفعالی است؟
یک دلیل آن میتواند این باشد که در حال حاضر، «چپ اروپا» وضعیت خوبی ندارد. چپ در اروپا بعد از این همه سال هنوز نتوانسته خودش را به نوعی بازسازی کند. در یک وضعیت افولی قرار دارد که بهرغم تمامی تهاجمهای گسترده راست به دستاوردهای اجتماعی، هنوز نتوانسته «نیروی اجتماعی» را علیه وضعیت موجود بسیج کند. البته اتفاقهایی که امسال در اسپانیا یا یونان و تا حدی فرانسه افتاد به ما نشان داد که یک توده اجتماعی عظیم ناراضی در اروپا وجود دارد که اسم خوبی نیز به روی خودشان گذاشته است: «جنیش برآشفتگان».
این نشان میدهد که زمینه اجتماعیاش موجود است. منتها این حرکتهای اعتراضی دقیقاً در جایی بیرون از احزاب «رسمی» چپ اتفاق میافتد. همین زمینه اجتماعی ناراضی است که اگر نیروی چپ به سراغش نرود از قضا میتواند باعث رشد جنبشهای افراطی راست نیز بشود. چرا که هردوی این نیروها در یک زمینه اجتماعی مشخص رشد میکنند.
شما در آلمان از نزدیک با مسائل پناهندگان آشنا هستید، رشد راستهای افراطی، چه تاثیری بر وضعیت حقوقی پناهندگان گذاشته است؟
به هر حال این روند، روند جدیدی نیست و سالهاست که در اروپا آغاز شده. با گسترش «اتحادیه اروپا» به مرزهای یونان، نیرویی که در مرز یونان به عنوان مرز اتحادیه اروپا مشغول محافظت است، نیرویی شده متشکل از پلیس همه کشورهایی که عضو «اتحادیه اروپا» هستند. این خود نشان میدهد که سیاست «اتحادیه اروپا» در قبال مهاجرین و پناهندگان تا چه اندازه دشوار شده است.
همان طور که اشاره کردم، این سیاست ضد پناهندگی و ضد مهاجرپذیری چیز جدیدی نیست؛ منتها گستردگی آن در شکل کنونی به نوعی جدید محسوب میشود. بههرحال به نظر میآید با رشد راستگرایی و تصویب قوانین تازه، روز به روز وضعیت و شرایط پناهندگان و مهاجرین در کشورهای اروپایی سختتر شود.
در همین زمینه:
نظرها
کاربر مهمان
اولین گلوله را فرانسویها بودند که پس از اشغال الجزایر به مسلمین آنجا شلیک کرند حالا هم باید تاوان بدهند.
کاربر مهمان
من در هلند زندگی میکنم و با خارجیها و هلندیها دوستی دارم. من فکر میکنم در وهلە اول پناهندگان و مسلمانان مقصر اصلی هستند بعد احزاب دست راستی. نگاهی بیاندازید بە ناهنجاریهای اجتماعی ای کە مسلمانان در هلند دارند. قتل تئو گوگ. قتل یک مسلمان سابق مراکشی. فراری دادن آیان هرسی علی، تلاش برای اسلامی کردن و برقراری قوانین اسلامی. اینها را نباید فراموش کرد. من کە میگم از ماست کە برماست. این مسلمانان بودند کە اولین گلولە را علیە هلندیها شلیک کردند. پس باید منتظر گلولە بود از جانب هلندیها. جواب گلولە را کی با قربونت برم نکن زشتە میدهد؟
کاربر مهمان
بدون شک مردمی که سالها زیر ظلم وستم ودوراز علم و دانش در توهم وتاریکی زندگی کرده اند در تشخیص راه درست مبارزه با عوامل ایجاد کننده این وضع اشتباه میکنند بنابر این رفتارهای ناشایست بروز میدهند وآنچه مردم اروپا وسا یر ملل مترقی میبینند بدون در نظر گرفتن عوامل ایجادکننده این وضع مردم اکثرا مسلمان را میبینند که دور ازشان انسانی رفتار میکنند اگر این انسانهای متمدن بجای محکوم کردن مردم بجان آمده .....که بیجا هم نیست....کمک میکردند تا قدرت تشخیص ودرک این افراد بهتر ودرست شود با هزینه ی کمتر وآسان تری این مشکل بشری بهتر حل خواهد شد
کاربر نادر
با سلام. هژیر محترم ضمن پذیرش خیلی از فرمایشات شما ولی مهاجرت و ترک موطن و قبول سختیهای ان کار ساده ای نیست ! در تمام طول تاریخ و برای همه اقوام اتفاق اافتاده! گاها اروپائیها با توپ و تفنگ به امریکا و استرالیا مهاجرت کرده وبعد از نژاد کشی خود را مالک ان سرزمین اعلام کرده وحتی سند مالکیت بنام ملکه و پادشاه خود صادر میکردند. و گاه دیگر افریقائیها به اسیا وبلعکس! ولی هیچگاه چنین خوشونت و ناهنجاری نبوده! سومالیائی گرسنه است.مصری یا تونسی یاسوری یا ایرانی از دست حکومتهای جور و ستم به پناه امده اند! لطفا دست به خشونت نزنید! ماهم مثل مرغان مهاجر هستیم! تیر بینداز! در تفنگ تو چند تیر هست؟! ما صدها هستیم ! ...... و وقتی طبیعت بر تو قهر کرد و تو هم با کوله پشت هجرت به خانه ما امدی مطمئن باش در خانه من به روی تو باز است و تو مهمان نان وماست و خرمای من هستی ! بر سردر خانه من نوشته: هرکه به این سرای در امد از ایمانش نپرسید و نانش دهید . اگر پیش خدا به جان ارزد پس پیش ما به نانی ارزد.
shahab
من تو هلند زندگی میکنم. به نظر من ۲ تا ملیت هستن که اجازه ندارن راجع به مهاجرین صحبت کنن هلندیها و انگلیسی ها.. چون اینها همه جای دنیا هستن از قطب شمال تا جنوب ، تو اخبار میاد که مثلا تو یه دهاتی تو آفریقا یه وانت چپ شده افتاده تو دره ۶ تا سر نشینش مردن و ۴ تاشون هلندی بودن.. اینا همه جای دنیا هستن و سرک میکشن. هر جای خوب و خوش آب و هوا رو تبدیل کردن به جهان سوم .. بعد با قدرت پولی که دارن میرن اونجناها تلپ میکنن و حال میکنن که بومیهای اونجا نمیتونن... چطور اروپایی این حقو واسه خودش قائل هست ناا محدود هر جا که خواست بره زندگی کنه و بر عکسش نه؟ من به کشورم بر میگردم به شرطی که هلندیها که تو کشور من هستن هم برگردن به هلند مطمئنم اگه این اتفاق بیفته هلند دیگه جا واسه خود هلندیها نداره!!!.. مطلب بعدی این که ما اینجا هستیم واسه خودمون نه واسه اینا، اشتباهی که اروپاییها میکنن این که اینا فکر میکنن ما برده هستم که هر وقت اقتصادشون خوب بود چراغ سبز نشون میدن و میشن حامی حقوق بشر ، هر وقت اقتصاد ریخت به هم میگن خارجی باید بره ، مگه الکیه ؟ ما اینجا یه زندگی بنا کردیم و بچههای ما اصلا زبانِ دیگه بلد نسیتن اون موقع که رفتن کارگر مهاجر از خارج اوردن فکر اینجا رو میکردن که اینا مسلمونن و تضاد فرهنگی و مذهبی دارن با جامعه میزبان. ولی این مطالعه رو نخواستن بکنن چون احتیاج داشتن به افرادی که روزی ۱۵ ساعت تو کارخانهها واسشون جون بکنه... دنیا ناخواسته یا خواسته میکس شده و این اجتناب ناپذیر شده و باید اینو قبول کرد که جوامع دیگه قابل تفکیک و طبقه بندی بر اساس رنگ و نژاد ، مذهب، و.. نخواهد شد ..
shahab
من تو هلند زندگی میکنم. به نظر من ۲ تا ملیت هستن که اجازه ندارن راجع به مهاجرین صحبت کنن هلندیها و انگلیسی ها.. چون اینها همه جای دنیا هستن از قطب شمال تا جنوب ، تو اخبار میاد که مثلا تو یه دهاتی تو آفریقا یه وانت چپ شده افتاده تو دره ۶ تا سر نشینش مردن و ۴ تاشون هلندی بودن.. اینا همه جای دنیا هستن و سرک میکشن. هر جای خوب و خوش آب و هوا رو تبدیل کردن به جهان سوم .. بعد با قدرت پولی که دارن میرن اونجناها تلپ میکنن و حال میکنن که بومیهای اونجا نمیتونن... چطور اروپایی این حقو واسه خودش قائل هست ناا محدود هر جا که خواست بره زندگی کنه و بر عکسش نه؟ من به کشورم بر میگردم به شرطی که هلندیها که تو کشور من هستن هم برگردن به هلند مطمئنم اگه این اتفاق بیفته هلند دیگه جا واسه خود هلندیها نداره!!!.. مطلب بعدی این که ما اینجا هستیم واسه خودمون نه واسه اینا، اشتباهی که اروپاییها میکنن این که اینا فکر میکنن ما برده هستم که هر وقت اقتصادشون خوب بود چراغ سبز نشون میدن و میشن حامی حقوق بشر ، هر وقت اقتصاد ریخت به هم میگن خارجی باید بره ، مگه الکیه ؟ ما اینجا یه زندگی بنا کردیم و بچههای ما اصلا زبانِ دیگه بلد نسیتن اون موقع که رفتن کارگر مهاجر از خارج اوردن فکر اینجا رو میکردن که اینا مسلمونن و تضاد فرهنگی و مذهبی دارن با جامعه میزبان. ولی این مطالعه رو نخواستن بکنن چون احتیاج داشتن به افرادی که روزی ۱۵ ساعت تو کارخانهها واسشون جون بکنه... دنیا ناخواسته یا خواسته میکس شده و این اجتناب ناپذیر شده و باید اینو قبول کرد که جوامع دیگه قابل تفکیک و طبقه بندی بر اساس رنگ و نژاد ، مذهب، و.. نخواهد شد ..
میم
نکته اصلی که مهاجران ایرانی فراموش می کنند این است که اسلام در نگاه یک راستگرای اروپایی یک مذهب و عقیده نیست، یک نژاد است. برای همین هم با گفتن اینکه من سکولار یا آته ئیست هستم راستها با ما دوست نخواهند شد. ما از چشم آنها هنوز مسلمان کثیف هستیم و با مثلاً پاکستانی هایی که مجسمه سلمان رشدی را آتش می زنند فرقی نداریم. تا ماهیت نژادپرستانه اسلامهراسی برای ما روشن نشود نخواهیم نوانست وضعیت را درک کنیم.