● نگاه نزدیک
قربانی کردن و خشونتی که تکرار میشود
س. اقبال − قربانی کردن ریختن خون حیوانی است به عنوان بلاگردان یا برای شکرگذاری. حکومت دینی مشوق رسم خونریزی است. به آسیبهای مختلف این رسم، از جمله آسیب روانی و زیستمحیطی آن توجه نمیشود.
قربانی کردن در ایران امروزی متأسفانه همچنان رسمی همگانی است. چون بسیاری از تودههای مردم به همین آسانی نمیتوانند از آن دل بکنند. این رسم تنها به اجرای سنتها و مراسم دینی محدود باقی نمیماند بلکه بسیاری از مردم قربانی کردن را در آداب و رسوم غیردینی نیز به کار میبندند. با تمامی این احوال هرگز رنگ و بوی آیینیِ قربانی کردن را نمیتوان نادیده گرفت. چون بنا به سنتی قدیمی از فرآیند آن به ظاهر برای دفع شر و بلاگردانی آیینی از حریم انسان سود میجویند.
گروههایی از مردم در جشنهای عروسی بر خود واجب میدانند تا گوسفندی را زیر پای عروس قربانی کنند. گویا چنین رسمی در نهایت از آیندهی عروس و داماد بلاگردانی به عمل خواهد آورد. آنان خوشبختی و سعادت خود را در آن میبینند که خون حیوان بیچارهای را بر زمین بریزند. قسمتی از خون گوسفند را هم به در و دیوار خانهای میمالند که قرار است عروسخانم زندگی مشترک خودش را در آن آغاز کند. در نمایشهایی از این نوع کسی به روزگار حیوانی که او را میکشند، نمیاندیشد. شکی نیست انسانها با تماشای رفتارهایی از این دست بدون تردید نسبت به قتل و اعدام آدمها هم بیتفاوت باقی میمانند. چون پس از تکرار و عادت، جدای از حیوان چهبسا مرگ و جان باختن انسانها نیز برایشان ارزشی نخواهد داشت.
قربانی کردن گوسفند در معابر عمومی و آن هم مقابل چشمان مردمی که کنجکاوانه به تماشا ایستادهاند، اتفاق میافتد. اما در جمع این تماشاچیان بیتفاوت و سهلانگار کودکان خردسال نیز کم نیستند. بزرگترها چنان فکر میکنند که کودکان همانند آنان از دیدار چنین صحنههایی لذت خواهند برد. همچنان که واکنش منفی روانی و درونی کودک را جایی به حساب نمیآورند. حتا قربانی کردن را فرصت و فرجهای مناسب میبینند که کودکان نیز ماجرای آن را از ابتدا تا انتها به تماشا بنشینند. گویا جشنی دارد برگزار میگردد که تکرار آن در محله و خانواده، شاید تا ماهها و سالها زمان ببرد.
قربانی کردن گوسفند در معابر عمومی و آن هم مقابل چشمان مردمی که کنجکاوانه به تماشا ایستادهاند، اتفاق میافتد. اما در جمع این تماشاچیان بیتفاوت و سهلانگار کودکان خردسال نیز کم نیستند. |
جدای از مراسم عروسی در جشنهای دیگری هم مردم از رسم قربانی کردن سود میجویند. برای نمونه کسی که اتومبیلی میخرد به حتم باید گوسفندی را زیر چرخهای آن قربانی کند. آنوقت ضمن رویکردی عوامانه خون گوسفند بیچاره را همانند جنگجویان قرنهای میانی به چرخ و سپر اتومبیل میمالند. مردم چنان تصور میکنند که این خونها از اتومبیل و جان ایشان بلاگردانی به عمل خواهد آورد. در مراسمهایی همانند این به واقع جشنی برای خرید اتومبیل راه میافتد که در فرآیند آن خون حیوان واماندهای را هم بر زمین میریزند. در باوری همگانی مردم چنان میپندارند که اگر چنین رسمی اتفاق نیفتد به حتم حادثهی ناگواری برایشان پیش خواهد آمد. حتا اکثر تحصیلکردهها و دانشگاه رفتههای کشور نیز در این خصوص چیزی کم نمیگذارند و اجرای آن را بیکم و کاست باور دارند. آنکه چنین دنیایی را برمیتابد، به واقع در جامعه پدیدهای غیر طبیعی به حساب خواهد آمد.
مردم رسم قربانی کردن را جدای از خرید اتومبیل در جشن خرید خانه و آپارتمان هم به اجرا میگذارند. ولی در سنتهای اسلامی ارج و قرب بیشتری برای آن قایل هستند. چنانکه پس از بازگشت حاجی از مکه دوستان و خانوادهاش هریک به سهم خود برایش گوسفندی را قربانی میکنند. در سالهای اخیر این رسم را به کسانی که از زیارت کربلا برمیگردند نیز تعمیم دادهاند. با همین عرف نه چندان انسانی، گوسفند را زیر پای حاجی و کربلایی میکشانند و سپس با ذبح آن در انظار عمومی جشن و سور راه می اندازند.
روز عید قربان هم در ایران چنان رسم است که تمامی افرادی که از سالها قبل مکه رفتهاند و حاجی شدهاند گوسفندی را قربانی کنند. جدای از این در روزهای تاسوعا و عاشورا نیز دستههای سینهزنی و زنجیرزنی در محلهها راه میافتند تا گوسفندهای نذری مردم را از ایشان بگیرند. این گوسفندها پس از ذبح در معابر عمومی، به عنوان اطعام عزاداران و خیرات بین مردم مورد استفاده قرار میگیرد. گویا میخواهند انتقام خون حسین را از گوسفند و گاو پس بگیرند. با این همه میتوان انتظار داشت که مردم عادی و طبقهی متوسط شهری نیز در رویکردی دینی و مذهبی جهت برآورده شدن حاجت و نیاز خویش گوسفند نذر میکنند. گویا نذر بهانهای بیش نخواهد بود تا خداوند به اعتبار کشتار و خون ریختن، از حریم صاحب نذر بلاگردانی به عمل آورد. چنانکه همین خونریزیها قرار است سرآخر برایش شادمانی و شادکامی را تضمین نماید. انگار هر دو سوی این ماجرای غیر اخلاقی و ضد انسانی چه خداوند و یا بندهی او به خونریزی و کشتار نیاز دارند و آنان تنها با کشتار حیوانات بیدفاع به هدف خویش دست مییابند.
در سالهای اخیر با گران شدن گوشت و گوسفند، معیشت و زندگی مردم بیش از هر وقتی به سختی میگذرد. همچنان که مردم طبقات پایین و متوسط شهری همیشه جهت قربانی کردن در تنگنای مالی به سر میبرند. چون خرید گوسفندی با قیمت یک و نیم تا دو میلیون تومان برای همگی کاری مشکل خواهد بود. در نتیجه گروهی از مردم به عنوان جایگزینِ گوسفند، خروسی را قربانی میکنند. این موضوع به باوری عمومی بازمیگردد که همواره خروس را خوشیمن میدانند. چنانکه کسی به نقش مرغ در این ماجرا نمیاندیشد. از اینرو همگی بنا به سنتی قدیمی پدیدهی شگون داشتن را با حذف مرغ و دیگر پرندگان خانگی به پای خروس مینویسند.
اکنون مردم تهران پس از خرید اتومبیل راهیِ خیابان مولوی میشوند تا در آنجا خروسی جهت قربانی کردن بخرند. سپس فروشنده خودش دست به چاقو میبرد، رو به قبله میایستد ابتدا به خروس آب مینوشاند و با گفتن بسمالله سرش را میبرد. آنوقت خریدار نیز خون خروس را در ظرفی میریزد و آن را به چرخهای اتومبیلاش میمالد تا این چرخها به گمان خرافی او همیشه به نیکی بچرخند و هرگز تصادف و مرگی را به دنبال نداشته باشند.
در تمامی ماجراهای قربانی کردن، دولت و شهرداری تهران ضمن بهانه نهادن باورهای خرافهآمیز و دینی مردم زمینههای کافی و وافی فراهم میبینند تا همگی بدون استثنا به هنجارهایی از این دست ادامه بدهند. چنانکه به تازگی در بازار میوهی قزلقلعه نیز فروش خروس را برای قربانی کردن باب کردهاند. در نتیجه خروسهایی را در انظارعمومی سر میبرند تا خونشان را به اتومبیل مشتریان خود بمالند. سپس با همان خونهایی که دور تا دور اتومبیل مالیدهاند مفاخرهآمیز در اتوبانها و خیابانهای شهر آمد و شد میکنند. طبیعی است که با هنجارهایی از اینگونه خونریزی نیز قداست مییابد و زشتی آن هم برای همیشه از ذهن مردم پاک خواهد شد.
ناگفته نماند که در تهران خروس و گوسفندی را که قربانی میکنند از مجاری رسمی نمیخرند. با این همه از مدیران دولتی کسی به آلودگی گوشت قربانی به انواع و اقسام بیماریها نمیاندیشد. حتا رسانههای عمومی ضمن همسویی با فرهنگ دولتی آسیبهای چنین گزینهی ناصوابی را نادیده میانگارند. همچنان که مردم خیلی راحت و آسان گوسفند و خروس نذری خودشان را از گوشهی خیابان و جاده میخرند و پس از ذبح، گوشت آنها را بین دیگران خیرات میدهند. بدون تردید همراه با نمایش کشتار حیوانات در فضای عمومی شهرهای امروزی، آلودگی بصری برای عابران و شهروندان نیز فزونی میگیرد.
ضمن رویکردی تبلیغی و عوامانه عدهای از رسم و سنت قربانی کردن در انتخابات نیز سود میجویند. چنانکه در روستاها یا ایلات و عشایر کشور زیر پای کاندیداها گاو و گوسفند سر میبرند. این رسم طی سالهای اخیر به تهران نیز راه یافته است. همچنان که در دور پیشین انتخابات ریاست جمهوری، مدیران ارشد شهرداری تهران، قالیباف را به محلههای جنوبی تهران میکشاندند و زیر پایش گاو و گوسفند قربانی میکردند. بعدها معلوم شد که این گاوها و گوسفندها را از کشتارگاه به آنجا میکشانند و پس از ذبح نمایشی، دوباره به کشتارگاه برمیگردانند. به عبارتی روشنتر گاو و گوسفند را پس از ذبح، بین مردن خیرات نمیکردند و از همانجا با کامیون به کشتارگاه میفرستادند. هرچند حقههایی از این دست فقط از مدیران جمهوری اسلامی برمیآید، ولی رمزگشایی از کم و کیف آنها برای مردم چندان هم مشکل نخواهد بود.
در کتابهای درسی جمهوری اسلامی همسو با رسانههای دولتی سنتهایی از این دست را قدر میدانند. چنانکه با تکرار مداوم و مستمر داستان ابراهیم پیامبر در کتابهای درسی، عملکرد او در کشتن گوسفند و قربانی کردن تحسین میشود. حتا در متنهای درسی ضمن انعکاس باورهای دینی خوک و سگ را نجس میشمارند. پیداست که ضمن تبلیغ ناصواب چنین نگاه و دیدگاه تنگنظرانهای بین مردم، بسیاری از آموزههای زیست محیطی نیز نفی و طرد میگردد. تا آنجا که بر بستر همین تبلیغات غیر انسانی و خرافی، آزار و اذیت و ریختن خون این حیوانات هم ارج و قرب مییابد. حتا با تکرار آن، از کشتار و خونریزی آدمها نیز توجیه به عمل میآید.
بدون تردید با سلب علاقهی شهروندان جامعه از طبیعت و محیط پیرامون، زمینههای کافی برای نابودی و تخریب محیط زیست انسانها آماده میگردد. همچنان که بخشی از آسیبهای امروزی زیست محیطی در ایران به آموزههایی بازمیگردد که دین و سنتهای ناصواب جامعه برآوردنِ آنها را پشتیبانِ مطمئنی برای هنجارهای نادرست خویش میبیند. ولی طرد و نفی این هنجارهای نادرست به تغییر در رفتار ناصواب شهروندان و سالمسازی محیط زیست یاری میرساند. فرآیندی که ضمن آن همراه با ارج و قرب یافتن محیط زیست آدمها، ادامهی حیات و زندگی برای انسانها ممکن خواهد بود.
نظرها
حقیقت جلوی چشم
خرافت محض است. بارها کسانی همین رسم رفع بلا کشتن پرنده یا چرنده برای مثلا یک تومبیل، بارها تصادف کرده یا خسارت زیادی دیده و آخر سر هم بعد از کلی مصیبت میگیوند قضابلا بوده به خیر گذشته! اینکه نیکوکاری کرده و مثلا به دیگران از روی انسانیت و نوع دوستی کمک کرد و تا اینکه برای رفع بالا دست کشتن حیوانت زد و نه برای تامین غذا! این هم از یادگار دوران باستان و رسومات دورانی است که بشر گمان کرد خدایانی وجود دانرد که باق رابنی کردن خودشان ایمن نگه میداند از خشم انها! فقط قربانی کردن انسانها حذف شده و اصل این خرافت باقی مانده متاسفانه. البته اینکه کسی متمول اس و برای مثلا خرید یک اتوموبیل یا خانهف به اصطلاح شیرینی میدهد یا سور، نوعی سنت حسنته است، نوعی همگرایی و جشن کوچک بین دوستان و فامیل است . ولی همین هم نباید به نوعی قانون نانوشتهش ود ئمردم در محذوریت بگذارند و خرج بیخوید بتراشند برای ندارها.
کوروش بزرگ
خوشبختانه جوانان ایران زمین به آیینها ی خشن و تهی از ارزشهای مذهبی باوری ندارند. نوروز باستانی و شب یلدا جشن ایرانیان است بس
محمدامین
نهایتا مشخص نشد که نویسنده به جنبه خرافی این عمل معترض است یا از نظر بهداشتی مخالف است و یا از اساس با کشتن حیوانات مخالف است؟
امیرر
سلام جوانی 18 ساله هستم. من انسان مهربون و خوبی بودم . اگه کسی هزاری هم اشتباهی تو بقیه پول به من اضافه میداد میرفتم و میگفتم اقا اشتباه حساب کردید با همه مهربون بود دلم برای مدم سیل زده وفقیر و مریض ها میسوخت .. کم کم روز به روز این ذبح کردن بیشتر ذهن منو درگیر کرد کم کم دیدم چقد من تا الان گوشت خوردم و اصلا فک نکردم از کجا اومده. گیاه خوار شدم و اطرافیانم رو هم دعوت به گیاهخواری کردم اما همشون منو تمسخر کردن اما مهم نبود مسیر من درست بود . همه گیر بودن چیزی دلیل به درست بودنش نیست.الان دیگه ادما برام مهم نیستن دیگه برام فرقی نداره روز چن نفر از کرونا میمیرن روزی چن نفر کرونامیگیرن دیگه برام ادمایی که زیر اوار زلزله مردن مهم نیستن دیگه مردمی که تو جنگ و سختی هستن مهم نیست اینا همونایی ان که تو خوشی هاشون سر میبریدن وقتی تو سال 2021 هستیم و میتونیم گیاهخوار شیم یا حداقلش با گاز نیتروژن یا شلیک به سر یا بیهوشی قبل ذبح کشتار رو انجام بدیم ولی نمیدیم چون برامون مهم نیست پس زلزله و سیل و زوفان و سرطان کرونا حقمونه . من هر روز دارم وحشی تر و هار تر میشم وقتی اینا رو میبینم . دوست دارم یه روز که یه جا دارن یه گوسفند رو ذبح میکنن هر چی از دهنم در میاد بهشون بگم بعد بعد بنزین بریزم و خودمو اتیش بزنم وقتی تو سال 2021 هنوز به شگون و چشم و .... باور دارن . وقتی من هر روز دارم به بدنم آسیب میزنم تا فقط یه هزارم دردی که اون گوسفند کشیده رو درک کنم ولی حتی اون یک هزارم هم نمیتونم تحمل کنم این منو افسرده میکنه من اگه روشی بلد بودم که باهاش میشد از اعضای حیوونا پیوند زد به ادما حتی اگه میلیاردها دلار بهم پول میدادن هیچوقت به ادما نمیگفتم . ادما لیاقت ندارن . به همه هم گفتم از این به بعد منو سگ صدا کنین . بی شرف صدا کنین . احمق صدا کنین . گند صدا کنین ولی ادم صدا نکنین . من وقتی فهمیدم حتا روز به دنیا اومدن من لعنتی گوسفند کشتن این منو خیلی افسرده کرد و حتی بار ها به فکر خودکشی انداخت . من چه ارزشی دارم وقتی برای اومدنم یه حیوون درد کشیده و مرده من باید زجر کش شم من باید تک تک استخوانم بشکنن من باید سوراخ سوراخ بشم و دنده هام بشکنن و برن تو قلب بی ارزشم. من از خودم متنفرم حتی. ولی بازم که ذبح رو میبینم متنفر تر میشم . کاش قدرت یا ثروت داشتم همشو میدادن تا دیگه تو دنیا ازین چیزا نباشه . من بچه نمیارم چون با این چیزا دنیا ارزش زندگی کردن نداره کاش یه ماشین بیاد از روی من رد شه کاش گوشتای که قبل گیاهخوار شدنم خوردم سرطان و تومور شه . کاش............
Kju
سلام ،یعنی شما اصلا گوشت نمیخورید ؟ نمیرید از بازار گوشت بخرید ؟ اگه اصلا گوشت نمیخورید بحث دیگه ایه و خودش هم قابل بحثه ولی اگه گوشت میخورید ،فقط چونکه از بازار گوشت رو میخرید و کشته شدن گوسفند رو نمیبینید دیگه بنظرتون هیچ اشکالی نداره ؟ این گوسفندی که برای قربانی ذبح میشه چه فرقی میکنهبا اون هزاران گوسفندی که روزانه توی کشتارگاه کشته میشند ؟ و اینکه اگر تحقیق کنید میبینید که ذبح اسلامی از لحاظ علمی ثابت شده که کمترین درد رو برای حیوان داره و به محض بریده شدن جلوی سر حیوان بی هوش میشه و درد رو حس نمیکنه و تکان خوردن های حیوان هم برای اینه که با وجود بی هوش شدن حیوان سیستم عصبی اون هنوزکار میکنه و این روش ذبح گوشت حیوان رو برای انسان هم در سالم ترین حالتش نگه میداره و خون مرده و باکتری ای درون حیوان باقی نمیمونه و باز اگه تحقیق کنید میبینید که چقدر گوشت برای سلامتی انسان لازمه و ما به گوشت نیازمندیم، قطعا نه زیادش ،اما هفته ای یکبار یا ماهی یکبار باید خورده بشه چون مواد و پروتئین های خاصی در گوشت هست که هیچ جای دیگه ای پیدا نمیشه و من حرف های گیاه خواران زیادی رو شنیدم که میگفتند بعد از مدتی گوشت نخوردن به شدت احساس ضعف در بدنشون و استخوان هاشون میکردند ، و در اسلام حقوق حیوانات به طور کامل در نظر گرفته شده و برای ذبح انها گفته شده که جلوی حیوان دیگری نباشه و قبلش بهش اب داده بشه و حیوان برای ذبح پرورش نشده باشه و چاقو کند نباشه تا حیوان درد نکشه و از این قبیل شرایط ،در این صورت که بدن ما نیاز مند به گوشت هست و اصلا ساختار بدنیمون هم طوری هست که نشونمیده هم گوشت خواریم هم گیاه خوار ، دستوراتی که اسلام برای ذبح داده کامل ترین و بهترین شیوه ی استفاده از گوشت حیواناته