تیغ سانسور بر گردن شیرین
داستان خسرو و شیرین به دوران پیش از اسلام و سالهای پادشاهی ساسانی باز میگردد و روایت عاشقانه آن در مقایسه با عشق افلاطونی لیلی و مجنون که یکی دیگر از حکایتهای پنجگانه خمسه نظامی است، از رابطهای به مراتب جسمانیتر و زمینیتر برخوردار است.
نخستین بار فریبا نباتی، مدیر بخش فرهنگی انتشارات پیدایش از طریق خبرگزاری مهر خبر داد که اداره کتاب در وزارت ارشاد مواردی را در نهمین چاپ منظومهی «خسرو و شیرین» اثر جاودانهی نظامی گنجوی به نشر پیدایش اعلام کرده است. به این ترتیب ادبیات کهن ایران نیز از سانسور برکنار نماند و هرچند که انتشارات پیدایش به سانسور «خسرو و شیرین» اعتراض کرده و این موضوع در رسانهها نیز بازتاب گستردهای یافته است، اما بیم آن میرود که پس از سانسور آثاری مانند مجموعه اشعار فروغ فرخزاد و بوف کور صادق هدایت، اکنون سانسور گستردهتر از پیش دامن ادبیات کهن و گنجینه ادب فارسی را نیز بگیرد. در مقالهای که اکنون میخوانید کامبیز غفوری سانسور خبرساز «خسرو شیرین» را از برخی لحاظ بررسی کرده و کاویده است:
کامبیز غفوری - خبرهای رسیده درباره ممیزی منظومه خسرو و شیرین، یکی از پنج گنج و اثر سترگ نظامی چنان عجیب بود که بلافاصله در کانون توجه رسانهها قرار گرفت. اگرچه سانسور، روال معمول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و آثار بسیاری از شعرا، نویسندگان و مترجمان در ایران دچار مشکل ممیزی شدهاند، اما دخل و تصرف در یکی از آثار کلاسیک ادبیات فارسی که هشتصد و اندی سال پیش سروده شده و مخاطب خاص دارد، عمق بیتدبیری ممیزان وزارتخانه مذکور و عدم بینش کافی آنها را نسبت به ادبیات خلاق نشان میدهد.
داستان خسرو و شیرین به دوران پیش از اسلام و سالهای پادشاهی ساسانی باز میگردد و روایت عاشقانه آن در مقایسه با عشق افلاطونی لیلی و مجنون که یکی دیگر از حکایتهای پنجگانه خمسه نظامی است، از رابطهای به مراتب جسمانیتر و زمینیتر برخوردار است. زنده یاد علی اکبر سعیدی سیرجانی در «سیمای دو زن»، شخصیت شیرین را به عنوان یک زن مستقل، سرزنده و اثرگذار با لیلی به عنوان زنی منفعل و محصور در نظام قبیلهای بدوی مقایسه کرده است. شیرین شاهزادهای آزاد و مستقل، برادرزاده و دست پرورده زنی قدرتمند به نام مهینبانوست که در ارمنستان فرمانروایی میکند.
ز مردان بیشتر دارد سترگی
مهینبانوش خوانند از بزرگی
تصویری که نظامی در جای جای این منظومه از شیرین بهدست میدهد، سرشار از استعارهها و اشارههای زیباست که بسان تابلویی فریبنده خواننده را مجذوب دلرباییاش میکند.
ممیزی که تیغ بر دست بر صندلی سانسور وزارت ارشاد تکیه داده چه چیزی را مستحق حذف شدن میداند؟ بخش بزرگی از شش هزار و چند صد بیت این منظومه به روایاتی تعلق دارد که احتمالاً از دید ممیز محترم غیر مجاز است! توصیف بدن شیرین، معاشقه وی با خسرو، میگساریها و مغازلههای فراوان در سراسر این اثر ادبی به چشم میخورد و بدون آن، منظومه خسرو و شیرین به شیر بییال و دم و اشکمی شباهت میبرد. در وصف شیرین میخوانیم:
لبانش چون عقیق آب داده
دو گیسویش کمند تاب داده
نمک دارد لبش در خنده پیوست
نمک شیرین نباشد زان ِ او هست
دو پستان چون دو شیرین نار نوخیز
بر آن پستان گل بستان درم خیز
ز لعلش بوسه را پاسخ نخیزد
که لعل ار واگشاید دُر بریزد
و ۹ قرن پیش از آنکه حکومت اسلامی ایران از آب بازی جوانان در پارکهای تهران به خشم آید، داستان آبتنی شیرین در چشمهساران و حیرت خسرو از دیدن او را چنین میخوانیم:
ز هر سو شاخ گیسو شانه میکرد
بنفشه بر سر گل دانه میکرد
کلید از دست بُستانبان فتاده
ز بُستان نارپستان درفتاده
تنش چون کوه برفین آب میداد
ز حسرت شاه را برفاب میداد
تن سیمینش میغلتید در آب
چو غلتد قاقمی بر پشت سنجاب
نظامی، همآغوشی خسرو و شیرین را در پی عشقی پر فراز و نشیب، با تشبیهات و استعارههایی زیبا و ماندگار، چنین به تصویر میکشد:
گه از سیب و سمن بد نقل سازیش
گهی با نار و نرگس رفت بازیش
گهی باز سپید از دست شه
جست تذرو باغ را بر سینه بنشست
گهی از بس نشاط انگیز پرواز
کبوتر چیره شد بر سینه باز
گوزن ماده میکوشید با شیر
بر او هم شیر نر شد عاقبت چیر
شگرفی کرد و تا خازن خبر داشت
به یاقوت از عقیقش مهر برداشت
متصدیان سانسور که لابد میخواهند ما را از لذت خواندن ابیاتی چونان که در بالا آمد محروم نمایند، شاید ندانند که مدتها پیش از ایشان هم افرادی بودهاند که خواهان از بیخ بر کندن آثاری از این دست شدهاند و هرگز به چنین آرزویی نرسیدند. بسیاری از دوستداران فرهنگ و ادب ایرانی در ادوار مختلف تاریخی و در زمانی که تنها وسیله نشر آثار سترگی چون شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی و غزلهای حافظ و صدها اثر گرانسنگ دیگر، رونویسی آن بود، دست به دست و نسل به نسل آنها را محفوظ داشتهاند. اکنون در عصر ارتباطات، با این همه وسایل مدرن چاپ و نشر کاغذی و الکترونیک، آیا اِعمال سانسور میتواند دسترسی خواننده را به اثر دلخواهاش قطع کند؟ آیا کاخهای بلند نظم که به روایت فردوسی از باد و باران روزگار گزندی نخواهند دید، به دست ممیزان وزارت ارشاد قابل ویران شدن خواهند بود؟
تجربه نشان داده است که هر اثر ادبی و هنری، اعم از کتاب، فیلم یا موسیقی که توسط حکومت ممنوع یا سانسور شده، توجه مخاطبان را بیشتر به خود جلب کرده است. آثاری ادبی چون خمسه نظامی معمولاً مخاطبانی خاص دارند که ادیبان و دوستداران ادبیات را شامل میشود. خوشبختانه تنها نتیجهای که اقدام اخیر وزارت ارشاد در سانسور بخشهایی از منظومه خسرو و شیرین خواهد داشت، افزایش طیف مخاطبان این اثر خواهد بود و از این حیث باید از وزارت محترم ارشاد و ممیز مربوطه سپاسگزار باشیم که توجه جامعه را به یک اثر کهن ادبی جلب نموده است. محتسبان دیروز و مُمیزان امروز آمدهاند و رفتهاند و برای همیشه از یاد رفتهاند اما صدای سخن عشق به یادگار مانده است.
«محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که بر هر سر بازار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند» (حافظ)
نظرها
نظری وجود ندارد.