مرکل نماد زنان آلمانی، نه نجات دهنده آنها
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، به صورت فردی به آنچه که فمینیستها به دنبال آن هستند دست یافته اما زنان آلمان به چنین چیزی دست نیافتهاند.
۹ سال پس از به قدرت رسیدن آنگلا مرکل به عنوان صدراعظم آلمان، کریستین آفدرماش، زمانی را که کشور به دست یک مرد اداره میشد به یاد نمیآورد؛ با این حال برای کریستین ۲۱ ساله که در یک شرکت انرژیهای بادی کار میکند، تصور داشتن یک رییس زن سخت است.
او میگوید: «زنان زیادی در سطحی که من کار میکنم حضور دارند. آنگلا مرکل هم وجود دارد، اما زنانی که بین این دو سطح باشند زیاد نیستند.»
آلمان، کشوری که برای ۱۲ سال توسط یک زن اداره شده است، مشکلات «زنانه» و جنسیتی دارد.
در جریان کمپین انتخاباتی فعلی و در کمپینهای قبلی، مرکل از کلمه فمینیست استفاده نکرده است. او به ندرت به شکل عمومی از پیشروی زنان سخن گفته و زنان آلمان هم چندان پیشرفت نکردهاند.
حتی در عرصه سیاست که مرگل در آن یک الگو بوده است و وعده داده که در کابینهاش تعادل جنسیتی وجود خواهد داشت، تعداد زنان در پارلمان آلمان کاهش داشته است.
این یک تناقض عجیب است. مرکل به آنچه که فمینیستها به دنبال آن هستند دست یافته اما آلمان به چنین چیزی دست نیافته است.
وضعیت عجیبی است: نسلی از آلمانیهای جهان تحت رهبری یک زن رشد کردهاند. بچهها از والدینشان میپرسند که آیا پسرها هم میتوانند صدر اعظم شوند یا نه؟ و رقبای مرد با مرکل رقابت میکنند که سبک غیرواقعی و مشورتی او موجب ترس از تقلید از گذشته شده است.
آلیس شوارتسر، فمینیست مشهور آلمانی میگوید: «از سال ۲۰۰۵، دختربچهها میتوانستند انتخاب کنند: آرایشگر بشوم یا صدراعظم؟»
اما آفدرماش و ۱۴ همکلاسی دیگر او میپرسیم که چند تا از شرکتهای محلی که به آنها آموزش میدهند به وسیله زنان اداره میشوند؟ هیچ کس دست بلند نمیکند.
تنها رییس چند دپارتمان زن هستند. بیشتر آنها بچه ندارند. اما به طور کلی، کارآموزان میتوانند چندین مدیر نام ببرند که اسمشان توماس است اما نام یک زن مدیر به خاظرشان نمیآید.
بنا بر اعلام بنیاد آلبرایت که زنان فعال در عرصه مدیریت را دنبال میکند، تعداد میرانی که توماس نام دارند، هفت نفر است و تعدد مدیران زن در ۱۶۰ شرکت تجاری آلمان تنها سه نفر است. ۹۳ درصد از اعضای هیات مدیره در این شرکتها مرد هستند. نزدیک به سه شرکت از چهار شرکت، زنی در هیات مدیره خود ندارند.
آن ویتسورک یک نویسنده فمینیست که در سال ۲۰۱۳ به دلیل راه انداختن هشتگی علیه سکسیسم رومزه مشهور شد، میگوید که به دلیل وجود مرکل، تصویر آلمان در خارج بسیار پیشروتر از آنچه هست به نظر میرسد.
برخی چیزها از نگهداری از کودکان گرفته تا مدیریت در شرکتها در دوران مرکل عوض شده است. اما در عمق جامعه ضدیت با اشتغال زن و به خصوض اشتغال مادران باقی مانده به نحی که برخی از صاحبنظران جوان اکنون میگویند که مساله جنسیت در آلمان مانند مساله نژاد در آمریکاست. ویتسورک میگوید: «همان طور که حضور اوباما در راس قدرت نتوانست نژادپرستی را در آمریکا تغییری دهد، مرکل هم نتوانست به سکسیسم ساختاری در آلمان پایان دهد.»
ویتسورک میگوید: «حتی از بعضی جهات حضور مرکل مسایل را پیچیده کرده است، من مرتب میشنوم که میگویند یک زن میتواند صدراعظم شود، چه از این بالاتر؟»
اندک زنانی که به قله رسیدهاند یا به آن نزدیک شدهاند، از فشار مدارم قضاوتها سخن میگویند.
آنگلیکا هوبر اشتراسر، یکی از مدیران شرکت کی پی ام جی و مادر سه فرزند میگوید: «آنها به ما میگویند مامان کلاغ، چون کلاع متهم است به اینکه یچههایش را از لانه بیرون میکند.»
احساس سرزنش شدن برای زنان همواره وجود دارد.
خانم هوبر میگوید: «ما به عنوان زنان شاغل هیچ احترامی نمیبینیم. اگر خانه بمانی و بچه داری کنی، نقشی در اداره جامعه نداری. اگر کار کنی بهت میگویند مامان کلاغ. اگر کار کنی و بچه نداشته باشی، زن سردی هستی. راه زنان در آلمان دشوار است. حضور مرکل کمکی به این قضیه نمیکند.»
آنکا ویتبرگ، از روسای شرکا ساپ که یک شرکت نرم افزاری آلمانی است. قبل از اینکه دوره کارشناسی ارشدش را در رشته اقتصاد تمام کند، سه بچه به دنیا آورد و سپس تقاضانامه کاری فرستاد، اما هیچ شرکت آلمانی او را برای مصاحبه دعوت نکرد.
در عوض او کارش را در آمریکا شروع کرد. سپا به دلیل داشتن دو زن در میان هیات مدیره ۸ نفره خود شرکت پیشرویی به شمار میآید؛ هرچند هیچ کدام آنها آلمانی الاصل نیستند.
ویتنبرگ میگوید: «ما هیچ الگوی زنی نداریم که به زنان جوان نشان دهد که داشتن خانواده و شغل همزمان ممکن است. آلمان هنوز از این لحاظ خیلی عقب است.»
تاریخ آلمان به شکل ریشه داری مادری را ستایش میکند، نازیها به زنای که چندین بچه داشتند مدال میدادند. بعد ها با تقسیم آلمان، در آلمان غربی مفاهیم سه کلمه کودکان و آشپزخانه و کلیسا(Kinder, Küche, Kirche) وجود داشت در حالی که در آلمان شرقی مراکز مجانی نگهداری از کودکان تاسیس شد.
مادران در آلمان شرقی فیزیک میخواندند و جرثقیل میراندند اما زنان در آلمان شرقی برای کار کردن نیاز به اجازه شوهر داشتند. زنان در آلمان شرقی یک سال مرخصی زایمان داشتند و بعد از آن میتوانستند ساعتهای کمتری کار کنند.
بعد از سقوط دیوار برلین در سال ۱۹۸۹، اسخدام زنان در آلمان شرقی ۹۰ درصد بود اما در آلمان غربی ۵۵ درصد، امروز بالای ۷۰ درصد زنان آلمانی کار میکنند اما تنها ۱۲ درصد آنهایی که کودکان زیر سه سال دارند، تمام وقت کار میکنند.
یوتا آلمندینگر، جامعه شناش مشهور آلمانی و رییس مرکز علوم اجتماعی WZB برلین میگوید: «آنگلا مرگل همه چیز را عادی تلقی میکند اما برای زنان آلمان غربی همه چیز عادی نیست. مرکل برابری جنسیتی را به موضوع اساسی تبدیل نکرده است. اما در دوران او مسایل بی سروصدا تغییر کردهاند
مدارس، که به شکل سنتی و بر اساس اینکه مادرها خانه هستند در ساعت ناهار تعطیل میشدند، کم کم ساعت خود را تغییر دادهاند. مهدکودکها که زمانی برای کودکان زیر ۳ سال رایج نبودند، فراگیرتر شدهاند. اکنون مرخصی زایمان برای پدران دست کم برای دو ماه پیشنهاد میشود.
اخیرا، دولت قانونی تصویب کرده که بر اساس آن شرکتهای بزرگ باید ۳۰ درصد اعضای هیات مدیره اجرایی حود را از میان زنان برگزینند.
آنته ویندمن-ماوتس رییس اتحادیه زنان دموکرات مسیحی میگوید: «او همان سیاست جنسیتی را به کار میگیرد که در زمینههای دیگر هم بر اساس آن سیاست رفتار میکند. او دنبال انقلاب نیست: تنها تحولات را شروع میکند.»
با این حال زنان آلمانی همچنان ۲۱ درصد کمتر از مردان حقوق میگیرند. این رقم در اروپا ۱۶ درصد است. در برخی مناطق تعداد زنانی که در عرصههای مدیریتی حضور ادارند، کمتر شده است.
در عرصه تجارت عمومی در آلمان در شرکتهایی که ماشین صادر میکنند، کمتر از چهار درصد مشاغل مدیریتی را زنان به عهده دارند.
حتی زنانی که بسیار محافظهکارانه پیشرفت داشتهاند، در برخی زمینهها با واکنش نامناسب جامعه مواجه میشوند. بیرگیت کله، از اعضای حزب دموکرات مسیحی و نویسنده کتاب «مادر حیوان»، صدراعظم آلمان را به داشتن سیاستهای محافظهکارانه متهم میکند: «به نظر من ما داریم اصول کمونیستی را پیاده میکنیم. من قبلا جزو جریان اصل حزب بودم اما الان دارم به سمت راست پس زده میشوم.» برخی از همکاران سایق او به سوی احزاب راست افراطی کشیده شدهاندکه پوسترهای حزبشان اکنون زنان بیکنی پوش یا حامله را نشان میدهد.
اصطلاحات جدیدی از قبیل جنون جنسی در جامعه در حال گردش هستند. بعضی از استادان برجسته مطالعات جنسى پس از تهدید شدن، درخواست حفاظت شخصی کردهاند.
این موضوع خانم آلمندینگر را نگران میکند: «این نبرد پیروزی ندارد. من فکر میکنم پیشرفتها اینجا بسیار شکنندهتر از کشورهایی مانند آمریکا و فرانسه است. ما به یک جنبش فمینیستی نیاز داریم.»
اما در مدرسه حرفه ای در اوسنابروک، کارآموزان تمایل به تغییر دارند. مردان (حداقل بعضی از آنها) میگویند که میخواهند مرخصی والدین بگیرند و چندین زن می گویند که خواهان موفقیت شغلی بالاتر هستند (حداقل تا زمانی که بچهدار شوند).
اما هیچ کدام آنها خود را فمینیست نمیداند. یک زن جوان میگوید: «فمینیسم خیلی رادیکال است.» معلم آنها، مونیکا استادیه ۶۳ ساله میگوید که این کلمه هنوز تداعیکننده لزبینهای موتورسیکلت سواری است که مردها را دوست ندارند.
این موضوع توضیح می دهد که چرا مرکل تاکنون از به کار بردن این عنوان برای خود خودداری کرده است. اما برخی از زنان آرزو میکنند که کاش او یک فمینیست بود.
مارگارت اشتوکوسکی، ستوننویس روزنامه اشپیگل آنلاین مینویسد: «چرا او به عنوان یکی از افراد قدرتمند جهان نمیتواند یک بار هم که شده یک بیانیه قدرتمند درباره برابری جنسیتی صادر کند؟ او از این موضوع فاصله میگیرد چون میداند اگر وارد آن شود، مجبور است که تایید کند چقدر از مسایل هنوز درست نیست.»
نظرها
نظری وجود ندارد.