● نگاه نزدیک
آموزش و پرورشی مکتبی و بازتولید معلمان مکتبخانهای
س. اقبال − در فرآیند بازتولید مکتبی است که به شکل و شمایل دانشآموز نیز دست میبرند تا به گمان خودشان ضمن فرآوری شخصیت او انسانهایی مکتبخانهای راهی بازار کار گردند.
برنامهی وزیران آموزش و پرورش ظرف سی و هشت سال پیدایی جمهوری اسلامی در عبارتی کوتاه خلاصه شده است: بازتولید معلمان مکتبخانهای. در فرآیند همین بازتولید است که به شکل و شمایل دانشآموز نیز دست میبرند تا به گمان خودشان ضمن فرآوری شخصیت او انسانهایی مکتبخانهای راهی بازار کار گردند. اما جمهوری اسلامی در رسیدن به این هدف هرگز شکست را باور ندارد. چون آزمودهها را همچنان دوباره میآزماید تا جهت دستیابی به همین انسانهای قالبی و کلیشهای چیزی کم نیاورد. به همین دلیل هم عبا و نعلین در وزارت آموزش و پرورش ایران قداست مییابد، چادر و مقنعه یا ریش و تسبیح ملاکی درست برای شناخت معلمان قرار میگیرد تا مکتب و مکتبخانههای قرنهای میانی دوباره بازسازی شوند.
سلسله مراتب آموزش و پرورش
معلمان در سازمان اداری وزارت آموزش و پرورش ایران آخرین حلقه از اقتدار بیچون و چرای وزیر و مدیران ارشد این وزارتخانه شمرده میشوند. در این هرم عریض و طویل قدرت، مدیران بالایی هرم قدرت از بام تا شام همگی سرِ معلم فریاد میکشند. آنان کارفرمایانی نموده میشوند که توانمندی کارگرانشان را از پایه و اساس باور ندارند. معلم هم در این گسترهی ناصواب اسیر بخت برگشتهای است که میباید از دستور همهی این فریادهای آمرانهی اداری تمکین نماید. انگار همه ردیف شدهاند که چند و چون تعلیم و تربیت را به او بیاموزند و در همین راستا از کوچک و بزرگ همگی برای او بخشنامه و آییننامه صادر میکنند. معلم هم بنا به جایگاه حداقلی خویش در هرم قدرت آموزش و پرورش میپذیرد که همهی آن دستورها را در کار و تدریس روزانهاش به اجرا بگذارد.
گویا در این سازهی مکتبخانهای از ریز و درشت همگی میفهمند، همچنان که برای معلم دستور و فرمان صادر میکنند، الا خود معلم که کاری جز تمکین و اطاعت از او برنمیآید. چون همهی مدیران آموزش و پرورش پذیرفتهاند که معلمان به شیوهی تعلیم و تربیت ابداعی ایشان آشنایی ندارند. در این پهنه فقط همان شیوهای وجاهت دارد که جمهوری اسلامی خودش را کاشف و مبتکر آن میشمارد. در نتیجه خیلی خودانگارانه و حق به جانب برای معلمان کشور راهکار آموزشی مینویسند. انگار معلم حق ندارد ببیند، بشنود و بیندیشند و تنها آنانی که از مادر دانا و اندیشمند زاده شدهاند بر خود واجب میبینند که به جای معلم بیندیشند و او را سر پا نگه دارند.
معلم هم از همین سازهی ناساز تربیتی سود میجوید و داغ دلش را روی دانشآموز کلاس خالی میکند. همچنان که در کلاسهای درس مدارس جمهوری اسلامی از دانشآموزان کسی حق ندارد که از معلم خرده بگیرد. انگار شاگردان با انتقاد و خردهگیری میخواهند اقتدار معلم را در هم بشکنند. اقتدار معلم هم گویا همان خرگاه و بیضهی اسلام دولتی به حساب میآید که کسی هرگز نباید به شکستن آن بیندیشد. پیداست معلمی که در ناخودآگاه خویش چیدمان غیر مشروع قدرت را در آموزش و پروش تاب نمیآورد، در واکنشی روانی انتقام خودش را از دانشآموز میگیرد. او بر سر شاگرد میکوبد، دست و پای او را به فلک میبندد و اگر جایی لازم و واجب ببیند حتا به تجاوزِ او دست مییازد تا شاید حقارتاش را از رفتار مدیران تحمیلی آموزش و پرورش جبران نماید. به عبارتی روشنتر او اِعمال همان مناسبات ناصواب اداری آموزش و پروش جمهوری اسلامی را برای دانشآموزان خویش نیز لازم میبیند.
نادیده گرفتن معلمان
در وزارت آموزش و پرورش بدون نیازسنجی و نظرخواهی از معلمان کشور برای دانشآموزان دورههای مختلف آموزشی کتاب درسی مینویسند. حتا بدون حضور مثبت و سازندهی معلمان شیوهی تدریس این کتابها را به ایشان دیکته میکنند. بر بستر چنین دیدگاهی معلمان را آشکار و علنی از کم و کیف نظام آموزشی و ادارهی مدرسه کنار میگذارند.
به واقع معلمان کشور در تدوین کتابهای درسی، شیوهی تدریس، طراحی فضای عمومی کلاس و مدرسه، تعداد دانشآموزان و ظرفیتسازی هر کلاس درسی یا فعالیتهای عمومی دانشآموزان در آموزشگاه و مدرسه هیچ نقش و جایگاهی ندارند. آنان مطیع بلاارادهی همان بخشنامهها و آییننامههایی هستند که یکسویه و آمرانه بر سرنوشت نظام آموزشی کشور حکم میراند.
نادیده میگیرند، اما میپایند
اما جدای از آنچه که گفته شد ادارات عریض و طویلی نیز در وزارتخانه حضور دارند که همواره از دور و نزدیک معلم را میپایند. این ادارات ریز و درشت تنها در هیأتهای گزینش و حراستِ اداره خلاصه نمیشوند. بلکه چهبسا واحدهای گوناگون تخلفات اداری یا اداراتِ "رسیدگی به شکایات مردمی" نیز معلم را به عنوان متهم و مجرم پای میز محاکمه مینشانند. جدای از این معلم با لولوهای دیگری همانند طرح رتبهبندی معلمان نیز سر و کار دارد. همچنان که او را برای همیشه در هر جایی از خانه و مدرسه تا جامعه و کوچه و بازار تحت نظر گرفتهاند.
بدون تردید مچگیریِ از معلم فراتر از مچگیری حکومت از شهروندانش به حساب میآید. اما تمامی رفتارهایی از این دست با معلم از سوی کسانی صورت میپذیرد که با مدرسه و دانشآموز و یا تعلیم و تربیت امروزی و مدرن هرگز سروکاری نداشتهاند. چراکه برنامهریزان آموزشی کشور تنها به نهجالبلاغه و قرآن کفایت میکنند و چند و چون تعلیم و تربیت دانشآموزان را نیز از احکام بلاتغییر کتابهایی همانند آنچه که گفته شد بیرون میکشند.
ترتیب آخوندی−سلطانی
ولی قرآن و نهجالبلاغه آموزههایی را تعقیب و دنبال میکنند که بنا به ماهیت اخلاقی خویش همواره ثابت و ایستا باقی میمانند. همان چیزی که با فرآیند پویایی آموزش و پرورش امروزی فاصله میگیرد. به واقع مدیران و برنامهریزان آموزشی کشور همان گفتهی تاریخی خلیفهی دوم را هدف میگذارند که: همه چیز را در قرآن آوردهاند. در نتیجه فکرشان به چیزی فراتر از قرآن و احادیث و روایات مذهبی قد نمیدهد و راه نمیبرد. بدون تردید آنان اندیشههایی از این نوع را پناهگاه و روزنهای همیشگی برای کاسبی اداری خویش یافتهاند.
در همین گسترهی نامتوازن، معلم هم هنجارهای بالادستیهای خود را برای حکومتِ بلامنازع بر شاگردان کلاس مناسب میبیند. چنانکه در کلاسهای درس کشور همانند سربازخانهها همه چیز یکسویه و آمرانه صورت میپذیرد. تا آنجا که به دانشآموز حق میدهند که تنها بشنود و شنیدههای خود را بدون نقد و وارسی به کار ببندد. انگار شاه هنوز در ایران نمرده است و در کالبد هر ایرانیِ خودرأی و خودبین همچنان به زندگی خویش ادامه میدهد. به همین دلیل هم بالادستیهای حکومت آموزههای آموزشی تمامی کشورها را شایسته و لایق آشغالدانی میخوانند تا بر بستر چنین دیدگاهی اندیشهی ایستا، ثابت و بیریشهی خودشان را بر کرسی بنشانند. در همین راستا پیامهای خیلی مؤدبانهای که دانشآموزان این روزها در مدرسه میشنوند عبارت است از: بنشین، برپا، برجا، برو بیرون، برو باباتو بیار، کلاس نرو، به چپ چپ و به راست راست. جدای از این دانشآموزان "مشکلآفرین" آموزشگاهها خیلی راحت از مدرسه اخراج میشوند تا لابد بستر گستردهتری برای مشکلآفرینی ایشان در جامعه آماده گردد. مدیران مدرسه به طور عادی دانشآموزانی را که در مدرسه ناسازگار مینمایند عذرشان را میخواهند. به واقع در کتابهای دینیِ خود راهکاری غیر از این برای تربیت شاگردان مدرسه نیافتهاند.
ترویج دشمنی به جای دوستی
مدیران آموزش و پرورش ایران پیش از همه باید بپذیرند که روی کرهی زمین دنیاهای دیگری نیز هستند که در آنجاها نیز مردمانی میزیند که چهبسا در حیطهی خودشان موفقتر از ایشان بودهاند. آموزش و پرورش باید آموزههای تربیتی مردمان تمامی این سرزمینها را قدر بداند، همان طور که آنان نیز دستآوردهای فرهنگی ما را ارج میگذارند. مدیران آموزشی ما باید دوستی با تمامی اقوام و مذاهب و باورها را هدف بگذارند و این دوستی را از طریق معلمان کشور برای همهی دانشآموزان ارمغان بفرستند. اما مـتأسفانه در نظام بینظام آموزشی ما تنها دشمنی و عداوتِ با انسانها تبلیغ و ترویج میشود.
حتا این خشونت و دشمنی چهبسا حیوانات و جانوران را نیز در بر میگیرد. سگها و خوکهایی که همچنان نجس شمرده میشوند و گوسفندانی که همچنان باید در انظار عمومی و حتا جلوی چشمان کودکان قربانی گردند.
تنها راه تحول: برپایی تشکلهای مستقل معلمان و دانشآموزان و مشارکت آنها در ساماندهی آموزش
برای برونرفت از بنبست موجود، نزدیکترین راه آن است که معلمان و دانشآموزان کشور در تعیین سرنوشت خویش مشارکت فعال داشته باشند. پیشنیاز چنین مشارکتی در تشکلهای مستقل معلمان و دانشآموزان به بار مینشیند. معلم و دانشآموز در فرآیند راهاندازی همین تشکلهای مستقل به مرور یاد میگیرند که در جایی از جامعه به حساب میآیند و همواره بالادستیها حاضراند که حرفهایشان را در خصوص بازسازی نظام کهنهی آموزشی ایران بشنوند. با این رویکرد معلم و دانشآموز هرگز از جایی نمیهراسند و از دلهره و واهمهای رنج نمیبرند. به طور طبیعی چنین نگاهی برای مشارکت معلمان و دانشآموزان در کارهای آموزشی بسترسازی مناسب و تسهیلگری لازم به عمل خواهد آورد. تا آنجا که آنان هم با همین راهکار مردمی به اشتراک در مدیریت مشارکتی مراکز آموزشی کشور نقش سازنده و بالندهی خودشان را به کار خواهند گرفت.
آیا جممهوری اسلامی به این نیاز و خواست همگانی گردن میگذارد؟
در همین زمینه
- تهران با کمبود معلم روبروست، تعداد معلمان کمتر هم میشود
- تنبیه بدنی در مدارس: هزار و ۵۲۶ مورد شکایت ثابت شده در ۳ سال
- مشکل خامنهای با سند یونسکو چیست؟
- ۶۸ هزار کلاس ناامن در سراسر کشور وجود دارد
- تنبیه بدنی دانشآموزان، منعی که تکرار میشود
- تجمع معلمان در سراسر کشور: جای معلم زندان نیست
- بیش از ۶۰ هزار معلم خواهان افزایش حقوق و بهبود کیفیت آموزش شدند
- قائم مقام ستاد اقامه نماز: ترسیم خط ویژه برای نماز در مدارس
- استانهای اقلیتنشین؛ فقر نسلی و ترک تحصیل
- وزیر پیشین آموزش و پرورش: معلمان را با چماقهای زیرزمین وزارتخانه کتک زدند
نظرها
نظری وجود ندارد.