عباس ولی: تشکیل دولت راهحلِ کردها است، اما شرایط امکان استقلال مهیا نیست
عباس ولی، نظریهپرداز سیاسی و
عباس ولی، نظریهپرداز سیاسی و اجتماعی کرد در آغاز سخنان خود به یک قرن پیش بازگشت، زمانی که دولتهای مدرن جدید در خاورمیانه، بهخصوص در منطقه بینالنهرین شکل گرفتند:
«نظام دولتی در خاورمیانه از دل استعمار بیرون آمد و به زور استعمار بر این منطقه تحمیل شد.
نظامِ دولتها در خاورمیانه در حال از هم پاشیدن است. در سوریه و عراق همین حالا از هم پاشیده. این فروپاشی باعث شده تا اجتماعها و اقلیتها و در یک کلام، هویتهایی که تحت ستم دولتهای مرکزی قرار گرفته بودند، حالا در حال جمعشدن دوباره و بیانِ خود هستند. یکی از مهمترین این اجتماعها و هویتها کردی است.
موضوع استقلال کردستان عراق نیز در چنین شرایطی مطرح شده؛ وقتی عراق در حال حاضر با بحران دولت و قدرت دولتی مواجه است.
اگر یک هویت غیرحاکم و اقلیتی همچون کردی در این شرایط از استقلال سخن بگوید، از یک حق دموکراتیک و تحقق این حق دموکراتیک در شرایطی که دولت مرکزی دیگر کارامد نیست، سخن میگوید. پس اگر کردها از استقلال حرف می زنند، از تحقق حق تعیین سرنوشت تحت شرایطی خاص سخن میگویند و نظریه سیاسی دموکراتیک نیز این حق را تضمین می کند.
مسئله استقلال در کردستان، که احتمالا آرزوی کردهای بسیاری است، مسئلهای استراتژیک برای این جامعه است. اما پرسش من این است: آیا حکومت کنونی اقلیم که در حال طرح مسئله همهپرسی است نیز آن را یک مسئله استراتژیک برای جامعه کردی می فهمد؟ یا آن را تمهیدی تاکتیکی برای استفاده در دیگر موضوعات سیاسی، مثل رابطه با دولت مرکزی و دولتهای همسایه میداند؟»
مسئله نمایندگی (representation) در کردستان عراق
«چه کسی در کردستان عراق واقعاً مردم را نمایندگی می کند؟ این سوال را می پرسم، چون تنها نهاد مشروع نمایندگی مردم، یعنی پارلمان الان از کار افتاده و بسته است. و این مسئلهای بسیار مهم است.
حکومت کنونی که نماینده حزب حاکم است، در غیاب پارلمان و قدرت قانونگذاری دارد به وسیله قدرتِ دستوری حکمرانی می کند. و چنین حکومتی است که مسئله همهپرسی را طرح کرده و مدعی شده که دنبالهروی اراده عمومی است. همهپرسی میتواند تجلیِ اراده عمومی باشد، اما باید این اراده عمومی از سوی نهاد نمایندگی واقعی آن، یعنی پارلمان مطالبه شود. چرا که حکومت یا دولت به تنهایی و بدون پارلمان، مشروعیت قانونی ندارد.»
ولی با اشاره به اینکه دوران مشروع زمامداری رئیسجمهوری اقلیم کردستان، مسعود بارزانی چند سال پیش تمام شده، به موقعیت پارادوکسیکال کنونی کردستان عراق اشاره کرد:
«ما با یک پارادوکس مواجهیم. از یک سو، درباره حق دمکراتیک مردم برای داشتن دولت در کردستان حرف می زنیم؛ اما از سوی دیکر، نهادهایی که واقعا نمایندگی اراده عمومی را بر عهده دارند و اراده عمومی را بیان کنند، از حق خود برای نمایندگی مردم محروم شدهاند. بدینترتیب، شرایط حداقلی مشروعیت حکومت کنونی به نظر وجود ندارد.
بنابراین، به باور من زمان طرح این مسئله خیلی مناسب نیست، زیرا نمیشود این مسئله را بهمثابه یک مسئله استراتژیک جامعه کردی مطرح کرد. به نظر میرسد که هدف اصلی از همهپرسی، داشتن برگ امتیازی در مذاکرات با بغداد از یک سو، و داشتن بهانهای برای تمدید حکمرانی حزب حاکم از سوی دیگر است.
به باور من، داشتن حاکمیت مردمی و ملی در کردستان خواستهای مشروع است و باید از آن حمایت کرد، اما شرایط امکان این خواسته، به طوری که با فرآیندی مطلقا دموکراتیک سروکار داشته باشیم، وجود ندارد.
اگر حکومت کردستان واقعاً دغدغه نمایندگی مردم و مشروعیتبخشی به حق تعیین سرنوشت مردم کرد را داشت، باید پارلمان را باز کرده بود یا دست کم پیش از اعلام همهپرسی، شرایط یک انتخابات جدید و شکلگیری پارلمانی جدید را فراهم آورده بود و پس از تشکیل این پارلمان جدید، مسئله استقلال را مطرح میکرد. فرآیند استقلال نیازمند نهادهای دموکراتیک است.»
دولت در برابر کنفدرالیسم
«من درباره این مسئله حرف نمی زنم که آیا استقلال در کردستان عراق خوب است یا نه، فقط دارم به شرایط امکان استقلال میپردازم.
برخی می گویند که دولتـملت به نهادی منسوخ و ازکارافتاده در خاورمیانه بدل شده. آنها شاید بگویند که مبارزه کردها باید به سوی خودآیینی دموکراتیک در کل خاورمیانه باشد. این ایده جای بحث دارد.
یک مشکل ایده خودآیینی دموکراتیک این است که در غیاب نهادها و حکومتهای دموکراتیک تحقق چنین ایدهای بسیار دشوار به نظر میرسد.
اگر از من بپرسند که آیا راه حل کردها تشکیل دولت مستقل است یا نه، خواهم گفت، بله؛ اجازه دهید دولت مستقل داشته باشیم. اما باید شرایط امکان استقلال را ابتدا فراهم کنیم. استقلال بیان اراده عمومی مردمی کردستان است. و آن هم «مردمهای» کردستان و نه فقط کردها. باید نهادها، فرایندها و اقدامات لازم برای استقلال را فراهم کنیم اما این شرایط اکنون در باشور وجود ندارد.»
عواقب خطرناک احتمالی
ولی در پایان سخنانش به نقد دولت اقلیم کردستان پرداخت و هشدار داد که اگر از همهپرسی به عنوان ابزار تاکتیکی سوء استفاده شود، عواقب روانشناختی وخیمی برای مردم کردستان دربر خواهد داشت:
«دولت اقلیم در ساختن نهادهای دموکراتیک شکست خورده است، نتوانسته بین گروههای مختلف وحدت ایجاد کند، این دولت در تأسیس نهادهای مدرن اقتصادی هم ناموفق بوده و نمیتواند پیشرفت اقتصادی را ارزیابی کند چون نهادهای مخصوص این کار وجود ندارد، و خلاصه اقلیم کردستان اکنون از یک حکومت مدرن برخوردار نیست.
وقتی این شرایط را نداشته باشیم، باید ابتدا برای ساختن نهادهای ضروری دموکراتیک که نمایندگی مردمی را برعهده دارند، تلاش کنیم.
اینکه دولت حاکم کردستان میخواهد این همهپرسی را برگزار کند اما برنامه استراتژیکی برای پیادهسازی استقلال ندارد، به این معنا است: اولاً آن را به عنوان یک برگ امتیاز در مذاکرات درباره دیگر مسائل خرج خواهد کرد؛ دوماً از آن پوششی برای پنهانکردن قصورها و ناکامیها و نیز اقدام غیرمشروع و غیرقانونی خود در تمدید ریاست اقلیم درست خواهد کرد. پس این همهپرسی میتواند عاقبت بسیار وخیمی بر آگاهی ملی و حافظه ملی کردها داشته باشد؛ کسانی که سالها مبارزه کردند و انتظار کشیدند تا به این لحظه برسند، اما خواهند دید که تجلی اراده جمعیشان به عنوان یک ابزار تاکتیکی مورد استفاده قرار گرفت. آنها در این صورت بسیار نومید و دلزده خواهند شد.
امیدوارم چیزی که می گویم تحقق نیابد، اما اگر این اتفاق بیفتد، آن وقت با این همهپرسی قدمی به جلو برنداشته ایم بلکه یک گام به عقب رفته ایم.»
نظرها
نظری وجود ندارد.