برونآیی چیست؟
به فرآیندی که در آن یک فرد دگرباش جنسی هویت و یا گرایش جنسی خودش را با دیگران مطرح میکند، برونآیی یا آشکارسازی (coming out) میگویند.
به فرآیندی که در آن یک فرد دگرباش جنسی (خواه همجنسگرای زن یا مرد، دوجنسگرا، تراجنسیتی یا ترنسجندر، میانجنسی یا کوییر و غیره،) هویت و یا گرایش جنسی خودش را در ابتدا برای خودش تعریف میکند، آن را درون خودش میپذیرد و سپس آن را با دیگران مطرح میکنند، برونآیی یا آشکارسازی (coming out) میگویند.
بدین شکل افراد جامعه دگرباش به دو دسته کلی تقسیم میشوند: آنها که آشکارسازی کردهاند یا به اصطلاح عیان (out) هستند و آنهایی که هنوز بسته به شرایط درونی یا اجتماعیشان، پنهان در گنجه باقی ماندهاند.
برونآیی تقسیم میشود به اینکه فرد در ابتدا هویت و یا گرایش جنسی خودش را برای خودش معنا کند و آن را قبول کند، سپس فضای امنی پیدا کند تا بتواند این گرایش و یا هویت را به دیگران – دوست، آشنا، فامیل، خانواده، همکار، همکلاسی و غیره – مطرح کند. این فرآیند سادهای به نظر میرسد، ولی در عمل این برای هر فرد، روند و عکسالعملهای متفاوتی در بر خواهد داشت.
به عنوان مثال در تجربه شخصی نگارنده، مادر یکی از دوستانش بعد از برونآیی، او را از خانه بیرون کرد. مادر یک دوست دیگر بعد از برونآیی فرزندش، نگارنده را سوالپیچ کرد که چرا چند ماه مانع از آن شده تا بچهاش بیاید و با مادرش رک و صمیمی در مورد همجنسگراییاش صحبت کند. مادر یک دوست دیگر هم هر شب همچنان به وقت نماز خدا را شکر میکند که آخرین بچهاش همجنسگرا از آب درآمد و برخلاف بقیه ازدواج نکرد، پیش او ماند و مراقبش است.
رهایی در آلمان، عرضه در آمریکا
ریشه باب شدن مفهوم گنجه (closet) و برونآیی از آن، به همجنسخواهان آمریکای شمالی در نیمه دوم قرن بیستم برمیگردد.
هرچند پیشتر از آنکه آمریکاییها پیشتاز برونآیی در تاریخ معاصر باشند، آلمانیها بحث تئوریک برونآیی را مطرح کردند.
کارل هاینریش اولریکس را امروز از برجستهترین چهرههای نخستین جنبش همجنسخواهی میشناسند، البته بیشتر از این او به پیشنهادش برای برونآیی شهره است.
این متخصص حقوق و الهیات، این ایده را در ۱۸۶۹ میلادی –۱۴۸ سال پیش – معرفی کرد که افراد همجنسگرا بایستی از برونآیی به عنوان ابزاری برای رهایی استفاده کنند. او معتقد بود اگر همجنسگرایان خودشان را به بقیه جامعه نشان بدهند، موانع موجود در مخالفت آنها کنار خواهد رفت، چون افراد جامعه رنگینکمانی همهجا هستند و تعدادشان هم خیلی زیاد است.
خودش این کار را کرد، البته شغل دولتیاش را به همین دلیل دست داد، چون در آن زمان – همانند امروز ایران – به همجنسگرایی به عنوان یک بیماری و گناه علیه خدا و طبیعت نگاه میکردند و رابطه جنسی با همجنس را جرمانگاری کرده بودند.
ولی ایده او باقی ماند و چهرههای متفکر گوناگونی، بیشتر در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، حرف او را به شکلهای مختلف تکرار کردند و بسط دادند.
تا آنجا که ادوارد ساگارین در ۱۹۵۱ در کتاب تاریخساز خودش، «همجنسگرایان در آمریکا،» چنین نوشت: «جامعه یک ماسک به من داده تا بپوشم... به هر کجا که میروم، در تمامی زمانها و در مقابل تمامی دیگر اعضای جامعه، باید ادا دربیاورم.» کتاب او درنهایت در دهه شصت میلادی در کنار دیگر ایدهها و نظریهها قرار گرفت تا به جنبش آزادیسازی همجنسخواهای منتهی شد و برونآیی تبدیل به یک ابزار سیاسی برای مقابله با همجنسگراهراسی و جرایم ناشی از نفرت شد.
نماد آن جنبش هم یک فضانورد آمریکایی، فرنک کامنی بود که در دهه شصت بهخاطر همجنسگراییاش، از کارش اخراج شد، ولی حاضر نشد ساکت باقی بماند و تلاش کرد تا این اخراج را به دادگاه عالی آمریکا هم بالا بکشاند.
درحقیقت، این جنبش نزدیک به ۳۰ سال است که صاحب «روز ملی برونآیی است» و ۱۱ اکتبر و در برخی کشورها ماه اکتبر، زمانیاست که افراد خواه به بقیه برونآیی میکنند یا اینکه یادآور آشکارسازیهای پیشین خود میشوند.
برونآیی ایرانی
برخلاف کشورهای غربی، در ایران تا همین اواخر نیاز چندانی به برونآیی احساس نمیشد. چون در حقیقت تا شکلگیری قوانین مدرن ایران – که به پیروزی از قوانین غربی، همجنسگرایی را جرمانگاری کردند و حتی مانع حضور همجنسخواهان در ارتش شدند – در تاریخ معاصر بعد از اسلام، همجنسخواهی جرم تلقی نمیشد، بلکه در حقیقت خیلی هم باب بود.
مثال آن را بخصوص در میان آثار ادبی باقیمانده از قرون گذشته ایران میتوان یافت. از سعدی و جامی گرفته تا چهرههای برجسته فرهنگ، هنر و سیاست، آشکارا از همجنسخواهی مینوشتند و مشت نمونه خروار آن را در کتاب دکتر سیروس شمیسا، «شاهدبازی در ادبیات فارسی» میتوان یافت.
یا آنطور که افسانه نجمآبادی میگوید، در دوران قاجار با وجود منع شرعی روابط جنسی با همجنس و احکام مختلفی که توسط شاهان و روحانیت صادر میشد، صور مختلف روابط جنسی با همجنس در زندگی روزمره اتفاق میافتاد. از این روست که نجمآبادی عنوان روابط جنسی بین مردان دوران قاجار را در کتاب «زنان سبیلو و مردان بیریش» تاریخنگاری کرده است.
در عصر معاصر، بخصوص بعد از شروع دوران پهلوی است که همجنسخواهی آشکارا از سطح جامعه، همانند دیرها، کاروانسراها، حمامها و پادگانهای نظامی کنار رفت و مثالهایی، همانند وقتی در رستمالحکما در مورد شاه طهماسب دوم نوشته شد، «یک صورت یوسفگونه را به هزاران زلیخا، لیلی و شیرین ترجیح میداد،» یا ستایش فتحعلی شاه توسط فتحعلی خان صبا شاعر دربار برای دوست داشتن زنان و مردان جوان، با قوانینی سختگیرانه جایگزین شدند.
در دوران پهلوی و به خصوص بعد از تاجگذاری فرح دیبا، اجازه محدود به برخی همجنسگرایان داده میشد تا آشکارا در دربار رفت و آمد داشته باشند و گفته میشود بیژن صفاری و کیوان خسروانی، معمار و طراح، نگران بروزدادن همجنسخواهی خود نبودند.
بعد از انقلاب و به قدرت رسیدن روحانیت، فشارها به جامعه دگرباش جنسی گسترش یافت، البته تا آنجا که روحالله خمینی اجازه به افراد تراجنسی داد تا فرآیند تطبیق جنسی خودشان را دنبال کنند – با این ایده فقهی که روح فرد میتواند با بدنش هماهنگ نباشد. هرچند که هنوز مقامات بلندپایه مختلف ایران، از محمد خاتمی گرفته تا محمود احمدینژاد تا امامان جمعه، خواه میگویند که همجنسخواهی بیماری است یا اینکه وجود افراد رنگینکمانی را به کل در ایران رد میکنند.
با این وجود، از شادی امین گرفته تا ساقی قهرمان تا آرشام پارسی و چهرههای مختلف جامعه دگرباشان جنسی ایران، خارج از مرزهای کشور آشکارا خودشان هستند و در موضوع هویت و گرایش جنسی خارج از ازدواج رسمی و مبتنی بر مذهب مابین یک مرد و یک زن میگویند. آنها مرتب تکرار میکنند که هنجار رسمی حکومت تنها واقعیت جنسی ایران نیست.
راهنمای گام به گام برونآیی
هم روحیه افراد متفاوت از همدیگر است، هم آنکه مغز افراد متفاوت از همدیگر رشد میکند، همچنین اینکه شرایط و موقعیتهای هر فرد کپی برابر اصل دیگری نیست.
بااینحال، گامهای کلی برونآیی را میتوان چنین فهرست کرد:
یک. خودشناسی
در اولین گام، فرد بایستی در درون خودش، به درک این موضوع برسد که هویت و یا گرایش جنسیاش چیست و آن را قبول کند. یا که قبول کند که در سیالیت از گرایشها و هویتهای جنسی و جنسیتی زندگی می کند.
این گامی طولانی است و به خصوص برای جامعهای همانند ایران که در آن آموزش گوناگونیهای جنس و جنسگونگی در فضایی امن صورت نمیگیرد. افراد بخصوص در سنین پایین وابسته به جمعآوری فردی اطلاعات، از جمله از طریق اینترنت میشوند و این رسیدن به اطلاعات درست را سختتر میکند.
دو. یافتن فضا و زمان مناسب
فرد پس از آنکه با خودش همگام شد، دنبال این میافتاد تا وقت مناسب در فضایی درست را پیدا کند تا بتواند موضوع گرایش و یا هویت جنسی خودش را با دیگران مطرح کند.
در اغلب موارد، فرد دست به یک آزمون میزند. مثلا به یک دوست صمیمی یا فردی در خانواده یا فامیل که به او نزدیکتر است، برونآیی میکند و با واکنش او، میسنجد که گام بعدی چه باشد.
سه. برونآیی به گروههای اجتماعی
بعد از آنکه فرد اطمینان یافت شرایط مناسب است و با آگاهی به اینکه همراه آشکارسازی میتواند چه چیزهایی را– حمایت خانواده، شغل، مسکن و غیره – از دست بدهد، به یک گروه اجتماعی برونآیی میکند. مثلا به کل خانواده میگوید که به عنوان مثال، ترنسجندر است. یا به کل فامیل، به تمام دوستان صمیمی یا به همه همکارهایش این موضوع را میگوید.
چهار. برونآیی نهایی
در این مرحله، فرد دیگر هراسهایش را کنار میگذارد و با هویت و گرایش واقعیاش زندگی میکند. به عنوان مثال، فرد همجنسگراست و یک نشان رنگینکمانی بر روی کیفش میگذارد و یا خالکوب همجنسخواهانه بر تنش نقش میزند. یا در شبکههای اجتماعیاش مینویسد به فرد هجنس علاقه عاطفی و جنسی دارد و آشکارا چه در فضای مجازی و چه حقیقی، خودش است.
برونآیی برای همه نیست
همه آنقدر خوشبخت نیستند که درک و همراهی بقیه را کسب کنند. و شرایط هرکس متفاوت است. درحقیقت، خواه کوتاهمدت یا بلندمدت، افراد شاهد پسزنی (backlash) افراد یا گروههایی هستند که به آنها برونآیی کردهاند.
برای برخی از افراد این هزینهها زیاد است و زندگیشان را به قدری دشوار میکند که گنجه جای امنتری است.
در سالهای آخیر انتقادهای زیادی به فشار به دگرباشان جنسی برای برونآیی نوشته شده است. از جمله نظریه پردازانی که به این موضوع پرداخته است ایو سجویک است که با نگاهی انتقادی در تقاطع نظریه ادبی و نظریه کوییر به موضوع تفاوتهای پویا و اهمیت گوناگونی زندگیهای کوییر میپردازد. اینکه چطور هنجارسازی در خود جامعه دگرباش جنسی هم صورت میگیرد: مثلا همین هنجارسازی و فشار برای بیرون آمدن از گنجه.
راهنمای مقابله پسزنی دیگران
آدمهای مقابل افرادی که برونآیی میکنند، ممکن است عکسالعملهای خشنی داشته باشند. این خشونت میتواند تنها در زبان بدن (body language) آنها باشد، یا اینکه در فحش کلامی عیان بشود و حتی منجر به خشونتهای فیزیکی هم بشود.
در برخی موارد، برونآیی ممکن است به سوءاستفاده، قلدری، یا حتی تجاوز جنسی هم منتهی بشود.
برای همین هم اهمیت خیلی زیادی دارد که فرد پیش از برونآیی، همهچیز را درست سنجیده باشد و آماده هر رفتاری باشد، امکان مراقبت از خودش در لحظه آشکارسازی و پس از آن را هم داشته باشد.
اینها چند پیشنهاد برای مقابله با پسزنی افراد در موضوع آشکارسازی یک فرد است:
- تنها نباشید، اگر امکانش هست، موقع برونآیی همراه دوستان و یا آشناهایتان باشید که موضوع را میدانند و مشکلی هم با آن ندارند. حضور دیگران میتواند از بار خشونتهای بقیه کم کند؛
- راه فرار داشته باشید، در یک محیط مناسب برونآیی کنید. اطمینان داشته باشید اگر مشکلی پیش آمد، راه فرار باز است. با آدمهای نزدیک به خودتان در تماس باشید تا آنها بدانند کجا و پیش که هستید و اگر مشکلی پیش آمد، دنبالتان بیایند؛
- از یک متخصص کمک بگیرید. خیلی وقتها مشاوره گرفتن میتواند کمک کند تا آسودهخاطرتر خودتان را به بقیه آشکار کنید. در برخی موارد، در حضور یک متخصص میتوان به خانواده، دوستان امکان این را بدهد تا همزمان برونآیی، اطلاعات درست را دریافت کنند و جواب سوالهایشان را بگیرند، به فرد هم امکان داشتن فضایی امن و سالم برای بیان حرفش را بدهد؛
- از سازمانهای حامی کمک بگیرید، بخصوص اگر خارج از ایران هستید. از شماره تماس تا امکان مشاوره تلفنی یا حضوری یا ایمیلی، از امکاناتی است که سازمانهای حامی به افراد میدهند و میشود پیش از برونآیی، شرایط و وضعیت یک فرد سنجیده و او راهنمایی دریافت کند؛
- آماده همهچیز باشید، شاید بعد از این برونآیی برای دورهای موقت حمایتهای موجود را از دست بدهید. امکان مالی، جایی برای اقامت و همچنین شبکهای حمایتگر از دوستهای رنگینکمانیتان را قبل از برونآیی تا حد ممکن آماده بکنید؛
- آماده هر سوالی باشید و پیش از برونآیی اطلاعات مفید را جمعآوری کرده باشید. شاید بد نباشد چند صفحه پرینت بگیرید و همراه برونآیی دست افراد بدهید؛
- تمام مدت آرام بمانید، اضطراب و استرس را مدیریت کنید. برونآیی راحت نیست، دلنگرانیهای هر فردی کاملا توجیه شده هستند، ولی بایستی به نحوه درستی مدیریت بشوند تا فرد کمترین آسیب ممکن را ببیند؛
- برونآیی صحنه جنگ و دعوا نیست. فراموش نشود که قرار نیست آدم برنده یک جنگ خونین باشد، بلکه قرار است فضایی بهتر و آسودهتر برای همه پس از این امر ممکن شده باشد؛
- دوستی و عشق بقیه به خود را فراموش نکنید. درنهایت از خاطرتان نرود که به دیگران برونآیی میکنید، چون دوستشان دارید و میخواهید شما را مثل خودتان دوست داشته باشید. عشق نزدیکترین آدمهای زندگیتان را به خودتان فراموش نکنید، حتی اگر در اولین برخورد، پرخاشگر باشند. ولی آنها هم درنهایت بهخاطر میآورند که چقدر شما را دوست دارند.
توصیههایی برای برونآیی
درنهایت اگر قصد برونآیی دارید، به این توصیهها هم توجه نشان بدهید.
- عجله نکنید، درست بسنجید که وقت و فضای مناسب برونآیی برای شخص شما کی و کجاست؛
- خودتان را سرزنش نکنید، هرچه هم که شد، تقصیر واقعیت درونی شما نیست. خیلی وقتها موضوع فقط فشارهای اجتماعی، مذهبی و سنتی به دیگر افراد است که بانی عکسالعملهایشان میشود؛
- خودتان را در چاه نیاندازید. اگر میبینید همهچیز را با برونآیی از دست میدهید، لازم نیست همینالان کاری بکنید که سر از خیابان دربیاورید، بدون پول، سرپناه و حمایت دوستان. امروز نشد، ماه دیگر شاید بشود؛
- داستانهای بقیه را بدانید. فقط شما برونآیی نمیکنید، میلیونها نفر در سالهای اخیر برونآیی کردهاند. به زبانهای مختلف بگردید و داستانهای آدمهایی را پیدا کنید که شرایط مشابه شما داشتهاند. اول ببینید چه بر آنها گذشته و بعد آماده واکنشهای مشابه باشید. ضمنا اگر شد، در فضایی امن قصه برونآیی خودتان را با بقیه هم مطرح کنید؛
- گام به گام برونآیی کنید و حتما اول به یک آدم امن بگویید ماجرا چیست و بعد وابسته به عکسالعمل او، مرحله به مرحله جلو بروید تا به هدفتان برسید. آدم روبهروی یک پلکان سریع نمیدود تا نفسش بند بیاید و نتواند به انتهای آن برسد. صبور و سر فرصت گام برمیدارد و مکث هم میکند تا نفسش منظم بماند و پیش میرود؛
- قوانین را بشناسید. در هر کجای دنیا که هستید خوب بدانید قانون چه حمایتهایی از شما میکند و اینکه در چه مواردی ممکن است شما را جرمانگاری کند. در بسیاری کشورها، شما تحت حمایت گسترده قانونی در مقابل پسزنیهای افراد هستید؛
- مثبت فکر کنید. همهچیز خوب پیش میرود و درست میشود. تجربههای تلخ بقیه الزاما قرار نیست سر شما هم بیاید؛
- به بقیه وقت بدهید. لازم نیست در پنج دقیقه از مامان و بابا گرفته تا دوست و فامیل همهچیز را همانطور که شما میخواهید بفهمند و قبول کنند. صبر کنید و به آنها وقت جستجوی کافی و امکان دسترسی به اطلاعات درست را بدهید و اجازه بدهید آنها هم مثل شما، بفهمند و بعد قبول کنند؛
- زندگی کنید. خودتان را محدود به این نکنید که بقیه شما را قبول کنند. در هر کجای دنیا که هستید و در هر وضعیتی که هستید، از حداقل امکانات موجود هم سود ببرید، خودتان باشید و حسابی هم با خودتان حال کنید.
بیرون آمدن افراد از گنجه و آشکارسازی هویت و گرایش جنسیشان، محدود به یک رویداد فردی نمیشود. درنهایت به جنبشی گستردهتر برای رسیدن به برابری و رهایی از تبعیض منتهی میگردد که مثال بارز آن «پراید یا راهپیماییهای غرور» است که در قسمت بعدی این مجموعه، در موردش خواهیم گفت.
نظرها
نظری وجود ندارد.