ضیا موحد: نوبل ادبی را از شاملو دریغ کردند
استاد فلسفه و منطق و شاعر و نویسنده ایرانی با انتقاد از رویکردهای ایدئولوژیک کمیته نوبل میگوید شاملو شایستگی نوبل ادبیات را داشت.
ضیا موحد، استاد فلسفه و منطق و شاعر و نویسنده ایرانی میگوید به دلیل رویکردهای ایدئولوژیک و سیاسی کمیته نوبل، معتبرترین جایزه ادبی جهان را از احمد شاملو، شاعر فقید ایرنی دریغ کردهاند.
کمیته نوبل روز گذشته اعلام کرد که جایزه نوبل برای ادبیات در سال ۲۰۱۷ به کازو ایشیگورو نویسنده بریتانیایی ژاپنیتبار تعلق میگیرد. آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شده و در ایران چهرهای آشناست.
ضیا موحد در گفتوگویی که خبرگزاری ایلنا به مناسبت اهدای جایزه نوبل برای ادبیات با او انجام داده، با انتقاد از رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک کمیته نوبل گفته است:
«سیاست همیشه در نوبل دخیل بوده. سختشان است به نویسندگان چپ و کسانی که عقاید کمونیستی دارند جایزه نوبل را اهدا کنند. با هر معیاری که به جایزه نوبل نگاه کنید احمد شاملو لایق جایزه نوبل بود. با هر معیار تأثیرگذاری، شعر خوب و مسلط در زمان و زبان خودش، کارهای فرهنگی متعدد، شعر کودکان، راه انداختن مجلات و ترجمههایش شاملو استحقاق دریافت نوبل را داشت، حتی همان شعرش به تنهایی.»
آکادمی نوبل اعلام کرده است که کازو ایشیگورو در رمانهایی که میتوانند عطوفت خواننده را برانگیزند، پرتگاههایی را در زندگی بشر آشکار میکند که در پس این توهم نهفته است که ما با جهانمان در پیوند قرار داریم. «بازمانده روز» از این نویسنده که به ترجمه نحف دریابندری در ایران منتشر شده، چنین اثریست: سرگذشت مردی به نام استیونز که در خانه یکی از اشراف انگلستان پیشخدمت بوده و خاطراتش را برای ما بازگو می کند. انسانی که گمان میکند در پیوند با جهان قرار داشته اما عملاً عمری را به تنهایی و بیگانگی با خواستههایش گذرانده است.
۱۸ عضو آکادمی نوبل که مسئولیت انتخاب نویسنده برنده نوبل ادبی را به عهده گرفتهاند از میان زبانشناسان، نویسندگان، منتقدان ادبی، فیلمنامهنویسان و مترجمان برگزیده شدهاند. هر کدام از آنها دارای یک کرسی مادامالعمر هستند که از ۱ تا ۱۸ شمارهگذاری شده است.
از سپتامبر سال گذشته تا ژانویه سال جاری آنها پیشنهادهایی را که از سراسر جهان از سوی برندگان پیشین نوبل ادبی، اساتید دانشگاهها، انجمنهای قلم و کانونهای نویسندگان به دستشان رسیده گرد آوردهاند. معمولاً هر سال از ۷۰۰ کارشناس ادبی نظرخواهی میشود. بر اساس پیشنهادهای آنها فهرستی تهیه میشود که از آن فهرست، تا ماه مه هر سال، پنج نامزد انتخاب میشود.
بیشتر بخوانید:
نظرها
شاهین
ادعای آقای موحد دقیق نیست، چرا که کمیته ادبی نوبل جایزه خود در 1998 را به خوزه ساراماگو نویسنده چپ گرای پرتغالی داد. همچنانکه در 1965 نیز این جایزه را به میخاییل شولوخف روس داد که او هم کمونیست بود. شاملو قطعاً شایسته دریافت جایزه نوبل ادبی بود،اما کارهای وی به اندازه دیگران و در سطح دیگران به زبان های بین المللی و به ویژه انگلیسی ترجمه نشده بودند و هنو ز هم نشده اند. کوتاهی از مترجمان ایرانی به ویژه مترجمان ایرانی برونمرز است که آثار برتر فارسی(ازجمله آثار شاملو) را به اندازه کافی به زبان های زنده خارجی ترجمه نکرده اند. واقعاً حیف شد، شاملو، همانطور که آقای موحد به درستی گفته اند، شایسته ترین ایرانی برای دریافت جایزه نوبل بود که با مرگ او در 1379 این فرصت از دست رفت. حال باید فرصت را غنیمت شمرد و برای محمود دولت آبادی که او نیز کم شایستگی ندارد، دست بالا کرد.
حماسه ایرانی
آقای موحد بسیار تحت تاثیر بیماری در همه جیز توطئه ای نهفته است هستند و جواب ایشان داده شد ولی مسئله دیگر این است که شاملو می توانیست بخاطر کارهای فرهنگی زیادی که کرده بود، مستحق این جایزه باشد و میتوان بی اطلاعی این کمیته بر اثر کم کامکاری مترجمان را مقصر دانست ولی به هیج عنوان به خاطر شعرهایش نمی توانست این جایزه را بگیرد. بیشتر شعرهای ایشان شعاری است و زمان دارد. آقای شاملو شعر جهان را می شناخت و بسیار تحت تاثیر شاعران معروف جهان بود و گاه مفاهیم را از آنها می گرفت. اگر یک شاعر در ایران به خاطر شعرش مستحق نوبل بوده است او کسی جز نیما یوشیج نمی تواند باشد که شعرهایش نه تابع زمان است نه تابع مکان. او قربانی عدم ترجمه اشعارش شده است. شعر نیما جهانی است و تا عمق وجود انسان شرقی و غربی تاثیر می گذارد. شعر او هیچ کم از لورکا و نرودا ندارد اگر از آنها بهتر نباشد. شعر ققنوس خود به تنهایی یک کتاب است و اجاق سرد همه زندگی انسانها را در بر دارد و وزن درونی آن روی خواننده از وزن کره زمین روی شانه های اطلس سنگین تر مینماید. نیما شاعری جهانی، بی زمان و بی مکان است یعنی سراینده شعر به معنی واقعی. مثل حافظ.
راهی
نظر شاهین در بالا عمدتا درست است. دولت پرتقال برنامه گسترده ای برای لانسه کردن خوزه ساراماگو اجرا کرد که به دریافت جایزه نوبل ادبیات و تبلیغ مثبت برای کشور پرتقال منجر شد. آثار نویسندگان ایرانی به زبان های بزرگ دنیا ترجمه نمی شود و یک دلیل عمده این معضل، که بنده شخصا از ناشران اروپائی شنیده ام آنست که ناشران غربی علاقه ای به انتشار آثار ادبی ایران ندارند دلیل این بی علاقگی هم نه توطئه است و نه دلایل سیاسی بلکه یک دلیل عمده آن بی علاقگی خوانندگان اروپائی و آمریکائی به آثار ایرانی است. درک آثار ایرانی برای خواننده غربی دشوار است ، هم از لحاظ زبانی و هم از لحاظ مفهومی. شما تنها به موضوع انبوهی از مترادف ها در نوشته های ایرانی نگاه کنید (این کار بسیار سخت و دشوار است). ضمن آنکه ایران در دنیا یک کشور خوشنام نیست. خیلی از غیر ایرانی ها هنوز هم ایران را با شعار های مرگ بر این و مرگ بر آن و ممنوعیت ها و سرکوب ها می شناسند. شما نه به عنوان یک ایرانی بلکه به طور ناشناس از یک کره ای، آرژانتینی، اسپانیائی، کانادائی، لهستانی، نروژی یا آلمانی بپرسید که نظرش درباره ایران و ایرانی ها چیست.
نیما ایرانی
نمیدانم احمد شاملوی بیسواد که حکیم ابوالقاسم فردو سی را به سخره گرفت با چه معیاری از سوی آقای ضیا موحد و دیگر کامنت گذاران شایسته دریافت جایزه نوبل شناخته شده است و متاسفم که وطن فروشی در زیر لوای جهان وطنی از اصول اغلب نیروهای چپ نما در ایران بوده است .