ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

یهودی سرگردان در جدال با جهان مدرن

نگاهی به رمان «خانواده موسکات»، نوشته: آیزاک باشویس سینگر، ترجمه: فریبا ارجمند

حمید نامجو - «خانواده موسکات» باشویس سینگر ما را با زندگی چند نسل از یهودیان مهاجر در لهستان در طی دو جنگ جهانی و با آداب و چالش‌های آنان آشنا می‌کند.

رمان «خانواده موسکات» دومین رمانی است که از «آیزاک باشویس سینگر» نویسنده آمریکایی لهستانی‌تبار به فارسی ترجمه شده است. سینگر پیش از آنکه لهستانی یا آمریکایی باشد نویسنده‌ای یهودی است و تمام آثارش اعم از داستان کوتاه، رمان و مقاله را به زبان «ییدیش» نوشته و سپس با نظارت مستقیم خودش به انگلیسی ترجمه شده است. او علاوه بر داستان‌نویسی مدت‌ها سردبیر روزنامه «فوروارد» بود که به زبان ییدیش در نیویورک منتشر می‌شد.

آیزاک باشویس سینگر نویسنده آمریکایی لهستانی‌تبار

سینگر یک داستانگوی تمام‌عیار است: شهرزاد دنیای مدرن. او از تأثیر جادویی کلمات آگاهی دارد و می‌داند چگونه می‌توان یک داستان جذاب و خیال‌انگیز نوشت. او توالی صحنه‌ها و ماجراها و ضرباهنگ داستان را با مهارت تمام هدایت می‌کند. برای او وجه خیال‌انگیز داستان، کشش و جذابیت فضای داستان و در نهایت سرگرم‌کننده بودن اثر عنصر پایه‌ای داستان و رمان است و این امر نسبت به آرمان‌های اجتماعی ارجحیت تام دارد. به همین دلیل است که داستان‌های او پرنشاط و دل‌انگیزند. با این وجود سینگر اذعان دارد که نویسنده به عنوان فرزند زمانه خویش نمی‌تواند دلمشغول مشکلات زمانه‌اش نباشد.

«خانواده موسکات» رمانی جذاب و خواندنی است که ماجراهای یک خانواده بزرگ یهودی در فاصله سال‌های ۱۹۱۰ تا آغاز جنگ جهانی دوم را روایت می‌کند: رویدادهای تلخ وشیرین زندگی سه نسل از افراد یک خانواده که در نهایت به اضمحلال و پراکندگی ختم می‌شود. نشانه‌ای از سرنوشت جامعه کوچک اما همبسته یهودیان لهستان.

"خانواده موسکات"، نوشته: آیزاک باشویس سینگر، ترجمه: فریبا ارجمند

داستان با روایت ماجرای سومین ازدواج مشولام موسکات پدربزرگ خانواده آغاز می‌شود. او در آستانه ۸۰ سالگی است و با داشتن هفت فرزند از دو همسر قبلی خود، با بیوه یک کارخانه‌دار ورشکسته ازدواج می‌کند. مشولام مردی ثروتمند است. ثروتی که با کار و تلاش و تدبیر در طی سال‌های طولانی عمرش اندوخته و همین امر هم باعث استحکام موقعیت او در بین اعضای خانواده و جامعه بزرگ‌تر یهودیان ورشو شده است. ثروتی که البته مورد بغض و کین غیریهودیان نیز هست. او گرچه چندان با ایمان نیست اما پایبند رعایت شعائر مذهبی‌ست و به سهم خودش کوشش می‌کند بخشی از ثروت و همتش را صرف حمایت از جامعه یهودیان و ایجاد وحدت و همبستگی بین آنان کند. اما تغییرات و تحولات اجتماعی و الزامات زندگی مدرن از یک طرف و حوادث بزرگ تاریخی نظیر جنگ جهانی اول، انقلاب اکتبر، استقلال لهستان از روسیه، برآمدن نازیسم در آلمان وتهدیدات مکررهیتلر و بالاخره تهاجم آلمان به لهستان از طرف دیگر وقایعی هستند که مدام جامعه یهودیان را تحت فشار قرار می‌دهند و خانواده موسکات هم از این فشار‌ها و تهدیدات مصون نیست. در نهایت آنکه نسل اول این خانواده در میان قوم خود و در بین آشنایان با آرامش و با مراسم کامل دینی به جوار حق می‌روند در حالی‌که نسل دوم در میان فشار‌ها و تهدیدات و در برزخی از ایمان و بی‌ایمانی اما در لهستان سر بر خاک می‌گذارند. اما سرگذشت سوگناک‌تر سرنوشت نسل سوم است. سرنوشت اغلب آنان شباهت تام دارد به آوارگی یهودیان وقتی هیکل سلیمان تخریب شد و این قوم برگزیده خداوند (چنانکه خود باور دارند) آواره سرزمین‌های دیگر شدند. گروهی برای رهایی از ستم‌های این بخت‌النصر دوران جدید به سرزمین موعود بازگشتند، سرزمینی که به رسمیت شناخته نشده، بر اساس کالخوزهای استالینی با تعاونی کشاورزی اداره می‌شود و کسی هم در آنجا پذیرای آنان نیست. بسیاری از این مهاجران می‌دانند که بهای آرامش در آنجا، آوارگی میلیون‌ها غیریهودی خواهد بود و البته چنین سرزمینی با بهشت خداوند بسیار فاصله دارد. گروهی به روسیه گریختند تا قربانی ارودگاه‌های کار اجباری شوند و گروهی به آمریکا رفتند تا آوراگی هزاران ساله خود را در آنجا ادامه دهند و البته فقرا نیز در لهستان ماندند تا گتو‌های پرنکبت، و سپس آشویتس وبوخن والد را تجربه کنند. البته داستان این خانواده مدت کوتاهی بعد از تهاجم هیتلر به لهستان تمام می‌شود و عملا سرگذشتی برای واگویه باقی نمی‌ماند. در واقع در این رمان اشاره‌ای به وقایع جنگ بعد از تسخیر لهستان وجود ندارد. اما می‌توان ادامه این حکایت را در تاریخ خواند.

رمان خانواده موسکات فقط نقل فشارها و مصیبت‌ها نیست بلکه پیش از آن پنجره‌ای تمام‌قد است گشوده بر زندگی جامعه یهودیان اروپای شرقی. حکایتی از آنچه در درون می‌گذرد و از چشم غیریهودیان پنهان است. داستان اعیاد مکرر و شادی‌ها و شادخواری‌ها. حکایت نذورات و غذای‌های مناسبتی که روش طبخ خاصی دارند و البته هزار و یک ملاحظه دیگر. داستان عبادت‌ها و پرهیزها و روزه‌داری‌ها و به طور کلی اصول و فروع شریعت موسی. داستان رسم و رسوماتی که قرن‌ها پیشینه تاریخی دارد و از تولد کودک آغاز می‌شود و به قادیش‌خوانی پس از مرگ ختم می‌شود. اینها همه در پس‌زمینه «روایت و بازنمایی جریان زندگی» در این خانواده بزرگ یهودی دیده می‌شود. این زندگی مثل حکایت زندگی‌های دیگر پر است از حب و بغض، خوشی و ناخوشی، شکست و موفقیت، عشق و نفرت، بی‌وفایی و وفاداری و البته حضور شخصیت‌های گوناگون با طبع‌ها و گرایش‌های متفاوت. بعضی ظریف و حساس و هنردوست. برخی عاقل و موقر و بی‌ذوق. یکی اهل علم و فلسفه و یکی دلباخته ماوراءالطبیعه و احضار روح. یکی خشکه‌مقدس و متشرع، دیگری لاادری و بی‌ایمان. درست به همان تنوع و رنگارنگی زندگی واقعی. بی آنکه مورد داوری نویسنده قرار بگیرند.

تنوع، پیچیدگی و اصرار بر رعایت دقیق بسیاری از این باورها و شعائر، که شاید در سنجه عقلانیت معیار مشتی خرافات بیش نباشد، حیرت‌انگیز است. اما عمل بدانها بخه معنای حراست از وحدت قومی - دینی است. این‌ها نشانه‌های یهودیت است و البته عامل تشخص آن. پس برای حفظ یهودیت باید متشرع بود و بدانها عمل کرد. اما مهم‌تر از شعائر و شریعت، عامل اصلی همبستگی این است که یهودی بودن پیش از آنکه یک هویت مذهبی باشد یک هویت قومی است. هیچکس نمی‌تواند یهودی شود. یهودی باید خون یهودی داشته باشد و یهودی به دنیا آمده باشد. یهودیت قلعه‌ای‌ست که دروازه ورودی ندارد. یهودی باید فقط با یهودی ازدواج کند. چه مرد و چه زن. در غیر این صورت از یهودی بودن خارج می‌شود و این دغدغه همیشگی جامعه یهودیان است. البته همیشه کسی هست که از خط خارج می‌شود و این خود منشاء داستان‌های دیگری است. داستان تکفیرها و تحریم‌هایی که علی‌رغم عواطف انسانی باید بدان گردن نهاد.

در رمان خانواده موسکات هر شخصیت و هر اتفاقی داستانی دارد و در جریان روایت داستان اصلی صدها داستان فرعی دیگر روایت می‌شود که شخصیت‌ها را معرفی می‌کند یا انگاره‌هایی را به بحث می‌گذارد. این امری‌ست که در بسیاری از آموزه‌های مکتوب یهودیت نیز وجود دارد. همه چیز در ضمن نقل یک داستان بیان می‌شود. گرایش به داستان‌پردازی چه در متون اصلی نظیر تورات و تلمود و جامعه و... و چه در کتاب‌هایی که در حقیقت تفاسیری بر این متون هستند وجود دارد. به عبارت دیگر رمان خانواده موسکات ادامه‌دهنده همان سنت قصه‌گویی و در واقع «در پوشاندن» حکمت و آموزه‌های دین در لباس قصه است که در یهودیت پیشینه‌ای سه هزار ساله دارد.

رمان خانواده موسکات فقط بازنمایی و عیان‌سازی روابط درونی یک کاست قومی -دینی نیست. بلکه نویسنده کوشش می‌کند آن نگاه بیرونی را نیز بازنمایی کند. یهودی بودن از نگاه بیرونی‌ها و یا از نگاه یهودیانی که می‌توانند از قومیت خود فاصله گرفته و از بیرون آن را نگاه کنند، چگونه بودنی است؟ جامعه‌ای که حدود ۱۳۰۰ سال در اروپای شرقی زیسته است اما هیچگاه جذب جامعه میزبان و فرهنگ مسیحیت نشده.

اما انگار این در حاشیه ماندن و سر در کار خویش داشتن ابدی نیست. این در حاشیه ماندن نه ممکن است و نه دلخواه. از اوایل قرن نوزدهم تغییر شرایط اجتماعی و گذر طوفان مدرنیته نه تنها جامعه میزبان بلکه پی‌ها و باروهای این قلعه قدیمی را نیز به لرزه می‌اندازد. تحولات اجتماعی از یک‌طرف و پیشرفت علم و تکنولوژی از طرف دیگر تغییرات قابل توجهی در «شکل و الزامات زندگی» و مناسبات انسانی به وجود آورده است. سواد‌آموزی در مدارس جدید و در دانشگاه‌ها، پرسش‌ها و انگاره‌های فلیسوفان جدید از کانت و اسپینوزا گرفته تا هگل و مارکس، موجد پرسش‌های همگانی شده و هر یهودی درس خوانده‌ای را درگیر کرده است. این آموزه‌ها باعث شکاف‌های عمیقی در باورها و اعتقادات نسل جدید شده است.

از طرف دیگر یکی از ره‌آوردهای مدرنیسم انگاره‌ ملیت است، مفهومی که سعی داشت به جوامع مختلف هویت جدیدی اعطا کند: هویتی فراگیرتر از شهر و روستای زادگاهشان. هویتی که باعث پر رنگ‌تر شدن مرزها در اروپا شد. ملیت مذهب جدیدی شد که هدفش به زیر کشیدن سلطه و اقتدار مسیحیت بود. قطعاً دولت‌ها و مراکز قدرت سیاسی به این آتش می‌دمیدند تا برای خود مشروعیت کسب کنند. در این میانه جامعه یهودیان با اصرار بر انگارهای دینی- قومیتی خود و اصرار بر خالص ماندن این قومیت، با چالش بزرگی مواجه می‌شود. جامعه میزبان این تعصبات را تاب نمی‌آورد و در اثر تبری‌جویی یهودیان به آن‌ها بدگمان می‌شود.در نتیجه نه تنها در زمان جنگ به همکاری با دشمن متهم می‌شوند بلکه حتی در زمان صلح نیز مدام با اتهام و تعرض مواجه‌اند. به یک معنا: جامعه یهودی که گمان می‌کند «خالص و پاک» است هم از بیرون (جامعه میزبان) تحت فشار قرار می‌گیرد و هم رابطه و تعامل با جامعه بزرگ‌تر همچون داشتن مبادلات اقتصادی، راهیابی نسل جدید به مدارس غیر دینی و دانشگاهی و ضرورت برخورداری از اقتضائات زندگی جدید، در ساختار یکدست آن شکاف ایجاد می‌کند. به تدریج فاصله‌ها و شکاف‌ها عمیق‌تر می‌شود و این امر برای نسل جدید و نخبگان یهودی درگیری‌های ذهنی و پرسش‌هایی لاینحل ایجاد می‌کند که حاصل آن سرگردانی و بی‌درکجایی و در نهایت رواج نوعی نهلیسم در بین آنان است. نمونه‌های شاخص این افراد درمیان نسل دوم «آبرام شاپیرو»، «جینا»، «هرتز یانوورا»، «لاپیدوس»... و در میان نسل سوم «آسا هشل بنت»، «ماشا»، «هداسا» و... هستند. جدا شده از ریشه‌های قومی خود و معلق مانده در فضای هیچ.

سینگر رمان خانواده موسکات و تمام آثار خود را به زبان ییدیش نوشت. زبانی که در میان یهودیان اروپای شرقی رواج داشت و ترکیبی است از زبان عبری و آلمانی. با دایره واژگانی محدودتر از هر دو زبان اصلی. زبانی که با مهاجرت بخش زیادی از یهودیان اروپایی به آمریکا و اسرائیل هر روز تعداد گویندگاینش کاهش یافته و روبه اضمحلال می‌رود. اصرار سینگر بر نوشتن به یک زبان مرده آن هم در حالی‌که او تسلط کافی به زبان انگلیسی داشت، فقط پاسداشت ماترک یهودیان اروپایی و تلاش برای زنده نگه داشتن یک زبان قومی نیست. تعلق خاطر او به زبان ییدیش در واقع بازنمایی جهان ذهنی نویسنده است. او در این زبان به دنیا آمده و جهان را از طریق این واژه‌ها دریافت کرده است. او دین و آیین و تاریخ یهودیت را در این زبان آموخته است. او آدم‌ها، شخصیت‌ها و زمان‌ها و مکان‌ها را در این زبان شناخته و دریافت کرده است. پرسناژهای رمان‌ها و قصه‌های سینگر غالبا یهودی هستند. برای به تصویر کشیدن شخصیت آنان و انگاره‌های ذهنی آنان بهترین ابزار بیانی که در اختیار دارد زبان ییدیش است. جهان قصه‌های او در زبان ییدیش شکل می‌گیرند و قوام می‌یابند و شخصیت‌هایش به زبان ییدیش می‌اندیشند و گفت‌وگو می‌کنند. سینگر ترجیح می‌دهد بجای آنکه این داستان‌ها را قبل از نوشتن و تحقق یافتن ترجمه کند آن را به بعد از نگاشتن داستان موکول کند. خود سینگر اقرار می‌کند که ییدیش فاقد بسیاری از واژه‌های دنیای مدرن است. اما با این وجود باز هم می‌توان خوب زندگی کرد و همچنان در جهان تامل کرد. جهان بدون واژه‌هایی نظیر تفنگ و سلاح هم جهانی قابل زندگی‌ست.

خانواده موسکات رمان عظیمی است. رمانی همسنگ رمان «خانواده تیبو»، «خانواده بودنبروک‌ها» و حتی «جنگ و صلح». روایت زندگی چند نسل از یک خانواده و تعقیب ماجراها و فراز وفرودهای زندگی آنان روایت گذر پر عظمت زمان است بر زندگی آدمی، سرشار از تجربه‌های ناب.

ترجمه رمان خانواده موسکات ترجمه خوبی است. از آن ترجمه‌هایی که خواننده حضور مترجم را از یاد می‌برد و کار به سرانجام می‌رسد. همت و پشتکار مترجم در ترجمه رمانی با این حجم انبوه و با این همه اعلام و اسامی خاص شایسته ستایش است.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهرنگ

    آقای حمید نامجو (1) من به دلیل موضوع کار تحقیقاتی ام که دین و تاریخ و فرهنگ است؛ از جمله تورات خوان همیشگی ام. از این بابت مایلم بگویم که نوشته بسیار خوب شما در برخی موارد آکنده به تردیدهای بی مورد است. من بدین جهت؛ این جا در چهار مورد توضیحاتی به نوشتۀ شما می افزایم. نخست بگویم که سبب توضیحات من این است که (الف) بی شناخت تورات نمی توان درک درستی از قرآن داشت. بدین لحاظ شناخت هر چه درست تر و دقیق تر ما ایرانیان ـ که اکنون درگیر دینیم ـ از تورات ضروری است. و (ب) بی شناخت تورات درک از خاستگاه مذهب شیعه دوازده امامی ممکن نیست. شیعه به دو دلیل نتیجۀ اثر کتاب مقدس (عهد قدیم) است. یکی به دلیل قوم [برگزیده خداوند] بودن به جای دین اسلام بودن. دیگر به دلیل این که زمینۀ دینی پیشا اسلام ما ایرانیان ـ به خلاف درک عمومی ـ کمتر زرتشت و بیشتر کتاب مقدس (عهد قدیم) است. آری! ما با زمینۀ بیشتر یهودی و کمتر زرتشتی و تا حدی مسیحی و دیگر گرایشات دینی از نوع هندی ـ ایرانی به اسلام رسیدیم. [طرح زرتشتیگری ما ایرانیان در پیشا اسلام ساخته اغراض مستشرقین در اواخر قرن نوزده میلادی با انگیزه های فاشیستی و آریایی مآب است. ما در دورۀ هخامنشی در ایران ـ به استناد تورات ـ پیغمبر یهود داشته ایم. دانیل نبی یک نمونۀ بسیار درخشان از این دست است.] ادامه در 2

  • بهرنگ

    (2) مایلم بگویم که من باورمند به همۀ ادیان الهی هستم. کتاب تورات و انجیل و قرآن را کتاب دینی خود می دانم. و نیز ادیان الهی را رهنمود از برای گذار بشر از مرحلۀ پیشاعقل به عقل می دانم. و چنان که می دانیم کتاب مقدس (بخش قدیم) اولین دین مکتوب و قدیم ترین دین الهی [از برای بشر] و دست کم دارای سه هزار سال قدمت است. اما چهار نکتۀ من: 1 ـ شما می نویسید: "همه چیز در ضمن نقل یک داستان بیان می‌شود. گرایش به داستان‌پردازی چه در متون اصلی نظیر تورات و تلمود و جامعه و… و چه در کتاب‌هایی که در حقیقت تفاسیری بر این متون هستند وجود دارد." من می خواهم ـ جهت ازدیاد دقت در نوشته شما (الف) بگویم که کتاب مقدس (بخش قدیم) از اول تا آخر داستان است. این یک "گرایش" نیست؛ چنین است. و چنان که گفته اید: "همه چیز در ضمن نقل یک داستان بیان می‌شود." و (ب) این جا جهت بیان رأیی که خودم دارم می گویم که این به سبب پیشاعقل بودن مخاطب [و مرحلۀ زندگانی بشر] است. می افزایم که "مثنوی مولوی" نیز به همین سیاق است و به همین سبب یک کتاب پیشاعقل است. [پیشاعقلی این جا به سبب باورمندی با پیشاعقل بودن خود جلال الدین محمد مولوی است.] ادامه در 3

  • بهرنگ

    (3) خواستم بگویم: [پیشاعقلی این جا به سبب باورمندی یا پیشاعقل بودن خود جلال الدین محمد مولوی است.] 2 ـ شما می نویسید: "این قوم برگزیده خداوند" و در پرانتز می نویسید: "(چنانکه خود باور دارند)". من می خواهم ـ جهت ازدیاد دقت در نوشته شما (الف) بگویم که عبارت "ای قوم بنی اسرائیل شما قوم برگزیدۀ خداوندید" در همۀ جای کتاب مقدس (عهد قدیم) آمده است. در قرآن هم آمده است. و (ب) جهت بیان رأیی که خودم دارم می خواهم بگویم که این عبارت "خطاب از نوع پیشاعقل است." [نمونۀ موردی که ما به بچه مان می گوییم "تو بی نظیری!"] و می افزایم: بسیار ضروری است که درک دینی از کتاب مقدس (عهد قدیم) از پیشاعقل به عقل گذر کند. 3 ـ شما می نویسید: "هیچکس نمی‌تواند یهودی شود. یهودی باید خون یهودی داشته باشد و یهودی به دنیا آمده باشد." من می خواهم ـ ضمن تأیید نوشتۀ شما (الف) بگویم که کتاب مقدس (عهد قدیم) در درک پیشاعقل از آن اکیداً قومی است. و(ب) جامعۀ یهود در سراسر دنیا کماکان "بر انگارهای دینی- قومیتی خود" اصرار می ورزد و نیز "اصرار بر خالص ماندن این قومیت" دارد. و این هر آینه می تواند جوامع بشری را در مرحلۀ عقل از زندگانی بشر دچار چالش کند. ادامه در 4

  • بهرنگ

    (4) 4 ـ شما می نویسد: "یهودی بودن پیش از آنکه یک هویت مذهبی باشد یک هویت قومی است." من می خواهم ضمن تأیید نوشته شما (الف) بگویم که چون مرحلۀ زندگانی در کتاب مقدس (عهد قدیم) پیشاعقل است این کتاب بدین سبب پلاتفرم قومیت در معنای محض است. عبارت "قوم من قوم تو؛ خدای من خدای تو" یک تکیه کلام مهربانانه در کتاب مقدس (عهد قدیم) است.و (ب) این در کتاب مقدس ویژه قوم بنی اسرائیل نیست؛ بلکه شاخص هر قوم در کتاب مقدس (عهد قدیم) خدای آن قوم است. بدین هر دو لحاظ در کتاب مقدس (عهد قدیم) معنای مفهومی "فرد" و "قوم" یکی است. نظر به همین معناست که گفتن: "ای قوم بنی اسرائیل شما قوم برگزیدۀ خداوندید" چندان درست نیست و تحریف است. در کتاب مقدس (عهد قدیم) گفته می شود: "ای قوم بنی اسرائیل تو قوم برگزیدۀ خداوندی." در کتاب مقدس (عهد قدیم) دو کلمۀ "اسرائیل" و "بنی اسرائیل" نیز هر دو به یک معناست. با سپاس دوباره از نوشتۀ بسیار خوب و سودمندتان داود بهرنگ

  • حمید نامجو

    آقای بهرنگ از توجه شما سپاسگزارم. چنانکه ملاحظه میفرمایید سعی من معطوف به معرفی رمان خوب و خواندنی «خانواده موسکات» بود. امیدوارم فرصت کنید و این رمان زیبا را بخوانید . برقرار باشید

  • داود بهرنگ

    (1) عزیزم آقای نامجو! من معرفی کتاب شما را که خواندم اول از همه نوشته شما را دلپسند یافتم. بعد نظرم متوجه مترجم (خانم فریبا ارجمند) شد و انتخاب ایشان برایم سخت تحسین برانگیز آمد. از سایت زمانه هم سپاسگزارم که زمینه برخورداری از این همه مواهب را فراهم می کند. از معرفی شما دریافتم که «آیزاک باشویس سینگر» چه نعمت بزرگی برای جامعۀ یهود و چه روشنفکر گرانقدری است. آنچه شما این جا در نوشته تان "رمان" عنوان کرده اید و به شرح و معرفی آن پرداخته اید برای من به طرز عجیبی "تورات" [کتاب مقدس (عهد قدیم)] را تداعی می کند. انگار بازنویسی "تورات" از دیدگاه ادبی ـ فرهنگی است. همه عناصری که شما اینجا در نوشته تان لحاظ کرده اید عین آن در "تورات" وجود دارد. "تورات" از این جنبه کتاب بسیار غنی و پر محتوایی است. وقتی من با ادبیات دینی یهود آشنایی پیدا کردم به نظرم رسید: پس به این دلیل است که یهودی ها اغلب روشنفکرند. اگر قطعات خشن و دد منش "تورات" را ـ که مربوط به طبع و طبیعت زندگانی بشر در گذشتۀ تاریخ است ـ از آن حذف کنید می توانید از آن کتاب خانۀ مفصلی بسازید که ویژه چهار تا چهارده سال باشد. بسیار غنی و گیرا و سرگرم کننده است. با این کتاب به راحتی می توان هر دهی را با سواد کرد. در مجموع داستان پر هیجان زندگانی بشر در گذشته تاریخ بشر است. بی سبب نیست که اغلب روانشناسان و جامعه شناسان و اساتید در سایر رشته های علوم انسانی دارای تبار یهودی اند. این کتاب به راحتی می تواند فرد و خانواده را با سواد و از کودکی علاقمند به کتاب و کتاب خوان کند. به ویژه از این جنبه که یک فرد یهود شیوۀ زندگانی اش به درجات زیادی عین این کتاب است. در واقع "تورات" صمیمی ترین و قدیمی ترین و جزئی ترین شرح زندگانی بشر در گذشته تاریخ است. یک کتاب بسیار ساده و بسیار صمیمی است. و خوشبختانه متن نوشتاری آن درک قدیم بشر است. [دور از تأویل روشنفکرانه و از این حرف ها است.] ادامه در 2

  • داود بهرنگ

    (2) به نظرم می رسد که نویسندۀ بسیار روشنفکر این رمان می خواهد جامعۀ یهود را متوجه چالش هایی که این جامعه در عصر حاضر با آن روبروست کند. من کتاب را هنوز نخوانده ام. حدس می زنم که چنین باشد. از این جنبه به نظرم دارای مشابهت بسیار کمی با ما به منزلۀ ایرانی غیر یهود است. یهود ـ خوب یا بد ـ ایده ال هایش را همیشه در خودش می جوید. جامعه ای درون قومی است. ما ایرانی ها از این جنبه خیلی برون قومی و برون گراییم. ما در واقع نه دین داریم نه قوم. و عجیب است هر دهی که وارد می شویم فوری سراغ کدخدا را می گیریم. یهود ـ به عکس ما ـ در هر دهی سراغ یهود را می گیرد. نقطه قوت جامعه یهود این است که ضعف و قوتش عام و عمومی است. چون که جامعه ای یکدست و مفهوم برای همگان است. اصطکاک چنین جامعه ای ـ جامعه ای که همه هم را می فهمند ـ همیشه کم است. هم شما هم نویسنده و هم مترجم گرامی کتاب و هم سایت زمانه برقرار و پایدار باشید. دوستدارتان داود بهرنگ