کوییر چیست؟
کوییر در ابتدا به معنای چیزی عجیب بود. اما طی تاریخ تحول خود واژه آنچنان دگرگون شد که برای توصیف نظریههای انتزاعی در مورد گوناگونیهای جنسیتی به کار رفت.
ماجرای سرگذشت برخی از مفاهیم و واژگان طی تاریخ، ما را به شگفتی میآورد. ماجرای کلمه «کوییر» نیز چنین است. کوییر در ابتدا (از قرن ۱۶ و در زبان آلمانی و سپس انگلیسی) به معنای چیزی عجیب و غریب، غیرعادی و غیرطبیعی بود.
اما طی تاریخ تحول خود واژه کوییر، آنچنان دچار دگرگونی شد که برای توصیف نظریههای انتزاعی در مورد سکسوالیته و شیوههای کنشگری در حوزه گرایش جنسی و گوناگونیهای جنسیتی به کار رفت.
مفهوم کوییر؛۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰
به لحاظ تاریخی میتوان گفت که کوییر طی این تاریخ تحول معناهای متفاوتی را در بر گرفته است که در زیر به آنها اشاره میکنم.
کوییر در کشورهای انگلیسی زبان، به ویژه بعد از سال ۱۹۶۹ که همجنسگرایی به طور نسبی پذیرفته شد، برای توصیف همجنسگرایی به عنوان یک گرایش جنسی و افراد همجنسگرا به کار میرفت. در آن سالها، بسیاری از همجنسگرایان برای توصیف خود از واژه «کوییر» استفاده میکردند.
برای مثال، اگر یک همجنسگرا در لندن دهه ۱۹۵۰ خودش را کوییر معرفی میکرد، این کلمه نشان میداد که او چه هویت جنسی دارد و موضعش در رابطه با هنجارهای مسلط جامعه چیست. به عبارت دیگر، این کلمه نشان دهنده نهادینه شدن مجموعه خاصی از معانی درباره همجنسگرایی بود.
از یک سو این کلمه نشان دهنده تلقی جامعه از میل همجنسخواهانه به مثابه چیزی غیر عادی، عجیب، غیرطبیعی، منحرف، بد و بی ارزش بود. از سوی دیگر، خود افراد همجنسگرا با انتخاب آگاهانه این کلمه – که در هنجارهای عمومی نوعی ناسزا بود – هویت و گرایش جنسی خودشان را بین خودشان بیان میکردند.
تحول معنایی کوییر در ۱۹۷۰
کوییر همچنین واژه و اصطلاحی است که نشان دهنده پیدایش شکلهای جدیدی از مبارزه لزبینها، گیها، دوجنسگراها و تراجنسیتیها و بازگشت امر سرکوب شده در اواخر دهه ۱۹۸۰ آمریکا است. این مبارزه به طور خاص با بحران ایدز در آمریکا و نقاط دیگر دنیا شکل جدیتری به خود گرفت.
مثلاً کنشگران جوان به شدت نسبت به بیتفاوتی و سهلانگاری و عدم پاسخگویی مقامات محافظهکار آمریکا در مواجهه با بحران ایدز اعتراض کردند. اما این مبارزه در همین سطح باقی نماند بلکه سیاستهای همگونسازی و رژیمهای دگرجنسگراهنجار را نیز به چالش کشید.
این مبارزات مبتنی بر نوعی احساس طرد و بیگانگی بود که همجنسگرایان و سکسوالیتههای دیگر به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی احساس میکردند. همین احساس بیگانگی سیاسی و فرهنگی نزد همجنسگرایان باعث اتخاذ سیاست خاصی شد. این سیاست، واژه «کوییر» را که از نگاه جامعه مسلط «ننگ آور» محسوب میشد، به چیزی علیه خودش تبدیل کرد که دیگر نه تنها «ننگ آور» تلقی نمیشد بلکه الهامبخش جنبش رهاییبخش همجنسگرایان در آن زمان بود. در واقع یکی از رویکردهای این سیاست، وارونهسازی معانی واژه «کوییر» بود. وارونه ساختن واژهای که در ابتدا منفی بود به واژهای که بر مبارزه و عاملیت جمعی دلالت داشت – آنچنان که در رفتار سیاسی گروههای حقخواهی مانند Queer Nation و Act Up! در آمریکا و Outrage! در بریتانیا اتفاق افتاد.[1]
جالب است که این مبارزه در وضعیتی رخ میداد که آمریکا و بریتانیا در دهه ۱۹۸۰ به شدت از سیاستهای اخلاقی محافظهکارانه استقبال میکردند. اما در کشورهایی که حامی رویکردهای لیبرالتر نسبت به فعالیتهای همجنسخواهانه نظیر دانمارک و هلند بودند، این مبارزات کمتر بود.
از این جهت «پیدایش سیاست کوییر جدید، فرصتهای جدیدی را برای گفتوگو میان افرادی فراهم کرد که جهتگیری زندگی همجنسگرایان را مساله برانگیز مییافتند، یعنی گفتوگو میان مردان و زنان، همجنسگرایان و دگرجنسگرایان، سیاهان و سفیدان، دوجنسگرایان و ترنس ها، تندرستان و معلولین، افرادی که با اچآیوی/ایدز زندگی میکنند و کنشگران اجتماع محلی. این سیاست به طور آگاهانه سیاست خیابانی بود».[2]
کوییر به عنوان یک رویکرد نظری
کوییر در معنایی دیگر همچنین نشان دهنده رویکردهای نظری جدید است. این رویکردهای نظری با مبارزات، سیاستها و کنشگریهای جدید پیوند روشنی دارند. هم رویکردهای نظری و هم کنشگریهای جدید در پی این هستند که ثبات هویتهای جنسی لزبینها و گیها یا در واقع تمام هویتهای جنسی دیگر را به پرسش بگیرند. اما جهتگیریهای آنها کاملاً متفاوت است.
نظریه یا نظریههای کوییر بیشتر در محافل آکادمیک مطرح و مورد بحث قرار میگیرند و از زبان سخت و دشواری نیز استفاده میکنند که برای همگان قابل فهم نیست. به لحاظ تاریخی، ترزا د لائورتس، نظریهپرداز فمینیست و لزبین، به عنوان نخستین کسی شناخته میشود که از این واژه در سال ۱۹۹۰ استفاده کرد. اما او سه سال بعد از آن دست کشید عمدتاً به این خاطر که مشاهده میکرد این واژه از سوی کسانی پذیرفته شده است که قرار بود چالشی برای آنها باشد.
خاستگاه تاریخی نظریه کوییر را نیز میتوان در نظریه فمینیستی و رهایی بخش همجنسگرایان اولیه و پیامدهای بنیادی رویکرد ساختگرای اجتماعی، نظریه پساساختارگرایی و در متون ساختارشکنانه ژاک دریدا و همچنین در تحلیلهای گفتمان و قدرت نزد میشل فوکو یافت.
آثار اولیه غالباً تاریخی و جامعه شناختی بودند و نظریه کوییر در ابتدا پیوند نزدیکی با نظریههای ادبی و فلسفی داشت. اما با گذر زمان و بر اساس تحولاتی نظری که درباره سکسوالیته رخ داد، نظریه کوییر پیوند بیشتری با نظریههای جامعه شناختی، نظریه انتقادی، مطالعات فرهنگی، مطالعات پسااستعماری و مطالعات انتقادی نژادها، جغرافیای انسانی و حتی روان شناسی و زیست شناسی یافت.
از سوی دیگر، آثار اولیه جودیت باتلر و دیگر نظریهپردازان کوییر به سیاست براندازی و فراروی اشاره دارند. به طور مثال سکسوالیتههایی که به شدت از سکسوالیته مسلط فراتر میروند و ثبات جنسیت را تخریب و براندازی میکنند – مثلا بدانگونه که در تراجنسیتیها مشاهده میشود. این سیاست براندازی و فراروی نشاندهنده ویژگی سیال و پویا و تغیی پذیر معانی جنسی است. اما نقدها نشان میدهد که پیوند ضروری میان رادیکالیسم جنسی و پیشرفت اجتماعی وجود ندارد و تراجنسیتی بودن ضرورتاً جنسیت را تضعیف نمیکند – بلکه در برخی شرایط ممکن نیازمند تأیید نهادی خودش باشد مثلاً در عمل «تغییر جنسیت».
«من کوییر هستم»، یعنی چه؟
کاربردهای روزمره واژه کوییر نیز بر سه جنبه اشاره دارند. الف) گاه کلمه کوییر بر تمامی افرادی دلالت میکند که غیردگرجنسگرا هستند. در این معنا، کلمه کوییر برای بیان خلاصه گرایشهای جنسی افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنسها و به طور کلی افراد غیردگرجنسگرا به کار میرود.[3]
در این زمینه و بافت، بیان اینکه «من کوییر هستم» یعنی به یکی از این هویتهای جنسی تعلق دارم. گاه کلمه کوییر بر تمامی افرادی دلالت میکند که غیردگرجنسگرا هستند اما خودشان را به طور مشخص در یکی از هویتهای جنسی بالا تعریف نمیکنند. در این بافت و زمینه، بیان اینکه «من کوییر هستم» یعنی در مرزهای هویتهای جنسی حرکت میکنم.
اما گاه کاربرد کلمه کوییر جنبه روان شناختی پیدا میکند به این معنا که فرد با اینکه خودش را همجنسگرا یا دوجنسگرا یا غیره میداند، اما به علل روانشناختی مثل ترس از دیگران، همجنسگراهراسی، دوجنسگراهراسی، ترنسهراسی، اضطراب و نظایر این، خودش را کوییر معرفی میکند تا هویت جنسی مشخص خودش را کم و بیش پنهان کند.
___________________________________
پانویس:
[1] در این رابطه نگاه کنید به:
Weeks, Jeffrey. (2011). The Languages of Sexuality. London, Routledge, pp. 144-146.
[2] همان ص 145.
[3] نگاه کنید به:
Stewart, Chuck. (2001). Homosexuality and the Law, A Dictionary. Oxford: ABC-CLIO, p. 217.
نظرها
نظری وجود ندارد.