فراگیر شدن کودک آزاری در ایران: این بار در سمنان
برخی آمارها نشان میدهند کودکآزاری و اعمال خشونت نسبت به کودکان در ایران افزایش یافته است. اغلب اقدام کنندگان به کودک آزاری، والدین هستند.
به دنبال وقوع یک مورد دیگر از کودکآزاری در ایران، والدین سارینا، دختر پنج ساله سمنانی روز چهارشنبه گذشته او را به بیمارستان امیرالمومنین سمنان منتقل کردند.
کمتر از یک هفته پس از انتشار اخبار کشته شدن کودکی دو ساله به نام اهورا به دست پدرخواندهاش، خبر رسیده که کودکی به نام سارینا که دچار جراحتها و سوختگیهای متعدد بوده، در بخش آی سی یوی بیمارستان امیرالمومنین سمنان بستری شده است.
پانته آ تاجیک، پزشک معالج سارینا گفته که این دختر پنج ساله در حال خفگی به کارکنان بیمارستان تحویل داده شده و علاوه بر جراحت و خونریزیهای سطحی، دچار خونریزی مغزی در ناحیه چشم بوده که با تلاش پزشکان، سطح هوشیاری این کودک افزایش یافته و حالش رو به بهبود است.
سرهنگ حسین پیوندی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان سمنان هم وقوع این کودک آزاری را تایید کرده و گفته: «در تحقیقات مشخص شده این کودک شاهد اتفاقی بوده و شخص سومی در حضور پدر و مادرش، او را برای ترساندن از اینکه مساله را بازگو نکند، کتک زده است.»
به گفته معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی سمنان، والدین به این رخداد اعتراضی نکردهاند. مادر در بیمارستان کنار بالین فرزندش حضور دارد ولی از پدر خبری در دست نیست و مردی که سارینا را نیز وحشیانه کتک زده، متواری است.
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، سوء رفتار با کودکان یا کودکآزاری، تمام شکلهای بدرفتاری جسمانی، عاطفی، روانی، آزار جنسی و غفلت از کودک را شامل میشود که میتواند به سلامت، بقا، روند رشد و کرامت انسانی او آسیب بزند.
برخی آمارها نشان میدهند کودکآزاری و اعمال خشونت نسبت به کودکان در ایران افزایش یافته است. اغلب اقدام کنندگان به کودک آزاری، والدین هستند و مواردی که بیگانگان و غریبهها را شامل میشود تنها درصد کمی را به خود اختصاص میدهد.
در خانوادههایی که دارای مشکلات و ناهنجاریهای روانی و عاطفی هستند خطر کودک آزاری بالاست. مشکل در زمینه کنترل خشم، آستانه تحمل پایین، ناکامی، افسردگی، کاستی در زمینه برقراری همدلی و عدم انعطاف پذیری شخصیتی از عوامل مهم کودکآزاری هستند.
در همین زمینه حسین اسدبیگی، رئیس مرکز فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی، روز دوشنبه سوم مهر ماه به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته است در سال گذشته ۸۶ درصد از کودکآزاریها از سوی پدر و مادرها صورت گرفته که ۶۰ درصد موارد توسط پدر، ۲۶ درصد موارد توسط مادر و بقیه موارد از سوی برادر و بعد خواهر صورت گرفته است.
برخی صاحبنظران معتقدند به دلیل فرهنگ استبدادی غالب در حوزه پرورش کودکان، خشونت نسبت به کودکان -چه جسمانی و چه روانی- از دیرباز اعمال میشده، اما به علت فقدان نهادهایی که از قربانیان کودکآزاری حمایت کنند یا نبود آگاهی کافی، کودکآزاری رخ میداده و امری عادی تلقی میشده است.
در ایران تنها ۱۵ سال است که کودکآزاری بهعنوان «جرم عمومی» شناخته میشود و پیگیری آن منوط به شکایت قربانی نیست.
در این رابطه در سال ۱۳۸۱، قانونی با ۹ ماده در دولت محمد خاتمی تصویب شد. در ماده چهار این قانون برای کودکآزار سه تا شش ماه زندان یا جزای نقدی تعیین شده که در بسیاری از پروندهها از این مجازات نیز دریغ میشود. البته این مجازات تنها برای کودکآزاری است یعنی موردی که منافی عفت نباشد.
در پروندههای مربوط به انجام اعمال منافی عفت با کودکان، در صورت اثبات جرم، مجازات اعدام تعیین شده است.
مجازاتهایی که برای کودکآزاری در نظر گرفته میشود معمولا متناسب با جرم نیست و بستگان درجه یک، بهویژه پدر، حتی در مواردی که آزار منجر به قتل کودک شود، به مجازات سنگینی نمیرسند.
- در همین زمینه
نظرها
UD Human Rights
حقیقتا جای تاسف دارد از این اخبار. من ناشناس هستم و امیدوارم این قدر هکرهای نیروهای سایبری جوانمرد و شرافت داشته باشند به حق انسانی و آزادی ام احترام بگذارند، چرا که من میخواهم از تجربیات تلخ خودم بگویم که توسط اهالی و دوستان و حتی اعضای خانواده ام مورد تعرض و آزارهای جسمی و روحی و جنسی قرار گرفتم در دوران کودکی و حتی در بزرگسالی! ییک زا دغدغه هیا و مسائل مردان زنانن ایارنیف تعرض و ازار جنسی و فیزیکی از سوی همنوعان است! دست کم از سوی سه نفر مردان خانواده ام در کودکی به من تعرض جنسی کردند. خاطرات تلخ و وحشت از این تعرضات روح روانم تا اکنون که مرد میانسال هستم رنج میدهد. موضع اینست ما از دوستان و اعضای خانواده توقع حمایت داریم و نه تعرض! من هم دچار خطاهایی شدم و البته اصلا اشتباهاتم توجیه نمیخواهم بکنم و سعی کرده ام جبران کنم و پشیمانم. اما شخصا معتقدم تا سالها عمین تعرضها و جو و عرف جامعه طوری بود که فکر میکردم این یک روال عادی و حتی به حق است که به کودکان نگاه تملک داشت که حتی تعرض کرد! یعنی میان اهالی میدیم میفتند بچه بازی و لواط و زنای محسنه عادیه! اینها که چیزی نیست، بخشید اینرا میگویم، در ایران مثلی هست که: هر که کون داد مردن میدان شد و هر کون کرد خانه ویران شد!! اینها نشانه فرهنگ عامه یک جامعه است! جامعه ای در دین و مذهبش بالاترن مجازت برای لواط است ولی چنی تجاوز عادی سازی میکند (اینجا من حساب همجنس گراها با متعرضان جدا میدانمف آنها ادمهای بالغ هستند بنابرگرایش جنسی و با رضایت ارتباط دارند ولی اینجا منظور تعرض و تجاوز است!) اما رفته رفته با مطالعه و افزایش دانش و اگاهی ام به تصورات غلطم ی بردم. حالا میدانم من یک قربانی بودم که سعی میکردم با تکررا اشتباهات دیگرانف رنج و اسببهای جسمی وروحی ام زا تجاوز بخودم را جبران کنم. میدانم عرق ملی و تعصب مذهبی، موجب میشود اکثر مردم این پلشتیها لاپوشانی کنند، اما چه فایده؟ وقتی می بینم این فجایع تمام نمیشود و قطعا این اخبار نوک کوه یخ تراژدی کودک آزای است و همانطور سایر پلشتیها رایج جامعه. جامعه ای که حکومتش 40 سال است دعیه اخلاق دارد و اما یک ورشکسیته کامل در عرصه اخلاق هست ، همانطور که در سایر عرصه ها اعم اقتصادی تا سیاسی و غیره.
UD Human Rights
به صرف اینکه اقتدار است و در ظاهر تمامیت مرزها حفظ شده، فقط یک دلیل موجب حقانیت و موفقیت نیست،اینها کمیت یک کشور هستند و البته مهم. حفظ مرزها و تمامیت ارضی مهم است ولی بخش کمیت داستان است، بخش مهمتر کیفیت کشور است. آیا واقعا کیفیت ایران به کمیتش میخورد؟! آیا برازنده این کشور دیرنه وباستانی و با آن تاریخ تمدن بیش از 8 هزار ساله است که امروزه جامعه اش آلوده به این همه پلشتی باشد؟! در اخبار خوانده ام که قدمیترین تمدن یکجانشنینی و نخسیتن ظهور کشاورزی در جنوب استان ایلام کشف شده است به قدمت 12 هزارسال، و قدیمیترین تمدن مکتوب را تمدن جیرفت است که گمان میورد همان ارته است به قدمت بیش از 8 هزار سال! آیا وضع امروز مردمان ایران، شایسته میراثداری این تاریخ باشکوه است؟! نقش حاکمیت شبه وهابی امروزه که دارد به وهابیت سلفی قرون وسطالیی رقابت میکند؟ آیا وقتش نرسیده حکومت ولایی، راهش از هابیت جدا کند به جای رقابت با وهابتی سلفی در اجرا حدود منسوخ قرون سطایی، با نظامات دموکراسی رقبات کند و دموکراسی بهتر ارائه دهد؟ آیا حکومت ایران ترجیح میدهد برای ساخت سلاح از انواع خوب تقلید کند یا از انواع نامرغوب؟ آیا ملت صرفا یک کمیت است در حدود یک کشور یا علاوه بر کمیت، حاوی یک کیفیت است در جامع مردمان؟ بنگرید: