فوتبال، کردستان، مسئولیت اجتماعی: دالکورد در لیگ برتر فوتبال سوئد
تیم فوتبال دالکورد به لیگ برتر فوتبال سوئد صعود کرد. حالا یک تیم فوتبال کوچک در سوئد به تیم ملی میلیونها کرد در سراسر جهان تبدیل شده است.
تیم فوتبال دالکورد به لیگ برتر فوتبال سوئد صعود کرد.
کاوس اختری، روزنامه نگار مقیم استکهلم با اشاره به این خبر در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «تیم دالکورد که چند سال پیش توسط چند کرد مقیم استان دالارنا تاسیس شد، به لیگ برتر سوئد صعود کرد. سال دیگه رقص کوردی در لیگ برتر ....»
حالا یک تیم فوتبال کوچک در سوئد به تیم ملی میلیونها کرد در سراسر جهان تبدیل شده است. مسالهای که یک نویسنده و فعال اجتماعی سوئدی، آن را با مسئولیت اجتماعی پیوند زده است.
از آنجا که کردستان هنوز و با وجود برگزاری همه پرسی استقلال به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته نمیشود و موجودیت ندارد، فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) هم نمیتواند هیچ تیمی برای کردها تعریف کند، اما با این حال آنها در جام جهانی ویوا (یک نوع جام جهانی در فوتبال که ان. اف. بورد هر دو سال یک بار آن را میان ۲۷ عضو خود برگزار میکند و یکی از اعضا میزبان بازیها میشود) حضور دارند.
اما دالکورد، یک باشگاه فوتبال کوچک متعلق به کردها در سوئد است که به شکل جدی مورد تشویق و حمایت آنها قرار میگیرد.
شبکه خبری سی ان ان در گزارشی به این تیم پرداخته و نوشته است چیزی غیرمعمول در یک روستا در سوئد در حال رخ دادن است: «در موقعیتی که حتی هنینگ مانکل، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی سوئدی، آن را دور از انتظار میداند، یک تیم فوتبال کوچک در دالارنا (در شمال غرب استکهلم با فاصله سه ساعت با ماشین)، تبدیل به تیم ملی میلیونها کرد در سراسر دنیا شده است.»
دالکورد در سال ۲۰۰۴ توسط ۹ مهاجر کرد تاسیس شد و توانست پس از پنج پیروزی متوالی در بالای جدول رقابتهای فوتبال سوئد قرار بگیرد. این تیم موفق شده است هم طرفداران کرد را با خود همراه کند و هم مردم طرفدار فوتبال منطقه را.
آگری اسماعیل، نویسنده کرد ساکن سوئد میگوید: «به جای اینکه تیم استکهلم را تشویق کنم، تیم دالکورد را تشویق میکنم چون تیم خودم است، گرچه من هیچوقت در دالارنا زندگی نکردهام!»
آگری دلیل حمایت از این تیم را متفاوت با دلایل معمول طرفداری از یک تیم میداند: «طرفداری معمولا به علت همشهری بودن یا موفقیتهای تیم است. بیشتر کردهای مناطق کردنشین طرفدار بارسلونا یا رئال مادرید یا ال کاسیو هستند.»
در لباس تیم دالکورد از رنگهای پرچم کردستان استفاده شده است و در حال حاضر سه بازیکن کرد در آن بازی میکنند. یکی از این بازیکنان، پیشرو عزیزی، کاپیتان این تیم است که پدرش از پیشمرگههای کرد بوده است (پیشمرگهها شبه نظامیان کردی هستند که در سالهای اخیر با پیکارجویان گروه دولت اسلامی جنگیدهاند. اما تاریخچه آنها به دوران مقاومت در برابر صدام حسین، دیکتاتور عراق برمیگردد).
تیم دالکورد هم در سوئد و هم در کردستان عراق آکادمی فوتبال دارد و عزیزی تاکنون چند مرتبه به آن مناطق سفر کرده و از کمپهای پناهندگان هم دیدار کرده است. او که معمولا دربار حقوق کردها توییت میکند، میگوید که یک بار یک پیشمرگه به او گفته که به خانه برگردد و از طریق فوتبال دل کردها را شاد کند. او میگوید پدرش سالها به خاطر آرمانهایش جنگیده و حالا او هم همین کار را از طریق فوتبال انجام میدهد: یک نوع مبارزه برای طرح مطالبات کردها.
اقلیت کرد در شمال عراق، شرق ترکیه، غرب ایران و شمال سوریه زندگی میکنند. کردها در عراق و سوریه تقریبا به خودمختاری رسیدهاند اما همچنان در برابر نیروهای داخلی و خارجی آسیب پذیرند. حدود ۳۰ میلیون کرد در این چهار منطقه در خاورمیانه پراکنده هستند اما هرگز کشور خود را نداشتهاند. در ماه سپتامبر امسال، کردهای عراق با وجود فشارهای داخلی و خارجی در همهپرسی برای استقلال کردستان عراق شرکت کردند که این مساله باعث ایجاد و تشدید تنش میان دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم کردستان شده است.
دالکورد ابتدا یک پروژه اجتماعی برای جمعآوری جوانان از خیابانها بود و این باشگاه تاکید کرده است که این مسئولیت همچنان ادامه دارد.
دالکورد خود را چنین معرفی میکند: «متولد شده با مسئولیت اجتماعی.»
باشگاه دالکورد از تلاش برای سازگاری و ادغام با جامعه سوئد میگوید. در حالی که کردها از سال ۱۹۷۷ وارد جامعه سوئد شدهاند، از آن زمان تاکنون مشکلات سازگاری اجتماعی با جامعه سوئد همچنان در میان آنان وجود داشته است و بنابراین میتوان گفت دالکورد یک مکان فرهنگی-ورزشی است.
آگری اسماعیل میگوید: «وجود تیم دالکو به عنوان یک تیم موفق در سوئد اهمیت دارد. با این تیم میتوانی از کرد بودن خود در سوئد افتخار کنی. این تیم برای کردها این امکان را ایجاد کرده که اگر حس میکنند تیم منطقهایشان متعلق به خودشان نیست، از تیمی طرفداری کنند که آن را متعلق به خود میدانند و تیم موفقی هم هست.»
رازان کیزیل، یکی از بنیانگذاران و مدیر دالکورد گفته است آنها میخواهند یک استادیوم شش هزار و ۵۰۰ نفری داشته باشند: «یکی از اهداف ما این است که بتوانیم با یکی از تیمهای قدرتمند ترکیه مانند فنرباغچه یا گالاتاسرای بازی کنیم.»
نظرها
ایراندوست
این کلوب فوتبال از بغل یک باشگاهی درست شد بنام "براگه" که برای جوانان خارجی شهر بورلنگه انجمن ورزشی_ تفریحی بوجود آورده بود تا مروج تفریحات سالم و دوری از خلافکاری نوجوانان خارجی تبار باشد. یک باشگاه فوتبال ،یک بیزینس است و بدون پول و سرمایه نمیتواند به حیات خود ادامه بدهد.گویا در پس و پشت این باشگاه، کردهای طرفدار گروه پ. کا.کا. هستند که بعد از انحصار بخشی از بازار پیتزایی،کبابی و رستوران در اروپا ، به ورزش رو کرده اند.آنها بمانند یک شرکت مالی و سرمایه گذاری عمل میکنند و بخش کوچکی از انها در احزاب سوسیال دمکرات یا چپ فعال هستند. پ.کا.کا مخفف حزب کارگر کردستان است که جریانی رادیکال چپ بوده ولی امروزه در غرب با اینگونه درآمد زایی ، جدی شوخی به طعنه " پیتزا کمونیست های کباب لقمه ایی" لقب گرفته اند !
گودرزي
يك رپورتاژ خبري سوگيرانه. يعني در منطقه كردستان عراق يا تركيه يا ايران امكان تاسيس باشگاه فوتبال نيست؟! يا اين كه الان تيم محلي در سوئد با سه بازيكن كرد مهمتر از تاسيس يك باشگاه ورزشي در اربيل است؟
راهی
نامگذاری این باشگاه اقدامی واپسگرایانه است و هیچ کمکی به ادغام و جذب مهاجران در جامعه سوئد نمی کند. سوئد کشوری است دمکراتیک و بسیار سخاوتمند برای مهاجران و راه برای پیشرفت مهاجران در این جامعه بازتر از هر جامعه دیگری است. حقوق مهاجران در پاره ای از موارد از حقوق شهروندان سوئد هم بیشتر است، از جمله در خصوص دسترسی به مسکن. ورزشکاران فراوانی با تبار خارجی در تیم های باشگاهی و حتی تیم های ملی سوئد حضور دارند و مورد پشتیبانی جامعه ورزشی و کل جامعه سوئد هستند. بنیان نهادن باشگاهی که در خلاف جهت ادغام و جذب مهاجران در جامعه است کمکی غیر مستقیم است به گروه های مهاجر گریز و مهاجر ستیز و نژادگرا که در سوئد رو به افزایش هستند و البته تجربه سه دهه گذشته در سوئد نشان می دهد که اقبال روزافزون به گروه های مخالف مهاجران عمدتا به علت رفتار گروه هائی از خود مهاجران در کشور سوئد است.
داوود - استان کردستان
برخی عزیزان ایرانی دوست دارند اگر میتوانستند در اروپا هم دخالت کنند و نام کّردها را از روی کرهی زمین حذف کنند. همانند آنچه در مورد یهودیان در خیالاتشان میپرورنند. اما بدون هر نوع پیشداوری باید بپذیریم که به رسمیت شناختن آزادی همهی اقوام به معنی پذیرش نامها، پرچمها و رنگهاست. چنین آزادیهایی در اروپا به رسمیت شناخته شدهند و در آینده گسترش نیز خواهند یافت. علیرغم رکود چند سالهی تجزیهطلبی، حرکات تجزیهطلبانه در ذات خودشان دارای مشروعیت بسیار زیادی هستند و سرنوشت محتوم جهان طی ۲ تا ۳ قرن آینده تجزیهی تمام کشورهای چند قومی به جمهوریهای کوچک و سپس برقراری پیوند و شراکت میان آن جمهوریهاست. هموطنان ایرانی عزیز به جای مقاومت بر برابر روند محتوم تاریخ، بهتر است به سمت فهم و تحلیل مفهوم آزادی و برسمیتشناختن تنوع و تکثر حرکت کنند. ایران در خلال قرون ۲۲ و ۲۳ یقیناً تجزیه خواهد شد.
علی
جناب داوود، روند محتوم تاریخ بنا به فرموده ی امام استالین؟؟ مقایسه معالفارغ کردها و هولوکاست رو هم خواهشا دست از سر ما مظلومین ور دارین. دیدیم رفتار دوستان صلحجوی طرفدار بارزانی رو، واقعا سرمشق انسانیت و ملایمت بودند.