● نگاه نزدیک
شهرداری تهران: بوروکراسی، فساد و کارکرد امنیتی
س. اقبال – نگاهی به دستگاه عریض و طویل شهرداری تهران، دستگاهی که بخشی از آن امنیتی است و بخشی تبلیغی و زیر کنترل مستقیم رهبر.
وجود شرکتها و سازمانهای مازاد در شهرداری تهران و فساد همبسته با آن رازی پنهان نیست. هر از گاهی خبرهایی منتشر میشود از این دست:
به گفته مجید فراهانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران «شهرداری ۶۸ هزار نفر نیرو دارد، اما براساس آمار بیش از ۱۳۰ هزار نفر از شهرداری تهران حقوق میگیرند».
همین مقام گفته است: «در برخی شرکتها و سازمانهای شهرداری با این پدیده مواجه هستیم که بهطور مشخص در مترو ۴۰۰۰ نیروی مازاد وجود دارد که به آنها لقب کارمندان بیکار را دادهاند که فعالیت مشخصی ندارند و تنها حقوق میگیرند.»
گزارش زیر نگاهی میافکند به دستگاه عریض و طویل شهرداری تهران، دستگاهی که بخشی از آن امنیتی است و بخشی تبلیغی و زیر کنترل مستقیم رهبر.
تشکیلات اداری شهرداری تهران را از نُه معاونت سامان دادهاند که جدای از این معاونتهای عریض و طویل، بیست و سه سازمان بزرگ نیز در بدنهی شهرداری به فعالیت اشتغال دارند. سازمانهایی که چهبسا همسو و موازی با معاونتهای آن عمل میکنند و حد و مرز روشن و قانونمندی نمیتوان برای کارکرد آنان در نظر گرفت. در عین حال بیست و دو شرکت مادر نیز در ساختار شهرداری حضور دارند که آنها هم هرکدام چندین شرکت اقماری ریز و درشت دیگر را در بر میگیرند.
ناگفته نماند که اکثر این معاونتها، سازمانها و شرکتها در چارت رسمی شهرداری وجود ندارند و آنها را بدون اینکه مصوبهای را در شورا یا دولت و وزارت کشور به همراه داشته باشند، به وجود آوردهاند. به عبارتی روشنتر طی دو دههی اخیر با راهیابی پرسنل سپاه و نیروی انتظامی به بدنهی اداری شهرداری تهران همواره ادارات کل، سازمانها و پستهای مدیریتی را برای افراد خارج از سازمان اداری آن به وجود آوردهاند و به همین منظور حتا برجهایی را جهت حکمروایی این مدیران نوظهور و تحمیلی در اختیارشان گذاشتهاند. تا آنجا که طبقات این برجها را بیکم و کاست از کارمندانی مزاحم، غیرمتخصص و بسیجی انباشتهاند، بدون آنکه خروجی مشخصی در کار روزانهی ایشان به چشم آید.
برای روشنگری درباره این بوروکراسی عریض و طویل و خودمانی، برای نمونه یادآور میشود که شهرداری تهران جدای از معاونت اجتماعی و فرهنگی، تشکیلات همسویی نیز به نام "سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران" دارد که رییس آن را همواره با اشارهی مستقیم رهبر به کار میگمارند. با این همه اهدافی از نوع اهداف حوزهی هنریِ سازمان تبلیغات اسلامی بدون کم و کاست در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران هم تعقیب و دنبال میگردد.
سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران دوازده سال پیش از این برجی را در بلوار کشاورز که به بانک پارسیان تعلق داشت، خرید و با در اختیار گرفتن آن خیلی زود حدود دو هزار نفر کارمند غیر متخصص و ناآشنا به مسایل فرهنگی را در طبقات آن مستقر کرد.
اما ناگفته نماند که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران خیلی راحت و خودمانی دهها شرکت، مؤسسه، سازمان و مرکز را در پناه مجموعهی خود دارد که عملکرد مشخص و روشنی از آنها نمیتوان سراغ گرفت. در عین حال فرهنگسراهای تهران نیز مجموعهای از سازمان فرهنگی و هنری شمرده میشوند که قرار گذاشتهاند تا هزینههایشان از راه خودگرانی تأمین گردد. ولی هرگز چنین نیست. چون همهی آنها همیشه به اقلام ریز و درشتی چشم دوختهاند که بدون وقفه از سوی سازمان فرهنگی و هنری به سویشان سرریز میشود.
برخی از واحدهای سازمان فرهنگی و هنری عبارتاند از: مؤسسهی تصویر شهر، مرکز مطالعات فرهنگی، خانهی شهریاران جوان، نشر شهر، مرکز مشارکتهای فرهنگی و هنری، هاتف شهر، دانشگاه جامع کاربردی، پردیس تئاتر تهران، مؤسسهی تهرانگشت و پردیس سینما گالری ملت. اما از تمامی این شرکتها و سازمانهای گل و گشاد، خروجی و تولید مشخص و اثرگذاری برای توسعه و رشد فرهنگی زندگی شهروندان تهرانی نمیتوان سراغ گرفت. تولیدی کارساز که با گذران و نیازهای شهروندان امروزی همسویی داشته باشد. به واقع کارمندان پرشماری را در برجهای بیدر و پیکر گرد میآورند تا بلندای برج و حجمِ پرشمار کارمندان آن، وجاهتی برای مدیران امنیتی و تحمیلی آن قرار گیرد. مدیرانی که آنان را از پیش در دستگاههای امنیتی کشور به کار گماشته بودند و اما اینک مزدشان را ضمن کار و فعالیت در دستگاههای امنیتی کشور، از شهرداری هم دریافت میکنند. به واقع آنان در خفا به کار تیولداری فرهنگی برای حکومت اشتغال دارند.
شهرداری تهران سوای از معاونتها و سازمانها، ادارات بیست و دو منطقه، صد و بیست و چهار ناحیه و همچنین سیصد و هفتاد و چهار سرای محله را نیز تحت پوشش دارد. شهرداری به همین منظور جهت استقرار نیروی انسانی این واحدها بیش از هزار و پانصد برج و ساختمان بزرگ و کوچک را در سطح شهر تهران در تملک خود گرفته است.
اما داستان تشکیلات بیحساب و کتاب شهرداری به همین جا ختم نمیشود. چون "ستاد پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران" هم در بیست و دو منطقهی شهر چیزی حدود پنجاه ساختمان را در اختیار گرفته است. با این هدف که اگر روزی در سطح تهران زلزلهای رخ داد، نیروی انسانی آن به کمک زلزلهزدگان بشتابند. ولی تا آن روز قرار است همین نیروهای منفعل، غیر متخصص و بیتفاوت نسبت به مسایل ایمنی و حوادث طبیعی دست روی دست بگذارند و منتظر بنشینند. ضمن آنکه مدیران ستاد پیشگیری و مدیریت بحران را تا کنون اغلب از افراد معلومالحال نیروی انتظامی انتخاب کردهاند.
همچنین در محلههای تهران سیصد و هفتاد و چهار سرای محله استقرار یافتهاند تا در روزهای انتخابات، شهروندان محله را به نفع فرد یا افراد گروهی خاص به میدان بکشانند. سراهای محله همانند بسیاری از ادارات و سازمانهای شهرداری تهران در چارت رسمی آن جایگاهی قانونی ندارند. بر کار سرای هر محله، شورایاران همان محله که ده نفراند نظارت میکنند. با این رویکرد، در سطح تهران بزرگ حدود سه هزار و هفتصد و چهل نفر شورایار نیز در سراهای محله گرد آمدهاند. جدای از شورایاران بیش از چهار هزار نفر نیروی انسانی در همین سراها به کار گماشته شدهاند که قرار است ضمن درآمدزایی از راه برگزاری کلاسهای آموزشی، حقوق ماهانهی ایشان پرداخت گردد. خیلی خلاصه در سراهای محله کارهایی صورت میپذیرد که با اهداف کلی شهرداری و نیازهای شهروندان تهرانی از زمین تا آسمان فاصله میگیرد.
زمانی در شهرداری تهران ادارهی بسیج از فضای یک اتاق کوچک فراتر نمیرفت. ولی اکنون سازمان بسیج شهرداری تهران برجی پانزده طبقه را در تقاطع مطهری - سهروردی در اختیار دارد. این برج زمانی به مؤسسهی همشهری اختصاص داشت. ولی از زمان احمدینژاد آن را به بسیج شهرداری سپردهاند. اکنون حدود هزار و دویست نفر کارمند در طبقات آن به سر میبرند که تنها حقوق ماهانه نمیگیرند، بلکه شهرداری باید وسیلهی رفت و آمد، سفرهای زیارتی، غذای روزانه و امکانات تفریحی آنان را هم تأمین نماید.
شهرداری تهران جدای از ادارهی کل حراست و ادارهی گزینش، تشکیلاتی نیز به نام سازمان بازرسی دارد. سازمان بازرسی در تمامی ادارات، شهرداری مناطق بیست و دوگانه و همچنین شرکتهای تحت پوشش شهرداری تهران حضور فعال خود را با اقتدار به نمایش میگذارد. ولی با این همه بسیاری از معاونتها و سازمانهای شهرداری به منظور رد گم کردن دزدی خودشان جدای از سازمان اصلی بازرسی، تشکیلات دیگری هم برای بازرسی به وجود آوردهاند. این ادارات بازرسی همسو و موازی، تلفن و نشانی الکترونیکی خودشان را به شهروندان اعلام میکنند که ضمن تماس مشکلاتشان را با ایشان در میان بگذارند. شهرداری جدای از ادارهی کل بازرسی و ادارات بازرسی موازی دیگر، به منظور نظارت بر عملکرد کارمندان خود حتا از "بازرسان نامحسوس" نیز سود میجوید. تازه در همین راستا دو سامانهی عمومی نیز به نام ۱۳۷ و ۱۸۸۸ راه انداختهاند که شهروندان تهرانی ضمن تماس تلفنی با آنها شکایت خودشان را با مدیران شهرداری در میان میگذارند. خلاصهی کلام در شهرداری تهران به دلیل نگاه امنیتی مدیران، همه از بام تا شام همدیگر را میپایند و سرآخر دزدان حرفهای را از میان همین مدیران ناظر و بازرس بیرون میکشند.
شهردار تهران در یکی از آخرین مصاحبههای خود یادآور شده است که ماهانه بیش از صد و بیست هزار نفر از شهرداری فیش حقوقی دریافت میکنند. نیروهای شهرداری چه رسمی و چه قراردادی گرچه از هفتاد هزار نفر تجاوز نمیکنند ولی او خواسته است در آماری واقعی و نه تصنعی میزان درست و دقیقی از کل نیروهای شاغل در شهرداری به دست بدهد که تمامی مجموعههای ریز و درشت یا پیدا و ناپیدای شهرداری را در بر میگیرد. لازم به یادآوری است که در شهرداری کم نیستند مدیرانی که همزمان با شهرداری از سپاه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و یا کارخانههای شبه دولتی کشور هم حقوق میگیرند. دولت ضمن آنکه بر کم و کیف این ماجرا آگاهی کامل دارد ولی تا کنون نتوانسته است بر چنین موضوعی کنترل به عمل آورد. طبیعی است که این گروه از نیروها پس از بازنشستگی، همزمان از چند صندوق بازنشستگی مستمری دریافت خواهند کرد.
در شهرداری تهران این نیروهای اداری نیستند که مازاد به نظر میرسند بلکه برای سامان بخشیدن به تشکیلات اداری آن به حتم باید بسیاری از شرکتها، معاونتها و سازمانهای اداری آن را به کلی حذف نمود. کاری که انجام آن به همین آسانی ناممکن مینماید. چراکه نیروهایی از بیرون اقتدار بیچون و چرایشان را بر کارکرد عمومی شهرداری به کار میگیرند. همان نیروهایی که به منظور چاپیدن اموال عمومی شهر، افرادشان را در سازمان شهرداری بر کرسی نشاندهاند.
در ضمن نه دولت و نه شهرداری تهران به آموزشهای شهروندی چندان بهایی نمیدهند. الگویی که در نهایت میتواند در رفتار شهروندان تهرانی تغییری اساسی به وجود آورد. طبیعی است که در پناه تغییر رفتار اجتماعی شهروندان، بسیاری از هزینههای شهرداری نیز کاهش خواهد یافت. با چنین نگاهی اگر چنانچه برنامهی دقیق و درستی برای مدیریت شهرداری تهران در بین باشد، میتوان نیروی انسانی آن را تا نصف نیروهای فعلی کاهش داد. اما از مدیران ارشد دولتی کسی به تغییر در رفتار مدیران یا شهروندان تهرانی نمیاندیشد. چون تنها عدم تغییر و دگرگونی در ساختار اداری و وضع موجود، خواهد توانست منافع فردی و گروهی آنان را تأمین نماید.
نظرها
کاربر
شهردای تهران یا شرداری تهران یک سازمان تروریستی مفت خور فاسد استکه بودجه کشور را به غارت برده. بی خود نیست می گن دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست. یکی از این دشمنا همین شهرداریه