فستیوال تئاتر ایرانی کلن در غیاب ملاح کشتی طوفانزده تئاتر ایران
کبری قاسمی - مهمترین رویداد تئاتر تبعیدی ایران برای نخستین بار در غیاب بنیانگذار فقیدش، مجید فلاحزاده برگزار میشود. با بهرخ حسین بابایی گفتوگو کردهایم.
پنجشنبه ۱۶ نوامبر بیست و چهارمین دوره فستیوال تئاتر ایرانی کلن کار خود را با هنرنمایی مریم آخوندی و با نمایش کلاژی از نمایشهای مجید فلاحزاده، استاد و هنرمند فقید تئاتر ایران آغاز میکند. در این دوره نیز برخی از گروههای هنرمندان تبعیدی تئاتر ایران از آلمان، بریتانیا و هلند در این فستیوال شرکت دارند.
بیست و چهارمین دوره فستیوال تئاتر ایرانی کلن برای نخستین بار در غیاب بنیانگذار فقید آن، مجید فلاحزاده برگزار میشود. این هنرمند و استاد تئاتر در تیر سال جاری به طور غیر منتظرهای درگذشت.
فستیوال تئاتر ایرانی کلن ۲۴ سال پیش با تلاش و کوشش مجید فلاح زاده و بهرخ حسین بابایی، همسر او که هر دو از دستاندرکاران تئاتر ایران بودند و سالهای بعد از انقلاب ناچار به ترک وطن و آوارگی در کشورهای مختلف شدند بنیان گذاشته شد. این دو هنرمند تبعیدی ابتدا به افغانستان رفتند و چند سالی در کابل زندگی کردند. گرچه آنها در آن دوران توانستند از تجارب و مهارتهایشان در تئاتر به خوبی استفاده کنند اما بعد از مدتی ناگزیر به ترک افغانستان شدند و به آلمان مهاجرت کردند.
درآن سالها کمتر کسی میتوانست تصور کند که نخستین فستیوال تئاتر ایرانی در محیط تبعیدی با امکانات ناچیز و با توجه به پراکندگی هنرمندان ایرانی تئاتر در سراسر جهان بتواند به فعالیتش ادامه دهد.
بهمن فرسی، هنرمند و نویسنده سرشناس ایرانی درباره اهمیت فستیوال تئاتر ایرانی کلن به زمانه میگوید:
«فستیوال تئاتر کلن به عنوان فصلی از یک کوشش پایدار، بیتردید در تاریخ مهاجرت تئاتر ایرانی برقرار و درخشان خواهد بود. مجید فلاحزاده هم ناخدا و هم ملاح کشتی طوفانی کلن بود. امیدوار باشیم حرکت او همچنان ادامه یابد و بتواند در فاصلههای زمانی کوتاهتر هم در چشمانداز ایرانیان و غیرایرانیان جلوه کند. تذکراین حقیقت بسیار لازم است که بیپشتیبانی فداکارانه بهرخ همسر سختکوش مجید و فرزند پر شورش در این سالهای اخیر، این جریان هنری آنی نمیبود که شده بود و میبود و هست.»
با بهرخ حسین بابایی گفتوگو کردهایم. میشنوید:
نظرها
پروین
بهرخ خیلی خوب صبحت کرد آواز قشنگی رو هم انتخاب کرد من دلم گرفت، یادمه وقتی زندگی تو کلن رو شروع کردم همون هفته اول تو دفترم نوشتم اینجا در این شهر هیچ نشان آشنا ندارم آیا روزی می رسد که این شهر پر از خاطره باشد برای من. تاتر کلن بخشی از خاطرات جمعی ماست