حزبالله و ایران؛ نگاه تقلیلگرایانه عربستان؟
پادشاهی عربستان، حزبالله را عامل و بازوی مسلح ایران و دشمن قسمخورده خویش میپندارد، اما واقعیت پیچیدهتر از آن است. و دستکم، تا آنجا که به لبنان مربوط میشود، برنامه حزبالله، ضرورتاً برنامه ایران نیست.
سعد حریری، نخست وزیر لبنان، در اعتراض به دخالت سیاسی-نظامی جبهه شیعیان تصمیم گرفت استعفا دهد؛ تصمیمی که البته تحتتأثیر ریاض و سیاستهای منطقهای آن اتخاذ شد. پادشاهی عربستان، حزبالله را عامل و بازوی مسلح ایران و دشمن قسمخورده خویش میپندارد، اما واقعیت پیچیدهتر از آن است؛ و دستکم، تا آنجا که به لبنان مربوط میشود، برنامه حزبالله، ضرورتاً برنامه ایران نیست.
ضدحمله سعودیها
روز شنبه چهارم نوامبر نخست وزیر لبنان، هنگام اعلام استعفای خود، به نفوذ روزافزون حزبالله در لبنان و نیز در تمام خاورمیانه اشاره کرد.
حریری با محکوم کردن «دخالت ایران و پیروانش در ملل عربی»، جنبش سیاسی-نظامی شیعی لبنان را «بازوی مسلح ایران نه تنها در لبنان که همچنین در دیگر کشورهای عربی» خواند.
متن و محتوای استعفای حریری که از آن در عربستان سعودی پردهبرداری شد، این ایده را به ذهن متبادر میکند که ریاض آن را کلمه به کلمه به سعد حریری دیکته کرده است.
این متن در واقع جواب تند سعودیها به گسترش نفوذ حزبالله بود که ریاض نه فقط آن را فینفسه یک تهدید تلقی میکند، بلکه سرنخ چیز دیگری را نیز در آن مییابد: گسترش نفوذ دشمن قسمخوردهاش، ایران، از تهران تا مدیترانه.
یکی گرفتن و یکی دانستن حزبالله و ایران اما به خوبی بازنمای تمام روابطی نیست که آن دو را به هم پیوند میدهد. اورلی ضاهر، کارشناس و متخصص حزبالله، استاد همکار «مطالعات صلح» در دانشگاه پاریس دوفین و استاد دانشگاه سیانس-پو میگوید: «عربستان سعودی حزبالله را بازیگر و عامل ایران در سطح محلی میداند، اما این درنهایت چیزی جز تحمیل تصور خود به واقعیت نیست. واقعیت رابطه حامیپروارانه ایران و حزبالله بسیار پیچیدهتر است.»
حزب الله، یک سازمان نظامی
اگر به خاستگاههای حزبالله، یعنی به سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۴ برگردیم، میان این جنبش و رهبر انقلاب ایران آیتالله خمینی، رابطه فرمانبرانه و یکسویهای وجود داشت. باید توجه داشت، که شاخه نظامی حزبالله، مقاومت مسلح لبنان، پیش از شاخه مدنی آن زاده شد. و در واقع، شاخه مادر، شاخهای نظامی است.
این رابطه پدرانه به جانشین رهبر انقلاب ایران، آیتالله خامنهای ارث رسید. اورلی ضاهر اما تصریح میکند، امروز «این رابطه، به معنای پیوند و اتصال سرراست میان حزبالله و حکومت ایران نیست».
از نظر این پژوهشگر، حزبالله دارای «انعطافپذیری و دستور کار مختص به خود است»؛ دستور کاری که البته تا آنجا که به لبنان مربوط میشود، کم و بیش «ساده» است: «حزبالله برنامهای برای حکومت ندارد، و تابع دستور کار و اقتضائات نظامی مقاومت اسلامی لبنان قرار دارد که خواست اصلی آن به سادگی حفظ جنگافزارها و ماهیت نظامی خویش است.»
این در شرایطی است که موضوع خلع سلاح حزبالله به طور مدام به موضوع بحثها و میزهای گفتگو بازمیگردد. آمریکا به ویژه مدعی است، حزبالله مسلح تهدیدی جدی برای اسرائیل است. نباید فراموش کرد که انگیزه اصلی برای تأسیس حزبالله، خود اسرائیل بوده است، پس از آنکه این کشور جنوب لبنان را در سال ۱۹۷۸ اشغال کرد.
روابط مالی میان تهران و شاخه مسلح حزب الله
با این حال، اورلی ضاهر خاطرنشان میکند که میان تهران و دستگاه نظامی حزبالله رابطه مالی مستمری وجود دارد، و ایران پول زیادی خرج دستگاه نظامی حزبالله میکند.
همین حمایت مالی، عامل و انگیزه استقرار شاخه مسلح جنبش در سوریه، در حمایت از رژیم بشار اسد، بود. این پژوهشگر میگوید: «گردانهای مقاومت اسلامی لبنان در سوریه حاضر، فعال و مؤثراند و در اغلب نبردها، طرف پیروز بودهاند.»
در مورد گسترش نفود حزبالله ورای مرزهای لبنان و در منطقه اما نباید اغراق کرد.حضور بازوی مسلح حزبالله در عراق صرفاً به آموزش شبهنظامیان شیعه محدود میشود. و در یمن نیز – جایی که عربستان سعودی از مارس ۲۰۱۵ در جنگ علیه شورشیان حوثی متعلق به اقلیت زیدیه، یکی از فرقههای شیعه، است— حوثیها بیشتر از حزبالله، از حمایت خود ایران برخوردار هستند.
پیچیدگی روابط میان تهران و حزبالله، در هرحال مانع آن نشده است که عربستان سعودی گسترش حزبالله را در خارج از مرزهای لبنان، نشانه توسعهطلبی ایران تلقی نکند؛ حداقل این که از نظر ریاض، فعالیت نظامی شیعیان در منطقه امروز به حد و درجهای رسیده است که ضرورت جنگ علیه آن را با هر وسیله ممکن و از هر طریقی توجیه میکند.
منبع: la-croix
نظرها
اژنگ
آنچه که مایه ی برتری و پیروزی مداوم نیروهای متصل به حکومت ایران در مقابله ی با حریفان می شود، موضوعی است که مخالفان ایرانی جمهوری اسلامی باید بدان توجه کنند. و این موضوعی بسیار ساده است. تمامی پیش بران سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه مخلصان صادق آن هستند و منافع جمهوری اسلامی را در راستای دستیابی به منافع و حقوق همیشه پایمال شده ی قومی/مذهبی خود می دانند. حال آنکه کسانی که سعی در پیشبرد سیاست های رقیبان جمهوری اسلامی در منطقه دارند، اغلب به مثابه مزد بگیران و کارمندان آن قدرت ها عمل می کنند. حقیقت امر این است که در ذهنیت و حافظه آن اقوامم و حتی روشنفکران مستقلی که در این منطقه از رژیم ایران دل خوشی ندارند، رقیبان جمهوری اسلامی جایگاهی بس نازل و منفور دارند.همیشه در افتادن با امریکا، اسراییل، عربستان سعودی و امثال آنها در جهانی که سوم نامیده می شود،گرچه مایه ی در سرهای مادی بوده است، ارزشهای والای اخلاقی اما، فراوان داشته است.
شاهین
وقتی که خود رهبر حزب الله شیخ حسن نصرالله می گوید که ما تمام نیازهای مادی و مالی مان را ازطریق جمهوری اسلامی تامین می کنیم و نگران تحریم های منطقه ای و جهانی نیستیم، چگونه می توان باور کرد که حزب الله سیاست های مستقلی دارد و رابطه اش با ایران "پیچیده" است؟ شیخ حسن از این ساده تر می توانست رابطه حزب الله- ایران را توضیح دهد؟ به گمانم آقای اورلی ضاهر اخبار منطقه را چندان دنبال نمی کند- یا فقط با یک چشم و یک گوش دنبال می کند!
faryad
سفر چند ساعته مرد آهنی به تهران با ۵ هواپیما!! به گزارش ایسنا، درجریان سومین سفر رئیس جمهور روسیه به تهران، پنج فروند هواپیما مسئولیت انتقال وی، هیات همراهش و همچنین حمل چند خودروی تشریفاتی و حفاظتی و دیگر اقلام مورد نیاز را برای اقامت چند ساعته وی و همراهانش در ایران برعهده داشتند.