•شعر زمانه
اکبر ذوالقرنین: آبیتر از عشق، سرختر از رؤیا
ای مرگاندیش، فقیه فتواها! ای دشمن عطر و رنگ و هرچه نوا! بر برزخ «دیستوپیا»ی تو، «اتوپیایی» میکنم به پا با ریتم چندلاچنگ نغمههایم، در بهار ترانههایم.
اکبر ذوالقرنین، شاعر، ترانهنویس و داستاننویس، سال ۱۳۲۳ در شهر همدان متولد شده است. او از سال ۱۹۷۶ در سوئد زندگی میکند و در کارنامهی ادبیاش هفت دفتر شعر با نامهای «مثل رهوار نسیم» (۱۹۷۶)، «سحر» (۱۹۸۱)، «دنیا سرزمین کوچکی است» (۱۹۸۵)، «دنیای کوچک ما» (۱۹۸۷)، «با زبان گلها» (۱۹۹۲)، «نان و ترانه» (۱۹۹۶) و «این سکتهی بد مصب» (۲۰۱۰) وجود دارد. از اکبر ذوالقرنین مجموعه داستان برمیگردیم ایران در سال ۲۰۰۲ و ترجمهی نمایشنامهی «بیگانه» نوشتهی آلان ادوال به فارسی منتشر شده است. دو شعر تازه از او.
آبیتر از عشق، سرختر از رؤیا
ای مرگاندیش
فقیه فتواها!
ای دشمن عطر و رنگ و هرچه نوا!
بر برزخ «دیستوپیا»ی تو
«اتوپیایی» میکنم به پا
آبیتر از عشق
سرختر از رؤیا
میآیم
با ریتم چندلاچنگ نغمههایم
با بنفشه لبخندهها و
عسل عطر بوسهها
در بهار ترانههایم
«اتوپیا»ی من
جشنواره آواها
در هزارهی همزبانیها است
میرقصم
میخوانم
میخندم
و رؤیای سرزمین من
از نور حضور شقایق و شبنم
مهرِ مهربانیها است
آوریل ۲۰۱۷
فینس پونگ سوئد
مرز
از آغاز جنگهای قبیلهای
تا ظهور بمبهای هستهای
زمین همواره چرخیده است
گرد جنایتهای بشر
بر مرزبندیهای مشتی
خاک و خون و خاکستر
و هیچ نیاموخته – دردا
از پرواز پرندهگان رها
در آسمان قارهها
بیاعتبار پاسپورتها و شناسنامهها
و نیاموخته حتا
توفانی میتواند
بگذراند شنزارها
کوهها و اقیانوسها را
از هرچه دیوار و سیمهای خاردار
ببین نازنین
ببین! ببین! ببین!
این بیگناه سیارهی زمین
در تملک هیچکس نیست
پس ن شاه کیست
آن رئیس جمهور
یا آیتالله
که مرز میگذارد
بر این زمین بیمادر
برای عبور بشر
از قارهای به قاره دیگر؟
نظرها
نظری وجود ندارد.