بودجههای خارجی برای توانمندسازی زنان افغانستان: امنیت یا خطر؟
شهزاده سمرقندی: بودجههای خارجی برای توانمندسازی زنان که به افغانستان وارد میشود همه سودمندانه خرج نمیشوند. زنان را به جامعه خشن و ناآماده کشاندن، ممکن است باعث به خطر افتادن جان آنها بشود.
۲۱ نوامبر، نیویورک تایمز مقالهای منتشر کرد با عنوان «خطر ابلاغ اجباری برابری جنسی در افغانستان». سوفیا جونز (Sophia Jones)، نویسنده این مقاله، مینویسد بودجههای خارجی که بر علاوه بودجه دولتی به افغانستان وارد میشود همه سودمندانه خرج نمیشوند و در جامعهای که امنیت تامین نیست، زنان را به جامعه خشن و ناآماده کشاندن، ممکن است باعث به خطر افتادن جان آنها شود.
در این مقاله، به ویژه بر شیوه مصرف بودجههایی تاکید شده که در عرصه تربیت زنان برای استخدام در نیروهای نظامی هزینه میشود. تنها در سال گذشته مالی، آمریکا ۹۳ میلیون دلار برای این حوزه مصرف کرده است. نویسنده برای مثال از روزگار نیلوفر رحمانی، اولین زن خلبان افغانستان، نمونه میآورد که دقیقا در پایان دوره آموزشی خود تقاضای پناهندگی در آمریکا کرد.
درباره این موضوع با دو کارشناس محلی گفتوگو کردم. عارفه پیکار، سخنگوی وزارت تحصیل عالی در افغانستان تا حدی تایید میکند که برخی از این بودجهها ممکن است به هدر روند، اما او معتقد است که در سازمانهای کهنهکار و بهویژه دولتی، این بودجهها به طور درست و مفید استفاده میشوند. خانم پیکار میگوید که در برخی از سازمانهای غیردولتی بیشتر مشاهده میشود که بودجهها به طور آشکارا حیف و میل شود.
عارفه پیکار در مورد رشد زنان و به ویژه دختران نسل جوان افغانستان خوشبین است و میگوید که توانایی و علاقه آنها برای به دست آوردن تحصیلات عالی بیش از قبل رو به رشد است.
گفتوگو با عارفه پیکار را میتوانید اینجا گوش دهید:
خانم کاظمیه محقق، استاد ارشد رشته سیاست در دانشگاه کابل نیز نظر مشابهی دارد اما تاکید او بر این است که فضای رشد و امکانات در ولایات مختلف افغانستان یکدست نیست و این چیزیست که تاثیر مستقیم بر رشد و توانمندسازی زنان و دختران دارد. خانم محقق معتقد است که دختران دانشجو، با این که شمار آنها تنها ۳۰ درصد دانشجویان است، اما شانه به شانه پسرها رقابت میکنند. از نظر او، برابری جنسیتی در افغانستان وارداتی نیست، بلکه زنان و دختران افغانستان در جامعه هرچند محافظهکار و سنتی، تلاش دارند که مرزهای رشد خود را گسترش دهند و برای خود فضای بیشتری بسازند.
کاظمیه محقق میگوید یکی از سدهای راه تحصیل دختران در دانشگاهها آزار جنسی و فرهنگ خشن استادان مرد است. اما متاسفانه هنوز دخترانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند آماده نیستند که پرسشنامههای مربوط به آزار جنسی را ولو به صورت ناشناس پر کنند، در حالی که در صحبتهای خودمانی بسیاری از آنها شکایت میکنند. یکی از دلایل سکوت دختران دانشجو از نظر خانم محقق، ریشه در فرهنگ محلی مردم دارد، چون فاش شدن چنین تجربهای میتواند بر آینده و شغل آنها تاثیر منفی داشته باشد.
به گفتوگو با کاظمیه محقق میتوانید اینجا گوش دهید:
یکی از موضوعهایی که این روزها در افغانستان داغ است و باعث اعتراضهای گسترده دانشجویان شده، خودکشی اعتراضی زهرا خاوری، دانشجوی سال پنجم و پایانی لیسانس در دانشگاه دامپروری کابل است. خودکشی او اعتراضی به ساختار آموزشی دانسته میشود.
هر دو کارشناسی که در این گزارش با آنها گفتوگو شده، معتقدند که هنوز زود است درباره دلایل مرگ زهرا نظری بدهند، چون جزئیات آن اعلام رسمی نشده است. اما هر دو معتقدند که این اولین بار نیست که دانشجویی دست به خودکشی زده است.
افغانستان جامعهای جنگزده و با مشکلات فراوان سیاسی و اقتصادیست و فرهنگ مردسالار حاکم نیز از هر سو جلوی رشد زنان افغانستان را گرفته است. اما همه این مشکلات باعث نشده که صدها زن فعال، کوشا و توانای این کشور از تلاش برای رفع موانع اجتماعی دست بردارند؛ زنانی فعالی که در افغانستان روزانه در معرض خطر جانی و آسیبهای روحی و روانی هستند، اما دست از تحصیل و آموزش نکشیدهاند. تعداد زنان و دختران فعال در افغانستان به مراتب بیشتر از کشور همسایه و همزبان تاجیکستان است و هم در بیان و هم در عمل فعالتر و صدایشان رساتر است. شاید دلیل رشد زنان سیاستمدار و محققان دانشمند و آمار بهنسبت بالاتر حضور زنان افغانستان در سازمانهای دولتی، همین بودجههای بینالمللیست که به توانمندسازی آنها کمک اصلی را میرساند.
تجربیات زنان در کشورهای همسایه فارسیزبان
یکی از فعالان زن تاجیک که در کنفرانس زنان فارسیزبان در بلژیک - در ماه اکتبر - حضور داشت و ترجیح میداد اسم او آشکار نشود، هنگام مقایسه زنان افغانستان با زنان تاجیکستان گفت حجاب درونی زنان در تاجیکستان، به مراتب سخت و سفتتر از برقع زنان در افغانستان است.
دلیل آشکار بودن مشکلات زنان افغانستان در آن است که آنها آموختهاند صدایشان را رساتر کنند و مشکلات خود را بیان کنند. آن هم به دلیل پشتیبانیهایی که از سازمانهای بینالمللی دریافت میکنند. در حالی که زنان تاجیکستان هنوز در بیان کردن مشکلات صدایشان بهمراتب ضعیفتر است.
همکاری با سازمانهای بینالمللی و همزیستی با مشاوران خارجی نیز به زنان افغانستان اعتماد به نفسی داده که زنان تاجیک ندارند. ندانستن زبان انگلیسی و سد بلند خط سیریلیک هم باعث شده زنان این کشور نتوانند از تجربه زنان افغانستان در همسایگی خود استفاده کنند.
زنان افغانستان و تاجیکستان یک فرهنگ و یک تاریخ و یک زبان مشترک دارند اما موقعیتهایی که در این دو کشور در طول صد سال گذشته تجربه شده، تفاوتها را افزایش داده است تا حدی که دیگر از لحاظ اجتماعی قابل مقایسه نیستند.
اما اگر تصمیم بر این باشد که بودجههای خارجی برای توانمندسازی زنان افغانستان متوقف بشود، شرایط زندگانی برای این زنان آسیب نخواهد دید؟ این موضوع را ادامه خواهیم داد و از تجربیات کشورهای عربی خواهیم گفت و از برنامههای توانمندسازی زنان عرب پرس و جو خواهیم کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.