سینمای اجتماعی برادران داردن
اکبر فلاحزاده - برادران داردن، فیلمسازان برجسته بلژیکی با هر فیلمی که میسازند، تماشاگرانشان را نیز میسازند. آنها شکل دیگری از دیدن را به تماشاگر ارائه میدهند. این دو کارگردان قضاوت نمیکنند، آنها تنها واقعیت را، که غالباً با دوربینهای روی دست میگیرند، نشان میدهند. بیشتر فیلمهای این دو نه فقط از دکور و نورپردازی، بلکه از موسیقی هم خالی است تا تماشاگر احساساتی نشود. آنها غالباً از نور طبیعی استفاده میکنند. فیلمهای این دو بیشتر به حاشیه جامعه میپردازند و مشکلات حاشیه را به متن جامعه نشان میدهند. زندگی فقیران، معتادان و آوارگان موضوع این فیلمهاست.
پسر و سکوت لورنا
برادران داردن مانند بسیاری از بزرگان سینما کار فیلمسازی را با مستندسازی شروع کردهاند. ساخت اینگونه فیلمها آنها را هر چه بیشتر با مشکلات مردم آشنا کرده و رفته رفته به شوق افتادهاند فیلم داستانی بسازند. برادران داردن (لوک و ژان پیرDardenne) در همین مورد در گفتوگوها میگویند: "بالاخره هر مستندسازی یکجا به صرافت میافتد فیلم داستانی را هم تجربه کند."
سکوت لورنا، ساخته برادران داردن.سینمای برادران داردن انسانیست، اما احساساتی نیست.
تجربه برادران داردن با فیلم "فالش" شروع شد و با "قول" و فیلمهای دیگر ادامه پیدا کرد. داستانهایشان همه ساده است، اما سادهانگارانه نیست. سینمای برادران داردن انسانیست، اما احساساتی نیست. گاهی فیلمهای آنها را با فیلمهای روبر برسون مقایسه میکنند. اما فرق سینمای آنها با سینمای هنری در این است که میتواند هم طرفداران سینمای هنری را راضی کند و هم سینماروهای عادی را. آنها بارها در گفتوگو با رسانهها گفتهاند که قصدشان از طرح مسائل اجتماعی حل آنها نیست، بلکه این است که مشکلات پیش رو را به کسانی که پیش پایشان را نمیبینند، نشان بدهند. در این مورد لوک داردن در گفتوگویی میگوید: "ما به زندگی کسانی علاقه و توجه داریم که شرایط زندگی آنها، آینه عملکرد اجتماع است. با این حال با وجود علاقه به این افراد در فیلمهایمان با آنها همدردی نمیکنیم و خلافکاریهایشان را محکوم یا توجیه نمیکنیم."
برادران داردن بیشتر فیلمهایشان را در ناحیه کمجمعیتی در بلژیک ساختهاند که در آن به دنیا آمده و مردم آن را خوب میشناسند. به همین علت به قول آنها تغییر و تحولات روحی چنین مردمی در اثر بیکاری، بیماری، طلاق و غیره را خیلی بهتر میتوانند زیر نظر بگیرند تا بعد آنها را با دوربین بگیرند. آنها چیزهایی که در کوچه و خیابان میبینند، با دقت مورد بررسی قرار میدهند. مثلاً یک بار دیدهاند زن جوانی یک کالسکه را با خشونت زیاد هل میدهد. با تحقیق در مورد علل روانی اجتماعی این مسئله، ایده فیلم "پسر" شکل گرفته است. چنین است فیلم "سکوت لورنا" که ایده آن را از یک ماجرای واقعی در مورد یک فرد معتاد به مواد مخدر در دور و بر خودشان گرفته، و آن با زندگی دشوار زنان پناهنده پیوند زدهاند.
پسری با دوچرخه
"پسری با دوچرخه" آخرین فیلم این دو برادر کارگردان به مشکلات روحی پسرکی به نام سیریل Cyril میپردازد که پدرش ترکش کرده. او از پرورشگاه میگریزد و بر حسب اتفاق گیر یک زن مهربان به اسم سامانتا میافتد که به نوعی جایگزین مادر نداشته اوست. تلاش سیریل برای بازگشت پیش پدرش نتیجه نمیدهد. پدرش به رغم اصرار سیریل حتی حاضر نیست به او تلفن کند. این جور بیاعتناییها سیریل را لجوج بار میآورد و کار سامانتای آرایشگر را در کمک به او دشوارتر میکند.
"پسری با دوچرخه" آخرین فیلم این دو برادر کارگردان به مشکلات روحی پسرکی به نام سیریل میپردازد که پدرش ترکش کرده است.
سامانتا آخر هفتهها او را پیش خودش میبرد و از او مراقبت میکند. بازی سیسیل دو فرانس، Cecile De France بازیگر معروف در نقش زن آرایشگر در این فیلم منتقدان را حیرتزده کرد. این حیرت نه صرفاً به خاطر بازی ساده و روان او، که به این علت بود که برادران داردن در فیلمهایشان از ستارههای سینمایی استفاده نمیکردند و معمولاً آماتورها را به کار میگرفتند تا توجه تماشاگر به قول آنها بیشتر به داستان معطوف باشد تا به بازی و بازیگر. برادران داردن میگویند که آنها برخلاف سینمای ستارهمحور هالیوود با پیشزمینه اینکه کدام ستاره سینما فلان نقش را بازی خواهد کرد، فیلمنامه نمینویسند. از سیسیل دو فرانس نیز قبل از بازی در این فیلم خواستهاند که حرکات آشنا و افههای مربوطه را کنار بگذارد و ساده و راحت بازی کند. آنها در موقع فیلمبرداری هم انعطاف زیادی از خود نشان میدهند: دیالوگها را کم یا کوتاه میکنند، یا حرکات را زیادتر میکنند و به بازیگران آزادی عمل میدهند.
برادران داردن در این فیلم بر خلاف فیلمهای دیگرشان از موسیقی (تکهای از کنسرت پیانوی شماره پنج بتهوون) هم استفاده کردند. آنها با نمایش زندگی سیریل ۱۱ ساله که با دوچرخهاش در خیابانهای تر و تمیز بلژیک سرگردان است، نشان میدهند که پشت ظواهر به ظاهر تمیز و بیبحران چه بحرانهایی نهفته است. برادران داردن در گفتوگوها بر این نکته تأکید کردهاند که هدفشان نمایش این موضوع نیز بوده است که "ما در زندگی به کمک هم نیاز داریم و خواه ناخواه دنبال خانوادهایم، حتی اگر این خانواده با پیوند خونی ایجاد نشده و صرفاً بر پایه مهر و محبت انسانی شکل گرفته باشد."
سیریل در این فیلم تیشرت قرمز رنگی به تن دارد که با رنگهای خاکستری و تیره محیط در تضاد است. این تضاد به گفته منتقدان به خصوص در قیاس با تیشرت سیاه یک جوان لاابالی که دور و بر او میپلکد، جنبه تمثیلی دارد و افسانه کلاه قرمزی و گرگ را در ذهن زنده میکند. این فیلم که به همین دلیل به قول سازندگانش یک جور "افسانه مدرن" نام گرفته، جایزه هیات داوران کن امسال را ربود و جوایز دیگری نیز از جشنواره های دیگر دریافت نمود.
حرکت استادانه دوربین
اما بحثبرانگیزترین فیلمهای برادران داردن که نامشان را بر سر زبانها انداخت، "سکوت لورنا"، "پسر"، "روزتا" و "بچه" بوده است، که دو فیلم آخر در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۵ نخل طلای کن را بردهاند. این جوایز هر چند موجب افتخار برادران داردن است، و به سرمایهگذاری فیلمهای دیگرشان هم کمک میکند، اما آنطور که در گفتوگو با رسانهها میگویند، سبب دردسرشان هم شده است. آنها به گفته خودشان جوایز را به جای ویترین خانه، در زیرزمین گذاشتهاند تا گولشان را نخورند و برای جایزه فیلم نسازند.
"بچه" از بحثبرانگیزترین فیلمهای برادران داردن
حرکات استادانه دوربین در فیلمهای برادران داردن که از رازهای موفقیت فیلمهای آنهاست، همیشه مورد توجه خاص منتقدان است. از همین نظر هم انتقاداتی متوجه فیلم "پسری با دوچرخه" شده است. از جمله اینکه هر فیلمی با هر موضوعی را نمیشود با همان شیوه فیلمهای قبلی فیلمبرداری کرد.
"پسر" که سال ۲۰۰۲، در فاصله بین "روزتا" و "بچه" ساخته شده، همانند آن دو عنوانش مختصر است، ضربآهنگ روایت آن به شیوه دو فیلم دیگر کند است، اما حرکات دوربین روی دست و پر تنش است. این فیلم داستان رابطه عاطفی یک استاد نجار با شاگرد شانزده سالهاش را روایت میکند. اما در "سکوت لورنا" (۲۰۰۸) دوربین آرامتر حرکت میکند. در مورد علت این کار برادران داردن میگویند که میخواستهاند حرکات چهره لورنا را که حاکی از درون آشفته اوست، بهتر نشان بدهند. آنها اینجا بر خلاف دو فیلم دیگر میخواستهاند با دوربین چیزهایی را ثبت کنند.
یک زن پناهنده آلبانیایی
"سکوت لورنا" به مسأله پناهندگان در اروپا میپردازد: لورنا، یک زن پناهنده آلبانیایی، که نقش او را بازیگری از کوزوو بازی کرده، با کلودی، یک معتاد بلژیکی ازدواج میکند تا بتواند گذرنامه بلژیکی بگیرد. او آرزو دارد به همراه دوستش سوکول یک میخانه راه بیندازد و به زندگیاش سر و سامان بدهد. برای این کار به پول نیاز دارد، که آن را از راه ازدواجهای ساختگی تامین میکند. در این میان مافیای قاچاق انسان نیز درگیر ماجرایی میشود که سرانجام آن مرگ کلودی معتاد و سرگردانی لورناست: در این ماجرا لورنا میبایست به سفارش مافیا با یک مرد روس ثروتمند ازدواج کند. لازمه قانونی این ازدواج طلاق از شوهر قبلی یا مرگ اوست. اما گره کار در اینجاست که کلودی درست وقتی کشته میشود که به علت رابطه عاطفی با لورنا تصمیم به ترک اعتیاد گرفته است.
نمایی از سکوت لورنا. یک زن آلبانیایی که با یک مرد معتاد بلژیکی به قصد اخذ گذرنامه بلژیکی ازدواج میکند.
در این فیلم نیز مانند دیگر فیلمهای این دو برادر انگیزه بعضی رفتارها کاملاً باز نمیشود. پایانبندی نیز مبهم است. این را برادران داردن نه ضعف، که قوت کارشان میدانند. آنها این چیزها را به عهده تماشاگر میگذارند. مثلاً در فیلم "سکوت لورنا"، لورنا در آخر در جنگل رها میشود. او در یک کلبه با بچهای که ظاهراً در شکم دارد حرف میزند. اما معلوم نمیشود که آیا واقعاً حامله است، آیا بچه مال کلودی شوهر معتادش است، یا اینکه زاییده خیال اوست. با این حال بیپاسخ ماندن این پرسشها از ارزش فیلم کم نمیکند، چون فیلم به مسائلی مهمتر از این جزئیات کار دارد. به گفته برادران داردن تماشاگران میپذیرند که او از کلودی حامله است، و همین کافیست.
باز هم میتوان بچهدار شد
"روزتا" و "بچه" شاهکارهای برادران داردن محسوب میشوند: "روزتا" داستان زندگی دشوار دختری را روایت میکند که مادرش الکلی است و او برای تأمین زندگی دربدر دنبال کار میگردد. اما داستان فیلم "بچه" پیچیدهتر است: در این فیلم زندگی یک زوج جوان - برونو و سونیا - در حاشیه جامعه روایت میشود. آنها صاحب بچهای شدهاند که در تأمین خرجش ماندهاند. برونو دزد است و هر چیزی به دستش برسد میفروشد یا اجاره میدهد: وقتی سونیا در بیمارستان بستری است، خانه را اجاره میدهد. او از راه دزدی برای بچه کالسکه میخرد. اما رفته رفته کار دزدیاش به جایی میرسد که خود بچه را هم میفروشد. او برای آرام کردن سونیای حیران که بچهاش فروخته شده، میگوید: "میشود باز بچهدار شد!" این رفتار عجیب بیشتر از سادهدلی برونو ناشی میشود تا از سنگدلی او. او سرانجام بچه فروختهشده را پس میگیرد. طرح چنین شخصیتی به نحوی که مورد تنفر تماشاگر قرار نگیرد، و قهرمان هم نشود و صرفاً به عنوان یک پدیده اجتماعی در گوشهای از جامعه دیده شود، کار دشواری است. قدرت فیلم در نمایش بیطرفانه مشکلات اجتماعی و روانی است.
در همین زمینه برادران داردن در گفتوگویی در حاشیه جشنواره فیلم مونیخ بر اصل سادگی در فیلمهایشان تأکید میکنند. میگویند: "تبلیغات در دنیای امروز اثر زیادی بر ما میگذارد. خیلی از فیلمهای سینمایی نیز مطابق برداشتهایی که از تبلیغات گرفتهایم ساخته میشوند. رفتارها کلیشهای است: اینکه چطور خوشبخت جلوه کنیم، در فرودگاه چطور همدیگر بغل کنیم، یا اینکه چطور همدیگر را ببوسیم، در همه این جور فیلمها یکسان و به همین دلیل یکنواخت است. ما سیستم و متد خاصی را دنبال نمیکنیم. در هر فیلم تازه باید همه چیز را از نو دید. باید همیشه به زندگی نگاه کرد، نه به سبک."
در جواب به این پرسش که چه توصیهای به فیلمسازان تازه کار و آس و پاس دارند، میگویند: "یک دوربین و دوستانی که بتوانند بازی کنند، کافیست. یک موضوع ساده انتخاب کنید، مثلاً پنج دقیقه کسی را نشان دهید که توی خودش است و از چیزی ناراحت است. داستانی بسازید که این بابا دوباره یک جوری سر حال بیاید. در این میان این امر به ظاهر ساده مهم است که دوستان خوبی برای همکاری پیدا کنید که با شما همراه باشند. هر چند که خطر شکراب شدن مناسبات را هم باید به جان خرید. نمونه خوب این گونه شروع کار در آلمان فاسبیندر است. او با یک گروه از دوستانش فیلم «ترس روح را میخورد» را ساخت و موفق هم شد."
در همین زمینه:
نظرها
کاربر مهمان
من این فیلم پسری با دوچرخه رو ندیدم. ولی بقیه فیلمهاهاشونو دیدم. این دو برادر فیلمساز خیلی بی ادعا و خاکی هستن ، برای همینم خیلی ها دوستشون دارن.
Anonymous
فیلم "بچه" براستی شاهکاره. تشکر برای این نقد. خیلی عمیق و همه جانبه است.
مهرداد
من عاشق سینمای برادران داردانم و به زبون فارسی خیلی مطب کمه در این مورد. این نوشته باید بگم که حق مطلب رو خیلی عالی ادا کرده. بسیار ممنون
قهوه داغ
[…] 29 . سینمای اجتماعی برادران داردن – زمانهwww.radiozamaneh.com/37021۲۲ ا کتبر ۲۰۱۱ … تجربه برادران داردن با فیلم “فالش” شروع شد و با “قول” و فیلمهای دیگر ادامه پیدا کرد. داستانهایشان همه ساده است، اما سادهانگارانه نیست. سینمای برادران … […]