اردوغان، رهبر مسلمانان جهان؟
در شرایطی که ریاض، تحت رهبری محمد بن سلمان، امروز اسلامی طرفدار غرب و متحد ترامپ و اسرائیل را نمایندگی میکند، آنکارا با قرار گرفتن در مرکز فعالیتهای مسلمانان در دفاع از فلسطین، به پایتخت جهان اسلام بدل شده است. صحنهگردان این فعالیتها البته کسی نیست جز رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه.
در شرایطی که ریاض، تحت رهبری محمد بن سلمان، امروز اسلامی طرفدار غرب و متحد ترامپ و اسرائیل را نمایندگی میکند، آنکارا با قرار گرفتن در مرکز فعالیتهای مسلمانان در دفاع از فلسطین، به پایتخت جهان اسلام بدل شده است. صحنهگردان این فعالیتها البته کسی نیست جز رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه.
هشت سال پیش در چنین روزهایی، وقتی غزه در ژانویه ۲۰۰۹ زیر آتش اسرائیل بود، رجب طیب اردوغان در جریان نشستی در مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوهستانی داووس، به رئیس جمهور وقت اسرائیل شیمون پرز رو کرد و گفت: «آقای پرز، شما از من سالخورده ترید. صدای شما لحن سنگینی دارد. و سنگینی صدایتان به غذاب وجدانتان مربوط است.»
این نقطه آغاز نمایشی بود که نخست وزیر وقت ترکیه را یک شبه به رهبر جهان اسلام بدل کرد. اردوغان چشم در چشم پرز گفت: «شما مردم را میکشید. من کودکانی را به یاد میآورم در ساحل کشته شدند. و به یاد میروم دو نخستوزیر قبلی کشور شما گفتند خوشحالاند که با تانک وارد فلسطین شدهاند.»
اردوغان درنهایت این جلسه را با اعلام آنکه اسرائیل غزه را به یک زندان بزرگ تبدیل کرده، به نشانه اعتراض ترک کرد. روز بعد، پنج هزار نفر در استقبال از نخست وزیر ترکیه به فرودگاه استانبول آمدند، و همزمان بسیاری از مسلمانان در سرتاسر جهان در حمایت از موضع اسلامی او به خیابانها آمده و در غزه بسیاری فرزندان نوزاد خود را "رجب" نامیدند.
هشت سال بعد، مسأله فلسطین فرصتی دوباره برای اردوغان فراهم آورده که جامه رهبری جهان اسلام را برتن کند. پس از آنکه ترامپ اعلام کرد که تصمیم دارد بیتالمقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد، اردوغان از نخستین رهبران جهان اسلام بود که اعتراض کرد و وعده داد جهان اسلام را به جوش و خروش دربیاورد. او خیلی زود ابتکار عمل را به دست گرفت و رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی را به نشستی فوقالعاده در استانبول دعوت کرد. در افتاحیه این نشست، اردوغان ضمن معرفی دولت اسرائیل بهعنوان «دولت ترور» گفت: «کاری که اسرائیل با فلسطینیها میکند، گرگ با گوسفندان نمیکند.»
خوابهای عثمانی
وقتی در سال ۲۰۰۲، اردوغان در ترکیه به قدرت رسید، بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران غربی از او به عنوان یک سیاستمدار مسلمان ایدهآل استقبال و ستایش کردند: یک سیاستمدار مدرن که در پی آشتی و همکاری با غرب است. حتی کمیته آمریکایی یهودیان به او در جریان سفرش به آمریکا جایزهای اهدا کرد. از همان دوران اما ملی گرایان ترک او را به تلاش برای اسلامیکردن نظام قضایی و آموزشی ترکیه و زیرپا گذاردن میراث مقدس مصطفی کمال آتاتورک، پدر ترکیه نوین، یعنی سکولاریسم، متهم کردند.
این اتهامها اگرچه به شکلی غلوشده بیان میشدند، بههیچ وجه بیاساس نبودند. در ترکیهی تحت رهبری اردوغان خیلی زود بودجه مدیریت امور مذهبی (سازمان دیانت) چهاربرابر شد و تعداد کارمندان این سازمان بر تعداد کارمندان وزات کشور فزونی گرفت.
در سطح منطقهای نیز دفاع از مسلمانان و اعراب همواره در دستور کار اردوغان قرار داشته است. جهتگیری اسلامی فعالیتهای دیپلماتیک ترکیه تحت رهبری اردوغان، به ویژه در دورانی که به عنوان عضو موقت شورای امنیت سازمان ملل در حدفاصل ۱ ژانویه ۲۰۰۹ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰ برگزیده شده بود، کاملاً گویا و روشنگر است. (ن. ک. به اینجا)
رهبری جهان اسلام رؤیایی است که وسوسه آن از مدتها پیش با اردوغان بوده است؛ رؤیایی که مشخصاً بر خاطره امپراطوری عثمانی استوار و مسأله فلسطین یکی از سنگبناهای آن است.
نخستین گام اردوغان در این مسیر، ایجاد یک منطقه نفوذ دیپلماتیک منطقهای در قلمرو سابق امپراطوری عثمانی، از قفقاز و بالکان تا کشورهای عربی تحت مدیریت اجرایی احمد داوداوغلو (وزیر امور خارجه از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴) بود. تلاش ترکیه برای نزدیکی با ارمنستان و صربستان و برقراری روابط مستقیم با کردستان عراق در این سالها را باید در چارچوب همین طرح کلی درک کرد؛ طرحی که در اجرای آن علاوه بر ابزارها و اهرمهای سیاسی، اردوغان متکی به شرکتهای تجاری همچون پیامای، و شبکه مذهبی مدارس گولن (از آلبانی تا گرجستان مسیحیمذهب) بود.
این سیاست ایجاد حوزه نفوذ از سال ۲۰۱۱ با خیزش موسم به بهار عربی وارد فاز تازهای شد. در ماه نوامبر ۲۰۱۱، ترکیه با حمایت از مخالفان سنی رژیم سوریه، رو در روی بشار اسد قرار گرفت. در همان هنگام، پیروزی اسلامگرایان در انتخابات تونس و مصر به حزب عدالت و توسعه، حزب اردوغان، اجازه داد که خود را به عنوان «برادر بزرگ» تمام گروههای اخوان المسلمین در کشورهای منطقه معرفی کند، گروههایی که اینجا و آنجا به تأسی از حزب عدالت و توسعه، سازمانهای جدید سیاسی خود را با ترکیبی از واژگان «عدالت» و «توسعه» ازنو نامگذاری کردند.
اردوغان حالا واقعاً تبدیل به قهرمان اعراب سنی از غزه تا حلب بدل شده بود؛ به ویژه آنکه در جریان حمله اسرائیل به ناوگان غزه در مه ۲۰۱۰ روابط سنتی دوستانه اسرائیل و ترکیه کاملاً تیره و تاره شده بود.
با کودتای ژنرالها در مصر در سال ۲۰۱۳ علیه مرسی اما ورق برای اردوغان خیلی زود برگشت. ضربه بعدی به پروژه منطقهای احیا امپراطوری عثمانی، بازپسگیری حلب به دست نیروهای اسد در پایان سال ۲۰۱۶ بود.
نباید فراموش کرد که ترکیه از ژوئن ۲۰۱۵ (پس از آنکه حزب اردوغان برای نخستین بار از نوامبر ۲۰۰۲، نتوانست اکثریت مطلق مجلس را یه دست بیاورد) درگیر مجموعهای از بحرانهای داخلی، درگیریها و تنشها بوده است؛ در این مدت، ترکیه یک کودتای نافرجام را در ژوئیه ۲۰۱۶ از سر گذراند، و سپس رئیسجمهور آن با برگزاری یک همهپرسی مجادلهآمیز در در آوریل ۲۰۱۷ دامنه اختیارات و قدرت خود را بی شکلی بیسابقه و تاحد یک "ُسلطان" افزایش داد.
نظر به همین بحرانهای داخلی و با توجه به ضربههای منطقهای، بسیاری از ناظران عجولانه و زودهنگام چرخش اردوغان را به سمت روسیه، متحد اصلی ایران شیعی در منطقه را پایان رویای نوعثمانی و جاهطلبی منطقهای او تعبیر کردند؛ به خصوص به این دلیل که عثمانیها در طول تاریخ همواره رابطه تیره و تاری با ایرانیها و روسها داشتهاند.
با این حال، در کمتر از یک سال، اردوغان با بازیابی اعتماد به نفس منطقهای، دوباره پیشاپیش جامعه مسلمانان رودر روی ترامپ و اسرائیل قرار گرفته است. چگونه این تحول رخ داده است؟
نقشه جدید تضادهای خاورمیانه
در خاورمیانه قرن بیست و یکم سرعت تحولات بسیار بالا است؛ و صفبندیها و جبهههای گروههای متخاصم پیوسته در حال جابه جا شدن و تغییر است. بازگشت ترکیه به صحنه تحولات منطقهای و ظهور دوباره محتوای اسلامگرایانه در سیاست خارجی ترکیه را باید با توجه به تغییرات یک سال گذشته، به ویژه بحران دیپلماتیک قطر و همهپرسی استقلال کردستان، درک کرد.
۵ ژوئن ۲۰۱۷ عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و یمن در یک اقدام کاملاً غافلگیرکننده روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند و مرزهای زمینی و حریم هوایی خود را به روی این کشور بستند. این اتفاق غیرمنتظره و بیسابقه که حاکی از اختلافات عمیق در جهان سنی، به ویژه در مورد ایران و اخوان المسلمین بود، در شرایطی رخ داد که درست ۱۵ روز پیشتر دونالد ترامپ از کشورهای عربی خواسته بود، وحدت و انسجام خود را علیه تروریسم حفظ کنند. با آشکار شدن این شکاف، اردوغان صراحتاً اعلام کرد که «برادران قطری»اش را تنها نخواهد گذشت و از عربستان سعودی به عنوان «برادر بزرگ منطقه» خواست که نقش خود را به عنوان «خادمان حرمین شریفین» ایفا کند. در همین راستا، در ابتدای ماه اوت، نیروی زمینی ارتشهای ترکیه و قطر رزمایش مشترکی را برگزار کردند.
بحران قطر نه فقط بروز تنشی دیپلماتیک که حاکی از شکافی هویتی و نمادین در جهان سنی مذهب پس از شکست در جنگ سوریه بود.
اگرچه جنگ سوریه برای هر دو گروه حامیان شورشیان سنی یک شکست مطلق بود، اما این دو گروه، و به طور مشخص آنکارا و ریاض، در واکنش به این شکست ژئوپلتیک، دو مسیر متفاوت را در پیش گرفتند. ترکیه که از پیش به روسیه، متحد ایران، نزدیک شده بود، با بهرهبرداری از مسأله همهپرسی استقلال کردستان در عراق، توانست با ایران در مورد سرنوشت کردهای سوریه و طرح «یک نقشه راه» جامع برای منطقه به توافق برسد. در پرتو این توافق تازه، ترکیه اکنون حتی امیدوار است بتواند نیروهای کرد را به شرق فرات بازگردند و «عفرین را از ی. پ. گ پاکسازی» کند.
در سوی دیگر، اما عربستان تحت رهبری محمدبن سلمان، به جای سرمایهگذاری بر زرادخانه عقیدتی وهابیت و گروههای بنیادگرای سنی، بیشتر امیدوار به پیوندهای بازیافتهاش با آمریکا است. پاسخ سرد ریاض به دعوت اردوغان برای شرکت درنشست فوقالعاده رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در این خصوص کاملاً گویاست.
برای ریاض، اولویت منطقهای نه مسأله فلسطین که نفوذ منطقهای ایران است. و برای مهار این نفوذ، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، بیش از هر کشوری در منطقه، روی نگرانیهای اسرائیل در مورد حزبالله و ایران حساب میکند.
در ماه نوامبر برای اولین بار یک مقام مسئول اسرائیلی، یووال استاینیتز، وزیر سابق اطلاعات و وزیر امروز انرژی، در رادیو ارتش اسرائیل از ارتباطات پنهان میان این کشور و عربستان سعودی خبر دارد.
در هرحال، آنچه مشخص است، انفعال عربستان در قبال مسأله بیتالمقدس، فرصتی ویژه برای ترکیه برای احیا نقش و جایگاه منطقهای خود در میان مسلمانان است؛ به ویژه آنکه ماجرا به فلسطین مربوط میشود.
از یاد نباید برد، میان ترکها و فلسطین نوعی رابطه تاریخی طولانی عاطفی برقرار بوده است. فلسطین از سال ۱۵۱۶ تا ۱۹۱۷ تحت قیمومیت امپراطوری عثمانی قرار داشت. و این سلاطین عثمانی بودند که که دیوار ساختمان «قبـﺔ الصخره» را تجدید بنا کرده و دروازههای حرم قدس را بنا نهادند. سو به طور مشخص سلطان عبدالحمید دوم، از بدو شکلگیری جنبش صهیونیسم با اسکان مهاجران یهودی در فلسطین مخالف بودند و به شکل عملی در برابر این موج مهاجرت مانع تراشی کردند.
جایگاه محوری فلسطین در گفتار اردوغان را باید با توجه به همین رویکرد تاریخی و سنتی سلاطین عثمانی نسبت به سرزمینهای فلسطین درک کرد. مسأله فلسطین از ارکانهای پروژه نوعثمانی است؛ و رفتار و گفتار سیاسی اردوغان نشان میدهد که این پروژه، علیرغم شکستهای منطقهای ترکیه در شش سال گذشته، هنوز زنده است.
نظرها
یک گفتار حکیمانه است
یک گفتار حکیمانه است که میگوید خرس بعضی وقتها توی کوه تخم میگزارد میگویند از این دم بریده هر چه بگوید بر میاد حکایت اردوغان است - سال ۲۰۱۴ بیشتر خبر گزاریها می گفتند گروه یا جبهه النصر توی ترکیه آموزش میبینند بعدن اسمش را گزاشتن طالبان یا الغاعده .یا..کفت زهرمار خمینی یا خامنه ای یا اردوغان فقط اسم جابجا میشود ولی آرمانهایشان یکی است پرورش اسلام آدم کشی ناب محمدی این جهان کی از دست این ادمکشهای اسلامی راحت میشه ؟؟ من ۱۵ ساله توی کمپهای اروپا هستم و اینو فهمیدم اروپاییها سیاستمداراشون عاشق اسلام ناب محمدی هستن - متاسفانه من یک انتی اسلام هستم به من جواب نمیدهند ۱۵ ساله توی کمپ منرا نگهه داشتن ولی به هرچی بچه مسلمان و بچه اخوند بچه سپاهی تند و تند چند روزه جواب قبولی میگیرند - این بادکنک اردوغان موقع ترکیدنشه به امید نابودی اسلام در ایران!!
داود بهرنگ
(1) با سلام نخست بگویم که این نوشته بسیار ارزشمند است؛ به ویژه از این جنبه که دربردارندۀ تحلیلی واقعگراست و سطحی و جانبدارانه (له یا علیه) نیست. [نگرانی من این جا این است که خود گنده بینی ما ایرانی ها ما را از توجه به نکانی باز دارد.] جنبش ملی فلسطین به لحاظ سیاسی پس از فروریزی "اتحاد جماهیر شوروی" جنبشی بی پشتیبان است. من نزدیکی جنبش فلسطین به ترکیه را اقدامی بسیار هوشمندانه از طرف رهبران جنبش ملی فلسطین می دانم. حمایت فعال رجب اردوغان از جنبش فلسطین را نیز نیکبختی باد آورده ای برای جنبش ملی فلسطین می دانم. بسیار مایلم در این رابطه مطالبی را به این نوشته بیافزایم. ترکیه ـ به لحاظ سیاسی ـ در یکصد سال اخیر ـ در خاورمیانه و به ویژه در مقایسه با ایران؛ 1- سرزمین گرایشات ترقیخواه ـ از اولترا چپ تا اولترا فمنیست ـ بوده است. [آشنایی بخشی از بزرگان مشروطه با مقولۀ دمکراسی و آزادی تأثیر گرفته از مجامع روشنفکری ترکیه در زمان خود است.] 2- ترکیه به نسبت ایران همواره چندین و چند پله به مقوله ای به اسم دمکراسی نزدیکتر بوده و است. 3- تا کنون هیچ کس هیچ جا به اسم "من تورکم" بمب گذاری نکرده و اقدام به آدم کشی نکرده است. [ترکیه دولت تروریست و تروریست پرور نداشته و ندارد.] ادامه در 2
داود بهرنگ
(2) 4- هیچ مقامی در ترکیه تا کنون "مرگ بر اسرائیل" نگفته است. 5- در ترکیه دمکراسی در معنای مصطلح غربی نیست؛ اما چاه جمکران و قبر خمینی و امامزاده حسن و حسین و تقی و نقی و عوامفریبی دینی هم نیست. روضه و آخوند و تاسوعا و عاشورا هم نیست. 6- حکومت فرقوی ـ شیعی "جمهوری اسلامی ایران" که در ایران حکومت جانشین خدا را دایر کرده است در میان یک و نیم میلیارد مسلمان که 90 درصد آنها سنی اند اعتبار [و آبروی] سیاسی ندارد. 7- "جمهوری اسلامی ایران" در آغاز با هوچی گری "ضد امپریالیستی" نظر جنبش فلسطین را به خود جلب کرد و در ادامه آن را دچار تجزیه و تلاشی و سکۀ یک پول کرد. 8 -جنبش فلسطین تا کنون بیش از اسرائیل از ایران ضربه خورده است. 9- جنبش فلسطین به لحاظ سیاسی پس از فروریزی اردوگاه جنبشی بی پشتیبان است. 10 - عربستان اگر چه نفت و پول دارد اما به دلیل کم جمعیت بودن شرایط "رهبری سیاسی مسلمانان جهان" و به ویژه اتحاد مفید و مؤثر با فلسطینیان را هیچگاه نداشته، ندارد و نمی تواند داشته باشد. 11- ترکیه از این جنبه که "کشور مسلمان سنی مذهب" است و پر جمعیت است و پای ثابت در بسیاری از معادلات سیاسی و نظامی موجه و غیر موجه دارد برخوردار از شرایط رهبری "مسلمانان جهان" است و می تواند متحد پر قدرتی برای جنبش فلسطین هم باشد. ادامه در 3
داود بهرنگ
(3) 13 - ترکیه برای جنبش فلسطین بهترین گزینه است. دست کم شرارت شیعی فرقوی ایران را ندارد. 14- نمایندگی سیاسی ترکیه برای جنبش فلسطین بار منفی ندارد. دست کم آن را از بار منفی نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران دور نگه می دارد. 15 - جنبش فلسطین در ترکیه می تواند نزد نیروهای چپ نیز برخوردار از حمایت گردد که این یکی را نه عربستان دارد و نه ایران. 16 - حمایت فعال اردوغان از جنبش فلسطین می تواند از نگاهی خوشبینانه راهگشای مذاکرات نتیجه بخش هم باشد. ترکیه در این رابطه طرف اعتماد شرق و غرب و اسرائیل نیز است. [اردوغان اگر چه که انتقادهای تند و "غیر دیپلماتیک" و "سیخکی" از سیاست های اسرائیل کرده است و می کند اما هیچگاه هیچ مقام ترکیه ای "مرگ بر اسرائیل" نگفته است.] دست آخر می خواهم این را نیز بگویم که: اگر آنچه در ایران اسمش "جریان اصلاح طلب" است همین امروز در ایران به قدرت برسد ایران به لحاظ سیاسی در چند دهۀ آینده و در بهترین حالت می شود ترکیه. با احترام داود بهرنگ
ناصر
سیاست خارجی ترکیه اصول ثابتی ندارد گفتمان ندارد و بسیار پر نوسانات تاکتیکی بی ثمر است
داود بهرنگ
(1) دوست عزیز ناصر! 1- جنبش ملی فلسطین راهی جز پذیرش دو کشور و گفتمان صلح ندارد. از ترکیه هم بیش از این که این معنا را تقویت کند نمی خواهد. 2- برای جنبش ملی فلسطین مهم است که متحدش جسارت "توهین" به ترامپ را داشته باشد. در دنیای کنونی چنین "جسارتی" را هیچ کشوری حتی ترکیه نداشت و ندارد. این "جسارت" را فقط رجب اردوغان داشت و دارد! 3- زبان اردوغان دیمی و غیر دیپلماتیک است. جواب "های" ترامپ و دیگران را با "هوی" ترکی می دهد و طرف را خیط و مفتضح می کند. این را البته همه دیپلمات ها می دانند و ضریب واقعی آن را هم در نظر می گیرند. این را شما ممکن است منفی لحاظ کنید. آن را از جنبۀ مثبت هم می توان در مقطع ترامپیست کنونی داخل در معادلات سیاسی کرد. 4- اردوغان در های و هویی که به پا می کند البته حواسش به تراز تجاری ترکیه هست. حواسش جمع است که چه را به چه زبانی به که بگوید. به کسانی فحش می دهد و بد و بیراه می گوید که ترکیه مناسبات سود آور تجاری با آنان ندارد. 5- "جمهوری اسلامی ایران" هم البته "جسور" است ولی حرف هایی که می زند چارواداری است. کارهایی هم که می کند خرکی است. مثل این است که شما را بچۀ همسایه تان بزند و دماغتان خون بیاید و ناگهان با خبر شوید که همسایۀ دیگرتان رفته شکم آن بچه را چاقو زده و چند تا فحش خوار مادر هم به مرده و زنده آن بچه داده و فعلاً لاستیک همه ماشین های پارک شده در زیرزمین چند واحد مسکونی را پنچر کرده و داد زده و تهدید کرده که بزودی همه محله را به آتش می کشد و با گچ و ذغال هم روی دیوار محله عکس شعله های آتش را کشیده است. جمهوری اسلامی ایران این همسایۀ بی کله شماست که دخالت نکردنش بسیار به صرفه تر از دخالت کردنش است. ادامه در 2
داود بهرنگ
(2) 6- عربستان هم در وضعیت فعلی اگر متحد آدم نباشد کار بهتر پیش می رود. دست کم بدتر از این که هست نمی شود. اکثر تروریست ها دارای ارتباط با عربستان اند. این را آن ها که باید بدانند می دانند. 7- چه اردوغان فحش بدهد چه فحش ندهد تا وقتی که ترامپ رئیس جمهور امریکاست ـ صلح پیشکش ـ باید مراقب بود جنگ اتمی و از این حرف ها رخ ندهد. 8- ثبات و بی ثباتی ترکیه دودش به چشم ترک می رود. انعکاس این را در حجم مشاغل از دست رفته ترک ها باید دید. [باید توجه داشته باشید که ثبات کنونی را ترکیه کمتر در تاریخ پس از جنگ جهانی دوم داشته است.] 9- این که ترکیه گفتمان ندارد به سبب آن است که در شکل کنونی و مستقل از ناتو معلوم است که [رسماً] داخل هیچ جنگی و صلحی با هیچ کشوری نمی تواند بشود. 10- ترکیه نوسانات تاکتیکی ندارد. نوسانات ترکیه در حد بیرون از متعارف سیاسی است. ترکیه کشور عضو پایه ای ناتو و خریدار تسلیحات روسی است. این یعنی فاتحۀ ناتو را خواندن. ناتو را برای این درست کرده اند که برای روسیه شاخ و شانه بکشد. نه که پیمان نظامی با آن ببندد! [این که ناتو صدایش را در نمی آورد برای آن است که دیگر کار از کار گذشته است.] 11- ترکیه منفعت خود را در ادغام در بازار مشترک اروپا دید؛ ولی نشد. دیگر نمی بیند. [مگر انگلیس بیرون نرفت؟ مگر دیگران در صف بیرون رفتن نایستاده اند؟] 12- اهمیت سیاسی کنونی ترکیه در چیست؟ از جمله در همسایگی با کشور فاندامنتالیستی چون ایران و 1) تأثیر نپذیرفتن 2) تره هم برای آن خورد نکردن. [این یعنی ثیات!] با احترام بیرنگ
بهنام
مثل اینکه داود بهرنگ خبر ندارد ترکیه با سیاست های فاجعه بار خوداش عملا نصف سوریه را به دست کردها داده و انها را صاحب 200 حلقه چاه نفت کرده . قرارداد چند روز پیش ی پ گ با امریکا اوج شکست ترکیه بود چون ترکیه عملا از حلقه نظامی غرب خارج شد و این نوید پشتیبانی از متحد تازه امریکا و اسرایل یعنی کردها است به زودی درگیری ها در ترکیه میان کردها و ترک ها به اوج خود در 100 سال اخیر خواهد رسید تنها یک نگاه به تحولات ترکیه بیاندازید خواهید دید روزی نیست که ارتش ترک کشته و زخمی یا بمب گذاری یا موشک میلان پرانی را تجربه نکند در یک کلام ترکیه از کنترل کردها عاجز شده و طبیعی است که این روند رو به وخامت میرود