● دیدگاه
یک زن، یک جنبش: اعتراض انفرادی به حجاب اجباری
نعیمه دوستدار- اعتراض زنان ایرانی به حجاب اجباری گاه در حرکتهای انفرادی، پیشروتر از برنامههای کنشگران مدنی است.
روز گذشته (پنجشنبه ۷ دی) در حالی که شبکههای خبری و کانالهای تلگرامی پر بود از خبر تحمعات مردم در شهرهای مشهد و نیشابور در اعتراض به گراین و وضعیت اقتصادی، تصویر زنی در میان اخبار منتشر شد که با بلوز و شلوار تیره، بر بالای یک بلندی در خیابان انقلاب روبهروی قنادی مشهور فرانسه ایستاده بود و شال سفیدی را که بر یک چوب آویخته بود، بالا گرفته و تکان میداد.
اعتراض نمادین این زن که در ادامه اعتراضات زنان ایرانی در قالب کمپین چهارشنبههای سفید انجام شده، شاید به اندازه تظاهرات مردم مشهد مورد توجه قرار نگرفته باشد، اما دست کم در میان معترضان به حجاب اجباری، انعکاس گستردهای داشت. بر اساس گزارش حاضران در صحنه، این زن جوان از سوی ماموران دستگیر شده اما نامی از او منتشر نشده است.
اما این زن جوان ناشناس، تنها زنی نیست که آشکارا و در مکانهای عمومی به حجاب اجباری اعتراض کرده است. در ماههای گذشته تعداد زیادی از زنان با چهره مشخص، با همراه داشتن نماد سفید، دقایق طولانی در مکانهای عمومی راه رفته اند و این اعتراض خود را بیان جملاتی درباره اهداف و نظراتشان درباره حجاب همراه کردهاند. به جز اینها، مقابله و روش ایستادگی آنها در برابر سرکوب گشتهای ارشاد و ماموران امنیتی هم تغییراتی کرده است. در میان آنها، بودهاند زنانی که تن به بازداشت و دستگیری ندادهاند و اعتراض خود را با صدای بلندتری مطرح کردهاند و دیگران را به همراهی با خود واداشتهاند.
اما نقطه عطف دیگری که در اعتراض زنان ایرانی به حجاب اجباری میتوان پیدا کرد، اعتراض آشکار چهرههای ورزشی و هنری داخل کشور است. در تجربه بسیاری از انقلابها و جنبشها، زمانی که چهرههای شناخته شده به حرکتی پیوستهاند، سرعت حرکت آن جنبش سریعتر شده و حصول به نتیجه امکان پذیرتر شده است.
در هفتههای اخیر دست کم دو ورزشکار زن ایرانی با حمایت از کمپین چهارشنبههای سفید، به پوشش اجباری زنان ایرانی اعتراض کردهاند. تكتم آخوندزاده، از ورزشكاران تيم قايقرانی و دُرنا ماهینی، قهرمان دو میدانی در اینستاگرام خود با هشتگ #چهارشنبه_های_سفید به حجاب اجباری اعتراض کردند. آنها برای برداشتن عکسشان زیر فشارند و از آنها خواسته شده که از حرکت خود اعلام برائت کنند.
تکتم آخوند زاده که اعتراض خود را با شعری از هیلا صدیقی همراه کرده، در اینستاگرام خود نوشته است:
«خانهات را باد برد/ تو هنوز نگران وزش باد در موهای منی؟»
درنا ماهینی هم نوشته است:
«من برای اینکه تو یک روز جهنم نروی، نمیتوانم یک عمو توی جهنم تفکر تو زندگی کنم.»
با وجود این نوع اعتراضهای آشکار هنوز هستند کسانی که به جای حمایت یا با سکوت از کنار این کنشهای شجاعانه زنان ایرانی میگذرند یا با بهانههای دیگر دست به سرکوب کنش آنها میزنند و در نقش دلسوز و دلواپس ظاهر میشوند. به این معنا که اکنون، آن دسته از منتقدانی که قبلا به پنهانی بودن اعتراضات زنان میپرداختند، با نگرانی از عواقب و هزینههای اعترای زنان نظیر دستگیری و محرومیت، بار مسوولیت را بر شانه گردانندگان کمپینهای اعتراضی میاندازند و هشدار میدهند که این نوع کمپینها به تحریک احساسات مردمی و کنشهای خیابانی منجر خواهد شد.
چنین انتقاداتی بیش از هرچیز روحیه تسلیم، محافظهکاری و ترس حاکم بر جریانات احتماعی ایران را به نمایش میگذارد که کنشگران آن یا دچار رخوتند یا به شکل ناخودآگاه به ابزار ترویج محافظه کاری و سرکوب حکومتی بدل شدهاند. اما زن جوان تنهایی که با قامت افراشته، در شلوغترین ساعات روز در مرکزیترین نقطه شهر تهران، مقابل تحمیل پوشش میایستد، از عواقب عمل خود آگاه است و این آگاهی بر ارزش کار او می افزاید. او، از کمپینی که از اعتراض یواشکی به عنوان شکلی از اعتراض نمادین شروع شده بود، اعتراضی آشکار میسازد و به تمام منتقدانی که بدون توجه به نمادین بودن نام کمپین آزادیهای یواشکی، اعتراض زنان را با برداشتن لحظهای روسری از سر در مکانهای خلوت بیارزش میدانستند، پاسخی آشکار میدهد.
به نظر میرسد که همانطور که در تجمعات اعتراضی به وضعیت اقتصادی، مردم فراتر از جریانهای سیاسی اصلاح طلب و محافظهکار ظاهر شدهاند، در برابر خواست آزادی نیز زنان پیشروتر از بقیه اقشار بودهاند و حتی چندگام جلوتر از فعالان مدنی و حقوق زنان رفتهاند. از این رو، تصویر زنی مانند آن که دیروز شال سفیدش را در مقابل تحجر و ایستایی، ترس و محافظهکاری جامعه ایرانی و کنشگرانش تکان داد، به نماد جنبشهای غیرفرمایشی و مردمی نسل جدید ایران تبدیل خواهد شد.
نظرها
haghighat
مطمئنا حق هر کسی هست که نه فقط اعتقاد و باور مذهبی داشته یا نداشته باشد ، بلکه حق هر کسی هست که اگر مذهبی هست میزان ایمان و التزام خود به باور مذهبیش را برای خود تعیین کرده و جوابگوی کسی هم نباشد ، این امر در مورد حجاب هم صادق هست ، یعنی همین نه به حجاب اجباری ، اما باور کنید با توجه به سابقه و تجربه و رفتار احساسی و عموما شعاری ما ایرانیها ، این کمپینها و رفتارها راه به جائی نخواهد برد ، چرا دقت نمی کنیم که در طول عمر این نظام هیچ وقت رفتار مبتنی بر نه به حجاب اجباری ، تعطیل نشده که الان کسی بخواهد آنرا فعال کند ، این همه سال تعداد قابل توجهی از خانمها با انواع و اقسام مدل مانتو و شلوار و روسری و شال و شکل پوشیدن اینها ، بارها به حجاب اجباری نه گفته اند و می گویند . مشکل این هست که متاسفانه به علل مختلف در میان فعالان رسانه ای و اینترنتی مقوله نه به حجاب اجباری ، کسی به صراحت از کشورهای مسلمان دیگر که حجاب اجباری ندارند مثال نمی آورد و استدلال نمی کند و نیز کسی به نظام یادآوری نمی کند که روزانه صدها هزار خانم محجبه و کاملا پوشیده مورد آزار و اذیت و مزاحمت قرار می گیرند و نتیجتا حجاب اجباری نه شرعی هست و نه مانع ایجاد مزاحمت می شود .
خشایار
روزی محسمه این زن ناشناس و در همون جا خواهیم ساخت و روایت شجاعتش و در کتابهای درسی میآریم و به بچههامون یاد میدیم که باید بی هیچ پردهپوشی و اغماضی جلوی ظلم ایستاد.
کارو
خانم نعیمه دوستدار، مسئله محافظه کاری یک عده از فعالان اجتماعی نیست، مسئله این است که عده ای از فعالان خارج نشین لیبرال-فمینیست می خواهند از دور و بیرون گود خودشان را رهبر حرکت اعتراضی داخل ایران نشان بدهند. زنان ایران 39 سال است به هر شکل و شیوه ای اعتراض خودشان را به حجاب اجباری نشان داده اند و 7 روز هفته با انواع رنگ ها بدحجابی کرده و به حجاب اجباری نه گفته اند، آن وقت یک خانمی که خودش تا 6 ماه پس از خروج از کشور هنوز برای کشف حجاب رودربایستی داشت و در مصاحبه های تلویزیونی اش کلاه بر سر خود می گذاشت تا موهایش دیده نشود و امکان بازگشت به ایران داشته باشد، از راه رسیده و اعلام کرده که زنان روزهای چهارشنبه هم بدحجاب باشند!! و روسری سفید بپوشند!! زنان ایران با هر رنگی 7 روز هفته این کار را میکردند و نیازی هم به توصیۀ این دوستان خارج نشین نداشتند. اما بالاخره عده ای باید خودشان را رهبر خودخوانده و فعال زورکی نشان بدهند.
irani
برای نظری به اسم خشایار : شما دلت را به همین حرفها و اسطوره سازیها خوش کن ، چون احتمالا یا درد و غصه اقتصادی و سیاسی و فکری نداری یا اینکه رویاپردازانه و غیرواقع بینانه دنبال یک راه حل جادوئی و اسطوره ای برای مشکلات کشور هستی ، چون عموما در این حالت هست که چنین حرفهائی از افراد شنیده می شود
مومن
اینکه خشایار گفته : " روزی محسمه این زن ناشناس را در همان جا خواهیم ساخت و روایت شجاعتش را در کتابهای درسی آورده و به فرزندانمان میآموزیم که او بی هیچ پرده پوشی وترس و اغماضی جلوی ظلم ایستاد '' نه رویا پردازانه است و نه غیرواقع بینانه . این یک واقعیت محض است ویک بیانیه مثبت وسازنده ورو بجلو. شما با این نگاه منفی و منتقد به چه دل خوش کرده ای؟