ویدیو: تظاهرات مقابل بیمارستان هاشمی شاهرودی در هانوفر
شماری از فعالان سیاسی ایرانی در واکنش به خبر بستری شدن هاشمی شاهرودی در بیمارستانی در شهر هانوفر، مقابل این بیمارستان دست به تظاهرات زدند.
شماری از فعالان سیاسی ایرانی در واکنش به خبر بستری شدن هاشمی شاهرودی در بیمارستانی در شهر هانوفر، مقابل این بیمارستان دست به تظاهرات زدند.
محمود هاشمیشاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران، برای درمان «تومور مغزی» در بیمارستانی در هانوفر آلمان بستری شده است. صبح امروز ۱۶ اسفند تصاویری از او در کنار رضا رمضانی، مدیر مرکز اسلامی هامبورگ و مجید سمیعی، ریاست بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر منتشر شد. بلافاصله پس از انتشار این تصاویر فعالان ایران تجمعی رو در مقابل محل بستری شدن او تشکیل دادند.
معترضان به احکام اعدامی که در دوران ریاست او بر قوه قضائیه صادر شده اعتراض دارند.
او که هماکنون ۶۸ سال دارد، از سال ۱۳۷۸به مدت ۱۰ سال ریاست قوه قضائیه ایران را بر عهده داشت.
نام هاشمی شاهرودی در چند سال گذشته به عنوان یکی از گزینههای رهبری آینده در گمانهزنیهای ناظران سیاسی به گوش میخورد.
هاشمی شاهرودی اردیبهشتماه امسال نیز در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. در آن زمان، با وجود شایعاتی که از ابتلای او به سرطان منتشر شده بود، پزشک معالجش از یک «بیماری گوارشی نسبتاً شایع» سخن گفت.
بعدتر اوایل دیماه امسال علا هاشمی شاهرودی، فرزند او اعلام کرد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای درمان به خارج کشور منتقل شده است. اما کشوری محل حضور او اعلام نشده بود.
نظرها
کامران
سلام صرفنظر از جنایات این شخص آیا درست است که در مقابل یک بیمارستان که پر از بیمار است این چنین در بلندگو فریاد زد؟ برای به محاکمه کشیدن این افراد راه های دیگری را جستجو کنید.
ProfessorSamii-Office
چند نکته قابل تامل در مورد اخبار ضد و نقیض و نادرست چند روز اخیر: ۱- قسم پزشکی هر پزشکی را ملزم به مداوای بیمار بدون در نظر گرفتن جنس، نژاد، مذهب و پیشینه بیمار می کند ۲-اگر چه آقای هاشمی شاهرودی در آلمان بستری هستند، بیمار پروفسور سمیعی نبوده و نیستند و اخبار مبنی بر پذیرش آقای شاهرودی در منزل پروفسور کاملا نادرست می باشد ۳- سواستفاده از نام و عکس افرادی مثل پروفسور سمیعی که سابقه ۵۰ ساله کاری ایشان چیزی جز خدمت به مردم و علم و دوری از هر گونه فعالیت سیاسی و اقتصادی نبوده است، برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت بسیار غلط و فقط به منظور محدود کردن خدمات رسانی پروفسور سمیعی به ایرانیان انجام می گیرد ۴- وظیفه انسانی و پزشکی هر طبیبی این است که در هر شرایط بدون جناح بندی و ورود به عرصه سیاست، سعی در رساندن بیشترین خدمات به بیماران را داشته باشد. ۵- هر پزشکی که در معالجه بیمارش جنس، نژاد، گرایش جنسی، سیاسی و یا هر مولفه دیگری را لحاظ کند می باید کار طبابت را کنار بگذارد. ۶- افرادی که از پزشکان تقاضای معالجه نکردن بیماری به دلایل فوق را دارند درک درستی از وظیفه و قسم پزشکی ندارند. با آرزوی سلامت و پیروزی برای ملت ایران دفتر پروفسور مجید سمیعی - مرکز بین المللی علوم اعصاب هانوفر آلمان
ایرانی با غیرت
کور خواندین این مزخرفات دیگه تو گوش مردم ایران فرو نمیره راستی پزشکان آلمان نازی و طبیبان هیتلر و دارو دسته خون اشام نازی و فرانکو و موسولینی و پول پت و همه مرهم گذاشته های بر تن نکبت بار جنایتکاران تاریخ هم با همین توجیه احمقانه می توان مبرا دانست نه؟ مگر همین حکومت جمهوری اسلامی کم از پزشکان رژیم سلطنتی زتدانی وکرد کم کشت و فراری داد؟ چطور حالا که خیاط افتاد تو کوزه دیگه سوگند نامه سقراط و بیطرفی مجید سمیعی امد وسط؟ اگر راست میگید تن مجروح شکنجه شدگان و زخمی جوانان نازنین ایران که هدف گلوله و تازیانه اوباش حکومت هستند را مداوا کنید. سهم اون مردم بدبخت از بیمارستانهای مجهز شما چیست؟ بیطرف نداریم یا کنار مردم یا با جنایتکاران فردا باید جوابگو باشید.والسلام
فروخ
سلام به شما.مطلب شماره 5 شما به هیچ وجع درست نبوده و نخواهد بود. آقای سمیعی را بنده خیلی خوب می شناسم.ایشان بهیچ عنوان کسی را مجانی و یا با ارجت کم معالجه نمیکند.یعنی اگر شما در آامان کمی فقیر باشید و احتیاج به ایشان باشد میباید اصلان سراغ ایشان نروید چون به هیچ عنوان کاری برای شما نمیکند همینطور پسر ایشان.پول کافی فقط حرف اول ایشان هست و نه مطلب شماره 4 ایشان.خودش کاملان میداند چکار میکند فقط زندگی روزی به پایان میرسد ولی چه خوب که انسانها با شرف و همدردی با دیگران این دنیای فانی را ودا کند.شاهرودی دستش به خون هزاران جوانان ایرانی آغشته هست و شما آقای سمیعی خوب این را میدانید .از نظر من شما نمیباید چنین وانمود کنید که این مرد خوناشام با یک پاسداری که در جنگ ایران و عراق از ایران بخاطر معالجه با پول قرضی از بانک و فامیل پیش شما به آلمان میادِ یکی هستند.ایشان باید محاکمه شود چه شما دوست داشته باشید چه نه!!!!!والا پولی را که او به شما میدهد حرام در حرام هست این پول از کشتار مردم ایران و هموطنان شما اینجا به حساب شما واریض میشود این را هم خودتان میدانید جناب پروفسور سمیعیییییییییییییی.
کارو
پلیس بین الملل باید هاشمی شاهرودی را دستگیر و به جنایاتش رسیدگی کند.
bijan
هیچ انسان وارسته ای نمی تواند با بهانه اینکه من سیاسی نیستم در مقابل عاملان ظلم وستم به هموطنانش بی تفاوت باشد . شاهرودی در محلی است که همه جور خدمات پزشکی با بودجه ایران در اختیارش هست ونیازی به دکتر سمیعی ندارد بنابراین قسم پزشکی و این قبیل توجیهات عوام فریبی است .
بهداد
از جناب سمیعی سوال شود آیا هر بیماری را با هر شرائطی که دارد از جمله فقیر و بی بضاعت بودن و یا هر ویژکی دیکری در بیمارستانش بستری و مداوا میکند و قسم پزشکی اش را بیاد میاورد ؟ یا فقط بیماری که پول فراوان دارد و یا با پست و مقامش چشم ایشان را خیره کرده و دلش را برده به بیمارستانش راه میدهد و او را درمان میکند؟؟؟؟؟
ارمین
شاهرودی فقط مجرمان را به سزای خیانت و جرمشان رساند ـو فقط مجرمان با او دشمنند
Reza
اولا بیمارستان های اروپا دروپنجرهء به سیستم صدا گیر مجهز ند، دوما : آیا بغل کردن قالیباف و لاری جانی و پول مفت گرفتن از استبداد مذهبی هم جزء قسم پزشکی ست خجالت بکشید فهمت بره بالا....بدبخت
Reza
مدافعان دینی که ازنیکوکاری و صلح و وسازش سخن گفته است؛ هرگاه معلمانشان آنان را به ریختن خون برادران خود واداشته اند؛ ثابت کرده اند که ازآدمخواران و وحشیان هم درنده ترند ؛ جنایتی نیست که که انسان برای خشنود ساختن خدا ؛برای فرونشاندن خشم او یا برای روا ساختن دغل کاری های شیادان درراهِ موجودی که تنها درمخیله ء آنان وجود دارد ...بدان دست نزده باشد
Reza
آرمین هموطن گرامی آیا کشتن اسیر یا زندانی مایهءشرم ست یا افتخار؟؟ فرهنگ ما ایرونی ها اسیر کشی نیست یه خورده مطالعه کن تا مطالعه حرام اعلام نشده... سورهء انفال آیه ۶۷ “ماكانَ لنَبَّيِ اَنْ يَكُونَ لَهُ اَسْری حَتّی يُثْخَنِ فی اْلاَرْضِ تُريدُونَ عَرض اّلدُنيا وَ اللهُ يُريُدَ الَاخِرةَ” پيغمبر را (شايسته نيست) نرسيده است كه اسيران را با گرفتن فديه آزاد كند. خون ناپاكان ريخته شود. شما (صاحبان اسيران) استفاده از وجه فديه آنها را ميخواهيد و خداوند سری آخرت را برای شما
Reza
نمایندگان خدا( روحانیون) همواره جویای زر و زور بوده اند ازچه راهی میتوانستند به مقصود برسند؟؟؟ با فروش ترس وامید. روحانیون عمده فروشِ ترس وامید بوده اند که فروش این کالا را مطمئن وپرسود سازند.قدرت روحانیون به زود باوریِ ابلهانه و موهوم پرستی مردم بازبسته است؛ مردم آگاه برای آنان سودی ندارند( زندان کشورهای مذهبی را ببینید) .مردم هرچه کمتر بدانند ازآنان بیشترفرمان خواهند برد روحانیان در همهء ادیان میکوشند حسِ کنجکاوی مردم را خفه کنند ومردم را ازتحقیق دراحکام جزمی ؛ که بیهوده گی آنها را ازکسی نمی توان پنهان داشت؛ بازدارند...انسان نادان آفریده شده؛ اما ابله خلق نشده است با تلاشِ بسیاراست که اورا ابله نگه میدارند. برای آنکه انسان ابله شود وروشنایی طبیعی که دردرون اوست خاموش سازند؛ کاردانیِ بسیارلازم است .باید اندیشه های نارست را یکی پس ازدیگری درذهن او جایگزین ساخت ... کاری نیست که روحانیان با همدستی موهومات ازعهدهء آن برنیایند .از این راه با تزریق موهومات ؛آنان قدرت تشخیص را ازمردم میگیرند ؛ مرم را به انقیاد و فرمانبرداری وا می دارند ؛ آنان را تابع قدرتی میسازند که مافوق قدرت قانون است وسرانجام ابتدایی ترین اصول اخلاقی را ازمیان می برند. الوسیوس فیلسوف ۱۷۵۸ میلادی؛ تاریخ تمدن ؛ویل دورانت ؛ پیکارگسترش
Ali
این شاهرودی جنایتکار باید به دست عدالت سپرده شود، دولت آلمان باید این جنایتکار را دستگیر و محاکمه کند
فرزاد
این است محصول یک عمر کسب تخصص: در خدمت بزرگان و توانگران بودن. (ظاهرا دفتر جناب پرفسور گفته اند که این [مثلا] بزرگِ توانگر بیمار ایشان نیستند، درست! اما عکس عیادت ایشان را داریم با روپوش پزشکی، به عیادت کسی که امیدواریم هر چه زودتر سلامت شان برگردد و هر چه زودتر تر تسلیم دادگاه های صالح، منصف، و بی طرف بشود.) (اگر سرو صدای بلندگو مزاحم بیماران برسد، الزاما باید در اولین منطقهی قابل تجمعِ دورتر باید جمع شوند.) چه کسانی می توانند هزینه ی عمل و درمان گزاف و گران جناب پرفسور را در ایران و آلمان بپردازند؟ 10 سال پیش, یک موردش را سراغ داشته ام: فقط 100 میلیون به بیمارستان آلمانی پرداختند. ما شوایتزرها و پزشکان بدون مرز و مادر ترزاها را داریم و داشته ایم. در سنت مان هم توصیفی از پیامبر اسلام شنیده ایم: طبیبً دوّار ! او درمانگری بود سیار!
فرزاد
ادامه از قبل: ================================= در عوضِ کوله بار برداشتن و تک به تک روستاهای ایران را پیمودن و دو زانو زدن در کنار بستر بیمار بی چیز و دست تنگ بر روی بوریا و حصیر و گلیم, در بهترین جای تهران, ساختمانی عظیم و هیولایی بنیاد می گذارد تا نام آوری کند. بجای رفتن به شهر های به شدت نیازمند دوردست ایران, تهران را انتخاب می کند و با هزینه ای عظیم که لابد در آخر کار, از جیب ملت و دولت بیرون کشیده می شود، بیمارستانی می سازد تا باز هم آنان که دست شان به دهان شان می رسد, بتوانند چند روزی به عمر خود اضافه کنند. امثال او در همین تهران کم نیستند که در لانه هایی به اسم مطب جا خوش کرده اند و خدمت می کنند، اما به "سر شیرِ جامعه" و نه به تفاله های دورانداخته شده ی آن. پس, آن پزشک 26 ساله ی فرانسوی که در 120 سال پیش، برای کشف راه درمان بیماری کرم پا، در حوالیِ بوشهر، آب آلوده را با کمال آگاهی می خورد تا اثرات انگل را شخصا بر روی بدن اش ثبت کند، دیوانه ای بیش نبوده است. پس شوایتزرها و پزشکان بدون مرز، دیوانگانی ابله بوده اند که همه ی عمر پر تلاش شان را وقف گمنامان و کوته دستان کردند. یعنی بهترین استعداد های ما، باید فقط این طوری خرج بشوند؟ یعنی ملتی که این همه آوازه گری می کند که "خدمت به عیال الله و ..."، عصاره ی فضایل اش اینان باید باشند؟ یعنی این "بهترین خلق های عالم"، یک شوایتزر, یک ترزا, یک پزشک بی مرز نباید تولید کند؟ چه خاک بی حاصل و لم یزرعی داریم! آیا نباید این پرسش را از خود بپرسیم؟ ای داد و ای بیداد! ... از "خدمت به خود" با نام "خدمت به خلق"!
بی نام
نقدی فردی بر کمنتی که بنام دفتر پروفسور سمیعی منتشر شده است. رجوع شود به سایت زمانه در کزارش ویدوی اعتراض به حضور شاهرودی در مرکز درمانی هانوور یکم. بند اول شما یک فانون پزشکی را دلیل بر مداوای فرد مورد مععلاجه دران کلینیک کرده است. این قانون قسم بدون در نظر گرفتن ان شروط در دنیای واقعی شروط دیگری را هم دارد که پزشک رتا از معالجه باز می دارد و ان متعاقبن ان قسم پزشکی را مشروط میکند و دلیل پشت ان قسم یعنی ارزش بر انسان را مردود می کند. این مهم در مورد کیلینیک مذکور شرط پولی است. یک فرد معمولی با بیمه ی دولتی در یک کلینیک خصوصی توانایی پذیرفته شدن در ان کلینیک را ندارد با وجود انکه پزشکان ان کلینیک همه قسم خورده ااندولی همه زیر پرچم ابتدا یک فیلتر شرط مالی بیماری را می پذیرند. اوردن ان بند اول که به قسم پزشک رباره ی این بیمار اصلن ربطی به پذیرش ن بیمار ندارد. با بیان دیگر شرط مالی در بالا ی همه ی ان شروط قسم هستند و دلیل ان مرکز کاملن فاقد اعتبار است دوم. اگر اقای شاهروی بیمار اقای دکتر سمیعی نیستند. برای بسیاری از افراد ایرانی این پرسش است که با توجه به سابقه ی اقای شاهرودی( در پاراگراف اینکه در نظر کرفتن این سابقه ی جنایی را نمی توان حق انسانی مردم ندانست و ان فرد را فقط به یک بیمار کاهش داد) انگاه توجه به همنشینی اقای دکتر سمیعی در ان مرکز درمانی با اقای شاهرودی با ان مناصب و پیشینه ی شاهرودی حق مردمی است که اقای شاهرودی را نه بیمار بلکه فردی با یک بیوگرافی مشخص می دانند. درینمیان خود این همنشینی مفاهیمی دارد بدون انکه توجه به ان را بخواهیم برای سو نیت و رسیدن به اهدافی بدانیم. بله این توجه هدفی سیاسی و اجتماعی را بدنبال خود می اورد. برعکس در بند دوم کاملن هدفمند اطلاع رسانی از این همنشینی را برای هدف تخریب شخصیتی اقای سمیعی اورده شده است. پرسش اینجاست که اگر این همنشینی مشکلی ندارد چرا چنین توجیهی چون محدود کردن خدمات افای سمیعی اورده شده است. ایا همینشین نبودن افای سمیعی با شاهردوی ضدیتی در خدمات رسانی اقای سمیعی دارد؟ شاید بله. برای اینگونه پرسش ها پاسخ های ساده میتوان یافت و نیافت. من دوستان دانشمند زیادی می شناسم که پزشک هستند و نیستند ولی حاضر به همکاری با ان سیتستم حکومتی نیستند. خب شاید این درست باشد یا نباشد اما پرسش و پرداختن به ان اولین گام است. سوم. بند سوم بنوعی عامیانه نوشته شده است با این مفهوم که حضور اقای سمیعی به بند سوم ربط دارد. چون در بند سوم کلمه ی پزشک اورده شده است. درین میان شاید حق با نگارنده ی ان کمنت باشد. ولی ما دریک فضای باز با پرسش های فراوانی مواجه هستنیم.و هر فرد کار خود را انجام می دهد. پزشک وظیفه ی پزشکی خود و هر فرد متخصص یا منتقد و اگاه به حقوق بشر به حق خود می پردازد درین میان متاسفانه اقای سمیعی هم با این پرسش ها رو در رو است. پاک کردن صورت پرسش و کاستن ان به یک رابطهی ساده ی بیمار و پزشک هیج قانون اخلاقی قابل پذیرش نمیتواند باشد. هر فرد معمولی می بایست بند سوم کمنت ان مرکز را بپذیرد و همزمان اقای سمیعی و شاهرودی با توجه وضعیت حقوق بشر و سیاسی ایران می بایست بپذیرند که با فرمول ساده ی رابطه پزشک و بیمار درخواست کننده مواجه نیستد. بدون شک وجه ی شخصیتی اقای سمیعی خود دربرابر این اینه قرار دارد. بند چهارم و پنچم و ششم همه به وظایف پزشکی اشاره دارند. درین میان چنان به جلو گاز داده شده که انگار خواننده نه با پزشکان این مرکز روبروست بلکه با وکلای اقای شاهروی. اما نه وکلای حقوقی هم بلکه اخلاقی هم. درپایان شاید کمی درنگ کنیم واز پیله های شغلی خود هم در اییم. ما با کشوری روبرو هستیم که هر فرد نمیتواند در تخصص خود کار کند بلکه ابتدا باید شرایط انسانی فراهم اید تا هرکس به کار خود در اید. ما با کشوری روبرو هستیم که دستکاه قضایی ان حتا پزشکان را بارها تحت فشار قرار داده است و انها را در شرایط خاص بکار برده است. با کشوری روبرو هستیم که مسولین سیاسی ان چندین و چند پزشک یعنی همکاران قسم خورده ی پزشکی اقی سمیعی را از دم تیغ گذرانده اند. بنظرم اینجا ما اصلن با کلمه ی سیاسی و اهداف سیاسی نمی توانیم وجدان اگاه خود را بخوابانیم. بدون شک یک رفتار حرفه ای در یک جامعه ی مدرن مانند المان بگونه ی دیگریست ولی نمیتوان دوزیست ! بود . افراد جامعه ی المان پایبندی های دیگری هم دارند که فرای مسایل شغلی انهاست و هم بند با قسم های شغلی موجودند. متاسفانه سیاست برای طبقه ی مشخصی از همه ی جوامع فقط با طبقه ی قدرت سیاست معنای مثبت دارد. بنوعی فقط روابط قدرت یا به کلامی بهتر رابطه با قدر هاست. شاید بد نباشد کمی انسان درنگ کند و بیاندیشد که شاید خیلی ها هذفی ندارند وحتا ناخواسته به هدفی هم نمی خواهنند برسند. اگر اقای سمیعی خود را بخشی از مردم ایران می شناسند متاسفانه خود می بایست در برابرش پاسخگو باشد. مشکل ایران در داشتن پزشکان خوب نبوده و نیست. در داشتن دانشمندان درجه ی بالا ی علمی نبوده و نیست کسی در در اکنون نمی پرسد کدام پزشک المانی چه کسی را مداوا می کند و با کی دست می دهد ولی شصت سال پیش بله. امیداورام حال اقای شاهروی زودتر خوب شود و به مسایل جنایی درگیرش هم کاملن رسیدگی شود. اقای سمیعی هم شاید می بایست برای ارایه خدمات پزشکیش راهی رود که ازمیان دست دادن با ادمخوار ها نمی گذرد. بهر حال در ایران که نمیشود یقه ی این افراد را کرفت پس از این ادمهای معمولی اما اگاه اشکال نگیرید چرا انجا در کیلینیک شما یقه ی افرادی مانند شاهرودی را میگیرند که تازه انهم با وجود روابط قدرت احتمالن به جایی نمی رسد. پایدار باشید.