ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اعتراضات سراسری و لزوم تغییر استراتژی فعالان حقوق زنان

نسیم روشنایی - از آغاز اعتراضات مردمی دی ماه، فعالان زن برای تحقق حقوق زنان طبقات فرودست چه کرده‌اند؟ زمانه با چند فعال زن دراین باره گفت‌وگو کرده است.

از آغاز روزهای اولیه جنبش اعتراضی دی ماه این پرسش مطرح شد که زنان کجایند؟ تصویر و صدای زنان در فیلم‌های اعتراض وجود داشت اما زنانی که در این جنبش حضور داشتند با زنانی که در جنبش سبز در خیابان‌ها بودند تفاوت داشتند. بیشتر این زنان ساکن شهرها و شهرستان‌های کوچک بودند. از سوی دیگر این پرسش مطرح شد که در بین شعارها، مطالبات زنان کجایند؟ فعالان زن نیز در اعتراضات نقش فعالی ایفا نکردند. برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها، با فریبا سحرخیز( مستعار)، مریم رحمانی و جلوه جواهری و فروغ سمیع نیا، فعالین حقوق زنان در ایران گفت‌وگو کرده‌ام و مشخصا این دو سوال را با آنها مطرح کردم:

از آغاز اعتراضات مردمی دی ماه، فعالان زن برای تحقق حقوق زنان طبقات فرودست چه کرده‌اند؟

اگر بپذیریم که زنان طبقه کارگر مطالبات اولیه‌ای دارند که لزوما دغدغه زنان طبقه متوسط به بالا نیست، نقش فعالان زن در این میان چیست؟

نمایی از مردم در تظاهرات سراسری دی ماه

فریبا سحرخیز، مریم رحمانی و جلوه جواهری در پاسخ به سوال اول انتشار بیاینه برخی از فعالان زن را پشتیبانی از این جنبش اعتراضی می‌دانند. برای نمونه مریم رحمانی به زمانه می‌گوید: «در این فرصت کار خاصی نمی‌شد کرد و تحقق حقوق همه زنان از هر قشری نیاز به برنامه‌ریزی میان مدت و بلند مدت دارد. تنها کاری که در این زمان فعالان زن انجام داده‌اند حمایت از حرکت مردمی در قالب بیانیه بوده است.»

فعالان زن که هستند؟

وقتی از فعالان زن صحبت می‌کنیم، دقیقا منظورمان چه کسانی هستند؟ کسانی که رسانه‌ها از آنها به نام فعال زن نام می‌برند یا زنان دیگری نیز وجود دارند که از آنها سخنی به میان نمی‌آید؟ جلوه جواهری این سوال را مطرح می‌کند: شاید باید پرسید جریان غالب رسانه‌ای چه فعالان زنانی را برمی‌گزیند و لایق فعال حقوق زن بودن می‌داند؟

او می‌گوید: «فعالان زن لزوما همان فعالانی نیستند که در رسانه‌ها حضور دارند. آنها طیف وسیعی هستند که در شهرهای مختلف در حال مبارزه هر روزه در گروه‌هایشان هستند، از زنانی در حاشیه بندرعباس که به دنبال ایجاد بازاری خودگردان برای زنان هستند تا مربیان پیش دبستانی (که همگی زن بودند) و به دنبال حقوق صنفی خودشان از شهرهای مختلف چندین شبانه‌روز برای اعتراض به مجلس آمدند.»

 فعالان زن در سال‌های گذشته چه کرده‌اند؟

فروغ سمیع نیا به زمانه می‌گوید فعالان زنان داخل ایران در سال‌های گذشته کارگاه‌هایی را خصوصا در مناطق جنوب شهر تهران و دیگر شهرها برای زنان حاشیه نشین یا مهاجر برگزار کرده‌اند. کارگاه‌هایی برای توانمند سازی زنان، منع خشونت و ... که نتیجه و گزارش بعضی از این کارگاه‌ها در سایت بیدارزنی منتشر شد: «نتیجه این کارگاه‌ها به تشکیل کارزاری به نام منع خشونت خانوادگی منجر شد که اتفاقا به مسائلی اعتراض داشته و می پردازد که گرچه مسئله زنان متعلق هر طبقه‌ای است اما به زنان طبقات فرودست آسیب بیشتری می‌رساند. کارزار همچنین شبکه‌ای از فعالین که پیش از این فعال حقوق زنان نبوده‌اند را در شهرهای متفاوت به یکدیگر متصل ساخته است.»

لزوم بازنگری: اعتراضات سراسری باید استراتژی فعالان زن را تغییر دهد

سوای انتشار بیانیه در جمایت از اعتراضات مردمی، این اعتراضات شماری از فعالان زن را به فکر واداشته است. فروغ سمیع نیا در این باره به زمانه می‌گوید: « آغاز اعتراضات مردمی دی ماه در حقیقت تلنگری بود به جامعه تا نشان دهد، مردمی از طبقات فرودست در ایران مطالبات خاص خود دارند که با مطالباتی که تاکنون از طریق رسانه‌ها، تنها مطالبات مردمی ایران نشان داده می‌شد تفاوت دارد.»

به گفته او:

«مردمی به خیابان آمدند که از فقر و گرانی و بی‌عدالتی به ستوه آمده‌اند و هیچکدام از جناح‌های موجود را قبول ندارند و مشخصا رأس نظام را نشانه گرفته‌اند. این اعلام حضور می‌تواند جهت و استراتژی مبارزه برای همه فعالین مدنی را تغییر دهد و در این میان جنبش زنان هم بی تأثیر نخواهد بود.»

فریبا سحرخیز در نقد عملکرد فعالان زنان می‌گوید: «به جای تحلیل مستقل از وضعیت زنان ایران همواره دنباله رو جریان‌های فریبنده سیاسی بوده‌اند یا متاثر از رسانه‌ها و تصویری که آنها از مطالبات زنان ارائه داده‌اند.»

همراهی فعالان زنان با فعالان کارگری

نقش فعالان زن برای شناخت مطالبات گروه‌های محتلف طبقاتی زنان چیست؟ مریم رحمانی در پاسخ به زمانه می‌گوید: مسلما زنان طبقات کارگر یا فرودست مطالبات بسیاری دارند که فعالان زنان به دلیل پایگاه اجتماعی‌شان آنها را در کل ندیده‌اند. هرچند که کم و بیش در قالب کارهای پژوهشی یا مقاله و مصاحبه سعی کرده‌اند بخشی ازاین مطالبات را نشان دهند اما در کل به دلیل فاصله طبقاتی و نداشتن زبان مشترک با زنان طبقه فرودست فعالان زنان مطالبات آنان را مثل مطالبات صنفی از جنس دستمزد برابر برای کار برابر، بیمه زنان کارگر، بیمه زنان سرپرست خانوار... پیگیری نکرده‌اند.

فریبا سحرخیز نیز دراین باره می‌گوید:

«بسیاری از فعالان جنبش زنان به دلیل خاستگاه طبقاتی و نوع زیست‌شان هیچ پیوند و رابطه‌ای با توده‌های زنان شامل زنان کارگر ( با تعریف گسترده‌اش، همه زنانی که در ازای فروش نیروی کار مزد می‌گیرند) و زنانی که به طور سیستماتیک از کار محروم شده‌اند ندارند و عموما از مسائل و مصایب آنها بی‌خبرند.»

مریم رحمانی معتقد است که فعالان زنان با کمک فعالان کارگری می‌توانند برخی از این مطالبات را مطرح کنند.

همراهی فعالان زن طبقات متوسط با زنان طبقات فرودست: تسهیل‌کننده، نه منجی  

اگرچه بخشی از مطالبات زنان طبقات فرودست تنها به این طبقه مربوط است اما بخشی از مطالبات آنها با مطالبات زنان طبقه متوسط همپوشانی دارد؛ مانند خشونت خانگی یا خشونت و آزار در محیط کار.

به گفته مریم رحمانی، از آنجایی که قانونی برای حمایت هیچ یک از زنان جامعه در این موارد وجود ندارد، زنان طبقه کارگر به دلیل وضعیت اقتصادی بدتری که دارند، بیشتر از زنان طبقه متوسط مجبور به تحمل خشونت‌های خانگی یا آزارهای جنسی در محیط کار می‌شوند.

جلوه جواهری معتقد است فعالان زن که خاستگاه طبقاتی، مذهبی،‌ قومیتی فرادست‌تری دارند نباید نقش منجی زنان طبقات فرودست را ایفا کنند. او می‌گوید: «ابتدا نیاز است مبارزه به هر شکلی درون خود آن زنان شکل بگیرد و گروه‌هایی که به امکانات و منابع بیشتر دسترسی دارند، این امکانات را دراختیار آنها قرار دهند یا به بیان بهتر،‌ تسهیل‌کننده باشند.»

به گفته جلوه جواهری، نگاه منجی ‌گرانه نگاهی است که در چند دهه گذشته توسط سازمان‌هایی نظیر سازمان ملل گسترش یافته است و می‌بینیم در جاهایی مثل سیستان و بلوچستان که فعالیت داشته‌اند، عملا تاثیرگذار نبوده‌اند.

او می‌گوید: «کاری که فعالان زن می‌بایست بکنند شناسایی گروه‌های زنان و تسهیل کردن فعالیت آنان است به طوری که در مقام آگاهی دهنده/ منجی و دخالت‌کننده نباشند، بلکه فقط راه را برایشان هموار کنند.»

جلوه جواهری می‌گوید فعالیت‌هایی در زمینه تسهیل گری صورت گرفته اما این فعالیت‌ها اولا در بین همه گروه‌های زنان با موقعیت‌های فرادست‌تر عمومیت نداشته و کافی نبوده است. همچنین به گفته او این فعالیت‌ها جدی گرفته نشده و ارزش رسانه‌ای شدن نیافته است.

فروغ سمیع نیا نیز معتقد است فعالان جنبش زنان برای پیشبرد اهداف برابری طلبانه‌شان لازم است، ضمن بازاندیشی در کارنامه‌شان، به مطالبات عمومی توده‌های زنان، به ویژه زنان طبقات محروم در سراسر ایران، توجه نشان دهند، و فعالیت‌های‌شان را در پیوند واقعی با آنها تنظیم کنند.

فریبا سحرخیز نیز در این باره به زمانه می‌گوید: «فعالین زن باید زنان طبقات فرودست را جذب کنند تا جنبش زنان تنها در دست طبقه خاصی نباشد و عمومیت زنان را در برگیرد؛ همچنین مطالبات طبقات پایین در سطح عمومی مطرح شده و برای تحقق‌اش نه تنها طبقه کارگر که عموم فعالین زنان را بسیج کند. یافتن مطالبات مشترک نیز در این روند ممکن خواهد شد.»

به گفته او این دوگانگی و تضاد مانع پیروزی و به ثمر نشستن خواست‌های زنان در جامعه خواهد شد.

ارتباط گیری فعالان زن با تشکل‌های «مستقل» غیردولتی(سمن‌ها)

مریم رحمانی به زمانه می‌گوید: «سمن‌هایی که در حوزه زنان فعالیت می‌کنند تلاش می‌کنند به این زنان کمک کنند اما از ارتباط با فعالان زن به طور کلی پرهیز می‌کنند تا مجوز آنان لغو نشود. یا برخی از آنان سمن‌های شبه دولتی هستند که خب تکلیفشان مشخص است.»

او پیشنهاد می‌کند: «فعالان زن می‌توانند تلاش کنند با سمن‌هایی که مستقل‌ترند، ارتباط برقرار کنند و از این طریق مشکلات این زنان و مطالبات‌شان را نیز بیشتر پوشش دهند.»

نقش رسانه‌ها در بازتاب مسائل زنان

مریم رحمانی به نحوه پوشش اخبار و مسایل زنان در رسانه‌ها انتقاد دارد. او می‌گوید: «رسانه‌ها به خصوص رسانه‌های خارج از ایران بیشتر سراغ پوشش خبرهایی می‌روند مانند ورود به استادیوم برای زنان که گرچه مطالبات بخشی از زنان است اما زنان مطالبات دیگری نیز دارند که چون نمی شود به اندازه استادیوم بر روی آن مانور رسانه‌ای داد از آن چشم‌پوشی می کنند.»

فریبا سحرخیز نیز دراین باره می‌گوید:

« آنقدر که حرف‌های فلان هنرپیشه و ورزشکار زن یا موضوعاتی مثل حجاب و ورود به ورزشگاه مورد توجه قرار می‌گیرد، هیچ‌گاه به موضوعات جدی مانند کار و معیشت توده‌های زنان که جمعیت عظیمی را در برمی‌گیرد، پرداخته نمی‌شود.»

به گفته او حتی وقتی این تحریف و نادیده گرفتن کنار گذاشته می‌شود باز هم از توجه مقطعی به زنانی که در پایین‌ترین نقطه طیف قرار گرفته‌اند، یعنی زنان آسیب دیده اجتماعی (مثل زنان تن فروش و نوزاد فروش و معتاد) فراتر نمی‌رود.

«این دو سر طیف در واقع تصویر مورد علاقه رسانه‌ها از زنان است و نه واقعیت اجتماعی زندگی زنان. دنبال کردن مساله زنان به این شکل رسانه پسند و بریده از واقعیت اجتماعی، سبب می‌شود که اغلب از توده‌های بزرگ زنان بیکار یا کارگر که در این میانه هستند، یعنی زنانی که در شمول زنان آسیب دیده اجتماعی نیستند و از طرفی دغدغه‌شان حجاب و استادیوم نیست، غفلت شود.»

چند نمونه از اتحاد زنان: الگویی برای فعالان زن

زنان در مقیاس‌های محلی ابتکارهای می‌کنند که شاید الگوهای خوبی باشد که فعالان زن از آن بیاموزند. به گفته فروغ سمیع نیا، در گیلان عده‌ای از روستاییان سراوان برای انباشت زباله تجمعی ترتیب دادند و اتفاقا اکثریت تجمع کنندگان و معترضین را زنان تشکیل می‌دادند که شب‌ها نیز محل تجمع را ترک نمی‌کردند؛ این باعث عقب نشینی دولتیان شد. نمونه دیگر، زنانی در روستاهای گیلان هستند که به تشکیل تعاونی یا تشکیل کارگاه‌های صنایع دستی مانند چادر شب باقی اقدام کردند که چون تکیه بر معیشت زنان داشت، توانست زنان زیادی را جذب خود کند.

«این زنان روستایی از معترضین تا برگزارکنندگان تعاونی‌ها، با مبارزه با ساختارهای مردسالارانه توانستند حقی را در جامعه از آن خود کنند که تاکنون از آنها سلب شده بود. این زنان در جبهه‌ای دوگانه یعنی مبارزه با مردسالاری و همچنین نظام سرمایه‌داری توانستند در محله خود به موفقیت‌هایی دست یابند اما جنبش زنان به معنایی که در رسانه‌ها مطرح است از ارتباط با چنین زنانی محروم بوده است.»

به گفته فروغ سمیع نیا فعالان جنبش زنان باید با ارتباط و الگوبرداری از اینگونه فعالیت‌ها و کمک به تشکیل گروه‌هایی زنانه با تکیه بر دغدعه‌های محله که می‌تواند معیشتی باشد یا به موضوعی خاص در منطقه مانند انباشت زباله وابسته باشد، سعی در سازماندهی زنان طبقات فرودست و حضور در گروه‌های شکل گرفته آنان و تبادل اطلاعات داشته باشد تا بتواند مطالبات آنان را در سپهر عمومی مطرح کرده و آن‌ها را به مطالبات اصلی جنبش زنان تبدیل کند و همچنین مطالباتی از جنبش را نیز در میان این گروه‌ها مطرح کنند.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • نازلی

    بله، اینبار فرق داشت. دیگه رهبران خود خوانده جنبش زنان مشغول نماز جمعه خواندن پشت سر هاشمی رفسنجانی نبودند. تا سیه روی شود هر که در او غش باشد...

  • پرتو نوری علا

    بعد از حرکت چشمگیر و خودجوش زنان در سال 1358 علیه حجاب اجباری، که بیشتر متشکل از دختران و زنان دانشجو، کارمند، هنرمند، بخشی از زنان فعال سیاسیِ چپ و کلاً طبقه متوسط بود، همان زنان تحصیل کرده و آگاه اجتماع و... شروع به فعالیت های زیادی در حوزۀ حقوق زنان، و بیان مطالبات خود در چارچوب قوانین همان رژیم اسلامی کردند که به فمینیست های اسلامی مشهور شدند. اوج فعالیت زنان، در طرح و عملکرد راه اندازی کمپین یک میلیون امضاء بود. یعنی یکی از مهمترین حرکت های زنان ایرانی که باز هم از زنان آگاه طبقۀ متوسط جامعه تشکیل شده بود که با فعالیت زیاد این آگاهی را از طرق مختلف به سطوح پائین جامعه برده و زنان کمتر آگاه را با حقوق خودشان آشنا می کردند. در کمپین، زنان اصلاح طلب و چپ اکثریتی حضور فعال داشتند. اکثریتی های همانند اصلاح طلبان، خواهان اصلاحاتی در قانون رژیم اسلامی با توسل به قوانین ثانویه و تفسیر و تأویل جدید از شریعت اسلام در مورد خانواده و حقوق زنان، بودند. همین قشر از زنان بود که در انتخابات سال 88 از حوزه های انتخاباتی، به عنوان پایگاه های آگاهی دهنده زنان استفاده کرده و هرچه بیشتر موجب تقویت اصلاح طلبان بودند؛ فرض آنان هنوز بر این تئوری بود که حضور اصلاح طلبان خواسته های زنان را تحقق خواهد بخشید. به همین دلیل بعد از انتخابات 88 و روشن شدن تقلبی بودن انتخاب احمدی نژاد، در بین معترضین میلیونی مردم، فعالان کمپین یک میلیون امضاء و کلاً زنان، دست بالا را داشت. از نظر من با عطف توجه به توضیحات فوق، در اعتراضات دی ماه 96، که اساساً بر اصل مسائل حقوقی مالی شکل گرفته بود، و چون اعتراض مردم، به اصلاح طلبان نیز برمی گشت، بطور طبیعی اصلاح طلبان به مردم معترض نپیوستند چون خواهان حفظ نظام اسلامی هستند. زنان کمپین، زنان اکثریتی و زنان طبقه متوسط نیز که در حمایت از اصلاح طلبان، امید به اصلاح قوانین مربوط به زنان و خانواده داشتند، در این اعتراضات حضور مشخصی نداشتند.