● دیدگاه
مریم خانم، لچکت را از سر بردار!
رها حنیفنژاد – من از یک خانواده مجاهد میآیم و در خانواده من کسی هست که روسری از سر برداشته و به اعتراض علنی پرداخته. متقاضی همبستگی "مسئول شورای ملی مقاومت ایران" و دیگر زنان مجاهد هستم.
من از یک خانواده مجاهد میآیم و در خانواده من کسی هست که روسری از سرش برداشته و به شکل علنی برعلیه تحمیل حجاب اعتراض نموده است.
این جانب، به عنوان یک زن و عضو یک خانواده دارای سابقه حمایت از مجاهدین خلق متقاضی همبستگی "مسئول شورای ملی مقاومت ایران" و دیگر زنان مجاهد هستم.
«رهایی»، این لغت صدها بار تکرار شد وقتی خانم مریم قجر عضدانلوی «ابریشمچی» از شوهرش جدا شد (رها شد؟) و به عقد ازدواج آقای مسعود رجوی درآمد. من آن موقع نوجوان بودم اما حس میکردم که خانوادهام، کران تا کران طرفدار مجاهدین خلق، از موضوع ارتقای ایدئولوژیک دچار چه حمله قلبیای شدند. چپیهای فامیل ما را مسخره میکردند. دندان روی جگر گذاشتیم و تحمل کردیم. خیلی چیزهای دیگر را هم که برای ما قابل قبول نبود مثلا همکاری با صدام حسین را تحمل کردیم. چپیهای فامیل، وقتی عکس مریم خانم را در کنار فاشیستیترین عناصر آمریکایی به ما نشان دادند، دوباره ما را مسخره کردند.
باز هم «ما» را مسخره میکنند، اما ... دیگر نمیگویم «ما» به این خاطر که من دیگر از شما نیستم با وجود عشقم به برادرم و دختر عمویم که مجاهد بودند و اعدام شدند.
مجاهدین را مسخره میکنند با آن لچک مسخرهشان. و خانم مریم خانم «رجوی» را.
خبر دارم که مجاهدین در دفاع از موج جدید جنبش مردم ایران فعال شدهاند. خیلی خوب است. خوبتر میشود اگر ایضاً از جنبش لچکافکنی حمایت بفرمایند.
بنابر این از خانم مریم، «مسئول شورای ملی مقاومت ایران» تقاضا میکنم روسری خوشگلشان را از سرشان بردارند. از خانمهای مجاهد هم همین تقاضا را دارم.
خواهران مجاهد! به نشانه این که با ایدئولوژی ارتجاعی آخوندی مخالف هستید و از "رهایی" طرفداری میکنید شما هم به جنبش زنان ایران بپیوندید و آن لچک را از سر بردارید!
نظرها
کیومرث نوری
اولا نمبدانم شما از کدام هواداران مجاهدین هستید که بخاطر گفته های سالیان اخوندها سرافکنده شدی دوما نه به حجاب اجباری مورد نظر مردم است نه کشف حجاب زورکی اگر اینطور باشد که باز خمینی حاکم میشود اما سوم کور خوانده اید که مجاهدین اجازه بدهند که خمینی اسلام را مصادره کند و هر جنایتی را با اسم اسلام انجام دهد و شما هم بشوید عامل اجرائی ان .ما معتقد به حجاب هستیم ولی هیچ مشکلی با بی حجابی نداشته و نداریم چون حجاب مجاهدان خلق تیری است بر قلب اخوندها و مزدورانش
روزبه
آقای کیومرث نوری شما گویا نوشته رها را نخوندی او نه بخاطر خضبلات ملا ها از شما و سازمانتان بریده بلکه خیلی روشن به عملکرد بعضا خائنانه بعضا فرصت طلبانه مجاهدین اشاره کرده ازجمله همکاری با صدام زمان جنگ. کنار گذاشتن همه آرمانهای انقلابی سازمانی و همپالکی شدن با کسانی که تا دیروز ارتجاع و امپریالیسم خطابشان میکردید سردمداران دست راستی ترین ها در امریکا و اروپا و عربستان وووو سازمانی که دیروز مستشاران امریکایی را ترورر میکرد کجا و امروز که برای جلب نظر آنان برای حمله به ایران هورا میکشد کجا. سازمان شما خلق را فراموش و تنها یک هدف را دنبال میکند آنهم کسب قدرت به هر قیمتی و به هر وسیله ای. جناب نوری تاریخ مصرف این سازمان مثل ملایان در تاریخ ایران گذشته است و شاید بهمین دلیل از خلق بریده ید و به ارتجاع و امپریالیسم تکیه میکنید.
شهروند
چند روز پیش در تلویزیون آلمان گزارشی از دیدار مریم رجوی با چند تن از نمایندگان اروپائی پخش میشد که او با هیچ یک از مردان دست نمیداد. دیدن این صحنه برای من واقعا چند ش اور بود. چه تفاوتی بین دسن ندادن اخوندها با زنان و دست ندادن مریم رجوی با مردان است؟
پردل
رادیو. زمانه درخدمت ناسیونالیست بود ن و انتشار افکار بیمار گونه مجاهدین خلق که کارنامه ای سرپا جنایات دارند کار سختی نیست فقط کافی که دیگر احزاب آزادیخواه و برابری طلب رو نبینی . مشکل مردم یران فقط یک تکه پارچه نیست که روی سرشان باشه یا نباشه. بهتر بود بجای انتشار این اراجیف از زبان یک کهنه فسیل یه مطلب برای چه باید کرد در این موقعیت میگذاشتید
bijan
جناب " پردل " اینکه مشکل اصلی حجاب نیست سخن درستی است ولی این حرکت دلیرانه زنان یک نا فرمانی مدنی به جریان تمامیت خواه و استبداد دینی حاکمیت است و بسیار اثر بخش در مبارزات مردم.
فردین ماهوتچیان
چه خوب بود اسم و رسم و عکسی علنی از نویسنده میگذاشتید که خواننده مطلب را می دیدیم هر چند زیاد فرقی نداشت چون در نوشته آنقدر کدهای تکراری بود که نشان از کینه ورزی به سبک امام جمعه مشهد را تداعی میکرد من و خانواده ام سالهاست که هوادار مجاهدین خلق ایران هستیم و چهار تن از نزدیکترین و بهترین عزیزانمان بدست آخوندها اعدام شده اند و هیچکس ما را به گذاشتن روسری مجبور نکرده و این یک انتخاب آزاد است و امروز بحث اصلی مبارزه با حجاب اجباری است و از روز اول هم مجاهدین در برابر این اجبار در برابر ولایت فقیه ایستاد و زنان مجاهد بر این جبر تظاهرات هم به پا کردند همانقدر که برداشتن به زور در زمان رضاخان ضد ارزش و انتخاب بود به زور سرکردن آن هم در زمان خمینی ملعون یک ضد ارزش است در هر صورت در این دوران قیام و تلاش برای سرنگونی ولایت فقیه بجای گرفتن یقه ملا آدرس اشتباهی ندهید و چرندیات اطلاعات آخوندی را خانم رها تکرار نکنید و به فامیلهای چپ تان هم بگویید مسخره کردن را کنار بگذارند و بهتر است خود را در آیینه زمان بنگرند و کارنامه خود را در دوران حاکمیت آخوندهای دینفروش بررسی کنند تا در شان نام بردن بعنوان چپ قرار بگیرند و بجای رقابت بفکر جوابگویی به مردم تحت ستم شان باشند .
شاهد
مشکل مردم یران فقط یک تکه پارچه نیست ! این عبارت از زرادخانه واژگان حکومت تمامیت خواه اسلامی صادر می شود و دروغ است . سخن گفتن به نام ملت (امت در اغاز شورش ) خصلت تک تک باورمندان به حکومت اسلامی و نااگاهان پیرو این حکومت بوده است . مشکل همه مردم ایران ازادی است و انتخاب حق پوشش اساس ازادی است . مشکل حکومت اسلامی از اغاز همین " یک تکه پارچه بوده است " اولین و مهمترین کوشش حکومت اسلامی سال 58 گذاشتن مقعنه و چادر بر سر زنان بود و اکنون نیز سهم عظیمی از نیروی سرکوب به تداوم "نگه داشتن پارچه بر سر زن های ایران است " از اینرو باید به هر کس که می اندیشد "مشکل مردم یران فقط یک تکه پارچه نیست" باید به دیده شک نگریست واو هنوز از جادوی کلمات حکومت تمامیت خواه اسلامی خود را رها نکرده است .
بهروز
اینقدر نمیداند که این جنبش لچک افکنی نیست و جنبش آزادی پوشش است. پوشیدن لچک هم جزعی از آزادی پوشش به شمار میرود.
مجتبی
رها خانم شما که تمام حرفات از جنس وزارت اطلاعات هست ... مجاهدین ۳۹ سال پیش بر علیه حجاب اجباری تظاهرات راه انداخته اند. اگر مجاهدین در عراق بودند و بر علیه جنگ تا پیروزی امامت میجنگیدند معناش این نیست که با صدام همکاری میکردند. مجاهدین تمام این مدت در فرانسه مبارزه کردند پس وابسته به فرانسه و هر کشوری که در آن حضور دارند هستند. چه منطق آخوندی و احمقانه ای.
Ahmad
حضرات مجاهد، آیا تا کنون شده کسی به رؤسای شما انتقاد کند و شما را بسیج نکنند برای اینکه منتقد را وابسته به رژیم اعلام نمایید؟ اصلا وجود دارد کسی که به مجاهدین انتقاد کند و خائن نباشد؟ من همه کامنت های هواداران مجاهدین در مورد این مطلب در اینجا و در فیسـبوک را خواندم. بهترین شیوه برای شناخت این فرقه خواندن این کامنتها می باشد. سطح فرهنگشان را خوب نشان میدهد. خانم نویسنده را غیابا محاکمه کرده و او را متهم به همدستی با وزارت اطلاعات کردهاند. جرمش این است که اشاره به همکاری رؤسایشان با صدام و این روزها راستترین جناح آمریکا کرده است. در یک چیز مجاهدین با ولایت مطلقه فقیه مشترک اند. حقیقت مطلقه در دست آنهاست و هر کس این ادعا را زیر سؤال ببرد وابسته به «دشمن» می شود.
bijan
سازمان های سیاسی -نظامی با ایده ئولوژی های انقلابی در زمره هولناک ترین جریانات دوران معاصرند . پیروان این فرقه ها همانند انسانی ماشینی و سازمانی مطیع و فرمان بردار رهبرانشان هستند ( در این مورد تفاوتی با نظام های دینی ولایت محور ندارند چون اطاعت مردم از ولی فقیه یک تکلیف است !). هر تصمیمی سازمان بگیرد باید اطاعت کرد و گرنه متهم به انواع اتهامات میشوند ! کسی که وارد این گروه ها میشود دیگر خارج شدنش آسان نیست . ادعای دموکراسی خواهی اینان دروغ است اگر روزی قدرت بگیرند مخالفان و آزادی خواهان را بی رحمانه قلع و قمع می کنند . تا کنون که این طور بوده / بلشویک ها در انقلاب اکتبر و پول پوت ها در کامبوج و مائو ئیست ها در چین و..... /
روزبه
شما فردین اسم و عکس میخوای چیکار میخواهید حمله سایبری بهش بکنید؟ و با تهمت وتهدید و لجن پراکنی طرف رو پشیمان کنید؟ گویا هیچکس از روشهای شما مطلع نیست. شخصا نه با حجاب یا عدم حجاب کسی کاری ندارم و جز آزادیهای شخصی میدونم. مشکل من با مجاهدین خلق اینه خواهشمندم. پاسخ بدهید. ۱- مجاهدین خلق منشور حقوق بشر را باورندارند . ۲- به دمکراسی باور ندارنده و این را در تئوری و عمل در روابط درون تشکیلاتی و مابین این گروه و افراد و گروههای سیاسی دیگر از جمله در شورای مقاومت ملی و انقلاب ایدولوژیک کذایی و نحوه رفتار با مخالفان درونی با خط مشی رهبر. ۳- خواهان ایجاد یک حکومت مذهبی بر اساس جامعه بی طبقه توحیدی اند. سرچشمه گرفته از قرآن و نهج البلاغه با برداشتهای "انقلابی" خودشان = یک حکومت غیر سکولار ۴- مروج و مبلغ کیش شخصیت و بت سازیند . ۵- فاقد اخلاق سیاسی اند و باور و عملکرد ماکیاولیستی و دست اندازی و متوسل شدن به هر وسیله برای رسید به هدفشان که کسب قدرت سیاسی است و در سایه چنین چیزیست که همکاری با صدام و جریانهای دست راستی امریکا و اروپا و عربستان وو قابل توضیح است = استراتژی و تاکتیک غیر اخلاقی ۵- با توضیحات بالا در مجموع نحوه رفتار و عملکرد مجاهدین خلق میشود گفت انسان را یاد کره شمالی در اندازه مینیاتوری آن میندازد. متاسفانه اکثریت جامعه ایران فاقد تجربه سیاسی و احزاب استخوان دار دمکراسی خواه است و. این جامعه ما را بسیار آسیب پذیر میکند در مقابل فریبکارانی نظیر خمینی و خامنه ای و خاتمی و احمدی نژاد و امام غایب مسعود رجوی با دارو دسته اش و یا پان ایرانیستها ووو. امیدوارم مردم یکبار دیگه فریب حرفها ی زیبا رو در جو تب آلود انقلاب. نخورند.
مطلع
به نظرم این مطلب برای این بخش سخیف است و یقین دارم نویسنده را هم نمی شناسید. فقط خواستم اشاره کنم که چنین مطلبی بیش از آنکه از دهان یک زن باشد، به نظر من، و با درکی که مطلب بیان می کند، نویسنده اش مرد است. به همین دلیل ساده، معتقدم نمی بایست تریبونی در زمانه می یافت. یعنی اساسش دروغ است. مطلبی که جنبش اعتراضی زنان به حجاب اجباری را " جنبش لچکافکنی " می نامد، نه ضد رژیم است و نه هوادار رهایی زنان. این مطلب جایش در رسانه های خودشان است، نه اینجا. می توان به اعتقاد مجاهدین به حجاب به درستی نقد داشت و می توان به اجبار حجاب در تشکیلاتشان نقد داشت، ولی باز تکرار می کنم، این مطلب نباید در اینجا منتظر می شد.
زنده باد آزادی بیان
این شوخی است ولی در دلش یک حقیقت تلخ از عقب ماندگی ایارن. در حال حاضر پیشنها من این است ایران داوطلبانه به یکی از ایالتهای هند ضمیمه کشور جمهوری فدرال و سکولار دموکراسی بشود. چون در جهان سوم سابق و کشورهای نزدیک به فرهنگ و تاریخ، هند مترقی ترین کشور است. البته شخصا علاقه مند ایران ضمیمه سوئیس شود و سوئیسی ها ایران ادره کنند! چون واقعا من به اندزه یک دولت با جمعیت مثلا سه میلیون نفر اداره چی در ایران نمی بینم. مسئله فقط چند نفر نیست (که حتی یک ادم درست و حسابی نیست واقعا) مسئله این است کشوری مثل ایران لاقل به سه میلیون نفر ادراه چی عم کشور ی و لشکری است و این قدر ادم فرهیخته بارعضه و فسادناپذیر و سکولار دموکرات وجود ندارد.
سینا
رادیو زمانه جدیدا تریبون مخالفان مجاهدین شده از ایرج مصداقی که مطالبش فورا مورد استفاده روزنانه کیهان شریعتمداری قرار میگیره الانم یه خانم با نام مستعار و از جایی که معلوم نیست مقاله ضد مجاهدین مینویسه مورد استقبال رادیو زمان قرار میگیره سئوال مناینکه مگر هرکسیکه از پوشش ازاد دفاع کنه برای اثبات حتما باید خودشم روسری نذاره خانم رجوی با انتخاب ازاد حجاب دارن چرا سعی میکنیددروغ بگید رادیو زمانه ابرو خودتو بردی میدونم که این نظرو سانسور میکنی
حسین عزتی
خانم یا اقای رها حنیف نژاد، از خانواده ی مجاهدین بودن نوشتی ، از طلاق و ازدواج مریم رجوی یاد کردی، مسخره شدن هات را خواندم همکاری با صدام حسین و عکس در کنار فاشیستی ترین عناصر امریکایی. این موارد در کنار استفاده از واژه های «رها» و «حنیف نژاد» در انتخاب اسم مستعارتان، روزنامه ها و خط تبلیغاتی رژیم دیکتاتوری در این چهل سال را به یاد من می اندازد و خاطرات را زنده می کند. تمام روزنامه ها و تبلیغات رژیم پر است از این محورهایی که تو نوشتی. جمهوری اسلامی تنها انهایی نیستند که به اسم حکومت در رادیو تلویزیون ظاهر می شوند ، استفاده از قلم بدستان از اول یارغار انها بوده است. نوشته های فرج سرکوهی را ببین. استفاده از عناصر مسیله دار در صحبتهای حسین شریعتمداری و دیگر بازجوهای همکارش را ببین. مجهادین هر چه که بوده اند و کرده اند آشکارا اعلام کرده اند و در معرض نقد بوده است. در خفا و پشت پرده مذاکره ای نکرده اند. با دیکتاتور و دیکتاتورچه های ایران همکاری نکرده اند و از اول در برابر سرکوبگران ایران تمام قد ایستاده اند. با اطلاعات انها برای لو دادن گروههای دیگر پشت پرده نداشته اند. در اخر هم نوشتی که مجاهدین در دفاع از موج جدید جنبش مردم ایران فعال شدند. پیشنهاد دادی که شما هم از جنبش لچک افکنی هم حمایت بفرمایید. روسری خوشگلتان را بردارید. و استقلال کردی که اگر با ایدئولوژی آخوندی مخالف هستید و از رهایی طرفداری می کنید به جنبش مردم ایران بپیوندید و آن لچک را بردارید. مجاهدین تازه فعال نشده اند. به اعتراف دوست و دشمن فعال ترین و پایدارترین و تشکیلاتی ترین نیرو در مقابل دیکتاتوری بودند. از روز اول در برابر سیاست حجاب اجباری ایستاده اند. از همان سال ۵۸ از حق انتخاب پوشش برای زنان دفاع کرده اند. در برنامه های اعلامی چه در انتخابات های سال های ۵۸ و ۵۹ و چه بعد مجاهدین همیشه حق ازادانه ی پوشش برای زنان یک حق مسلم اعلام کرده اند. دفاع از حق ازادی پوشش از اینکه شما به شخص یا اشخاصی دستور دهید چگونه پوشش خود را انتخاب کنند نه تنها متفاوت بلکه متضاد است. اینکه شما فرموده اید شاید ریشه در کشف حجاب زوری رضاخان داشته باشد. انتخاب پوشش یک انتخاب است نه یک شکل خاصی که از یک مرجع اعلام شود. این مرجع زور می تواند دستگاه رضاخان باشد، می تواند ایدئولوژی ولایت باشد و می تواند از دهان « رها» گفته شود. حق ازادانه پوشش و حجاب از طرف انهایی که حجاب دارند در ایران هم امروزه به طور مکرر دیده می شود. نیم نگاهی به دختران انقلاب از همه گونه اش بیندازید! این عین ازادی است که علیرغم داشتن حجاب از حق انتخاب هر نوع پوشش یا نداشتن ان دفاع کنی
کنجکاو
خواهران و برادران مجاهد. آیا در پادگانها ی شما یک زن اجازه داشته بدون چارقد باشد؟ اگر نمونه ای وجود داشته لطفا عکسش را بگذارید.
bijan
جناب " حسین عزتی " در اینکه گروه مجاهدین فعال ترین گروه اند تردیدی نیست تا انجا که برایشان هدف هر گونه وسیله را حتی همکاری با اهریمنان و ارتجاعی ترین نظام های دنیا مانند عربستان را توجیه میکند .! برای همین اگر روزی به قدرت برساند خدا میداند که چه نظام هولناکی را با ایده ئولوژی خیالی اسلام ناب مورد نظرشان بر قرار خواهند کرد .
كوروش:
ازادي ، خجسته ازادي ! ازادي و اگاهي و انتخاب ازاد ، ويژگي انسان بودن است و هـر كس بخواهد انرا محدود كند ! أصلا معلوم ميشه نه انسان را شناخته و نه به ازادي و حقوق بشر اعتقادي دارد !به گواهي تاريخ و إسناد مجاهدين هـميشه به اين اصل وفادار بوده اند و قيمّت اين ايستادگي بر أصول را با سنگين ترين بها پرداخته اند ، هم در زمان شاه و هم در زمان شيخ اين ايستادگي و مقاومت ادامه دارد . ابن الوقت هـا ، نآن به نرخ روز خورها ، و دشمنان ازادي البته اين مسائل برايشان ضد ارزش است و بايد بگردند از هـر موضوعي يك حربه بسازند و به مقاومترين و پايدارترين و متشكل ترين وجه مقاومت سراسري ملت ايران حمله كنند ، يك قسمت را امثال اعلم الهدا در نماز جمعه و بخشي ديگر را سلطنت طلبان و بخشي ديگر را هم چپ نمايان ! انچه در همه اينها مشترك است دشمني و ضديت هيستريك با ازادي و اگاهي و اختيار است ! و گر غير اين بود اين همكاري و ضديت مشترك با انسان و هويت انساني را ما نميديم . خانم رجوي و مجاهدين نيم قرن است روي همين أصول ايستاده اند ، كساني كه غرش صداي انقلاب مردم انها را از خواب زمستاني وحشت زده بيدار كرده است ، يكمرتبه فعال شده اند و گر نه مجاهدين كه خود خالق ان هـستند و تا انجا كه من مجاهدين را ميشناسم أصلا خواب ندارند!!! كد استفاده از نام مستعار اما خانواده مجاهدين هم خيلي وقته سوخته ! درود بر خانم رجوي كه با برنامه ده ماده اي جواب همه اين خزعبلات را داده اند ، وقت يكي ان اين است : نه به حجاب اجباري نه به دين اجباري نه به حكومت اجباري . بله جايي كه خورشيد باشد تاريكي وجود ندارد .
فردین ماهوتچیان
بزودی زود با همت ملت بزرگ ایران بعد از سرنگونی ولایت وقیح از داخل ایران حالا هر چقدر طول بکشه جواب برای آنکس که در خدمت ولایت و سیستم آخوندی کار میکنه جواب میفرستم شماها دستتون رو شده است و تلاشتان عیان و هدفتان عریان و آن هم حفظ نظام ولایت است ترس از سرنگونی ولایت وقیح دارید اما این رژیم رفتنی است و با دم تکان دادن عده ای واداده و تواب به جایی جز ذباله دان راه نمیبرد این نظام ضد زن و ضد بشر و آن روز در پیشانی نویس خامنه ای جلاد و کل آدمخواران ولایت ثبت شده دزدان و اختلاسگران و مزدورانشان بدانند حسابرسی در پیشه و برای عمامه داران آدمخوار هر درخت و تیر چراغ برق آخرین نقطه زندگیشان به امید آزادی و بهروزی ایرانزمین و جمع شدن بساط ظلم ولایت وقیح.
رضا
مجاهدین علی رغم اشتباهاتی که در طول نیم قرن مبارزه داشتند و علی رغم ایدئولوژ یکی که دارند یکم تو ذوق میزنه و همچنین یکمی زیادی مریم و مسعود میکنند که ادم حس خوبی پیدا نمی کنه ولی تنها اپوزسیون واقعی و مبارز جدی است که در ایران وجود دارد و تنها تشکیلات منسجم و انسان های پاک بازی هستن که از زندگی خود گذشته و راه مبارزه و فدا را برگزیده اند ای کاش ملت با اراجیفی مانند خیانت به کشور در زمان جنگ و ترور افراد عادی و لجک بسر و حجاب اخوندی دارند و یا بدتر از اخوندا هستن دست برداریم و به پتانسیل بالا این سازمان برای یاری رساندن ملت و سرنگونی حکومت توجه نمایند و با حمایت از یک تشکیلات منسجم و سازمان یافته راه سرنگونی را تسهیل و سریع تر کرده و در فردای ایران ازاد با انتخاب درست افراد قابل قبولی را برای فردای ایران انتخاب نمایند .... مجاهد هراسی کار حکومت و مزدورانش است که گاه بسیاری از ملت انرا ندانسته دامن میزنند
شهروند ایران
بعنوان فردی که مشکلم رفاه و آزادی مردمم است، تابحال هیچ حزب و گروهی را مناسب و به اندازه کافی دمکرات برای آینده سیاسی ایران نیافته ام. بنابراین از هیچ حزب، شخص و گروهی حمایت یا دنباله روی نمی کنم. از سوی دیگر هیچ مشکلی با لچک کسی ندارم، و برایم مهم نیست که چه کسی از چه کسی طلاق گرفته و ازدواج دومش با چه کسی بوده است. برایم مهم نیست که چرا یک حزب سیاسی از ایدئولوژی خود کوتاه آمده (شاید متوجه اشتباه بودن آن شده است! انسانها بهمین شاخصه تکامل و ترقی است که اشرف مخلوقات نامیده شده اند.)، همچنین مهم نیست که چرا یک حزب و جریانی با مثلاً عربستان در ارتباط است اما با روسیه و انگلیس نه! چون اصولاً فرقی میان عربستان و انگلیس و روسیه نیست. همگی این کشورها بدنبال منافع خود هستند. و مثلاً کمک گرفتن از عربستان بدتر از کمک گرفتن از چین نیست. اما نکته مهم اینست که بالاخره هر حزبی که خیز برداشته برای بدست گرفتن قدرت، باید اساسنامهای داشته باشد که شفاف تمام موارد را در آن توضیح دهد، و همچنین کارنامه ای بدون هرگونه پیشینه بد داشته باشد. سپس خود را در معرض انتخاب مردم قراردهد.
شهروند ایران
سازمان مجاهدین خلق در جنگ با جمهوری اسلامی دو مورد را باید بصورت شفاف با مردم ایران در میان بگذارند. اول، دلیل همکاری با صدام و حمله به ایران (آیا با کشیدن اسلحه بروی سرباز هموطن قصد داشتند از کشتار بزرگتری جلوگیری کنند؟ یا صرفاً دستیابی به قدرت هدف بود؟)، و دوم: کمک به صدام در کشتن کردهای عراق در جریان قتل عام انفال (کردهای عراق چه گناهی داشتند؟ آیا اسلام شیعه این اجازه را به شما داد تا در آن جنایت شرکت کنید؟ اصولاً مشارکت شما در انفال در چه مقیاس و اندازه ای بود؟)! برای من شهروند ایران قضاوت مشکل است تا زمانیکه این دو مسئله برایم روشن نشود. شاید کسانی در جریان این دو فاجعه تاریخی دست داشتند و اشتباه محاسباتی کرده بودند، ولی بهرحال اشتباه هم تا حدی قابل قبول است. طرفداران حزبی ممکن است که با آمران و عاملان چنین فجایعی مخالف باشند و حاضر نشوند با آن همکاری کنند. ولی آمران آن فجایع تاریخی باید روزی در مقابل مردم از خود دفاع کنند، و در خصوص عملکرد خود توضیح دهند و دامان خود را از هر گونه سوء تفاهم احتمالی و یا سوء برداشت احتمالی پاک کنند تا لیاقت سکانداری یک کشور را داشته باشند، تا مردم آن کشور بتوانند با خیال راحت بدانها اعتماد کنند. مشخص نیست، شاید دلایلی داشته باشند که محکمه پسند باشد اما تا آن زمان بهتر است صبر کرد و قضاوتی نکرد (اما اتهام بجای خود باقی است و پاسخی داده نشده است!).
نسرین از ایران
من یکی از زندانیان سیاسی سابق هستم. وقتی مسعود رجوی از پایگاه یکم شکاری به فرانسه رفت ما در بند در کنار یارانی که در انتظار اعدام بودند آن را جشن گرفتیم و از اینکه خمینی مانند شاه نتوانست آلترناتیو خود را بدون سر کند و جنبش مقاومت توانست رهبری خود را حفظ کند خوشحال بودیم. در زمان انقلاب ایدئولوژیک ما از هیچ چیزی خبر نداشتیم ولی همینکه دیدیم پاسدارن به یکباره افسار پاره کرده و علیه آن لجن پراکنی میکنند فهمیدیم که مسعود کار درستی کرده و اکنون حاصل آن مبارزه ایدئولوژیک را در رهبری سیاسی زنان میهنمان در سازمان یافته ترین جنبش مقاومت که تا کنون در تمام صحنه های سیاسی و نظامی فرماندهی آن را در دست داشتند می بینیم. خانمی که قضاوت شما برای حقوق زنان براساس داشتن یا نداشتن روسری است این شما هستید که بسیار کوته نظرید شما بفرمایید در صحنه مبارزه با این حاکمیت فاسد و جنایتکار مسولیت پذیرفته و یک جنبش سراسر را رهبری کنید یا بروید بگردید آلترناتیو مناسب خود را پیدا کنید و او را یاری کنید. اگر از مشکلات مبارزه و سختی راه فراغتی یافتی بعد گشت ارشاد را ه انداخته و مجاهدین را ارشاد بفرمایید. اینکه مجاهدین نگذاشتند خمینی مبارزه برای آزادی مردم ایران را با جنگ خارجی و شعار فتح قدس از راه کربلا مخدوش کرده و چنان پوزه او را به خاک مالیدند که دق کرد و به دیار عدم روانه شد از افتخارات مجاهدین است تلاش نکنید با تکرار تهمتهای وزارت اطلاعات و ستون پنجم خواندن مجاهدین آن را تحت الشعاع قرار دهید. شما تلاش کنید کمی هم در باره اینکه چرا خمینی زمینه جنگ با عراق را فراهم کرد و بدنبال فتح عراق و ایجاد یک انقلاب اسلامی در عراق بود و جنگ را ادامه داد بنویسید و بگویید در آن زمان مسولیت شما به عنوان یک ایرانی میهن پرست در دفاع از مردم و حقوق دمکراتیک مردم چه بوده و چکار کرده اید
نسترن
۳۰ و چند سال پیش, زنده یاد هما ناطق, از "انقلاب ایدولوژیک" فرقهء رجوی به عنوان "انقلاب استمنائی" و " خود ارضایی ایدولوژیک" نام می برد. که توصیفی است بسیار دقیق.
سیمین
نسترن خانم تا جایی که یادم می آید, برخورد ناطق به "انقلاب ایدولوژیک" مزاحمین خلق یک مقداری صریح تر و بی پرده تر بود. قضیه از این قرار بود که پس از ازدواج مسعود و مریم, نشریهء اینها چیزی نبود غیر از نامه پشت نامه از اعضا و اعتراف به اینکه "انقلاب ایدولوژیک" چگونه "مسائلشان" را "حل کرده است", و سطور سوزناک در باره "عشق" و از این قرار. ناطق از این جریان مقداری عصبانی بود و (با پوزش از دوستان) نوشت که: "روزنامهء مجاهدین تبدیل شده به جلق نامهء مجاهدین" (نقل به مضمون). بعد از این همه سال می بینیم که در این مشاهدهء ناطق حکمتی نهفته است که حقیقت کامل دارد. سیاستهای رهبری رجوی همیشه چیزی نبوده جز نوعی خود ارضایی برای او, و بدبختی برای دیگران .
نسرین از تهران
خانم نسترن فقط هما ناطق نبود که انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین را به موضوع جنسی تنزل میداد از خمینی تا تمام مدعیان چپ و بورژوازی بیش از این درک و فهم نداشتند اما تاریخ ثابت کرد که هدف از این انقلاب چه بود و اکنون مجاهدین در چه نقطه ای هستند و غیر از اینها کسی در صحنه مقابله جدی با دیکتاتوری مذهبی آخوندها وجود ندارد.
نسترن
این انحصار طلبی شما در بیان حقیقت, آن هم قبل از سرکار آمدن, به خوبی نشان می دهد که مزاحمین خلق چه سرنوشتی برای مردم ایران رقم خواهند زد: یک حمام خون دیگر. وقت کردید مقداری از آثار آقای ایرج مصداقی و دوستان ایشان (که همگی از یاران سابق خودتان هستند) را بخوانید و ببینید این فرقهء مریم چه شارموته بازی بی سابقه ای است. مسخره بازی هم حدی دارد, اما نه برای امت حزب الله و نه برای خواهران لچک به سر مریم. هم ترامپ به زودی برکنار میشه, هم ولیعهد عربستان تو زرد از آب درآمد, و هم نتانیاهو داره بیکار میشه. میمونه مریم و حوضش. و آن شهردار سابق, ***, نیویورک. مبارکه!
نسرین از تهران
مزاحمین خلق؟ حمام خون؟فرقه؟ *** اینها که همه ادبیات وزارت اطلاعات است خب دمب خروس که چه عرض کنم خود خروس وزارت اطلاعات بدجوری بیرون زده فکر کنم کمی بیشتر رعایت کنید. فعلا بگذارید همکارانتان در دانمارک و بلژیک تعیین تکلیف شوند. بعد اگر فرصتی شد ادامه بدهید
نسرین از تهران
هم چنانکه ***خانم هما ناطق که مرا یاد همان حرفهای حاج داوود رحمانی در قزلحصار و شکنجه سبعانه و رذیلانه اش علیه زنان و مبارزان مجاهد و الفاظ بازجویان زندان و به هنگام تجاوز به دختران قبل از اعدام و نمایشهای روحوضی خمینی در سال 58 و 59 در تولید این ادبیات گهربار شمایان می اندازد اما هیچ کدام از اینها دردی از خمینی دوا نکرد این تلاشهای دیر هنگام شما هم دردی از فاشیسم مذهبی دوا نمیکند
نسترن
نسرین جان فاشیزم مذهبی مانند سلول زندان در اردوگاه اشرف برای اعضایی که با سازمان مسله پیدا کرده بودند؟ یا ول کردن اعضای مسله دار در مرز, که پاسداران بتونند به راحتی دستگیرشان کنند؟ عزیز من شما که سهله, ده تا, صد تا بزرگتر از شما هم یک تار موی زنده یاد, مورخ عظیم ایران, هما ناطق نمی شود. جالب است که هر سه جریان حزب الله, شاه الله و مزاحمین خلق, کینه ای خاص از ناطق به دل دارند و در هر فرصتی آنرا ابراز می کنند. و این تازه فقط یکی از مخرج مشترک های نیروهای فاشیستی در ایران است. سی و چند سال پیش "انقلاب ویدئولوژیک" (به قول زنده یاد منوچهر محجوبی) مزاحمین خلق کاملا مسخره بود,که پس از این همه سال کاملا تراژیک شده. دوران فرقه ها و "رهبری مردم" در ایران به سر آمده است. دوران کنونی زمانهء مبارزات صریح طبقاتی, در رفع تبعیضات طبقاتی, جنسی, نژادی,...است. مردم ایران احتیاجی به "رهبر" ندارند, چون خود رهبرند. من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل
نسرین از تهران
ایکاش کمی میتوانستی از اتهامات و ادبیاتی که 40 ساله توسط خمینی و عناصر ساواکی آخوندی تولید شده فاصله بگیری. شما بفرمایید که در مسیر رفع تبیعض طبقاتی و بخصوی جنسی چه کاری کرده اید؟ اینها همه ادعای تو خالی شماست شما میگویید مجاهدین فرقه و منحرف هستند بفرمایید برای رهبری زنان و اعاده حقوق زنان دستاورد شما چیست؟ اما شما مشتی خائن واداده و همصدا با رذیلانه ترین اتهامات ساوااک آخوندی علیه مجاهدین هرچه خواستید گفتید. این گفته هایتان دقیقا نشان از پایگاه اجتماعی و سیاسی شما دارد اما در پایان فقط یک شعر از زنده یاد شاملو تقدیم تو همه خائنانی که منبع شما شده اند میکنم: كه مي داند كه من بايد سنگ هاي زندانم را به دوش كشم بسان فرزند مريم كه صليبش را، و نه بسان شما كه دستة شلاق دژخيم تان را مي تراشيد از استخوان برادرتان و رشتة تازيانة جلادتان را مي بافيد از گيسوان خواهران و نگين به دستة شلاق خودكامگان مي نشانيد از دندان هاي شكستة پدرتان!
نسترن
نسرین خانم بی زحمت این شعرِ شاملو را بخوانید, خصوصا شش خط آخر. و ببینید آیا آن شش خط آخر بیانگر فرقهء مریم هست یا نه؟ --------- سرودِ ابراهیم در آتش (در اعدامِ مهدی رضایی در میدانِ تیرِ چیتگر) در آوارِ خونینِ گرگومیش دیگرگونه مردی آنک، که خاک را سبز میخواست و عشق را شایستهی زیباترینِ زنان که ایناش به نظر هدیّتی نه چنان کمبها بود که خاک و سنگ را بشاید. چه مردی! چه مردی! که میگفت قلب را شایستهتر آن که به هفت شمشیرِ عشق در خون نشیند و گلو را بایستهتر آن که زیباترینِ نامها را بگوید. و شیرآهنکوه مردی از اینگونه عاشق میدانِ خونینِ سرنوشت به پاشنهی آشیل درنوشت.ــ رویینهتنی که رازِ مرگش اندوهِ عشق و غمِ تنهایی بود. □ «ــ آه، اسفندیارِ مغموم! تو را آن به که چشم فروپوشیده باشی!» □ «ــ آیا نه یکی نه بسنده بود که سرنوشتِ مرا بسازد؟ من تنها فریاد زدم نه! من از فرورفتن تن زدم. صدایی بودم من ــ شکلی میانِ اشکال ــ، و معنایی یافتم. من بودم و شدم، نه زانگونه که غنچهیی گُلی یا ریشهیی که جوانهیی یا یکی دانه که جنگلی ــ راست بدانگونه که عامیمردی شهیدی؛ تا آسمان بر او نماز بَرَد. □ من بینوا بندگکی سربراه نبودم و راهِ بهشتِ مینوی من بُز روِ طوع و خاکساری نبود: مرا دیگرگونه خدایی میبایست شایستهی آفرینهیی که نوالهی ناگزیر را گردن کج نمیکند. و خدایی دیگرگونه آفریدم». □ دریغا شیرآهنکوه مردا که تو بودی، و کوهوار پیش از آن که به خاک افتی نستوه و استوار مُرده بودی. اما نه خدا و نه شیطان ــ سرنوشتِ تو را بُتی رقم زد که دیگران میپرستیدند. بُتی که دیگراناش میپرستیدند.
نسرین از تهران
بله اینجا رهبران مجاهدین ، اعضا و هواد اران آنها از زمان شاه تا زمان خمینی همه در پای چوبه دار تا تیرک اعدام و یا در صحنه نبرد با این بتهایی که شما نواله ناگزیر شاه و شیخ را سر تسلیم فرود آورده و جنایتکاران را بر علیه مبارزان راه آزادی در همصدایی با ساواک و ساواما با رذیلانه ترین اتهاماتی که فقط در شکنجه گاههای شاه و شیخ تولید شده، بوده اند با تمام توان خود یاری داده اید. سرنوشت مرا خود رقم زدم آنگاه که کابل های زخیم برق بر کف پای خود و همرزمانم میخورد. وقتی تن آنها آماج گلوگه های شقاوت بار جانیان بود اما هیچ وقت تصور نمیکردیم که آنزمان که همه رذیلتهای مافوق تصور در زندان بر علیه زنان مجاهد روا میشد روزی در برابر شما نواله های ناگزیر باید حساب عفاف و پاکدامنی مشتی واداده و خائن و روشنفکر!!!! و قلم به دستان حراف و بی عمل و پیروان جهانبینی ذلت که همواره جنایت جلاد رابه پای قربانی مینویسند و دنائت، قساوت وجنایت یک حکومت فاشیستی راآگاهانه نادیده میگیرید تابا اینکار هم سکوت خودتان را توجیه کنید و هم اینکه ایستادگی مبارزان راه آزادی رو زیرعلامت سوال ببرید
نسترن
خانم جان, شما اگر با دقت آن شش خط آخر شعر "سرودِ ابراهیم در آتش" را خوانده بودید, می دیدید که چگونه کل فرقهء مریم چیزی نیست جز بت سازی و بت پرستی, و تبدیل مجاهدین خلق به مزاحمین خلق. این تقلید های ناشیانه و بی ربط از شاملو هم هیچ دردی از شما دوا نخواهد کرد. مثل اینکه از یادتان رفته چگونه با نوکر صدام شدن, و نوکر شاهزاده های عربستان شدن, با نوکر آمریکا و بقیه شدن این خود شما هستید که خودتان را زیر سوال برده اید و دیگر ده شاهی هم پیش مردم ایران اعتبار و احترامی ندارید. در بقیه موارد هم شما کاملا صحیح می فرماید: انحصار مبارزه علیه شاه دست شما بود. انحصار مبارزه علیه خمینی هم دست شما بود. انحصار حقیقت هم دست شماست. بنابر این انحصار قدرت و دولت هم باید دست شما باشه. یه قرون بخر آش, به همین خیال باش. در ضمن, در قساوت و جنایت. فرقهء مریم هیچ دست کمی از آخوندها نداره. "مریم خانم، لچکت را از سر بردار!"
نسرین از تهران
در مورد شعر شاملو جوابتان را دادم آری این شمایید که در همدستی با جنایتکاران که پیروان جهان بینی ذلت هستید تلاش دارید که سرنوشت دیگران را رقم بزنید ولی ما دیگر گونه خدایی آفریدیم که هیچ نواله ناگزیر را گردن کج نمیکند. رجوی برای ما یک فرد نیست بلکه تبلور خواسته ها و فریاد رهایی از ظلم و ستم تمامی شکنجه دیدگان ، اعدام شدگان و مردم ایران دو دیکتاتوری فاشیسم مذهبی و سلطنتی است. ما رجوی را از لابلای زخم و دردهای شکنجه گاه دژحیمان ولایت یافته ایم. رجوی برای ما فریاد آخر از سینه شکافته اعدامیان است. نه کمر بسته خداست و نه نماینده خدا روی زمین. و اما شما گویا بعد از اینکه لاشه مومیایی مدفون سلطنت را کشف کردند هول کرده و پیشاپیش فرماندهی گشت ارشاد رضاخانی را با صدور فتاوی آخوند نشان طلب میکنید و به دیگران حکم میکنید که چه لباسی باید بپوشند یا نپوشند نعل وارونه زدن تنها تخصص شماست
ن
این را هم اضافه کنم که آری همانطور که خودتان مجبور به اعتراف ناگزیر شده اید رجوی برای ما نماینده و سمبل راه حل دمکراتیک و مردمی است که با پرداخت حدکثر بهای مبارزه برای آزادی تمامی راه حلهای ارتجاعی و استعماری که شما نماینده آن هستید را بر تمامی فرصت طلبان و میوه چینان بسته است که این انقلاب به سرنوشت انقلاب مشروطه و زمان مصدق دچار نشود. تمام هراس شما هم از همین است. شیطان (خمینی)هم هم یک بار مجبور شد اعترا ف کند که یک در هزار هم احتمال سازش و تسلیم مجاهدین و رهبری آنها را بر سر مصالح و منافع دمکراتیک مردم نداده است و به همین خاطر آنها را کشتار کرده است. شما هم بروید اگر راست میگویید بهتر و بیشتر از مجاهدین برای آٰزادی مبارزه کنید و این حاکمیت را زودتر خودتان سرنگون کنید تا آینده به دست مجاهدین نیافتد و از خود و بقیه رفع نگرانی نمایید
نسترن
فعلا که فقط یه اردوگاه در آلبانی "به دست مجاهدین*" افتاده, که نصف بیشترشون هم میخوان از دست فرقهء مریم در بروند, اما با زور و تهدید در اردوگاه فکسنی زندانی اشون کرده اید. تمامی این "پاسخ" های شما, و "پاسخ" های دیگر مزاحمین خلق در این بلاگ و کلیت حیات "سیاسی" فرقهء مریم نیز چیزی نیست جز یک استمناء طولانی بی وقفه. به هر صورت عنوان این مقاله همچنان به جای خود باقی است و پس از این تنها پاسخ به خود ارضایی های "روشنفکرانه" شما خواهد بود. “مریم خانم، لچکت را از سر بردار!” * رابطهء بین آلت دست شدن فرقهء مریم (تبدیل مزاحمین خلق به گروه فشار عربستان و ....) و دست به *** و استمناء سیاسی و خود ارضایی فکری در این فرقه سابقهء طولانی دارد که شاید در فرصتی دیگر.