جشنواره تئاتر هایدلبرگ: تداوم تئاتر در تبعید
دوازدهمین جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ روزهای ۳۱ ژانویه تا ۴ فوریه در این شهر برگزار شد. این جشنواره به مجید فلاحزاده، هنرمند برجسته تئاتر خارج از کشور که تیر ماه گذشته به طور ناگهانی درگذشت اهدا شد.
دوازدهمین جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ روزهای ۳۱ ژانویه تا ۴ فوریه در این شهر برگزار شد. این جشنواره به مجید فلاحزاده، هنرمند برجسته تئاتر خارج از کشور که تیر ماه گذشته به طور ناگهانی درگذشت اهدا شد.
جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ از سال ۲۰۰۷ هفته آخر ژانویه و هفته اول فوریه هر سال در این شهر ۱۵۰ هزار نفری در ایالت بادن-وورتمبرگ در جنوب غربی آلمان برگزار میشود. در جشنواره امسال ده نمایش از شهرهای کلن، برلین، هامبورگ، ووپرتال، ورشو و سانفرانسیسکو حضور داشتند. حضور یک گروه افغانستانی ساکن برلین، نقطه عطف جشنواره امسال بود.
تئاتر در تبعید، در خدمت همزیستی
دوازدهمین جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ با پیام شهردار این شهر گشایش یافت. در پیام اکارت ورتسنر آمده بود: نمایشها [ی امسال] درباره واکنشهای فرهنگی به چالشهای جهانی شدن، دوری جستن از وحشت و ترور و همزیستی مسالمتآمیز بینفرهنگی و مسائل سیاسی و اجتماعی قبل و بعد از انقلاب ایران هستند. آنها باید منبع الهام و بازتابدهنده همزیسیتی در یک جامعه و جهان چندفرهنگی باشند. به این منظور برخی از نویسندگان تجربیات شخصیشان از تبعید را از طریق درام مورد بازبینی قراردادهاند.»
مدیر جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ، غلام آلبویه، در پیام خود با عنوان «دیکتاتور، به پایان سلام کن!»، گفت: «ما هنرمندان تئاتر در تبعید مانند همه مردم ستمدیده، در انتظار ورق خوردن دوباره تاریخ در سرزمین کهن خود هستیم. هنر، و در اینجا هنر نمایش، در کنار مردم ستمدیده ایران ایستاده و خود را جزئی از مقاومت و مبارزه آنان میداند.»
دو اجرا به زبان آلمانی
دو نمایش «وارونگی» به نویسندگی و کارگردانی بهروز قنبرحسینی، کارگردان ایرانی ساکن کلن آلمان و «زندگی دشمن» به کارگردانی کمال کوشان، اولین نمایشهایی بودند که در جشنواره هایدلبرگ روی صحنه رفتند. وارونگی، روایت چهار فرد در موقعیتهای متفاوت و جدا از هم است که هر چهارنفر سرگرم بستن چمدانهای خود برای فرار هستند. نمایش درگیریهای ذهنی و مادی انسان در آستانه گریختن در جهان امروز را نشان میدهد. «زندگی دشمن» هم روایت یک بنیادگراست که دگراندیشان را دشمن خود میداند و میخواهد خود را در میان آنها منفجر کند. اما همین دگراندیشان موفق میشوند او را از این کار بازدارند. زبان هر دوی این نمایشها آلمانی بود.
گنجوی در هایدلبرگ
«شیرین» نام نمایشی بود براساس داستان خسرو و شیرین نظامی که به کارگردانی مژگان معقولی و با بازی لیلا موسوی روی صحنه رفت. «شیرین» داستان یک طراح رقص جوان است که مادربزرگ لهستانیاش در پی جنگ جهانی دوم به ایران گریخته است. او برای تحقق آرزوی مادربزرگش تصمیم میگیرد یک رقص داستان «خسرو و شیرین» را که محبوب مادربزرگ بوده طراحی کند. اما در طول قصه خودش درگیر داستان میشود و به بخشی از داستان خسرو و شیرین تبدیل میشود. نمایش «شیرین» براساس رقص ایرانی طراحی شده و بدون دیالوگ است.
از یونسکو تا واسرستاین
«مردی در جعبه» نوشته وندی واسرستاین (Wendy Wasserstein)، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس آمریکایی با کارگردانی بابک رادمهر، کارگردان جوان ساکن هامبورگ و بازی خود او و پریچهر بیژنی نمایش بعدیای بود که در جشنواره هایدلبرگ روی صحنه رفت. داستان دختر روستایی پرشروشوری که عاشق معلم سالخورده مدرسه روستا شده، با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد.
محمدعلی بهبودی، کارگردان باسابقه تئاتر، نمایش «صندلیها» اثر اوژن یونسکو را در هایدلبرگ روی صحنه برد. ژاله شعاری، وحید بلوطی و بهمن فیلسوف بازیگران این نمایش بودند. محمدعلی بهبودی، کارگردان و بازیگر ایرانیتبار ساکن آلمان، در سال ۲۰۱۵ بهخاطر بازی در نمایش «من نفرت نمیورزم» از چهارمین دوره «روزهای تئاتر خصوصی آلمان» جایزه گرفته بود. بهبودی در مورد اجرایی کاری از یونسکوی فرانسوی با یک گروه ایرانی در آلمان میگوید: «خیلی از دیالوگهای این نمایشنامه میتواند از زبان انبوه مهاجرانی باشد که یک سال و نیم پیش از جنگ و ویرانی گریختند و به آلمان آمدند.» او همچنین در مورد جشنواره هایدلبرگ معتقد است: «تئاتر وابسته به مخاطب است و اگر تماشاچی نباشد، پنجاه درصد کار لق است. با وجود تلاشهایی که برگزارکنندگان میکنند، برخی کارهای ابتدایی در اینجا همیشه مشکل دارد و میبینیم که مخاطب کم است و ایرانیان این شهر جذب جشنواره نشدهاند که این باعث دلسردی است.»
نمایشی از کابل و تهران در برلین و هایدلبرگ
زوجی افغانستانی به دلیل مشکلات افغانستان – از جمله جنگ و ناامنی – تصمیم میگیرند به شکل غیرقانونی به ایران بگریزند، اما در مرز ایران دستگیر میشوند. خواهر مرد که در ایران بزرگ شده، برای آزادی برادرش، تن به همخوابگی با یک روحانی حکومتی در ایران میدهد، اما این رابطه به صدور حکم سنگسار برای او میانجامد. این خلاصه نمایش «مرگ از دهان اقیانوس بزرگتر است» به نویسندگی و کارگردانی فاطمه بخشی است که اولین بار اکتبر ۲۰۱۷ در برلین اجرا شد. نمایش «مرگ از …» درباره مهاجرت، مشکلات افغانستانیها در ایران و مسئله هویت است. در این نمایش افغانستانیهای مهاجر در برلین که تعدادی از آنها در ایران متولد و بزرگشدهاند بازی میکنند. خود کارگردان نیز در ایران به دنیا آمده است. فاطمه بخشی به رادیو زمانه میگوید که «در مورد مهاجران افغانستانی به ندرت چیزی نوشته شده و برای من نوشتن داستانی که عملا به نوعی داستان همه مهاجران افغانستانی است، سخت بود.»
این فعال تئاتر، گروه تئاتر روشن را از نسل جدیدی مهاجرانی که به تازگی به آلمان آمدهاند تشکیل داده است. فرزانه بخشی، محمدرضا حسینی و حبیبالله کوهستانی نقشهای اصلی این نمایش را بازی کردند.
چند تابلو از مهشید امیرشاهی به روایت نیلوفر بیضایی
«در این مکان و در این زمان» عنوان نمایشی بود که نیلوفر بیضایی، کارگردان نامآشنای تئاتر ایرانی در خارج از کشور در جشنواره هایدلبرگ روی صحنه برد. این نمایش درواقع شش داستان کوتاه از مهشید امیرشاهی است که نیلوفر بیضایی آنها را برای اجرای صحنهای تنظیم کرده است. رابطه زن و مرد، تناقضهای جامعه ایران در روند مدرن شدن روابط خانوادگی، روشهای تربیتی از راه ایجاد حس گناه و رابطه قدرت میان زن و مرد موضوع اصلی این نمایش است. «در این مکان و در این زمان» در ماه اکتبر در فرانکفورت، در ماه نوامبر درجشنواره تئاتر ایرانی در کلن و در ژانویه در برلین روی صحنه رفت. بیضایی در مورد جشنواره هایدلبرگ میگوید: «این شهر کوچک است و در حد شهر کوچک اجراها خوب است. تداوم چنین جشنوارههایی، کمک به تداوم تئاتر در تبعید است و بهخصوص به کارهایی که امکان اجرا در شهرهای مختلف را ندارند، فرصت میدهند در یک محیط متمرکز نمایش داده شوند و هنرمندان با یکدیگر روبرو شوند و کارهای هم را ببینند.»
فرجام سعیدی: کنسرتی برای بازداشتیها در ایران
شب چهارم جشنواره هایدلبرگ به اجرای فرجام سعیدی، نوازنده گیتار و خواننده ساکن هلند اختصاص داشت. سعیدی که به همراه گروه خود به هایدلبرگ آمده بود، علاوه بر قطعههای شناختهشده خود مانند «آمستردام»، «مرداد»، «آوار رنگ» و «عمه بابایم کجاست»، دو قطعه جدید که تاکنون منتشر نشدهاند هم اجرا کرد. قطعه «ملانکولیک» با شعری از شاهین نجفی و «شب شعر» با شعر و موزیک خود فرجام سعیدی، کارهایی از او بودهاند که برای اولین بار در این کنسرت اجرا شدند و به زودی منتشر خواهند شد. فرجام سعیدی با اجرای قطعه «شیاد» که به تازگی چند هنرمند ایرانی آن را در حمایت از «از خیزش مردم ایران» بازخوانی کردند، اجرای خود را به بازداشتشدگان روزهای اخیر تقدیم کرد.
ظهور چخوف
روز آخر جشنواره هایدلبرگ با سه اجرا همراه بود. نرگس وفادار، نویسنده و کارگردان، نمایش «شهر فرهنگ» را بازی بهرخ بابایی و علی کامرانی برای کودکان به روی صحنه برد. نمایش بعدی، «خرس»، نمایشنامهای از آنتوان چخوف بود که به کارگردانی کمال حسینی و با بازی آذر سلیمی، کمال حسینی و حسامالدین توکلی اجرا شد. خرس، اثری نسبتا کوتاه و کمترشناختهشده از چخوف است که دوئل بیوهزنی سوگوار همسر و میهمان ناخوانده و طلبکار را روایت میکند.
آخرین نمایشی که در این جشنواره اجرا شد، «من او هستم» به کارگردانی آنا بیات، هنرمند ایرانی ساکن ایالات متحده بود. این نمایش داستان زندگی زنی است که در ۱۴ سالگی در یک نگاه عاشق میشود و به سرعت ازدواج میکند، اما بعد تحت فشار جامعه و قوانین مردسالار قرار میگیرد و بقیه زندگی خود را به مبارزه و فرار از این وضعیت میگذارد. متن نمایش براساس کتاب «سفر به سرزمین ستاره» نوشته سهیلا قدسنیت که داستان زندگی واقعی خود او است تنظیم شده است و خود او هم تنها بازیگر آن است.
اختتامیه و جوایز
جایزه بهترین نمایش از نگاه تماشاگران که تنها جایزه فستیوال هایدلبرگ است، امسال به طور مشترک به نمایش «در این مکان و در این زمان» از نیلوفر بیضایی و «مردی در جعبه» به کارگردانی بابک رادمهر رسید. مراسم اختتامیه با صحبتهای بهرخ بابایی، دبیر جشنواره تئاتر کلن و همسر مجید فلاحزاده، بنیانگذار این جشنواره به پایان رسید. بهرخ بابایی گفت که با توجه جمعیت ایرانیان در خارج از کشور، جذب آنها به چنین جشنوارههایی آسان نیست. شهر هایدلبرگ تنها دوهزار و ۲۰۰ ایرانی دارد و مسلم است که همه آنها برای دیدن تئاتر نمیآیند. جشنواره تئاتر هایدلبرگ با یاد مجید فلاحزاده به کار خود پایان داد.
نظرها
نظری وجود ندارد.