وزارت بهداشت: آلودگی هوا قطعاً سرطانزاست- در خانه بمانید
شاخص آلودگی هوای تهران چهارشنبه ۱۸ بهمن از مرز ۲۰۰ هم گذشت. وزارت بهداشت هشدار داده که آلودگی هوا «سرطانزای قطعی» است.
شاخص آلودگی هوای تهران چهارشنبه ۱۸ بهمن از مرز ۲۰۰ هم گذشت. وزارت بهداشت هشدار داده که آلودگی هوا «سرطانزای قطعی» است و از ساکنان تهران خواسته است از خانه خارج نشوند.
عباس شاهسونی، سرپرست گروه سلامت هوا مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت یادآوری کرده که نقش آلودگی هوا در ایجاد سرطان قطعی است:
«توصیه اکید ما به مردم این است که افرادی که حضورشان در فضای بیرون و آلوده ضروری نیست، حداقل تردد را در فضای آزاد داشته باشند.»
شاخص آلودگی هوای تهران چهارشنبه ۱۸ بهمن از مرز ۲۰۰ هم فراتر رفته است.
شاخص آلودگی هوا، از صفر تا ۵۰ هوای پاک، ۵۱ تا ۱۰۰ هوای سالم، ۱۰۱ تا ۱۵۰ ناسالم برای گروههای حساس، ۱۵۱ تا ۲۰۰ ناسالم برای عموم، ۲۰۱ تا ۳۰۰ بسیار ناسالم، ۳۰۱ تا ۵۰۰ خطرناک محسوب میشود.
وزارت آموزش و پرورش روز گذشته با صدور اطلاعیهای تمامی مقاطع تحصیلی استان تهران به جز در فیروزکوه، دماوند و پردیس را چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه تعطیل اعلام کرد. از ابتدای سال تحصیلی تاکنون مدارس شهر تهران به دلیل آلودگی هوا دو برابر سال گذشته تعطیل بودند. در حال حاضر وزارت آموزش و پرورش مشغول بررسی طرح سازمان حفاظت از محیط زیست برای تعطیلی یکماهه مدارس در فصل سرماست.
امین حسین نقشینه کارشناس سازمان هواشناسی اعلام کرده که هوای تهران غبارآلود است. او اما پیشبینی کرده که با افزایش ابر ممکن است بارشهای پراکندهای اتفاق بیفتد.
پنجشنبه ۱۹ بهمن دمای تهران ۵ درجه سردتر میشود.
بانک جهانی اعلام کرده است که در ۲۵ سال گذشته، مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا و پیامدهای آن در ایران حدود ۱۲۰ درصد افزایش یافته است.
آمار رسمی دولتی نیز نشان میدهد که بیش از ۸۰ درصد آلودگی شهر تهران ناشی از سوخت وسایل نقلیه و همچنین موتور خودروها است.
آلودگی هوا در روزهای گذشته
نظرها
سهراب
یاد این جمله خمینی افتادم که می گفت آب و برق را مجانی می کنیم! حالا دیگه هوا هم مجانی نیست، باید در خانه تصفیه کننده هوا نصب کنیم.
الکترون
من واقعا در مورد کسانی مثل صادق زیباکلام، دچار برخی تردیدهای جدی هستم، چون می بینم این امثال اقای زیباکلام برخی حقایق می گوید، برخی انتقادهای مهم می کند، که البته من نوعی در ایران نه جرات گفتنش دارم و نه امکانش را، این هم یکی از رانتهای رایج ظالمانه در ایران است، که می توان گفت رانت انتقاد از نظام! یعنی حتی انتقاد کردن هم رانت شده در این نظام ولایی! رانت منتقدرسمی بودن در ایارن موجب می شود فقط افراد مورد اعتماد و قبال کنترل نظام مطرح و مشهور شوند!، هرگز یک فرد عادی و مستقل و دگراندیش اجازه ندارد مدتی طولانی انتقاد کند و به محض معروفیت و شهرت او را سر به نیست کرده یا مجبورش می کنند از کشور فررا کند و به جرگه اپوزیسیون خراج به یپوندد و او را از زندگی در میان مردم و ارتباط مستقیم داشتن با مردم ایران محروم می کنند! از یک طرف واقعا اسنادی ندیدم تهمت مزدوری فساددار حکومت که دیگران می زنند تایید کنم و از طرفی هم خیلی تابلو دارد از نظام حمایت می کند و صفت استمرارطلب (در برابر ادعای کذایی اصلاح طلب) حقیقتا شایسته امثال اوست! اما نظامی که از بنیان بر اساس تبعیض و بی عدالیت استوار شده، نظامی اساس چاره ای ندارد به ظلم و فساد ، تبعیض، توزیع رانت، خشونت و ترور، سرکوب متوسل شود، اساسا اجازه نمی دهد افراد سالم در آن مسئولیت داشته بانشد و خدمتی حتی در بخش های مثل محیط زیست کنند! با وجودی تخریب محیط زیست در نهایت خطر برای همین خانواده حاکمان ایجاد بکند، اما می بینم وقتی ظلم و فساد در کشور نهادینه شود، دیگر بدیهیات عقلانی نیز نادیده گرفته می شوند! نابودی منابع حیاتی مانند هوا و آب و خاک و محیط زیست نتیجه حاکمیت خردستیز و ضد دموکراتیک نظام ولایی است.
الکترون
من مسئله ام شخصی نیست با امثال صادق زیباکلام،حتی بسیرای یچزهای خوب هم از مطالعه آثارش یاد گرفتم و از این بابت از تشکر میکنم، او خدماتی هم کرده، اما کار او یک سری مشکلات جدی و خطرناک دارد! اما از انجا امثال او شاخص هستند و تاثیرگذرا بر بخشی مردم ایران، من او بعنوان مثال میارم، چرا که او نماد بخش مهمی تزویر نظام است برای فریب مردم ایران، اینان ضربات گاه بدتر بر پیکر نحیف روشنفکری در میان مردمان دچار انحطاط فزاینده اخلاقی-عقلانی ایران می زنند! صادق زیاکلام به معنی واقعی کلمه، طرفدرا سرمایه داری لیبرال است، و امثال او می خواهند این سرمایه داری لیبرال را در همین نظام ولایت فقیه پیاده سازی کند، برای او مهم بخش حذف یارانه بنزین مهم است، بخش توزیع منابع ثروتزای ملی میان فقرا مهم نیست، او هم ادعای نادرست ایجاد اشتغال توسط دولت از راه درامد هدفمندی یارانه را تکرار میکند! در حالی که این درامد یارانه ها، بخش مهمی از همان منابع ثروت ملی است که بایست طی این چند نسل میان مردم به رایگان و فوری توزیع می شد تا ریشه فقر از بین برود، تمام منابع ثروتزای مانند نفت و گاز... اینها باید سهامش به مردم بویژه فقرا واگذار کند بصورت رایگان و فوری تا این نسل سوزی بیشتر ادامه نیابد! دولت اساسا نبایست در امور اقتصادی دخالت کند (صادق زیباکلام این سخن آدام اسمیت بسیار تکرار کرده، که دولت تاجر خوبی نیست) اما معنی این سخن این هم نیست که منابع ثروتزای ملی را از دولت بیگرند و به اشخاص وابسته حکومتی و نهاد رهبری بدهند! ، و یا نهادهای اقتصادی شبه دولتی درست کند، یا منابع ثروتزای ملی را به اقلیت اولیگارشی سرمایه دار بدهد!
الکترون
صادق زیباکلام این سخن دروغ را دانسته یا ندانسته دارد تکرار میکند که در میان مردمان ایران فاقد سرمایه دار هستند برای سرمایه گذاری اشتغالزا ، و دولت بایست از منابع ثروت عمومی مثل درآمد هدفمندی یا صندوق توسعه بردارد (دست توی جیب بیت المال فقرا کند!) و مثلا وام بدهد به سرمایه گذارهای رانتخوار و سرمایه دار قلابی برای نظام درست کند! همانهایی تاکنون بارها اسناد فساد کلانشان افشا شده و صدها هزار میلیارد تومان امول بیت المال غارت کرده و پس نداده اند! ! این یک دروغ برزگ ، چرا که در داخل ایران سرمایه دارهای زیادی هستند که رقم سرمایه شان بالع 750 میلیارد دلار تخمین زده اند، و اگر نظام بستر سرمایه گذاری را فراهم کند (مانند قانونمندی و سلامت اداری و امنیت حقوقی، ایجاد روابط با تمام دنیا دست برداشتن از ماجراجویی و بحران سازی ایدئولوژیک ولایی...) حتی صدها ملیادر دلار سرمایه از خارج هم میتواند جذب کند و ایران متسعد جذب هزاران میلیارد دلار سرمایه است. میتواند چنان رونق اقتصادی داشته باشد که بجای اینکه مردم عادی ونخبگتانش مهاجرت کند، برعکس این مهاجرت شود.
الکترون
در حالی که اساسا امروزه بر من نوعی مسجل شده، کل این چند مورد اصلاحات اقتصادی 29 سال اخیر حکومت خامنه ای که با تدراکچی های دولت و مجلس... از زمان رئاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تا حسن روجانی پیگیری شده (خصوصی سازی، ابلاغیه اصل 44 ، هدفمندی یارانه ها، یجاد مناطق آزاد، ...) فقط وفقط یک هدف دنبال کرده ، و من این از عمل و نتیجه با زمینه های ایدئلوژیک نظام آنالیز کردم، که هدف فقیر نگه داشتن اکثریت مردم ایران است در درجه اول و در درجه دوم نابودی هر گونه شانس مردم ایران برای نجات از فقر! این هدف، با نابود کردن و از دسترس خارج کردن منابع ثروتزای عمومی پیگیری شده است! متاسفانه این شایعه ضدانسانی و غلط که نسل ها در میان مردم رواج داشته، عملا نظام ولایی در این 39 سال بخصوص در این 29 سال حکومت خامنه ای دنبال شده، شایعه این است که "اجنبی ها گفتند، در منطقه ما، عرب را باید سیر نگه داشت و عجم را گشنه، تا بتوان بر آنها حکومت کرد" این شایعه بسیار مشهور است و من بعید میدانم کمتر ایرانی یکی از روایتهای مختلفی از این شایعه را نشیده باشد. در حالی، بدهیات عقلانی حکم می کند حکومت مردم راضی نگه دارد برای تدوام بقای خودش. از بهترین روشها برای راضی نگه داشت مردم، ایجاد رفاه و آسایش و نشاط و امید به زندگی ، و احترام به آزادیهای فردی و سبک زندگی خصوصی آنها است. اما ماهیت ایدئولوژیک ضدبشری بینادگرای مذهبی نظام، متاسفانه با این بدیهیات هماره سر ستز دارد!
الکترون
صادق زیباکلام با وجودی چند برای او برای زندان رفتن به دادگاه کشاندن، یک منتقد پاستوریزه و البته به طور مشخص حامی دارد. او پدر زن پسر احمد توکلی است و احمد توکلی گویا پسرخاله لاریجانی ها. یکی از روشهای معمول مافیاهای قدرت-ثروت در ایران ولایی، همین فامیل سازی و محفل سازی است. تکثیر و تعدد افراد ذی نفوذ و دخیل در یک دیکتاتوری شدت و افزایش یابد، فقط هزینه بیشتری بر منابع محدود ثورت عمومی تحیمل میکند، مثلا شورهای شهر روستا در این ساختار ظالمانه و فسادزای نظام، در عمل دویست هزار فرصت رانتخوار ی و فساد ایجاد کرده!، و کمکی به ایجاد دموکراسی و رسیدن به عدالت اجتماعی و سلامت اداری کشور نمیکند، هر چه تعداد پرسنل کشوری و لشکری از قیبل کارمند و بروکرات و نیروهای مسلح و سپاهی و بسیجی به ارقام میلیون ها نفری برسد به همان اندازه اتلاف منابع شدیدتر میکند!
الکترون
می بینم عملا در ایران تحزب و حزب حقیقی نیست در انتخابات فرمایشی غیر آزاد، در واقع خود نظام یک حزب است و جناح ها و نهادها در نهادهای انتخباتی صوری، نقش شبه حزب بازی میکنند، چرا که حزب واقعی جدا از اینکه اساسا نمی تواند در این نظام باشد، چرا حزب مثلا در انواع سکولارها و لیبرال ها، سوسیال و کمونیست و سکولار دموکرات... اینها با بنیان نظام (ولایت فقیه) در خواهند افتاد. اما این جناح بازی تاکنون توانسته برای سران نظام مسئولیتی گریزی را نهادینه کند و چنان "ضد فرهنگ" مسئولیت گریزی را در ایران نهادینه شده که جدا از مقامات مسئول، حتی در بین مردم عادی و از جمله مدعیان رونشفکری مثل زییاکلام و امثالهم دیده می شود. مثلا زیباکلام و بحش بزرگی اپوزیسوین نماهای خاراج نشین حتی، بارها گفتن بیایید در انتخابات شرکت کنید، بیایید رای سلبی و رای اعتراضی بدهید، که مثلا خامنه ای بفهمد مردم از حکومت او ناراضی اند (انگاری تا حالا او و عوامل سرکوبگرش نفهمیدند، نه اتفاقا خودشان سالهاست می دانند این قضیایا را)! دهن کجی کنید (او هم هر بار افراد شکست خورده بیشتر مقام های مهمتر می دهد! و دهن کجی بدتری به مردم پس می دهد)! بیایید نظام وادار به اصلاح کنید، بیایید بین بد و بدتر انتخاب کنید! اما نتیجه این 20 سال بازی کذایی اطلاح طلبی قلابی و تکرار انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک و احمقانه و فرمایشی چی بوده است؟ نمونه های بارزش تدوام استمرار دیکتاتور ی، و تعمیق ابعاد فاجعه بار ظلم و فسادش در کشور و حتی خارج کشور، گسترش فقر و کمتر شدن شانس نجات از فقر اکثریت مردم، نابودی منابع حیاتی ایران از جمله هوا، آب، خاک، و میحط زیست بوده است!
مزرعه حیوانات
این مطلب جالب خواندم در اینترنت: داریوش افشار حیوانات دست به دست هم می دهند و ارباب و خانواده اش را از مزرعه بیرون می کنند و خود مدیریت مزرعه را به دست می گیرند. نخستین کار آنها پس از پیروزی انقلابشان، تنظیم عهدنامه ایست که بر اساس آن، همه ی حیوانات با هم برابرند و هیچ کس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند، اما چیزی نمی گزرد که خوکی که مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام آرام عهدنامه را دگرش می دهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای وضع می کند. در این میان، اسبی در این مزرعه زندگی می کند به نام "باکستر" که به لحاظ خوش خلقی، شکیبایی و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات است. اسب نماد نجابت است. حیوانات از او می خواهند کمکشان کند تا در مورد شرایط تازه تصمیم بگیرند، اما باکستر سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه ای ندارد. شعار او این است: "من کار می کنم !" و احساس می کند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار چیز دیگری نداشته باشد. گرچه باکستر می توانست از رویداد دهشتناکی که در "قلعه ی حیوانات" رخ می داد، جلوگیری کند، اما چنان سرش به کارش گرم بود که تنها هنگامی از دگرگونی ها با خبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت !! اولویت بندی از مهم ترین مهارت های زندگیست. شما هر چه قدر زیبا ویولن بنوازید، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن در اولویت قرار ندارد. شما هر چه قدر کشاورز قابلی باشید، در یک مزرعه ی در حال سوختن، سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد. کارل مارکس فیلسوف آلمانی، یکی از افسون های جامعه ی سرمایه داری را تخصصی شدن می داند. هر کس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش می کند کل این هازمان به کدام سو حرکت می کند. باهوش ترین و سخت کوش ترین آدم ها، گرفتار الگوی "باکستر" می شوند و مسائل کلان اجتماعی را از یاد می برند.
تدراکچی
صادق زیباکلام: سخن گزافی نیست اگر گفته شود هر گفتوگويي که دکتر روحاني از زمان انتخاب در دور دوم تاکنون انجام داده باعث ريزش شمار بيشتري از آراي او شده است. در خوشبينانهترين حالت ميتوان گفت دستکم هيچ گفتوگويي باعث بالارفتن محبوبيت رئيسجمهور نشده است. / به امثال آقای زیباکلام، اساسا در کشوری مثل ایران اهمیت دارد رئیس جمهور در حکم تدراکچی نظام است در دور دوم تدراکچی بودنش نگران آمار طرفدرا باشد. حسن روحانی هفتاد و اندی سال دارد و تنها مگر به رهبر شدن فکر کند که بعید است. وی کارش کرد و نظام از مرگ نجات داد فعلا بابرجام. زهرش هم ریخت با این بودجه 97 و مرفهان رانتخوار و اولیگارشی سرمایه داری و باندهای مافیایی درون نظام را خوشحال کرد و فقرا را نقره داغ! و دیگر برای چه نگران باشد؟ مگر می خواهم توی سن 85 سالگی دوباره کاندید ریاست تدارکچیان شود؟ در ایران اساس تحزب حقیقی نیتس. مسئولیت گریزی و هر نوع گندی، کمترین هزنیه برای مسئولان دارد مگر مقام عظمی و سران ازش ناراضی باشند وگرنه چه اهمیت دارد رای مردم. رای مردم فقط ارزشش در همان روز انتخابات است و بس. اصلاح طلبان کذایی این قد رلفت لیس کردن تا هفت نسل بخورند تمام نمی شود. کار تمام شده و نقاب براقتاده. دیگر نیازی به بازی احمقانه جناحین نظام نیست!