غوطه شرقی حلب شرقی نیست
در غوطه شرقی همان سناریویی در حال تکرار است که در حلب شرقی اتفاق افتاد: محاصره نظامی، غذایی و دارویی، بمباران و حمله هوایی شدید، ناتوانی بینالمللی در توقف ماشین جنگی، و تولید خشونت بیپایان برای متقاعد کردن مخالفان به بیثمر و مرگبار بودن مقاومت. با این حال، غوطه شرقی حلب شرقی نخواهد شد؛ چرا که ساکنان مسلح و غیرنظامی آن، برخلاف ساکنان حلب شرقی، گزینهای برای فرار یا عقبنشینی و جابهجایی ندارند.
در غوطه شرقی همان سناریویی در حال تکرار است که در حلب شرقی اتفاق افتاد: محاصره نظامی، غذایی و دارویی، بمباران و حمله هوایی شدید، ناتوانی بینالمللی در توقف ماشین جنگی، و تولید خشونت بیپایان برای متقاعد کردن مخالفان به بیثمر و مرگبار بودن مقاومت. با این حال، غوطه شرقی حلب شرقی نخواهد شد؛ چرا که ساکنان مسلح و غیرنظامی آن، برخلاف ساکنان حلب شرقی، گزینهای برای فرار یا عقبنشینی و جابهجایی ندارند.
سرانجام در ۲۴ فوریه، پس از چند بار تعویق رأیگیری به دلیل مخالفتهای روسیه با «چند نقطه و ویرگول»، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه پیشنهادی کشورهای سوئد و کویت برای اجرای «آتشبس» یک ماهه در غوطه شرقی را به اتفاق آرا تصویب کرد. ناظران و مدافعان حقوق بشر، با این حال، از تداوم بمباران این منطقه و کشته شدن دستکم ۴۰ نفر دیگر در اثر حملات هوایی پس از تصویب قطعنامه خبر میدهند.
سردار باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، در اظهارنظری عجیب گفته است: «ما به قطعنامه آتشبس پایبند خواهیم بود، سوریه نیز پایبند است. بخشهایی از حومه دمشق که در اختیار تروریستها است مورد آتشبس نیستند و پاکسازی در آنها ادامه خواهد داشت.»
بشار الجعفری، نماینده سوریه در سازمان ملل نیز اعلام کرده که علیرغم تصویب قطعنامه، مبارزه علیه «تروریسم» ادامه خواهد داشت. او پیشتر در ۲۲ فوریه در سخنانی گفته بود: «غوطه شرقی حلب دوم خواهد بود».
غوطه شرقی: از حمله شیمیایی تا محاصره
آنچه مشخص است، اسد و متحدانش مصمم هستند این منطقه ۱۰۰ کیلومتر مربعی را به هر قیمتی که هست تصرف کنند، حتی اگر بهای آن، زیر پا گذاشتن قطعنامه شورای امنیت و بروز یک فاجعه انسانی باشد.
غوظه شرقی، واقع در ریف دمشق، منطقهای متشکل از مزارع و روستاهاست که از سال ۲۰۱۲ در کنترل شورشیان مخالف اسد است. به عنوان یکی از واپسین پایگاههای مخالف اسد، این منطقه با جمعیتی حدود ۴۰۰ هزار نفر، از سال ۲۰۱۳ تحت محاصره نیروهای دولت سوریه قرار دارد.
اولین بار نام این منطقه پس از حمله شیمیایی ارتش سوریه با راکتهایی حاوی گاز سارین در ۲۱ اوت ۲۰۱۳ بر سر زبانها افتاد. در اثر این حملات شیمیایی، به نقل از مخالفان اسد، ۱۳۰۰ غیرنظامی جان خود را از دست دادند. پس از آن به تناوب این منطقه صحنه درگیری ارتش سوریه با شورشیان بوده است. از ۱۸ فوریه ۲۰۱۸، ارتش سوریه دور تازهای از حملات هوایی و زمینی را به این منطقه آغاز کرد. به نقل از منابع حقوق بشری در سوریه، از ۱۸ تا ۲۴ فوریه، بیش از ۵۲۰ غیرنظامی در بمبارانهای غوطه شرقی جانشان را از دست دادهاند، و ۲۵۰۰ نفر زخمی شدهاند. این در حالی است که ساکنان غوطه شرقی مایحتاج و مواد غذایی و دارویی کافی در اختیار ندارند و ناظران از شیوع سوءتغذیه میان کودکان گزارش میدهند.
غوطه شرقی، حلب شرقی دوم؟
بسیاری از تحلیلگران، وقایع محاصره غوطه شرقی را شبیه به سناریویی توصیف کردهاند که در حلب شرقی اتفاق افتاد. مارک شنلبیکر، مدیر امور خاورمیانه «کمیته امدادرسانی بینالمللی» از جمله کسانی است که در مورد «تکرار صحنههای وحشتناک سقوط حلب» در غوطه شرقی ابراز نگرانی کرده است.
در اواخر سال ۲۰۱۶، بیش از ۲۵۰ هزار مردم ساکن در حلب شرقی با ذخیره آب، غذا، دارو و سوخت اندک، ماهها تحت محاصره زمینی و بمباران شدید هوایی نیروهای اسد قرار داشتند. فتح حلب به دست نیروهای اسد، و با پشتیبانی هوایی جنگندههای روسی نقطه عطفی تعیینکننده و سرنوشتساز در جنگ سوریه بود؛ محاصره حلب شرقی در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۶ کامل شد. از ۱۵ نوامبر، موج بمباران این شهر با پشتیبانی جنگندههای روسی شدت گرفت تا سرانجام در ۱۳ دسامبر با خروج و تخلیه آخرین گروههای مخالف، شهر به دست نیروهای اسد افتاد. در ۲۲ دسامبر، ارتش سوریه اعلام کرد که شهر را به طور کامل و مطلق تحت کنترل خویش درآورده است.
حالا سناریوی حلب شرقی در غوطه شرقی در حال تکرار است: محاصره نظامی، غذایی و دارویی، بمباران و حمله هوایی شدید، ناتوانی بینالمللی در توقف ماشین جنگی، و تولید خشونت بیپایان برای متقاعد کردن شورشیان به بیثمر و مرگبار بودن مقاومت – شورشیانی که دارایی اصلی آنها اعتقادات و روحیهی جنگیشان است.
این همان استراتژی نظامیای است که پوتین در گروزنی در جنگ دوم چچن (۱۹۹۹-۲۰۰۰) به کار بست. جنگ گروزنی، با هزاران کشته و دهها هزار آواره، بدون شک یکی از مخوفترین جنگهای نیم قرن اخیر بود. و سازمان ملل، همزمان با پایان جنگ، گروزنی را مخروبهترین شهر روی کره زمین توصیف کرد.
پس از آزمایش موفقیتآمیز این استراتژی در حلب شرقی، رژیم اسد (این بار البته با صحنهگردانی پوشیدهتر کرملین)، آن را در قبال غوطه شرقی به کار گرفته است.
غوطه شرقی حلب شرقی نیست
با این حال، تفاوتهای تعیینکننده میان سناریوی محاصره حلب شرقی و غوطه شرقی وجود دارد: غوطه شرقی دمشق، به دلیل نزدیکی به پایتخت، برای دولت سوریه از اهمیت بهسزایی برخوردار است، اما برای حامیان بینالمللی شورشیان، مشخصاً ترکیه، این منطقه همان اهمیت استراتژیکی را ندارد که حلب برای آنها داشت. به عبارت دیگر، شورشیان غوطه شرقی کاملاً تنها هستند.
به نظر، تنها گزینه پیش روی مخالفان اسد در غوطه توافق با دولت سوریه برای ترک و واگذاری این منطقه و جابهجایی به سمت مناطقی است که هنوز تحت کنترل شورشیان قرار دارد؛ یعنی چیزی شبیه به توافق میان هیأت تحریرالشام، و احرارالشام با رژیم اسد در خصوص چهار شهر تحت محاصره فوعه و کفریا و زبدانی و مضایا و انتقال ساکنان – در سال ۲۰۱۷، پس از توافق دولت سوریه و مخالفان، نزدیک به چهار هزار نفر از شورشیان مسلح و ساکنان زبدانی و مضایا واقع در حومه دمشق، از آنجا خارج و به ادلب منتقل شدند، و در مقابل هشت هزار نفر از شبهنظامیان طرفدار رژیم، کفریا و فوعه، در مناطق روستایی استان ادلب را ترک کرده و به حلب و دیگر مناطق تحت کنترل رژیم رفتند.
در دسامبر ۲۰۱۵ نیز، و در جریان محاصره حلب شرقی، بسیاری از ساکنان این منطقه حلب را ترک کرده و به ادلب رفتند.
با این حال، چنین سناریویی برای ساکنان غوطه شرقی قابل تصور نیست: ساکنان غوطه، نظامی و غیرنظامی، برخلاف ساکنان حلب شرقی، گزینهای برای فرار یا عقبنشینی و جابهجایی ندارند. مرز بسته است، سرزمینهای اطراف کاملاً در اختیار دولت سوریه قرار دارد، ادلب بسیار دور و انباشته از آوارگان جنگ و فاقد زیرساختها و منابع لازم برای پذیرش یک موج جمعیتی جدید است و درعا نیز، که به غوطه نزدیکتر است، به دلیل تمایل اسرائیل و اردن مبنی بر حفظ بافت جمعیتی محلی و جلوگیری از تجمع مخالفان در آنجا، نمیتواند گزینهای برای جابهجایی باشد. حرکت به سمت جرابلس و الباب نیز به دلیل حضور و نفوذ ترکیه ممکن نیست.
با این شرایط، تنها گزینه پیش روی ساکنان این منطقهی تحت محاصره، جز آنچه هم اکنون در حال زندگی و تجربه آن هستند، نیست، یعنی گرسنگی، کمبود دارو و امکانات پزشکی، بمباران شدید هوایی، از دست دادن نزدیکان، و ماتم و مرگ.
نظرها
پدیدجان
از چند سال پیش بارها گفته شد، آنچه تخت نام مبارزه با دیکتاتوری اسد ی ها می گذرد، یک هرج و مرج است، مردمان سوریه گروگان نیروهای خشن ضد بشری دولتی و ضد دولتی شده اند. این قوات مبارز چند سال تحت محاصره اند و حاضر نشدند یک قوه واحد منسجم بشوند و هر سال و هر روز تحیل می روند ، داعش سرامد انها بود و چگونه نیمی از سوریه به باد داد! تکه پاره کردن سوریه و به باد دادنش ، مخلص کار این نیروها است و البته دیکتاتوری اسدی ها و حامیان بدتر از خودش نیز در هوا این را تکه ها سوریه می قاپند و در چنگ می گیرند!
احمد
پوتین و روسیه از سال ۲۰۱۴ ماجراجویی های خود را اغاز کردند،و پوتین نقشه های خود برای بازگست به شکوه دوران گذشته شوروی به حیطه ی عمل گذاشت.اول کریمه و گرفتن قسمتی از خاک اکراین در ۲۰۱۴ دوم دخالت مستقیم نظامی در سوریه ۲۰۱۵ و نجات اسدی که یه قدم تا سقوط فاصله داشت و حتی با حضور ایران نتوانسته بود روند سقوطش را کند یا متوقف کند.حضور بیشتر در دریای مدیترانه و دریای سیاه و قدم های بعدی.انفعال اوباما ی وکیل و خندیدن روس ها به ریش ناتو الان واقعا تبدیل به معضلی برای غرب شده و این اواخر تهدیدهای توخالی ترامپ.روسیه قدرت و جسارتی پیدا کرده که واقعا معلوم نیست حرکت بعدش چیه