● نمای نزدیک
مخالفان تغییر نام امیرآباد / کارگر شمالی به مصدق
س. اقبال – موضوع اسمگذاری خیابانی به نام مصدق همچنان بحثانگیز است. به نظر ساکنان قدیم امیرآباد که دوست دارند به نام اصلی برگردند، کمتر توجه میشود.
موضوع اسمگذاری خیابانی به نام مصدق همچنان بحثانگیز است. به نظر ساکنان قدیم امیرآباد که دوست دارند به نام اصلی برگردند، کمتر توجه میشود.
در مسیر همهروزهام از خیابان کارگر شمالی تهران درمییابم که عدهای در حاشیهی دو سوی پیادهروی خیابان، دیوارنوشتههایی از خود به یادگار نهادهاند تا شاید شورای شهر را از تصمیماش در خصوص نامگذاری این خیابان به نام محمد مصدق بازدارند. نوشتههایی که مثل همیشه از توهین و اهانت به محمد مصدق چیزی جا نمیگذارد. این اهانتها از نوع همان اهانتهایی است که مدیران فرهنگی حکومت در کتابهای درسی مدرسه هم تبلیغ آن را بیکم و کاست بر خود واجب شمردهاند. حتا در طول این چهل سال، توهین به محمد مصدق را به آنجا رساندند که بسیاری از اتوبانهای شهری، به نام مخالفان محمد مصدق نامگذاری شد. سیاستهای عوامانهای از این دست در حقیقت به کنار گذاشتن مردم از ادارهی شهرشان بازمیگردد تا هرچه را که خود میپسندند در خصوص شهروندان تهرانی مجاز بشمارند.
مردم با نامهایی از نوع افراد خودسر یا لباس شخصی از مدتها پیش آشنایی دارند. لابد فرآوری این نوشتهها را هم باید به نام همین افراد خودسر و لباس شخصی نوشت. چنانکه سایهی آنها در جای جای این شهر خود را می گستراند و خودانگارانه آنچه را که میخواهند به اجرا میگذارند. چون میخواهند همواره "آتش به اختیار" باشند. به هر حال شکی نیست که آتش به اختیارها، خودسرها و لباسشخصیها هم بخشی همیشگی از حکومت جمهوری اسلامی به حساب میآیند. چنانکه دوام و بقای ایشان هم با دوام و بقای این حکومت گره میخورد.
رفتارهای ناصوابی از این نوع به اخباری بازگردد که از سوی شورای شهر تهران در رسانهها انعکاس مییابد. چون کمیسیون نامگذاری شورای اسلامی شهر پس از ماهها تبلیغ رسانهای تصمیم گرفت که پلاک شناسایی خیابان کارگر شمالی را برچیند و به جای آن نام محمد مصدق را بر سینهی دیوار همین خیابان بنشاند. بر این اساس خیابان کارگر شمالی حد فاصل میدان انقلاب تا بزرگراه حکیم به نام محمد مصدق نامگذاری خواهد شد. انگار اینجا هم یورش به حریم کارگر را برای برآوردن نیاز تبلیغی خویش لازم تشخیص دادهاند. چون قرار شد قسمتی از خیابان کارگر به نام محمد مصدق نامگذاری گردد. البته تا کنون مراحل اداری این نامگذاری پایان نگرفته است. در نهایت شورای شهر باید بر این پیشنهاد صحه بگذارد. جدای از این رسم بر آن است که فرمانداری تهران هم سرآخر نظرش را در خصوص تطبیق مصوبات شورای شهر با قوانین جاری جمهوری اسلامی اعلام نماید. به هر حال در آینده مشخص خواهد شد که آیا فرمانداری تهران بر مصوبهی شورا گردن خواهد گذاشت یا آن را خلاف قانون تشخیص خواهد داد.
بدون شک تمامی آنچه که گفته شد از تعارفی اداری فراتر نمیرود. چون پیش از این چهبسا مدیران جمهوری اسلامی همین گردش کار قانونی را هم نایده انگاشتهاند. همچنان که در ماجرای به آتش کشیدن سفارت عربستان سعودی همان شبانه تابلوهای شناسایی خیابان شیخ نمر باقرالنمر را فراهم دیده بودند تا بر سینهی دیوار خیابان آن نصب کنند. در نامگذاری خیابان سلیمان خاطر یا خالد اسلامبولی هم کسان دیگری فراتر از مدیران شهری تصمیم گرفتهاند. در عین حال قرار گرفتن نام مصدق در کنار نامهایی از این نوع، خاطر خوشی در ذهن شهروندان تهرانی بر جای نمیگذارد. تازه کار به همین جا هم خاتمه نمیپذیرد. چون سرتاسر بزرگراههای شهری تهران را با نام آیتاللههای فرامرزی یا خودمانی رژیم پر نمودهاند. جدای از این بسیاری از بزرگراهها هم، نام کمیتهچیها و پاسداران حکومت را با خود به همراه دارند. حالا قرار است در همین جنگل نامگذاریهای بیهویت، نامی هم از محمد مصدق جانمایی گردد.
با این همه مخالفتها با این نامگذاری از هماکنون آغاز شده است. چنانکه عدهای با رنگ به جان دیوار خیابان کارگر افتادهاند تا مخالفت خود را با آن اعلام نمایند. انگار سایتهای خودشان را برای انعکاس چنین خواستی کم میبینند و میخواهند از دیوار مردم به همین منظور مایه بگذارند. حتا در همین راستا به گفتهای از رهبر جمهوری اسلامی استناد میجویند که ضمن آن قرار است مصدق پای منبرشان بنشیند و از ایشان چند و چون درس مبارزه با امریکا را بیاموزد. با شعارنویسیهایی از این دست به طبع نه تنها دیوارهای شهر را میآلایند بلکه همراه با آلودگی بصری آن، ذهن رهگذران تهرانی را نیز به چالش میگیرند.
نامگذاری خیابانی به نام محمد مصدق ابتدا از سوی محمود دعایی به شورای شهر تهران پیشنهاد گردید. او خوب فهمیده بود که شورای اصلاحطلب شهر تهران سرآخر هم نمیتواند پاسخگوی نیازهای امروزی شهروندان خود باشد. به همین دلیل در رویکردی سیاسی و عوامانه تصمیم گرفت که چنین پیشنهادی را در اختیار شورای شهر تهران بگذارد. با این امید که شاید شورا بتواند با همین راهکار تبلیغی، رضایت بخشهایی از شهروندان تهرانی را به دست آورد. اما شورای شهر اکنون تصمیم گرفته است تا به اتکای تخریب فرهنگی و نادیده انگاشتن خواست شهروندان تهرانی اجرای چنین موضوعی را به پیش ببرد. چنانکه نصف و نیمهای از خیابان کارگر قرار است به نام مصدق نامگذاری شود.
نامگذاری خیابان کارگر از همان آغاز پیدایی جمهوری اسلامی با چالش دستگاههای امنیتی آشکار و پنهان نظام روبهرو بوده است. همین چالش در نامگذاری خیابان کشاورز و خیابان دکتر فاطمی نیز پیش آمد. تازه موقعی که این نامگذاری جا افتاد، نام محمد مصدق را از سینهی دیوارهای خیابان پهلوی برچیدند تا تابلوی شناسایی خیابان ولیعصر را بر جای آن بنشانند. سپس به حریم خیابان دکتر فاطمی هم دست بردند و میدان آن را به نام جهاد نامگذاری کردند. چیزی که مردم اعتنایی به آن ندارند و این میدان را بر خلاف خواست دستگاههای دولتی همچنان دکتر فاطمی مینامند.
از سویی دیگر به نظر میرسد که علت اصلی نامگذاری خیابان کارگر شمالی به نام محمد مصدق به موضوعی بازمیگردد که این خیابان با خیابان دکتر فاطمی در نقطهای به هم میرسند. اما چنین نگاهی تا حدودی مثبت به نظر میرسد. چون مدیران ارشد جمهوری اسلامی تا این حد پیش رفتهاند که بفهمند دکتر فاطمی و دکتر مصدق در تاریخ معاصر ایران کنار هم قرار میگیرند.
با این همه ساکنان قدیمی کارگر شمالی نگاه دیگری را تعقیب و دنبال میکنند که چندان با نگاه شورای اسلامی شهر تهران همسویی ندارد. آنان در این نگاه به ماندگاری هویت محلهایِ نامهای اماکن تهران پای میفشارند. به همین دلیل هم انتظار دارند تا نام خیابان کارگر شمالی را دوباره به امیرآباد شمالی برگردانند. نامی که پیش از انقلاب برای شناسایی این خیابان نامی رسمی شمرده میشد. اما جمهوری اسلامی در نگاهی سطحی از آنچه که در سالهای انقلاب میگذشت، قصد دارد تا نام هرچه شاه و امیر را از واژهنامههای رسمی حذف نماید. همچنان که در این تغییرِ نام، انگار به عنوانهایی از نوع امیرالمؤمنین هم چندان التفاتی نداشتهاند. در ضمن ظرف دو سال گذشته مردم این محله، از شهروندان امضاهایی را گردآوری نمودهاند تا امیرآباد همچنان امیرآباد باقی بماند. استناد ایشان به کاربرد همگانی این نام حتا پس از چهل سال تغییر بازمیگردد. در همین راستا گفتنی است که شهروندان این محله چهار سال پیش از این، موفق شدند تا نام خیابان نصرت را دوباره به اصل آن بازگردانند. بدون تردید مردم اصرار دارند تا با حذف نامهای ساختگی جمهوری اسلامی، هویت تاریخی شهر خودشان را به نمایش بگذارند. اما از نگاه مدیران ارشد جمهوری اسلامی، دیدگاههایی از این دست همواره توطئهآمیز به نظر میرسد.
ناگفته نماند گروهی از شهروندان تهرانی بر این نکته پای میفشارند که اگر قرار باشد خیابان کارگر شمالی نام محمد مصدق را با خود به همراه داشته باشد، آنوقت مصدقِ تاریخی باید به حقارت خود در این نامگذاری گردن بگذارد. چراکه او با چیدمانی که مدیران شهری تهران فراهم میبینند در مقابل نام نواب صفوی یا آیتالله کاشانی جایی به حساب نخواهد آمد. چون هر یک از ایشان در نامگذاری خود به تنهایی اتوبانی را در اختیار گرفتهاند. به واقع در این چینش سیاسی، نواب و کاشانی در صدر قرار میگیرند تا محمد مصدق در حاشیه روزگار بگذراند.
جدای از این وقتی که از تروریستهایی همانند نواب صفوی تقدیر میشود یا پیشینهی ناصواب سیاسی کاشانی را از گذشتهی او حذف میکنند، جایی برای محمد مصدق باقی نمیماند تا مدیران جمهوری اسلامی به عنوان عوامفریبی نام او را ارج بگذارند. بهتر آن بود که مدیران جمهوری اسلامی به جای تمامی این رفتارهای ناشایست، مردم را در ادارهی شهرشان مشارکت میدادند تا خودشان در خصوص تمامی این نامگذاریها تصمیم بگیرند.
نظرها
نظری وجود ندارد.