احمدینژاد به خامنهای: به احمدینژادیها آزادی بیان بدهید
احمدینژاد در نامه تازهای به خامنهای وانمود کرده که آزادی بیان ادعایی رهبر در منبر روز اول سالش جدی است، اما قوه قضاییه نمیگذارد که تحقق پیدا کند.
در زندان هم تبعیض برقرار است. خودیهایی که فسادشان رو شده یا از نظر حکومت گستاخ شدهاند، یک جور زندان میکشند، غیر خودیها یک جور. محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری سابق، به نفس زندانی شدن یاران فاسدش اعتراض دارد و خواهان رهایی و آزادی بیان برای آنان و هواداران خود شده است. او در نامه تازهای به خامنهای این گونه وانمود کرده که آزادی بیان ادعایی رهبر در منبر روز اول سالش جدی است، اما قوه قضاییه نمیگذارد که تحقق پیدا کند.
عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشرکه از ۱۹ شهریور سال ۹۰ در زندان است، در اعتراض به وجود تبعیض در زندان از روز اول عید دست به اعتصاب غذا زده است. در نامهای که او به تاریخ ۲۹ اسفند نوشته از «تبعیضهای ناروای حاکم بر زندان» سخن رفته و در آن آمده است «عدهای از زندانیان از جمله رانتخواران، اختلاسگران و وابستگان به قدرت از امتیازاتی برخوردار هستند که برای بسیاری از زندانیان عادی و (سیاسی – عقیدتی) در نظر گرفته نمیشود.»
همین نمونه اسارت عبدالفتاح سلطانی، وکیل حقطلب و به توصیف "عفو بینالملل" شجاع کافی است تا ادعاهای رهبر نظام در مورد وجود آزادی بیان در کشور پوچ دانسته شود. اکنون هر کس که بخواهد از اسارت نابحق و سرکوب آزادی بیان سخن گوید، لازم است به نمونه روشن عبدالفتاخ سلطانی اشاره کند که به جرم دفاع از آزادی بیان به زندان افتاده است.
در نامه احمدینژاد اشارهای به سنخ افرادی چون عبدالفتاح سلطانی وجود ندارد. انسانهایی که در بخش «خس و خاشاک» اهالی قرار میگیرند، موضوع اختلاف احمدینژادیها با بقیه جناحهای حکومتی نیست. دلواپسی احمدینژاد برای یارانش است.
نامه احمدینژاد، که در سایت دسته او به نام «دولت بهار» منتشر شده، این گونه آغاز میشود:
«حضرت آیة الله خامنه ای دام ظله العالی
رهبر معظم انقلاب
با سلام و احترام
حضرتعالی در سخنرانی نوروزی در مشهد مقدس اعلام فرمودید که در جمهوری اسلامی کسی به دلیل اعتراض به نظام و یا داشتن عقیده ای مخالف حاکمان تحت تعقیب قرار نمیگیرد و یا در زندان نیست.
البته اینها بخشی از حقوق ملت در قانون اساسی نیز هست.
به استحضار می رساند که ظاهراً دستگاه قضایی این سخنان حضرتعالی را قبول ندارد.
در حال حاضر تعداد زیادی از جوانان و مردم از زن و مرد به همین دلایل و بعضاً اظهار نظر در فضای مجازی در زندان به سر میبرند و دستگاه قضایی در برخورد با آنها نه تنها اصول مسلم قانون اساسی بلکه حتی بسیاری از قوانین عادی را که متاسفانه به جای مردم کاملاً به نفع دستگاه قضایی نوشته شدهاند، زیر پا گذاشته و میگذارد.
کافی است نحوه برخورد با دو جوان مومن و انقلابی به نام آقایان سیدزاده و شاملو را در شهر مشهد بررسی فرمایید و سخنان آنان را از نزدیک بشنوید. وقتی دادستان مشهد ادعا میکند که اختیارات او فقط یک بند انگشت از خداوند کمتر است. شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.»
پیشنهادهای احمدینژاد
سیدعلی سیدزاده و حسین شاملو، دو تن از هواداران دستگیر شده احمدینژاد در مشهد هستند. محمود احمدینژاد ابتدا از این دو هوادار غیر مشهور نام برده و سپس در نامهاش به رهبری پای محرومیت یارانش حمید یقایی و اسفند رحیم مشایی را به میان کشیده است. احمدینژاد پس از شرح مظلومیتهای آنان و اشاره کلی به وجود زندانیان دیگر به رهبر معظمش سه پیشنهاد کرده است:
«۱- فرمایشات حضرتعالی در روز اول فروردین درباره حق آزادی مردم و ممنوعیت برخورد با عقاید مختلف و یا اعتراضات مردم به عملکردهای گوناگون، عیناً جهت اجرا به دستگاه قضایی ابلاغ گردد.
۲- دستور فرمایید محاکمات مگر در موارد معین شده در قانون اساسی، همگی به صورت علنی برگزار گردد.
۳ - یک مرجع صالح و مستقل و مورد اعتماد مردم را جهت رسیدگی به شکایات مردم در زمینه مظالم و تخلفات دستگاه قضایی از قوانین و مقررات و فرمایشات حضرتعالی تعیین و اعلام فرمایید.»
نحوه تفسیر منبر روز اول عید رهبر در نامه احمدینژاد
رهبر معظم تا کنون به نامههای محمود احمدینژاد جواب مستقیم نداده است. اما منبر روز اول عید او در حکم پاسخ به احمدینژاد هم هست.
احمدینژاد به خامنهای نوشته بود که وضع بد است و نظام و کشور بحران زده است، و خامنهای جواب داد که وضع خیلی خوب است و اشکالات به برخی مسئولان برمیگردد که کمکاری میکنند و ظرفیتهای کشور را نمیشناسند.
احمدینژاد در نامه تازه از این در وارد شده که وضع در ذهن رهبر خوب است و در واقعیت هم خوب است اگر دولت فعلی، برادران لاریجانی، به ویژه آنکه در رأس قوه قضاییه نشسته بگذارند و مزاحم احمدینژادیها نشوند.
نظرها
صادقانه
اکبرگنجی یکی بهترین پست هایی که ازش دیدم (هر چند به دللی مخالفت با کمک حمله نظامی به مبارزان ایرانی، دل خوشی ازش ندارم!): گاو ۹ من شیر ده جمهوری اسلامی و جنگ عراق و سوریه فقیهان درباری- از جمله علم الهدی و ابراهیم رئیسی- دائماً می نالند که جمهوری اسلامی به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی سوریه و عراق را از شر داعش نجات داده است. برای این امر نیز، هزینه های مالی هنگفتی کرده و صدها تن از جوانان ایران هم در این راه کشته شده اند. اما دولت های عراق و سوریه قراردادهای اقتصادی را با دیگر دولت ها بسته و سهمی به ایران نمی دهند. اشکال کجاست؟ به گمان آن ها، اشکال از حسن روحانی و ظریف است که نمی توانند آن همه شجاعت و هزینه را نقد سازند. اما این ها نمی دانند که آن کشورها از نظر هویتی اول عرب هستند و بعد مسلمان. موازنه قوای جهانی را هم در نظر می گیرند. روحانی و ظریف که در سیاست خاورمیانه ای ایران کاره ای نیستند. لطفا به سردار سلیمانی بگوئید سهم ایران از قراردادهای اقتصادی را بگیرد. ترکیه که اینک بیش از ۴ هزار کیلومتر مربع از خاک سوریه را اشغال کرده و ۱۵ کیلومتر هم به داخل عراق نفوذ و تجاوز نظامی کرده است، سهم بسیار بیشتر از قراردادهای اقتصادی خواهد گرفت. به روابط عراق با آمریکا و عربستان سعودی بنگرید، آن وقت هزینه بازسازی مرقد همه ائمه در عراق را باید مردم بیچاره ایران بپردازند. خوب چرا به این هزینه بسیار هنگفت برای مرقد ائمه، صرف فقرای ایران نمی شود؟ آیا ائمه راضی اند که به جای دستگیری از فقرای ایران، برای قبرهای آن بزرگوران ایرانیان کاخ های با شکوه بسازند؟ منتظر باشید، بشار اسد هم وقتی بر همه جا مسلط شد، همان نیروهای ایرانی که حفظش کردند را از سوریه اخراج خواهد کرد. دست او نیست، روسیه اولاً: دنبال منافع خویش است، ثانیاً: باید با آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و امارات متحده و اروپا رابطه داشته باشد ، همه آنها خواستار خروج ایران از سوریه هستند.
بهمن
این حجم زیاد از کامنتهای غیر مرتبط که از وبسایتهای مختلف کپی پیست می شوند و حاوی اطلاعاتی از اینجا و آنجا هستند اذهان را از مسئله اصلی تا حدودی دور می کنند. شایسته است تا کامنت ها مناسب با موضوعات هر پیج درج شوند تا بهره بهتری از این رسانه خوب برده باشیم.