مشاور نظامی خامنهای: احمدینژاد مثل در کهنه مسجد است
سردار پاسدار حسین دهقان، رئیس سابق جمهوری اسلامی را متهم کرده که قصد دارد رهبری یک جریان برانداز را به دست بگیرد. او میگوید احمدینژاد را نه میتوان از جا کند و نه سوزاند.
سردار پاسدار حسین دهقان، مشاور خامنهای در امور دفاعی، رئیس سابق جمهوری اسلامی را متهم کرده که قصد دارد رهبری یک جریان برانداز را به دست بگیرد. او میگوید احمدینژاد مثل در کهنه یک مسجد است. نه میتوان آن را از جا کند و نه سوزاندش.
سردار حسین دهقان، وزیر پیشین دفاع در دولت یازدهم و مشاور کنونی رهبر جمهوری اسلامی در امور دفاعی و نظامی، در گفتوگو با رسانههای داخلی، رئیس سابق جمهوری اسلامی را با یک گلوله آتش و در کهنه مسجد مقایسه کرده است:
«آقای احمدی نژاد الان در مسجد است. نه میشود کند و نه میشود سوزاند. در دوران حکومتش هم همین بود. یک مثالی میزدند و میگفتند احمدینژاد یک گلوله آتش است در دست حاکمیت. در این دست یک مقدار نگه میدارد و میاندازد در آن دست، از آن دست میاندازد در این دست، ولی او کار خودش را دارد انجام میدهد.»
چرا قاسم سلیمانی با حمید بقایی همپرونده است؟ حمید بقایی، پیش از آنکه راهی زندان شود، در نامهای به قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس را تلویحاً متهم کرده بود که «بدون حساب و کتاب و رعایت قوانین و مقررات، اموال بیتالمال را در اختیار افراد فاقد مسئولیت قانونی» قرار میدهد. منطق احمدی نژادیها روشن است: اگر ۳ میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و ۵۹۰ هزار دلار پول حیف و میل شده را سردار سپاه به معاون اجرایی رئیس جمهور وقت پرداخته باشد، در این صورت با او همپرونده است و باید بگوید که این پول را برای چه در اختیار حمید بقایی گذاشته و چرا رد آن را نگرفته، و اگر نپرداخته باشد پس در پروندهسازی علیه او دخالت دارد و باز باید پاسخ دهد که بر سر آن پول چه آمده است. ۲۵ اسفند، احمدینژاد نامهای خطاب به رئیس دادگاه حمید بقایی، یار به زندان افتادهاش نوشت با این مضون که: گر حکم شود که فاسدها را بگیرند، باید بسیاری از مقامات را دستگیر کنند، از جمله حداد عادل، برادران لاریجانی، مصباح یزدی و جوادی آملی را. رئیسجمهوری پیشین ایران خود با اتهامهای فساد مالی گسترده روبهرو است. محمود احمدینژاد به جبران بیش از ۱۱ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان تخلفات نفتی در زمان ریاست جمهوری خود محکوم شده که به گفته فیاض شجاعی، دادستان دیوان محاسبات، کل اموال او کفاف آن را ندارد. احمدینژاد اما ادعا کرده که باندهای قدرت و ثروت علیه او و یارانش توطئه کردهاند. |
در روزهای گذشته اختلاف بین احمدینژادیها و سپاه پاسداران بر سر پرونده قضایی حمید بقایی بالا گرفته است. معاون اجرایی رئیس جمهور در دولت دهم متهم است که در ۳ میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و ۵۹۰ هزار دلار پول دستی که قاسم سلیمانی یک روز قبل از پایان کار دولت دهم به احمدینژاد داده اختلاس کرده. او که به ۱۵ سال زندان محکوم شده از ۱۴ روز قبل تاکنون در اعتصاب غذا به سر میبرد.
سردار حسین دهقان با اشاره به دعوای احمدینژادیها با صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، احمدینژاد را متهم کرده که به عنوان «یک جریان برانداز» قصد دارد رهبری ناراضیها در ایران را به دست بگیرد:
«برای اینکه هر جریان براندازی موفق شود، باید چهار تا ویژگی داشته باشد. اولیاش انباشت نارضایتی است، دومیاش سازمان است و سازماندهی، سومیاش ایدئولوژی است و چهارمیاش رهبری. آقای احمدینژاد می گوید نارضایتی انباشته که وجود دارد، مردم را هم میشود در صحنه آورد و سازماندهی کرد، ایدئولوژی هم که بحث امام و انقلاب اسلامی است که این ۱۷ سال و ۲۰ سال از بین رفته، پس ایدئولوژی هم وجود دارد. چیزی که وجود ندارد رهبری این جریان است که آن هم من هستم. میخواهد بیاید در این جایگاه بنشیند.»
محمود احمدینژاد ۲ اسفند در واکنش به سخنان رهبر جمهوری اسلامی و اعتراف او به بیعدالتی و تبعیض در ایران، در نامهای به علی خامنهای خواستار برکناری رئیس قوه قضاییه و «برگزاری فوری و آزاد انتخابات» در ایران بدون دخالت «نهادهای انتظامی» و «مهندسی شورای نگهبان» شد. او در این نامه با اشاره به «قدرت و اختیارات بسیار گسترده و بیبدیل» رهبر جمهوری اسلامی یادآوری کرده بود که درخواست او برای برگزاری انتخابات آزاد و برکناری صادق لاریجانی فقط یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه نیازمند «اقدامات عملی و فوری» خامنهای برای اصلاح وضع کشور «در جهت خواست و رضایت مردم است.»
برخی از اصولگرایان نامه احمدینژاد به خامنهای را ساختارشکنانه درک کرده بودند. عباس سلیمینمین از سیاستمداران اصولگرای نزدیک به حبیبالله عسگراولادی گفته بود که احمدینژاد به بنبست رسیده. مسعود فیروزآبادی، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح ایران هم گفته بود باید اعتراف کرد که میرحسین موسوی از باطن احمدینژاد خبر داشت. حسین اللهکرم، سرکرده انصار حزبالله اما در حمایت از احمدینژاد گفته بود او خواهان هرج و مرج نیست و فقط نظر خود را بیان کرده است.
محمود احمدینژاد چهارشنبه ۸ فروردین در نامهای به رهبر جمهوری اسلامی با اشاره به اعتصاب غذای حمید بقایی در زندان از علی خامنهای خواسته است که با «دستوری قاطع از بروز فاجعهای بزرگ و خسارت جبرانناپذیر» جلوگیری کند. این نامه دو روز قبل نوشته شده است.
روز گذشته هم سایت طرفداران احمدینژاد متن دفاعیات حمید بقایی در دادگاه تجدید نظر را منتشر کرده بود. چکیده سخن معاون رئیس سابق جمهوری اسلامی این است: بر فرض که بین قاسم سلیمانی و محمود احمدینژاد پول دستی رد و بدل شده باشد، چرا به جای فرمانده سپاه قدس او را محاکمه کردهاند؟ من مقصرم یا قاسم سلیمانی؟ دور تازهای از تلاش احمدینژادیها برای همپرونده کردن حمید بقایی با قاسم سلیمانی.
بیشتر بخوانید:
نظرها
کریم
آقای حسین دهقان گفته: «احمدینژاد یک گلوله آتش است در دست حاکمیت. در این دست یک مقدار نگه میدارد و میاندازد در آن دست، از آن دست میاندازد در این دست.» در این مثال به خوبی روشن است که حاکمیت کسی یا مقامی جز ریاست جمهوری است که مجلس و دولت و قوه قضاییه در دستان اوست، و همه را بازی می دهد. از بحث احمدی نژاد که بگذریم، این بازی دادن رئیس جمهورو در این دست گرفتن و به آن دست انداختن، حکایت از هیچکاره بودن مقام دوم کشور است، که دو مورد را عیان می سازد: 1. مردم ایران سالهاست که با شرکت در انتخابات، و به قصد ایجاد تغییرات مثبت در کشور بازی می خورند، چون در نهایت "حاکمیت" رئیس جمهور منتخب مردم را در دستانش بازی می دهد و آنگونه که می خواهد هدایت می کند. در نتیجه حاکمیت سالهاست که کلاه مردم را بر داشته و مردم را فریب داده است. 2. آقای خامنه ای همیشه به مردم دروغ می گفته و می گوید که قوه مجریه را مسئول مشکلات مردم معرفی می کرده، چون کسی که در دستان "حاکمیت" در حال بازی خوردن است را که نمی توان مؤاخذه کرد برای مسائلی که در آن توانایی انجام کاری را نداشته. حال نکته اساسی این است، که این حاکمیت کیست که مقام دوم کشور در دستان او مانند "تخم مرغ داغ" دست به دست می شود، و چرا در تمام این سالها مردم را فریب داده اند؟ احتمالاً خامنه ای در رأس و اطرافیانش در خبرگان و سپاه، این حاکمیت را شکل داده اند. اینکه چرا در تمام این سالها مردم را فریب داده اند چند دلیل اساسی دارد: یکم، نظام سیاسی کشور را جمهوری نشان دهند برای اقناع داخل و و نمایش در خارج و بهانه ای برای کشاندن مردم از همه جا بی خبر پای صندوق رأی. دوم، موکول کردن مسئولیت و طبعات تصمیمات غلط و نرمش های قهرمانانه بر گرده ی رئیس جمهور نگون بخت و وزیران نگونبخت تر از او، و با رندی هر چه تمام تر، شانه خالی کردن از زیر مسئولیت. و در نهایت و شاید کثیفترین هدف، سرگرم کردن و تحلیل دادن انرژی مردم با خوار کردن رئیس جمهور در پایان هر دوره 8 ساله. البته تحلیلگران و نخبه های جامعه سالهاست که فریاد برآورده اند و از مردم خواسته اند تا در سیرک نظام ولایت فقیه با نام انتخابات شرکت نکنند، اما "اپوزیسون نماهای" خارج کشور و ناآگاهی مردم اجازه بروز و گسترش این صدا را تا بحال نداده است.
م . ا
از خواندن کامنت دوستمان کریم بسیار لذت بردم و کاملا موافق تک تک جملات ایشون هستم اما در جمله آخر ایشون کمی تردید دارم . من چون خودم برای اولین بار در انتخابات شرکت کرده و به آقای روحانی رای دادم ,بعد از ریاست جمهوری ایشون روز به روز با مشاهده کارهای ایشون از کارم پشیمان می شدم ,ولی از طرفی فکر میکنم اگر رای من و امثال من نبود و مثلا آقای ریسی انتخاب میشد آیا وقایع دی ماه سال پیش اتفاق میافتد ؟ آیا تحت ریاست جمهوری آقای ریسی کارگری جرات اعتصاب میکرد یا کارگران در نماز جمعه پشت به دشمن و رو به میهن می کردند ؟ کانالهای مجازی میتونستند مثل الان فعالیت داشته باشند ؟ من فکر میکنم اینجا عدو سبب خیر شده است . هر چند که خیری در کار نیست ولی ضرب المثل آلمانی میگه هیچ از هیچ هیچ بهتره ! دیگر زمان ان انقلابهای موفق که با کشتن صدها هزار مردم به پیروزی میرسید به پایان رسیده و یکی از بهترین مبارزات همین آگاهی و رشد مردم است شاید هم برای اینکه از رای دادن به روحانی عذاب وجدان نداشته باشم اینجوری فکر میکنم مرسی که این نوشته ها رو خوندید
در مسجد
به این میگویند اره در ماتحت، در مسجد رو ضایع نکنین صورت خوشی نداره!