مقدمهای بر شعر فارسی در سده بیستم میلادی
<p>شهرنوش پارسی‌پور - کامیار عابدی، در ژاپن، در شهر زیبای اوزاکا دست‌اندرکار آموزاندن زبان و ادبیات پارسی‌ست. او با دقت و کوشش در این میدان حرکت می‌کند. آخرین کتاب او به نام "مقدمه‌ای بر شعر فارسی در سده بیستم میلادی" در سال ٢٠١١ و در مرکز پژوهش زبان‌های دنیای دانشگاه اوزاکا به چاپ رسیده است.</p> <!--break--> <p><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20111231_shahrnush.mp3"><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" /></a></p> <p>این کتاب کم‌حجم به خوبی یک شناخت کلی درباره ادبیات پارسی به دست می‌دهد. در آغازینه کتاب با شعرگونه‌ای از آی تسینگ، شاعر چینی قرن بیستم آشنا می‌شویم. می‌گوید:<br /> </p> <p>"من به باستانی‌شناسی اعتقادی ندارم<br /> وقتی یکی از ایشان در چند هزار سال دیگر<br /> بر ساحلی که از انسان نشان ندارد<br /> میان ویرانه‌هایی که روزگاری مایه‌ سرافرازی بوده است<br /> استخوان خشکی می‌یابد که از کالبد من است<br /> چگونه خواهد دانست که این استخوان<br /> در شراره‌های قرن بیستم سوخته است؟"<br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/shahhkabed02.jpg" />کامیار عابدی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب "مقدمه‌ای بر شعر فارسی در سده بیستم میلادی"</p> </blockquote> <p>این حقیقت محرزی‌ست که تاریخ را نمی‌توان نوشت. تاریخ را باید زندگی کرد. برای ما ایرانی‌ها تاریخ به طور معمول شرح احوال پادشاهان بوده است؛ آن هم نه سرگذشت حقیقی آن‌ها، بلکه گزارشی دیوانی از جهان‌گشایی‌ها و یا شکست‌ها. بسیار مشکل است که ما بدانیم کدامین سوگلی حرم یا پسر زیبا مسئول ویرانی یا آبادی کشور بوده است، چون نام هیچ‌یک از کسانی که می‌توانستند روی این پادشاهان تأثیرگذار باشند روشن نیست. در عین حال به قول نویسنده‌ای البته فردریک کبیر از رود راین گذشت؛ اما یادمان نرود که یکی اسبش را زین کرد و دیگری چکمه‌اش را دوخت و سومی آن را به پایش کرد و... الی آخر. در نتیجه اگر ما بخواهیم بفهمیم فردریک کبیر به‌راستی چگونه از راین گذشت باید حداقل به اندازه یک کتابخانه بزرگ کتاب بنویسیم. مسئله به راستی این است که تاریخ را نمی‌توان همانند هندوانه برید و قاچ کرد. تاریخ پدیده‌ی سیالی‌ست اقیانوس وار، که موج می‌زند و امواج روی هم می‌غلتند. در عین حال شباهت تاریخ به دریا صرفاً استعاره‌ای‌ست مبهم، تاریخ را شاید بتوان لوحی جادوئی دانست که در آن، در آن واحد خواندن زندگی تمامی انسان‌ها، به ویژه آن بخش که تاثیر‌گذاری بیشتری داشته‌اند، ممکن باشد. <br /> </p> <p>با تکیه بر آنچه که گفتیم یک نکته روشن می‌شود که نوشتن تاریخی درباره شعر سده بیستم ایران چقدر می‌تواند کار مشکلی باشد. این سده‌ای‌ست که میرزاده عشقی، بهار و فرخی و ایرج میرزا در آن زندگی می‌کرده‌اند،. در‌‌ همان حال نیما یوشیج از راه رسیده بود تا سرنوشت شعر را عوض کند؛ که در ادامه‌ راه او شاملو، اخوان، سهراب سپهری و فروغ از راه رسیده‌اند، که در دنباله‌ آن‌ها امثال احمد رضا احمدی از راه رسیده‌اند، تا بالاخره برسیم به شاعران حجم و شاعران شعر سپید و انواع دیگر، و دوباره نقب بزنیم به دوران بازگشت به اشعار کلاسیک که از پس از انقلاب اسلامی باب شده و سیمین بهبهانی را در اوج بیابیم، و هیلا صدیقی را در اوج دیگری فراروی خود بببینیم. <br /> </p> <p>چنین است که متوجه می‌شویم نوشتن یک تاریخ‌واره از شعر چه کار مشکلی‌ست. یعنی باید احاطه کامل به شرایط اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی و تکنولوژیکی و بوم‌شناسی داشته باشیم تا گفت‌وگو از شعر و دوران‌های آن میسر باشد. اما به راستی این کار مشکلی‌ست و نمی‌توان حرکت زندگی را به تمامی در واژگان یک کتاب جست‌وجو کرد. <br /> </p> <p>با عنایت به این معانی می‌توان گفت که کتاب کوچک کامیار عابدی کتاب خوبی‌ست. او در آغاز یک گزارش تاریخی بسیار مختصر درباره دوران پس از حکومت صفوی به دست می‌دهد. سپس با‌‌ همان شتاب از انقلاب مشروطه و افول پادشاهان قاجار سخن در میان می‌آورد، جنگ جهانی دوم را که میدان تکاپوهای سیاسی در ایران است به طور مختصر بررسی می‌کند. سقوط دولت ملی و پیامدهای آن، و بعد پیدایی انقلاب و حکومت دینی را بررسی می‌کند و بالاخره به دوران پس ار جنگ هشت ساله می‌رسد. <br /> </p> <blockquote> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/parsipoursh.gif" />شهرنوش پارسی‌پور - تاریخ را شاید بتوان لوحی جادویی دانست که در آن، در آن واحد خواندن زندگی تمامی انسان‌ها، به ویژه آن بخش که تاثیر‌گذاری بیشتری داشته‌اند، ممکن باشد.</p> </blockquote> <p>در خلال این بررسی بسیار فشرده و مختصر به تحلیل تاریخی جریان‌شناختی شعر فارسی در سده بیستم میلادی روی می‌آورد. شعر بازگشت؛ تکرار سنت‌ها در نیمه‌ سده هیجدهم میلادی را فشرده نگاه می‌کند تا بدانیم که چرا سبک هندی به نفع بازگشت به سنت شعر خراسان عقب می‌نشیند. در اینجا نوبت به شعر مشروطه و انقلاب در مفهوم‌ها می‌رسد. می‌بینیم که در برابر این رویداد شعر سنت‌گرا، در پیمان با گذشته ادامه می‌یاید. نوبت به نیمایوشیج، پیام‌آور عصر نو می‌رسد. بعد نوبت شاگردان نیما یوشیج و گسترش تخیل و غنای زبان است. در آخر کار که مقطع ١٣۵٧ مد نظر قرار گرفته با عنوان شعر فارسی در چهارراه تردید برمی‌خوریم. کل این مجموعه در کتابی ١٣٢ صفحه‌ای مورد بررسی قرار گرفته. مشخص است که نویسنده جزوه‌ای برای آموزاندن در یک ترم تحصیلی در دوران آغازین دانشگاه فراهم آورده، که به نظر من باید باور کنیم که جزوه خوبی‌ست. چون گرچه که بسیار مختصر است، اما عملاً از تمام شاعران مطرح حداقل یک‌بار نام برده شده است. از بسیار از آن‌ها در حدود یک شعر یا یک بیت نقل قول شده است.</p> <p> </p> <p>البته این حقیقتی‌ست که از طریق این جزوه نمی‌توان به روح شعر پارسی دست یافت، و یا پیام‌های جامعه‌شناحتی و روان‌شناختی آن را درک کرد و مقطع سیاسی را به درستی شناخت. اما توجه باید کرد که این جزوه در اختیار استادی‌ست که می‌تواند با تکیه بر مطالب به دست داده شده شاخه‌های مطلب را بگستراند و یک شمای کلی از ادبیات شعری معاصر ایران به دست دهد. بنابراین می‌توان باور کرد که این کتاب واره مفید و سودمند است. <br /> </p> <p>در خواندن کتاب کامیار عابدی به یاد سفر به اوزاکا می‌افتادم. سفر خوبی یه این شهر داشتم به دعوت استاد بزرگوار خانم دکتر فوجی موتو. در جریان این سفر بود که متوجه شدم ژاپنی‌ها چطور هر کاری را جدی تلقی می‌کنند. در سخنرانی‌هایی که داشتم شمار قابل تأملی از استادان ژاپنی متخصص در مسائل ایران حضور داشتند و با دقت و حوصله به حرف‌های من گوش می‌سپردند. در جریان همین سفر بود که با کامیار عابدی و همسرش آشنا شدم. همچنین با آن بانوی استاد فرانسوی آشنا شدم که به ۵۰ زبان دنیا حرف می‌زد و حالا داشت از خانم عابدی پارسی می‌آموخت. شوهر این خانم طفلک (!) اما فقط به ۱۴ زبان مسلط بود. به راستی دیدار مردمان در جهان بسیار چیز‌ها به انسان می‌آموزاند. کامیار عابدی در چنین فضایی زیست می‌کند. <br /> </p> <p>اما در سفر ژاپن است که آدم به خوبی درمی‌یابد که اگر انسان‌ها، انسان باشند تماس بسیار خوب میسر می‌شود. من در هتل کوچکی که زندگی می‌کردم بار‌ها با مسئول هتل حرف زدم بی‌آنکه حتی یک کلمه بر زبان بیاورم. به او با اشاره حالی می‌کردم که در جست‌وجوی رستوران هستم و یا نمی‌توانم کامپیوترم را به سیستم هتل وصل کنم، و او با مهربانی همه‌ کار‌ها را راه می‌انداخت. <br /> از مطلب دور شدم، اما به هرحال شرحی بود از شهر اوزاکا که این کتاب‌واره در آنجا شکل گرفته است. در جریان خواندن این کتاب با واژه بسیار جالبی آشنا شدم که در اینجا تکرارش می‌کنم. هوشنگ ایرانی، از شاعران نوسرای ایران برای ویژگی بخشیدن به گفته‌های خود از واژه "نثم" استفاده می‌کرد که از ترکیب واژه‌های نظم و نثر شکل گرفته. به نظرم واژه خوبی می‌آید، چون بسیاری از سروده‌های معاصر نه شعر بلکه همین نثم هستند. از این پس بسیار از این واژه استفاده خواهم کرد.<br /> </p> <p>شناسنامه کتاب:</p> <p>Kamran Abedi<br /> An Introduction to Persian Poetry in twentieth Century<br /> Research Institute for World Languages, Osaka University</p> <p> </p> <p>اشاره: عکس نخست جنبه تزئینی دارد.</p> <p> </p> <p><strong>در همین زمینه:</strong></p> <p><a href="#http://radiozamaneh.com/taxonomy/term/2271">::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::</a><br /> <a href="http://shahrnushparsipur.com/"> ::وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور:: </a></p>
شهرنوش پارسیپور - کامیار عابدی، در ژاپن، در شهر زیبای اوزاکا دستاندرکار آموزاندن زبان و ادبیات پارسیست. او با دقت و کوشش در این میدان حرکت میکند. آخرین کتاب او به نام "مقدمهای بر شعر فارسی در سده بیستم میلادی" در سال ٢٠١١ و در مرکز پژوهش زبانهای دنیای دانشگاه اوزاکا به چاپ رسیده است.
این کتاب کمحجم به خوبی یک شناخت کلی درباره ادبیات پارسی به دست میدهد. در آغازینه کتاب با شعرگونهای از آی تسینگ، شاعر چینی قرن بیستم آشنا میشویم. میگوید:
"من به باستانیشناسی اعتقادی ندارم
وقتی یکی از ایشان در چند هزار سال دیگر
بر ساحلی که از انسان نشان ندارد
میان ویرانههایی که روزگاری مایه سرافرازی بوده است
استخوان خشکی مییابد که از کالبد من است
چگونه خواهد دانست که این استخوان
در شرارههای قرن بیستم سوخته است؟"
کامیار عابدی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب "مقدمهای بر شعر فارسی در سده بیستم میلادی"
این حقیقت محرزیست که تاریخ را نمیتوان نوشت. تاریخ را باید زندگی کرد. برای ما ایرانیها تاریخ به طور معمول شرح احوال پادشاهان بوده است؛ آن هم نه سرگذشت حقیقی آنها، بلکه گزارشی دیوانی از جهانگشاییها و یا شکستها. بسیار مشکل است که ما بدانیم کدامین سوگلی حرم یا پسر زیبا مسئول ویرانی یا آبادی کشور بوده است، چون نام هیچیک از کسانی که میتوانستند روی این پادشاهان تأثیرگذار باشند روشن نیست. در عین حال به قول نویسندهای البته فردریک کبیر از رود راین گذشت؛ اما یادمان نرود که یکی اسبش را زین کرد و دیگری چکمهاش را دوخت و سومی آن را به پایش کرد و... الی آخر. در نتیجه اگر ما بخواهیم بفهمیم فردریک کبیر بهراستی چگونه از راین گذشت باید حداقل به اندازه یک کتابخانه بزرگ کتاب بنویسیم. مسئله به راستی این است که تاریخ را نمیتوان همانند هندوانه برید و قاچ کرد. تاریخ پدیدهی سیالیست اقیانوس وار، که موج میزند و امواج روی هم میغلتند. در عین حال شباهت تاریخ به دریا صرفاً استعارهایست مبهم، تاریخ را شاید بتوان لوحی جادوئی دانست که در آن، در آن واحد خواندن زندگی تمامی انسانها، به ویژه آن بخش که تاثیرگذاری بیشتری داشتهاند، ممکن باشد.
با تکیه بر آنچه که گفتیم یک نکته روشن میشود که نوشتن تاریخی درباره شعر سده بیستم ایران چقدر میتواند کار مشکلی باشد. این سدهایست که میرزاده عشقی، بهار و فرخی و ایرج میرزا در آن زندگی میکردهاند،. در همان حال نیما یوشیج از راه رسیده بود تا سرنوشت شعر را عوض کند؛ که در ادامه راه او شاملو، اخوان، سهراب سپهری و فروغ از راه رسیدهاند، که در دنباله آنها امثال احمد رضا احمدی از راه رسیدهاند، تا بالاخره برسیم به شاعران حجم و شاعران شعر سپید و انواع دیگر، و دوباره نقب بزنیم به دوران بازگشت به اشعار کلاسیک که از پس از انقلاب اسلامی باب شده و سیمین بهبهانی را در اوج بیابیم، و هیلا صدیقی را در اوج دیگری فراروی خود بببینیم.
چنین است که متوجه میشویم نوشتن یک تاریخواره از شعر چه کار مشکلیست. یعنی باید احاطه کامل به شرایط اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی و تکنولوژیکی و بومشناسی داشته باشیم تا گفتوگو از شعر و دورانهای آن میسر باشد. اما به راستی این کار مشکلیست و نمیتوان حرکت زندگی را به تمامی در واژگان یک کتاب جستوجو کرد.
با عنایت به این معانی میتوان گفت که کتاب کوچک کامیار عابدی کتاب خوبیست. او در آغاز یک گزارش تاریخی بسیار مختصر درباره دوران پس از حکومت صفوی به دست میدهد. سپس با همان شتاب از انقلاب مشروطه و افول پادشاهان قاجار سخن در میان میآورد، جنگ جهانی دوم را که میدان تکاپوهای سیاسی در ایران است به طور مختصر بررسی میکند. سقوط دولت ملی و پیامدهای آن، و بعد پیدایی انقلاب و حکومت دینی را بررسی میکند و بالاخره به دوران پس ار جنگ هشت ساله میرسد.
شهرنوش پارسیپور - تاریخ را شاید بتوان لوحی جادویی دانست که در آن، در آن واحد خواندن زندگی تمامی انسانها، به ویژه آن بخش که تاثیرگذاری بیشتری داشتهاند، ممکن باشد.
در خلال این بررسی بسیار فشرده و مختصر به تحلیل تاریخی جریانشناختی شعر فارسی در سده بیستم میلادی روی میآورد. شعر بازگشت؛ تکرار سنتها در نیمه سده هیجدهم میلادی را فشرده نگاه میکند تا بدانیم که چرا سبک هندی به نفع بازگشت به سنت شعر خراسان عقب مینشیند. در اینجا نوبت به شعر مشروطه و انقلاب در مفهومها میرسد. میبینیم که در برابر این رویداد شعر سنتگرا، در پیمان با گذشته ادامه مییاید. نوبت به نیمایوشیج، پیامآور عصر نو میرسد. بعد نوبت شاگردان نیما یوشیج و گسترش تخیل و غنای زبان است. در آخر کار که مقطع ١٣۵٧ مد نظر قرار گرفته با عنوان شعر فارسی در چهارراه تردید برمیخوریم. کل این مجموعه در کتابی ١٣٢ صفحهای مورد بررسی قرار گرفته. مشخص است که نویسنده جزوهای برای آموزاندن در یک ترم تحصیلی در دوران آغازین دانشگاه فراهم آورده، که به نظر من باید باور کنیم که جزوه خوبیست. چون گرچه که بسیار مختصر است، اما عملاً از تمام شاعران مطرح حداقل یکبار نام برده شده است. از بسیار از آنها در حدود یک شعر یا یک بیت نقل قول شده است.
البته این حقیقتیست که از طریق این جزوه نمیتوان به روح شعر پارسی دست یافت، و یا پیامهای جامعهشناحتی و روانشناختی آن را درک کرد و مقطع سیاسی را به درستی شناخت. اما توجه باید کرد که این جزوه در اختیار استادیست که میتواند با تکیه بر مطالب به دست داده شده شاخههای مطلب را بگستراند و یک شمای کلی از ادبیات شعری معاصر ایران به دست دهد. بنابراین میتوان باور کرد که این کتاب واره مفید و سودمند است.
در خواندن کتاب کامیار عابدی به یاد سفر به اوزاکا میافتادم. سفر خوبی یه این شهر داشتم به دعوت استاد بزرگوار خانم دکتر فوجی موتو. در جریان این سفر بود که متوجه شدم ژاپنیها چطور هر کاری را جدی تلقی میکنند. در سخنرانیهایی که داشتم شمار قابل تأملی از استادان ژاپنی متخصص در مسائل ایران حضور داشتند و با دقت و حوصله به حرفهای من گوش میسپردند. در جریان همین سفر بود که با کامیار عابدی و همسرش آشنا شدم. همچنین با آن بانوی استاد فرانسوی آشنا شدم که به ۵۰ زبان دنیا حرف میزد و حالا داشت از خانم عابدی پارسی میآموخت. شوهر این خانم طفلک (!) اما فقط به ۱۴ زبان مسلط بود. به راستی دیدار مردمان در جهان بسیار چیزها به انسان میآموزاند. کامیار عابدی در چنین فضایی زیست میکند.
اما در سفر ژاپن است که آدم به خوبی درمییابد که اگر انسانها، انسان باشند تماس بسیار خوب میسر میشود. من در هتل کوچکی که زندگی میکردم بارها با مسئول هتل حرف زدم بیآنکه حتی یک کلمه بر زبان بیاورم. به او با اشاره حالی میکردم که در جستوجوی رستوران هستم و یا نمیتوانم کامپیوترم را به سیستم هتل وصل کنم، و او با مهربانی همه کارها را راه میانداخت.
از مطلب دور شدم، اما به هرحال شرحی بود از شهر اوزاکا که این کتابواره در آنجا شکل گرفته است. در جریان خواندن این کتاب با واژه بسیار جالبی آشنا شدم که در اینجا تکرارش میکنم. هوشنگ ایرانی، از شاعران نوسرای ایران برای ویژگی بخشیدن به گفتههای خود از واژه "نثم" استفاده میکرد که از ترکیب واژههای نظم و نثر شکل گرفته. به نظرم واژه خوبی میآید، چون بسیاری از سرودههای معاصر نه شعر بلکه همین نثم هستند. از این پس بسیار از این واژه استفاده خواهم کرد.
شناسنامه کتاب:
Kamran Abedi
An Introduction to Persian Poetry in twentieth Century
Research Institute for World Languages, Osaka University
اشاره: عکس نخست جنبه تزئینی دارد.
در همین زمینه:
نظرها
نظری وجود ندارد.