دیدار ملاله یوسفزی، برنده جایزه نوبل صلح از کشورش پاکستان
طالبان به سر این فعال حقوق بشر گلولهای شلیک کرده بودند. او اکنون به مدت کوتاهی به کشورش بازگشته اما بهدلایل امنیتی در مجامع عمومی ظاهر نمیشود.
ملاله یوسفزی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح پس از شش سال دوری از زادگاهش پاکستان، بامداد پنجشنبه ۲۹ مارس / ۹ فروردین به کشورش بازگشت. ورود او به فرودگاه اسلامآباد با تدابیر شدید امنیتی همراه بود.
بهگزارش خبرگزاری فرانسه، محمد فیصل، سخنگوی وزارت خارجه پاکستان ضمن تبریک ورود ملاله یوسفزی به کشورش، گفت: «او با افراد بسیاری دیدار خواهد کرد اما برنامه سفر او بهدلایل امنیتی عمومی نیست.»
بر اساس تصاویری که از تلویزیون ملی پاکستان پخش شد، ورود ملاله به فرودگاه اسلامآباد با اسکورت شدید پلیس همراه بود.
ملاله یوسفزی در روز نخست این سفر به همراه والدین خود با شاهد خاقان عباسی، نخستوزیر و وزرای زن کابینه پاکستان در دفتر نخست وزیری دیدار کرد. او سپس در تلویزیون پاکستان سخنرانی کوتاهی کرد و در آن در حالی که اشک میریخت گفت این روز شادترین روز زندگی اوست: «من تنها ۲۰ سال دارم اما در این ۲۰ سال تجربههای زیادی داشتهام.»
هنوز معلوم نیست که ملاله به محل زندگی قبلی خود در شانگله واقع در دره سوات در ایالت خیبر پختونخوا (شمال غرب پاکستان) خواهد رفت یا خیر.
ملاله یوسفزی از ۱۱ سالگی بهطور ناشناس در وبلاگ شبکه جهانی بیبیسی، از وضعیت زندگی دختران و زنان در دره سوات و جنایتهای طالبان در این محل گزارش مینوشت. در آن زمان طالبان ۲۰۰ مدرسه در این ناحیه را ویران کرده بود.
او در اکتبر سال ۲۰۱۲ و هنگامی که ۱۵ سال داشت، مورد سوءقصد قرار گرفت. افراد وابسته به طالبان وارد اتوبوس حامل دانشآموزان که ملاله نیز سوار آن بود شدند و به سر او شلیک کردند. او سپس به بریتانیا منتقل شد و در آنجا تحت چندین عمل جراحی قرار گرفت و جانش نجات یافت.
عاملان این حمله تروریستی دستگیر و به حبس ابد محکوم شدند.
طالبان پاکستان، که کنترل محل تولد او را در دره سوات در دست داشتند، اعلام کرده بودند که این حمله به دلیل مقالات او در وبلاگ بخش اردو زبان بیبیسی درباره حق تحصیل دختران بوده است. این گروه تندروی اسلامی، مدارس دخترانه را تخریب میکرد و قوانین سختگیرانهای را در مناطق تحت کنترل خود اجرا میکرد. طالبان همچنین ملاله را متهم میکردند که ارزشهای غربی را در منطقه سوات که یک منطقه سنتی و محافظهکار با جمعیت عمدتا مسلمان است رواج میدهد.
طالبان پاکستان پیش از این تهدید کرده بودند که در صورت بازگشت ملاله به پاکستان او را ترور خواهند کرد.
اگر چه ملاله یوسفزی در غرب مشهور است اما تصویر او در کشورش بحثبرانگیز است؛ برخی از او بهعنوان یک «مأمور خارجی» یاد میکنند که از غرب پول گرفته تا تصویر پاکستان را لکهدار کند.
او که از همان ابتدا توسط گروههای تندرو اسلامی و مخالف حقوق زنان طرد شده بود از سوی بخشی از طبقه متوسط پاکستان نیز که خواهان تحصیل دختران هستند اما با «بدنام» کردن پاکستان در جهان مخالفند، حمایت نشد. با این حال شماری از هموطنان ملاله بهویژه در دره سوات از بازگشت او استقبال کردهاند.
ملاله یوسفزی اکنون ۲۰ سال سن دارد و با پایان تحصیلات مدرسهای در بیرمنگام، در دانشگاه آکسفورد اقتصاد، فلسفه و علوم سیاسی میخواند.
ملاله در بریتانیا بورسیهای به نام خود برای حمایت از حق تحصیل دختران در کشورهای پاکستان، نیجریه، اردن، سوریه و کنیا پایهگذاری کرده است.
ماه جاری، یک مدرسه دخترانه دیگر با پول جایزه نوبل او در شانگله افتتاح شد.
هفته گذشته ملاله در توییتر خود برای کشورش ابراز دلتنگی کرده بود.
او روز ۲۳ مارس نوشته بود: «در چنین روزی خاطراتم را از سرزمینم، از کریکت بازی کردن در پشت بامها و خواندن سرود ملی در مدرسه گرامی میدارم. روز ملی پاکستان مبارک!»
او در سال ۲۰۱۴ همراه با کیلاش ساتیارتی از هندوستان، جایزه نوبل صلح را دریافت کرد. کمیته نوبل این دو را به خاطر تلاش در راه حق آموزش کودکان و مخالفتشان با بهرهکشی از کودکان، شایسته دریافت این جایزه دانست.
بیشتر بخوانید:
نظرها
جهانگرا
ملاله نوجوان از ورژن *** ایرانی اش فعالیت بیشتری در زمینه حقوق بشر انجام داده است و ظاهرا از نظر او حقوق بشر وآزادی حق ذاتی و مسلم همه انسانهای روی کره زمین است. در حالیکه ورژن ایرانی او ، در راستای نسبیت گرایی فرهنگی، فقط نگران حقوق بشر و آزادی بیان اصلاح طلبان، ملی- مذهبی ها و روشنفکران دینی است. از آن چندش آورتر، همه به یاد دارند که در اولین مصاحبه مطبوعاتی اش در خارج از کشور، نگرانی شدید خود را از نقض حقوق بشر زندانیان القاعده در گوانتانامو ابراز و از دولت جورج بوش شدیدا انتقاد کرد. گویی از کشور ایسلند اسلامی آمده و تنها مشکل هموطنانش ناراحتی از وضعیت آن زندانیان است. در سالیان درازی که در خارج است، بنظر می رسد نسبیت گرایی فرهنگی او رادیکال تر شده ،ضمن اینکه نه تنها از یادگیری یک زبان خارجی برای انتقال بهتر مشکلات مردم ایران به جهانیان خود داری کرده، زبان مادری خود را نیز بتدریج دارد از یاد می برد.