پیشنهاد دو شخصیت اصلاحطلب برای ترمیم شکاف درون حاکمیت
موسویان و میرزایی با اشاره به ائتلاف برای تغییر حکومت ایران میگویند نزدیکی به روسیه و چین کافی نیست. میرزایی خواهان دیدار خامنهای با خاتمی، ناطق نوری و حسن خمینی شده.
جلال میرزایی رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید در مجلس شورای اسلامی و حسین موسویان، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در دو گفتوگوی جداگانه هشدار دادهاند که به سبب ائتلاف آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل برای تغییر حکومت در ایران از یکسو و از سوی دیگر اختلافات داخلی و نارضایتی اجتماعی گسترده در ایران وقت آن رسیده که چرخشی در سیاست داخلی ایران پدید آید و زمینه برای بازگشت محمد خاتمی به بدنه حاکمیت فراهم شود. جلال میرزایی پیشنهاد داده که به مناسبت روز جمهوری اسلامی، علی خامنهای با محمد خاتمی، حسن خمینی و ناطق نوری دیدار و گفتوگو کند.
محمد خاتمی ۱۳ اسفند ۹۶ در دیدار و گفتوگو با گروهی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی با اشاره به «نارضایتی عمیق در جامعه» از «حاکمیت» خواسته بود اشتباهات خود را بپذیرد و در پی یک «گفتوگوی ملی» باشد. او در آن زمان گفته بود:
«باید نقاط مشترکی پیدا شود که گفت وگو کلید بخورد. جریانهایی که مورد اعتراض و تعرضاند باید اشکالات خود را ببینند و بپذیرند. حاکمیت هم باید بپذیرد که رویکردها و عملکردهای اشتباه داشته است.»
خاتمی نخستین بار بهمن سال گذشته بحث «آشتی ملی» را مطرح کرده بود. اما بعد از آنکه علی خامنهای اعلام کرد که «آشتی ملی» بیمعناست، رئیس دولت اصلاحات از تعبیر «گفتوگوی ملی» استفاده کرد.
اکنون حسین موسویان و جلال میرزایی در دو گفتوگوی جداگانه با توجه به احتمال فسخ توافق هستهای از طرف آمریکا بعد از انتصاب جان بولتون به سمت مشاور ملی امنیت دولت ترامپ و مایک پمپئو به جای رکس تیلرسون به سمت وزارت خارجه آمریکا، اعلام کردهاند که نزدیکی به روسیه و چین دیگر کفایت نمیکند و نظام میبایست به ظرفیتهایی مانند «دوران خاتمی» توجه کند.
موسویان در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) میگوید اسرائیل نبض دولت ترامپ را در دست گرفته و عربستان سعودی هم فرصت را مغتنم دانسته و در نخستین سال ریاست جمهوری ترامپ، به موقع عمل کردند و قراردادهای اقتصادی به ارزش پانصد میلیارد دلار روی میز رئیس جمهور آمریکا گذاشتند. او سپس با یادآوری اراده آمریکا به تغییر حکومت ایران هشدار داده است:
« معتقدم که مثلث [آمریکا – سعودی – اسرائیل] به دنبال نابودی تمام دستاورهای برجام و میراث سیاست تعامل اوباما با ایران و اهرم فشاری برای پیگیری سیاست تغییر رژیم ایران از سوی آمریکاست. آنها به طور علنی هم به این قصد خود در مورد برجام مکرر تصریح کردهاند.»
مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران در دوران خاتمی برخی جناحها را متهم میکند که دانسته یا ندانسته زمینه لازم برای عملیات «روانی، سیاسی، تبلیغاتی و امنیتی» مثلث یاد شده را فراهم میآورند.
جلال میرزایی، رئیس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی با تکیه بر همین تحلیل، در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) میگوید تا وقتی شکاف در حاکمیت از بین نرود، «مواضع نادرست» جمهوری اسلامی در سیاست بینالمللی و منطقهای را نمیتوان تغییر داد:
«در شرایط موجود حداقل برای رفع تهدیدات داخلی نیاز داریم فضای منسجمی ایجاد کنیم. لازم است نیروها، شخصیتها و چهرههای تأثیرگذار از برخی مسائل شخصی یا جناحی عبور کنند و برای انسجام ملی گام بردارند.»
میرزایی سپس پیشنهاد میدهد که ۱۲ فروردین به مناسبت روز جمهوری اسلامی، علی خامنهای با محمد خاتمی، ناطق نوری و حسن خمینی برای دستیابی به «انسجام» ملی گفتوگو کند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
روزبه
کارتهای رژیم برای فریب مردم و بقا. آزمده را آزمودن خطاس.
کارو
شعار اصلاحطلبان در ابتدا «فشار از پایین، چانه زنی از بالا» بود، اما انگار پس از 20 سال به این نتیجه رسیده اند که مردم را به طور کامل از دست داده اند و نهاتاً باید به «چانه زنی از بالا» بپردازند! گفتگوی ملی بین مردم و حاکمیت، یا بین اصلاح طلبان و رهبری؟؟ بین مردم و جناحین رژیم، یا بین خامنهای و خاتمی؟؟ مشکل اصلی همین اعتماد به نفس کاذب اصلاح طلبان است که حتی الان هم نمی خواهند بپذیرند نمایندۀ آنچه که مردم می نامند نیستند. مگر 8 سال همنشینی خامنه ای و خاتمی به معنای نمایندگی مردم ایران بود که اکنون با دیدار این دو نفر گفتگو آغاز شود؟ مگر 8 سال دست این دو نفر در دستان هم نبود و تمام اقدامات اصلاح طلبان با نظر مساعد خامنه ای انجام نشد؟ واقعیت این است که مردم از جناحین رژیم عبور کرده اند و اگر هر یک از دو جناح این مسئله را به عنوان پیام قیام دی 96 درک نکند، قطعاً در آینده باید پشت سر مردم حرکت کرده و از آنان تبعیت کند. متأسفانه این افراد تصور می کنند همه چیز با چانه زنی از بالا انجام می شود.
Hasani
کفگیر ارزی رژیم هم به ته دیگ خورد پیشاپیش برابری ارزش تومان با پشکل که نتیجه ی مدیریت امام زمانی و سیاست برتر "اقتصاد مال خر است" میباشد را به محضر رهبر معظم عنقلاب تبریک و تهنیت عرض میکنیم!
farid
مشکل بخشی از ایرانیها اینست که منتظرند کسی مثل خاتمی و روحانی که جزو ارکان نظام هستند برایشان حکومت دموکراسی بیاورند و جلوی خفقان و دزدی را بگیرند.! و انهایی را که به خیابانها میایند وابسته به خارج ! میدانند که باعث بروز جنگ داخلی و سرنوشت لیبی میشوند! و یامجاهد هراسی را اخیرا اختراع کرده اند... اما واقعیت اینست که مردم ایران از چهل سال حکومت جهل و فساد و تحجر بجان آمده اندو خواستار دموکراسی و حکومت سکولار براساس انتخابات احزاب و گروهها بر اساس یک دوره ۴ ساله میباشند.
Faryad
آقای خاتمی که در بیانیه قبلی اش یاد شده مردُم به جان آمده را "عوامل دُشمنان" خوانده بود!!، درسخنرانی جدید آقای خاتمی بازیگران دو دسته اند: "جوانان احساساتی" و عوامل "آمریکا و اسراییل"!. اولی را - که معلوم نیست چه کسانی هستند - باید نوازش و هدایت کرد و دُوُمی را که هویت و آدرس مُشخصی دارد، همچون سینا قنبری، مُحسن عادلی، سارو قهرمانی و... باید به زیر خاک فرستاد!!. آقای خاتمی خشمگین است، چون دُکان "اصلاح طلب" او بی مُشتری مانده و می رود که جواز کسب را هم از دست بدهد!.
Nasim Azadi
جمهوری اسلامی ۴۰سال است که هر ۸ سال یکبار اصولگراها را سر کار میاورد و مردم را در تنگنای اقتصادی وچپاول میلیاردی قرار میدهد و ۸ سال به اصطلاح اصلاحطلبها را علم میکند که مردم را دوباره پای صندوقهای رای بکشاند و به نظام خودش در پیش جهانیان مشروعیت بدهد و چند صباحی به عمرش اضافه کند. کسانی مثل اسحاق جهانگیری و عارف و ظریف و روحانی و خاتمی و رفسنجانی و علی مطهری و زیباکلام وگنجی و کروبی و یزدی وجنتی و نوچه اش احمدی نژاد.. الا آخر و این روند و بازی سیاسی ادامه داشت تا که مردم به این نتیجه رسیدند که اصلاح طلبها اپوزیسیون ظاهری و خودساختۀ جمهوری آخوندی به رهبری ولایی خامنهای هستند!
bijan
اگر حفظ این نظام و قانون اساسی خواسته اصلاح طلبان است که کار شان بیهوده ای است ! مگر اینکه بخواهند برای گذار آرام و پرهیز از شورش های خونین در اصل با هدف تغییر قانون اساسی و ایجاد نظامی غیر دینی که برای نجات کشور ضروری است حضوری فعال ومسئولانه داشته باشند .( مانند انچه در شوروی سابق رخ داد). در واقع اصلاح طلبان مواضع روشن و آشکاری در امور اقتصادی و اجتماعی وغیرو ندارند و چون اکثرا دیوان سالار و بوروکرات و عافیت طلب اند! / از محمد خاتمی و عارف گرفته تا حسن خمینی / لذا توانایی و خلاقیت و دانش لازم برای مدیریت و هدایت کشور بحران زده ایران را ندارند .
سرمدی از تهران
تنها راه رسیدن به دموکراسی فروپاشاندن و یا فرو پاشیدن این نظام سراسر جنایت است. اگر چه اسلام هزار و چهارصد سال است که از حلاج تا عین القضات همدانی و تا ابن مقفع و تا مختاری و پوینده و فروهرها و یهودی و مسیحی و زرتشتی و بهایی و کمونیست و آزادیخواه را سلاخی کرده اما تب و التهاب این خشونت و آدمکشی در این چهل سال نحس حد و اندازه ای نداشته است. این جنایت و خشونت از سلاخی انسان و تا سلاخی فرهنگی و مذهبی و روح و روان گرفته تا خورد و خوراک و پوشاک موسیقی روابط انسانی و عشقی و تخریب همبود و همبستگی اجتماعی و کوتاه سخن مقوله ای نیست که از دستبرد خشونت و فتوای روحانیون بدور مانده باشد. ایران امروز ما در اثر غارت و دزدی و مادی و فحشاء و اعتیاد ، فقر و فاقه، در هم شکستن تمامی درستی و درستکاری ترویج حقه بازی و رشوه دهی رشوه گیری و اگر چه از آن در جامعه همه سخن می گویند اما در روزنامه ها و سایت های جدی از آن خبر ی نیست و آن لواط و لواطکاری و تجاوز به کودکان خصوصا پسر و «ازدواج» دخترکان بچه سال و خصوصا لواط که در بالاترین سطح رهبری حکومت یعنی بیت رهبری در جریان بوده و هست و... جامعه ایران همچون جسم سلاخی شده اید است که رمقش از بین رفته، جوانمردیش تباه شده و در حال جان کندن است. همه ی اینها نه تنها از اصلاحطلب و اصولگرا می آید بلکه موضوع بسیار عمیق تر است و آن اینکه اصولا از اسلام می آید. ما دیگر نمی توانیم بگوییم که:« اسلام به خودی خود ندارد عیبی»! چرا تمامی معایب از اسلام است. بنا بر این:۱- اول باید این نظام را فروپاشاند یا باید فروبپاشد و یک حکومت دموکراتیک و لاییک سرکار بیاید که سوگندش فقط به نام قانون باشد.۲ـ آنگاه است که آنها که در پی اسلام هستند اگر می خواهند جایی در ایران داشته باشند و آینده ای در درون مساجدشان و حسینه هاشان دست به یک رفورم اساسی در اسلامشان بزنند. و یک سئوال از اصلاحطلبان - اگر صادق هستید- بفرمایید برای کدام ارزش و برای کمدام کیفیت باید مانع فروپاشیدن این نظام شد. بفرمایید کدام کیفیت؟ و هم بفرمایید خودتان بر ای کدام کیفیتتان و طبق کدام سابقه باید به شما اطمینان کرد؟ شمایی که همتان سرسپرده مقام معطم رهبری بوده و هستید. وشاید آن موصع که طوق بدور گردنتان بیفتد بگویید که نبود و نیستید. سرمدی نام واقعی دبیر دبیرستان از تهران
کریم
آقای موسویان انسان با تجربه ای است، به بیان دیگر گرگ باران دیده است! البته این را به منزله تعریف از ایشان نمی نویسم بلکه تفسیری دیگر از آن دارم. موسویان در سال ۱۳۶۹ سفیر ایران در آلمان بود، یعنی در زمان ترور میکونوس. دولت آلمان اتهاماتی را به او وارد کرد و او را به اتهام همدستی دراین ترور و چندین ترور دیگر در اروپا، عملاً از خاک آلمان اخراج کرد (ویکی پدیا). پس از این ترورها، کشورهای اروپایی و غربی ائتلافی را علیه ایران بجهت ترورهای نظام ولایت فقیه در خارج کشورتشکیل دادند که منجر به روی کار آمدن اصلاح طلبان (استمرار طلبان) شد. آقای موسویان با این تجربه و خیال خام، به قصد فریب دنیا و مردم ایران این پیشنهاد را داده است. و قطعاً کسانی هم در داخل دنباله رو این شخص هستند. ایشان گفته: « معتقدم که مثلث [آمریکا – سعودی – اسرائیل] به دنبال نابودی تمام دستاورهای برجام ... [هستند].». سؤال اینجاست که دستاورد برجام برای مردم ایران چه بوده؟ شاید پاسخ دهد که سایه جنگ را از سر کشور برداشته! یا دلارهای نفتی به کشور بازگشته! اما سؤال مهمتر این است که؛ آیا دلارها خرج زیر ساخت شد یا در راه ارضای جاه طلبی های نظام ولایت فقیه خرج شد؟ و این چگونه دستاوردی است که هر زمان طرف مقابل بخواهد آن را پاره می کند؟ امروز دیگر خرداد 76 نیست، مردم نیاز به چیزی بیش از عوض شدن رئیس جمهور دارند (تا بتوان به زعم آقای موسویان به مردم هم در کنار روسیه و چین تکیه کرد). رئیس جمهور جدیدی (که در دستان حاکمیت بازی می خورد[طبق نظر مشاور خامنه ای]) چیزی را نمی تواند عوض کند. باید تغییرات ساختاری و مهمی در کشور انجام شود. و صد البته که مردم آن را به حمله خارجی و دخالت دیگران در سرنوشت کشور ترجیح می دهند.
به سرمدی دبیر بسیار محترم و دردمند
جناب سرمدی همه را در یک کوتاه سخن گفته ای. برادرم من چیزی ندارم اضافه کنم. بسیار شرمنده ام که از اصلاحطلبان بودم و فکر می کردم می شود ولی از تو چه پنهان همشان و حتا و خصوصا خاتمی بسیار آلوده اند. اینان همشان در دزدی و جنایت و غارت دست داشته و دارند. خاتمی دوست بسیار نزدیک مولتی میلیاردهای غارتگر است و عقد ازدواج بسیاری از آقازاده های آنها را خطبه خوان بوده و هست. آنهایی که در لندن رحل اقامت افکنده اند باید بگویند از کجا در این شهر که گرانترین شهر دنیااست امرار معاش می کنند. آقای مهاجرانی و کدیور و ابراهیم نبوی و دیگران با کدام شغل می توانند در این شهر به غایت گران در آپارتمانهای مجلل زندگی کنند؟ وقتی ورق برگردد خواهیم دید که چه کسانی و چگونه این ایران خانم را غارت کردند و به فحشاء و اعتیاد کشانندش. وقتی ورق برگردد خواهیم دید چنانکه همینک هم می بینیم چگونه کسانی که مرگ بر غرب می گفتند فقط پوششی بوده بر ای غارت کردن و همشان جایی امن تر از غرب نداشتند که غارتهاش را در آنجا پس انداز کنند و جایی امنتر از غرب نداشتند که بروند و بخوابند بی آنکه برادران مسلمانشان با تکبیر به نام اللله سرشان را در خواب نبرند . جنابان وزرای سابق و دیپلماتهای سابق را من خبر ردارم چگونه کمک هایی را که در ایران به بساز بفروش ها کردند تا خلاف کنند و خلاف بسازند و تهرالن ایران را تبدیل به جنگل کنند اینک هنوز هم رشوهای های مادم العمر از طرف بساز بفروشها و صادرات وارداتچی ها و دیگران دریافت می کنند. آنها مراتب از برادران اصولگرا و اصلاحطلبشان از درون حکومت پول به حسابهایشان که مملو از پول مردم است ریخته می شود. این غارتگران فعلا هوای همدیگر را دارند.تا بزودی به جان هم بیفتند. بله جناب سرمدی آقای دبیر شجاح و دردمند من با سرکار موافقم. این حکومت ضد ایرانی و بیشتر از این ضد بشری را باید ترکانید و برای همیشه روحانیون ضد ایرانی را از تمدن ایران زدود. باید بروید و سخنان فلیسوف بزرگ استاد شهید مطهری را گوش کنید که ایرانیت را مثل نجاستی می داند که باید رویش را خاکم ریخت و پنهان کرد. او پایه گذار حکومت اسلامی ست. وقتی من به فرزندش آنرا گوشزد کردم گفت: حرف دیگری نداری؟؟؟