مگر ممکن است آمریکا خاک سوریه را ترک کند؟
چه طور ممکن است رئیس جمهور آمریکا مناطق نفتی سوریه را رها کند، وقتی خود او بارها در نقد دولت اوباما گفته: «باید نفت عراق را نگه میداشتیم»؟
ترامپ میگوید آمریکا از سوریه خارج میشود، و سپس خبر میآید که قرار نیست خارج شود.
چه خواهد شد: خارج میشود یا نمیشود؟
بگذارید پرسش را این گونه مطرح کنیم:
چه طور ممکن است رئیس جمهور آمریکا مناطق نفتی سوریه را رها کند، وقتی خود او بارها در نقد دولت اوباما گفته: «باید نفت عراق را نگه میداشتیم»؟
پس پرسش اصلی این میشود:
مگر ممکن است آمریکا خاک سوریه را ترک کند؟
هفته گذشته یکی از افسران نیروی ویژه آمریکا در سوریه به انبیسی نیوز گفت که ما در دو قدمی رسیدن به پیروزی کامل و محو کامل داعش در سوریه هستیم. توجه کنید، نه در خط پایان که در دو قدمی. دو قدم مانده به «پیروزی» اما ترامپ میخواهد تغییر مسیر دهد و حدود دو هزار نیروی آمریکایی حاضر در خاک سوریه را از این کشور خارج کند.
دلایل زیادی وجود دارد که آمریکاییها نخواهند خاک سوریه را ترک کنند، از برچیدن بقایای خلافت اسلامی و ممانعت از تولد دوباره داعش تا جلوگیری از نفوذ بیشتر ایران در سوریه و حمایت از کردهای شمال سوریه؛ اما گویا هیچ کدام از این دلایل برای ترامپ قانعکننده نیستند.
روز پنجشنبه ۲۹ مارس، رئیس جمهور آمریکا در سخنانی در ایالت اوهایو گفت: «ما خیلی زود از سوریه خارج خواهیم شد. بگذارید از این به بعد دیگران به آن رسیدگی کنند.» یک روز بعد، ترامپ به وزارت خارجه دستور داد تا کمک مالی ۲۰۰ میلیون دلاری برای بازسازی سوریه را معلق کند. روز سهشنبه ۳ آوریل، در نشست خبری مشترک با سران کشورهای بالتیک، او توضیح داد: «تا جایی که به سوریه ربط دارد، مأموریت اصلی ما، از بین بردن گروه داعش بود. ما این مأموریت را انجام دادهایم و در هماهنگی با طرفهای دیگر در منطقه، خیلی زود [درباره خروج از سوریه] تصمیم میگیریم.»
«بمباران، و بعد خداحافظ!»
این تصمیم خلاف وعده خود ترامپ و البته اظهارات رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه سابق، در ماه ژانویه مبنی بر تداوم حضور آمریکا در سوریه و وجود یک برنامه بلندمدت در این مورد است. تیلرسون وعده داده بود تا پیدا شدن یک راه حل دیپلماتیک و نابود سلاحهای کشتار جمعی حکومت اسد، آمریکا در خاک سوریه باقی میماند.
سال گذشته در اواسط نوامبر، جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا، نیز اعلام کرده بود آمریکا نه تنها از سوریه خارج نخواهد شد که برعکس نقش خود را نیز گسترش خواهد داد. در اواخر دسامبر، ماتیس توضیح داده بود که آمریکا با پشت سر گذاردن فاز تهاجمی در سوریه، وارد فاز «تثبیت» و پایدارسازی وضعیت خواهد شد.
در برنامه سیاسی ترامپ اما برخلاف وزیر دفاعش، خبری از «تثبیت» و تداوم نیست.
ماکس بوت در واشنگتن پست مینویسد: «وجه مشخصه سیاست خارجی ترامپ انزواگرایی خشونتبار است. و بله، این سیاست به اندازه عبارتی که در وصف آن آمده نامنسجم است. فلسفه او این است: بمباران و بعد، خداحافظ.»
برنامهها، قیود و مسئولیتهای بلندمدت در افق ترامپ جایی ندارند. او چرخشهای غافلگیرانه را به انسجام گفتاری و رفتاری ترجیح میدهد. ترامپ در طول ریاست جمهوری خود، با تصمیماتی چون خروج از توافق ترنس پاسیفیک، صدور فرمان ممنوعیت ورود اتباع شش کشور مسلمان به آمریکا، اعمال تعرفه بر واردات فولاد و آلومینیوم، تهدید به خروج از قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) و… کاملاً نشان داده که شخصیتی ماجراجو، خودنما و تهاجمی دارد.
«باید نفت عراق را نگه میداشتیم»
همه چیز را اما به خصوصیات روانشناختی ترامپ نمیتوان تقلیل داد. عملی کردن یک تصمیم سیاسی بر خلاف سنت و رویه سیاسی-نظامی آمریکا در این کشور مأموریت آسانی نیست. آمریکا هر جا در خاورمیانه پای گذاشته، به سادگی از آنجا خارج نشده است. هنوز پنج هزار نیروی آمریکایی در عراق حاضر هستند؛ با این حال، بسیاری جمهوریخواهان در آمریکا، تولد داعش را محصول تصمیم نادرست اوباما مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱ میدانند و از این بابت، او را شماتت میکنند. خود ترامپ در جریان کارزار انتخاباتیاش و حتی پس از ادای سوگند ریاست جمهوری بارها تکرار کرده که «باید نفت عراق را نگه میداشتیم». چه طور ممکن است ترامپ سربازان آمریکایی را از سوریه خارج کند، در حالی که، به قول جاش راگین، معنای چنین عملی دودستی تقدیم کردن نفت سوریه به ایران خواهد بود؟
به نقل از دیوید آدسنیک، مدیر پژوهشهای بنیاد دفاع از دموکراسیها، آمریکا در ۳۰ درصد خاک سوریه حضور نظامی دارد، اما ۹۰ درصد تولید نفت سوریه پیش از جنگ در همین منطقه صورت گرفته است. این مناطق عمدتاً تحت کنترل «نیروهای سوریه دموکراتیک»اند که ائتلافی تحت رهبری کردها متشکل از یگانهای مدافع خلق و نیروهای عرب و ترکمن است. نیروهای دموکراتیک سوریه در طول جنگ میادین و چاههای نفتی العمر، الجفره، التنک، العصبه، طیبه و… در شرق استان دیرالزور را در اختیار گرفتهاند.
اواخر ماه گذشته میلادی، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه آمریکاییها در نزدیکی میدان نفتی العمر در حال ساختن یک پایگاه بزرگ نظامیاند. میدان نفتی العمر، در ۱۰ کیلومتری شرق میادین در استان دیرالزور، بزرگترین میدان نفتی سوریه است. به نقل از خبرگزاری آناتولی، نیروهای آمریکایی در هفتههای اخیر دو مقر جدید نیز در منبج دائر کردهاند.
ترک مناطق نفتی سوریه در عین حال، با سیاست خروج ترامپ از برجام نیز سازگار نیست، مشخصاً و بهویژه اگر معنای خروج از برجام، وضع تحریمهای نفتی علیه ایران باشد.
سوداگری ژئوپلیتیک
موقعیت ژئوپلیتیک این مناطق را نیز نباید فراموش کرد؛ استان دیرالروز همان پلی است که ایران برای تکمیل گذرگاه شیعی خود به بهترین شکل ممکن از تهران تا جنوب لبنان به آن نیاز دارد. با خروج از سوریه، ترامپ نه فقط نفت که گذرگاهی استراتژیک را به ایران هدیه خواهد داد، اتفاقی که اصلاً برای عربستان سعودی و اسرائیل خوشایند نیست.
مسأله متحدان محلی نیز یکی از موانع و چالشهای اصلی خروج آمریکا از خاک سوریه است. و البته از چشم ترامپ کوچکترین سهم این چالش متعلق به کردهای شمال سوریه است. آمریکاییها در نیم قرن گذشته نشان دادهاند که راحت پشت متحدان محلی خود را، اگر ثروتمند نباشند، خالی میکنند. مثال ویتنام جنوبی در دهه هفتاد در این مورد کاملاً سرشتنماست. دستکم، ترامپ در مورد پیوندهای تجارت و دیپلماسی با هیچ کس شوخی ندارد. برای او، یک متحد سیاسی مناسب، کسی است که یک شریک تجاری فوقالعاده نیز باشد.
از این بابت، متحد اصلی نهایی تراپ در منطقه نه کردها، بلکه پادشاهی ثروتمند آل سعود است. اگر صفحه توئیتر رئیس جمهور آمریکا در ماه نوامبر سال گذشته را مرور کنیم، به روشنی در خواهیم یافت که «اعتماد عمیق» او به ولیعهد عربستان، قبل از هرچیز، ریشه در طرح عرضه اولیه سهام آرامکو (شرکت ملی نفت عربستان) در بازار بورس نیویورک دارد.
برای مردی که تجارت شغلی اصلی اوست، دیپلماسی و سوداگری دو روی یک سکهاند. معنای سخنان ترامپ مبنی بر خروج از سوریه را قبل از هر چیز باید در رویکرد سوداگرانه او به سیاست جستجو کرد.
ترامپ شکایت میکند که آمریکا در طول ۱۷ سال گذشته هفت میلیارد دلار در خاورمیانه دارد هدر داده است. جبران این خسارت در چشم ترامپ، بر عهده کسی جز شرکای سیاسی و تجاری او در منطقه یعنی عربستان و اسرائیل نیست؛ به عبارت دیگر، مخاطبان اصلی طرح هزینههای مداخله همان قدرتهای منطقهای هستند که از حضور نیروهای آمریکایی در سوریه سود میبرند.
ترامپ دیروز ۳ آوریل، مستقیماً نام عربستان سعودی را بر زبان آورد و گفت: «عربستان سعودی خیلی نگران تصمیم ماست. من میگویم، خب، اگر میخواهید ما [سوریه] بمانیم، شاید باید شما پولش را بدهید.»
این کلمات احتیاج به تفسیر ندارند: معنای سخنان ترامپ چیزی جز سوداگری ژئوپلیتیک و افزایش قیمت حضور در خاک سوریه برای جذب حامی مالی نیست.
نظرها
کوین
از خودِ متن : ماکس بوت در جمله ای می گوید : ... او (ترامپ )چرخش های غافلگیرانه را به انسجام گفتاری و رفتاری ترجیح می دهد . درجای دیگر : برای (ترامپ) دیپلماسی و سوداگری دوروی یک سکه اند . و بعدتر : ... معنای سخنان ترامپ چیزی جز سوداگری ژئوپلیتیک ... نیست . به سختی می توان گفت وجهِ غالب در رفتار ترامپ "بلاهت" است یا "خیانت". و شاید هم ملغمه ای از هردوی این ها .
کارو
ترامپ از یک سو گفت خاک سورهی را ترک میکنیم و از سوی دیگر نیروهای این کشور مشغول پایگاه جدید در دیرالزور بودند. مسلماً کسی این موضع را جدی نگرفت. درواقع مخاطب او نیروهای سوریه دموکراتیک (اس.دی.اف) بودند که خطاب به آن ها می گفت آمریکا خود را به خاطر منافع آن ها دربرابر ترکیه قرار نخواهد داد و اگر به نقطه انتخاب برسد، پشت آنها را نخواهد گرفت، همزمان ترس بیشتر اس.دی.اف را باعث شده و آنها را در برابر روسیه بیشتر به سمت آمریکا می کشاند. در گام بعدی فرانسه بود که به عنوان عضو دیگر ناتو از این فرصت استفاده کرده و خود را به اس.دی.اف نزدیک کرد، اما روسیه که می داند فرانسه برنامۀ منسجم و مشخصی برای احیای قدرت خود در خاورمیانه ندارد، با خیال راحت پس از اشغال عفرین توسط متحد جدید و دشمن قدیمی اش ترکیه، از لزوم حضور کردها در مذاکرات صلح سوریه حرف زد تا جلوی تمایل بیشتر کردها به سمت فرانسه و یا ساختن آن ها با آمریکا را بگیرد. مشخص است که این اس.دی.اف است که در میانۀ این قهرونازها می باید سیاست خود را تعیین کند و مقهور بازی ابرقدرت ها نشود.