مسعود نقرهکار: کتابخانه شخصی من
چه کتابهایی میخوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ مسعود نقرهکار ما را با کتابخانه شخصی خود آشنا میکند.
چه کتابهایی میخوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ در روزگاری که شمارگان کتاب در ایران به ۳۵۰ نسخه کاهش یافته، این پرسش به جا به نظر میرسد.
مسعود نقرهکار، نویسنده و پژوهشگر است. از او بیش از ۲۷ عنوان کتاب، از جمله رمان «بچههای اعماق» و مجموعه داستان «نوعی از زندگی» منتشر شده است. از آثار پژوهشی اوست: «تاریخ جنبش روشنفکری و کانون نویسندگان ایران» و همچنین «دگراندیشی و کشتاردگراندیشان در ایران»
نقرهکار به تازگی رمان «هذیانهای مقدس» را منتشر کرده است. با آداب کتابخوانی و کتابخوانی شخصی این نویسنده و پژوهشگر آشنا می شویم:
این روزها چه کتابی را میخوانید؟
برای دومین بار مجموعه اشعار و داستانهای ادگار آلن پو را میخوانم. این نویسنده امریکائی که در چهل سالگی درگذشت، زندگی و کارهایش مرا به یاد صادق هدایت و تا حدودی بهرام صادقی میاندازد. این مجموعه ۱۱۷۸ صفحهای در سال ۱۹۹۷ توسط انتشارات «سوئیت واتر پِرِس» در آلاباما منتشر شد. بخشی از اوقات مطالعهام را هم اختصاص دادهام به خواندن کتاب «موانع توسعۀ سیاسی در ایران» از دکتر حسین بشیریه.
برای اولین بار کی صاحب یک کتابخانه شخصی شدید؟ چند جلد کتاب داشت و در آن زمان کدام کتابها را بیشتر دوست میداشتید؟
حدس میزنم چهارده پانزده سالگی، من همان دوران تابستانها در میدان خراسان مجله و کتاب دست دوم بساط میکردم و میفروختم، مجله و کتابهائی که از بازار – جلوی مسجد شاه میخریدم. برخی از مجلهها و کتابها را برای خودم نگه میداشتم. بیشتر مجله و روزنامهخوان بودم تا کتابخوان، اما به یاد دارم که «تحصیلکردهها» مشفق همدانی را چند بار خوانده بودم و آن را دوست میداشتم.
الان کتابخانه شما چند جلد کتاب دارد؟ کدام کتاب را بیشتر دوست دارید؟
بیش از۱۵۰۰ تا کتاب دارم و تعداد زیادی مجله و روزنامه، همه کتابهایم را دوست دارم حتی کتابهائی که خلاف نظر و تمایل من هستند. گاهی کتابدوستی بَدَل میشود به کتاب بازی (مثل کفتربازی)، آدم آمَخته و به نوعی عشقبازِ کتاب میشود، من رابطهام با کتابهایم گاه اینگونه شده است. رمان، داستان کوتاه و نقدهای روانشناسانه -روانکاوانه را بیشتر دوست میدارم. تازگیها بدجور گرفتارکارهای ادگارآلن پو شدم.
معمولاً کتابخوانها به یک یا چند عنوان کتاب علاقه ویژه دارند تا آن حد که آن کتابها، به اصطلاح کتاب بالینیشان است، کتابی که همیشه دم دست دارند. کتاب بالینی شما کدام کتاب است؟
رمان کتاب بالینی من است، از نویسندگان مختلف. در کنار آن کارهائی که درباره شمس تبریزی هست، به ویژه «خط سوم» ناصرالدین صاحب زمانی را بارها خوانده و میخوانم.
چه چیزی در این کتاب برای شما قابل توجه است؟
رمان و داستان کوتاه را من رازگشای رمز و رازهای انسان و زندگی میدانم، رمز و رازهائی که به نوعی در زندگی و کارهای شمس تبریزی یافتهام.
چه کتابی در زندگی شما اثر ویژهای داشته؟
در آغاز کارهای صادق هدایت و سیلونه (به ویژه نان و شراب)، بعدتر کارهای اشتاین بک و همینگوی.
به نظر شما چرا باید کتاب خواند، آن هم در عصر اینترنت و رسانههای اجتماعی؟
حس و لمس کتاب آدمی را به کتاب نزدیکتر میکند و شاید بر میزان مانائی مطلب خوانده شده نیز بیتاثیر نباشد. به نظر من اینترنت و رسانهها به این زودیها نمیتوانند کتاب را از زندگی بشر حذف کنند.
آیا پیش آمده کتابی را دور بیندازید؟
کسی که کار پژوهشی میکند کتاب دور نمیریزد. من چند باری که قصد کردم، برای مثال کتابهای آیتالله خمینی و آخوندهای مشابهاش را دور بریزم، یاد شعرگونهای که بر سر درِ ورودی «میدان سید اسماعیل»، محل فروشِ اجناس بنجل و زهواردررفته و دست چندم و کهنه حک شده بود افتادم و منصرف شدم. برآن سردرِ دلنشین نوشته شده بود: «هر چیز که خوار آید/ یک روز به کار آید.»
بیشتر بخوانید:
نظرها
رضا
35 سال است که به جمع اوری کتاب مشغولم و بزبان فارسی و انگلیسی اشنایم.کتابخانه شخصی من شامل 4000 کتاب بزبان انگلیسی و 6000 جلد ان بزبان فارسی میباشد. چون در دانمارک مقیم هستم . زبان دانمارکی را نیز میدانم. تا حدودی نیز بزبان عربی اگاهی دارم. 35 سال است که بجمع اوری کتاب مشغولم و حدود 2000 جلد هم در ایران دارم . که متاسفانه بسیاری از انها . حدود 500 جلد. توسط دزدان ربوده شد.