بسیاری از مردم فکر میکنند رژیم در آینده نزدیک فرو میپاشد – گزارش میدانی
سهراب رضایی − این گزارش حاصل برخورد اتفاقی با یک باور جمعی است. مدام میشنویم: «همه چیز تمام شده است». منظور چیست؟ و در کنار امید، چه بیمهایی مردم را نگران میکنند؟
در حین انجام گفتوگوهایی درباره یک موضوع اقتصادی متوجه شدم که ایرانیانی که مسیر حرکت تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را به سمت فروپاشی نظام سیاسی حاکم تصور میکنند، اکثریت طرفهای صحبت را تشکیل میدهند. این مسئله به خودی خود چیز تازه و عجیبی نیست؛ نکته عجیب اینجاست که اکثر آنان برای فروپاشی یک تاریخ مشخص در نظر گرفتهاند. زمانی که آنان برای این فروپاشی پیشبینی میکنند کوتاه است؛ و همانقدر که کوتاه بودن آن، جلال و جبروت نظام جمهوری اسلامی را در ذهن ایرانیان درهم شکسته است ایجاد کننده ترسهایی نیز در بین مردم ایران نیز شده است.
این گزارش حاصل برخورد اتفاقی با یک باور جمعی است. این گزارش در روزهای پیش از خروج دولت ترامپ از برجام و اتفاقات بعد از آن تهیه شده است.
تردید
در حال گفتوگو پیرامون تحولات بازار ارز و کاهش ارزش پول ملی جملهای میگوید که نطفه این گزارش را شکل میدهد:
«سوال شما وقتی درست است که فکر کنیم جمهوری اسلامی میتواند یک انتخابات ریاستجمهوری دیگر برگزار کند. من مطمئن نیستم که دیگر انتخاباتی در کار باشد.»
■ علی یک مهندس با سابقه است. دانش آموخته یک دانشگاه معتبر که در یک شرکت صاحبنام شاغل است اما چهار ماه است حقوق نگرفته است. حرف او شبیه حرف نانوای پا به سن گذاشتهای است شاهد گفتوگوی او با همکار دیگرش، که به نظر بیست سالی جوانتر میآمد، هستم. نانوای مسن میگوید: «یک نفر بعد روحانی میآید. دوباره تظاهرات میشود و ایندفعه نمیتوانند جمع کنند.» نانوای جوانتر میگوید «روحانی به چهار سال نمیکشد.»
«همه چیز تمام شده است»! این جمله به عنوان یک دلیل مطرح میشود و هربار گویندهاش طوری به به طرف مقابل نگاه میکند به سختی میتوان این نظر را به چالش کشید. مخالفت با این پایه استدلال که «همه چیز تمام شده است» معادل با جنون یا عدم درک مسائل جاری کشور است.
مملکتی که نه آب دارد، نه دلار
چه چیزهایی تمام شده است؟ این لیستی است که از میان صحبتهای مردم کوچه و بازار بیرون کشیده شده است:
- «مملکت آب ندارد»،
- «دلار در بازار نیست»،
- «کار نیست»،
- «بیمهها ورشکسته شدهاند ما آیندهای نداریم»،
- «الکی الکی جنگ راه میاندازند و همه ما را بدبخت میکنند»،
- «کی میگه چیزی نداریم؟ دزدی، فساد، اختلاس، بیناموسی، مال مردم خوری، آخوند بیکار و مفتخور،... از این چیزها فراوان تا دلتان بخواهد داریم»،
- «شادی در این مملکت وجود ندارد، هر وقت میخندیم تا شب بالاخره یک بلایی سرمان میآید. یا دلار گران میشود یا کنسرت لغو میشود یا علمالهدی حرفی میزند که اعصاب همه را به هم بریزد. تا شب یکجوری مطمئن میشوند دق به دل همه مردم ایران بشود بعد بخوابند»،
- «آبرو در جهان نداریم»،
- «به چه امیدی زندگی کنیم؟»،
- «دیگر حتی بازار تنفروشی اشباع شده و تن فروش بیکار داریم»،
- «از ما که گذشت ولی این بچهها چه گناهی دارند که...»،
- «خودمان در جنگ بزرگ شدیم، بچههایمان هم قرار است در جنگ بزرگ شوند»،...
برآوردها و پرسشها
از عنوانهای خبری روزهای اخیر: اخطار جوادی آملی: سران نظام جایی برای فرار ندارند. اگر ملت قیام کند آنان را به دریا میریزد آیت الله جوادی آملی، که با اصطلاح «دیاثت سیاسی» وارد تاریخ اندیشه سیاسی دینی ج.ا. شده است، در روز ۶ اردیبهشت در دیدار با وزیر کار گفته: چگونه است که کفار میتوانند کشورداری کنند «اما ما با داشتن امام حسین (ع) و امام علی (ع) نتوانستهایم». او همچنین ضمن اشاره به مشکلات نظام گفته: «اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کند همه ما را به دریا خواهد ریخت به همین جهت حواستان باشد. البته بسیاری از کشور فرار کردند یا جای فرار خود را فراهم آوردند، اما ما جای فرار نداریم.» |
در صحبتهای شهروندان سه نشانه زمانی به عنوان بازههای احتمالی فروپاشی نظام جمهوری اسلامی بیان میشود:
۱: پایان دولت حسن روحانی
۲: پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ
۳: دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا
با آنکه خطر جنگ و حمله نظامی به ایران در خلال گفتوگوها پر رنگ است اما آنچه دلیل فروپاشی نظم حاکم بر ایران تصور میشود عموماً مسائل اقتصادی و سیاسی با منشأ داخلی هستند. جمهوری اسلامی در نظر بسیاری از مردم به دلیل بیکفایتی مسئولان و ناکارآمدی سیستم حاکم در حال فروپاشی تصور میشود.
یکی از عمدهترین مسائلی که مدام به آن اشاره میشود مسئله ارزش پول ملی است. گویی در تصور مردم هرچه قیمت دلار بالاتر میرود جمهوری اسلامی به نقطه فروپاشی خود نزدیکتر میشود. یکی میگوید «اگر قیمت دلار به ده هزار تومان برسد دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشوند» و دیگری میگوید «اگر قیمت دلار بالای هفت تومان برود دیگر کسی نمیتواند جلویش را بگیرد.» این تعابیر شاید همخوان با علم اقتصاد نباشند، اما پرسشهایی که ذهن شهروندان ایرانی را به خود مشغول کردهاند همگی قابل تامل و مهم هستند:
■ یک شهروند گلپایگانی میگوید:
«قبلا سالی یکبار قیمت دلار میرفت بالا حالا شده روزی پانصد تومان. با پولی که ساعتی از ارزشش کم میشود چطوری میشود مملکت را نگه داشت؟»
■ یک هموطن آذری دستمزد نیروی کار ایرانی را با نرخ جهانی مقایسه میکند:
«شما هر دلار را همان ۶۰۰۰ تومان فرض کن. یعنی کارگر ایرانی حقوقش از ماهی ۲۰۰ دلار کمتر است. ما با روزی ۶-۷ دلار کار میکنیم. پیتزا توی آمریکا دانهای چند دلار است؟»
■ یک خانم شاغل و مجرد میگوید:
«ما هر روز داریم فقیر میشویم. کار میکنیم به این امید که پسانداز کنیم و مستقل بشویم ولی هیچ پساندازی باقی نمیماند و هر ماه نسبت به ماه قبل بیشتر کم میآوریم. مردم تا کجا تحمل میکنند. خود من دیگر کم آوردهام و هیچ امیدی ندارم بتوان یک زندگی در حد معمولی داشته باشم.»
■ صاحب یک روسری فروشی کوچک میپرسد:
«اصلا دلار بشود صد هزار تومان. کشور ما نفت دارد، نفت میفروشیم. هرچه قیمت دلار بالا برود نباید فرقی داشته باشد برای ما چون نفت را به دلار میفروشیم ولی این پول خرج مردم ایران نمیشود. میبرند در سوریه و عراق خرج میکنند.»
■ یک دختر دانشجو آرزو میکند که:
«ای کاش حکومت جمهوری اسلامی پول نفت را برای خودش بر میداشت و دیگر کاری به کار مردم ایران نداشت. ولی الان اینطوری شده که پول نفت را که به دلار است میبرند سوریه و لبنان و ارزش پول خودمان هر روز کمتر میشود. ارزش پول ملی وقتی کم میشود یکجایی دارد میرود. همینطوری که از بین نمیرود. یک جایی دارند یک کاری میکنند که این پولها در واقع میرود آنجا.»
اطمینان از رفتن جمهوری اسلامی و ترس از آنچه در پیش است
مردم ایران به صورت علنی از فروپاشی در بازه زمانی کوتاه مدت حرف میزنند.
■ یک راننده تاکسی میگوید:
«این چیزی است که خودشان بهتر از ما میدانند. بخواهند اذیت کنند بله زورشان میرسد ولی کار تمام شده و خودشان هم فهمیدهاند.»
اما در وجود مردمی که از فروپاشی صحبت میکنند ترسهای بزرگی وجود دارد.
از جمعبندی گفتهها میتوان چنین نتیجه گرفت که مردم مدلهایی نظیر اعتراضات سال ۸۸ و اعتراضات دیماه ۹۶ یا ترکیبی از این دو را راهی تصور میکنند که منجر به تسلیم و فروپاشی نظام خواهد شد اما هیچ وحدت نظری حول نیروی سازمانده که فراخوان چنین اعتراضاتی را صادر کند وجود ندارد. شاید همین نبود وحدت نظر و نبودن نظراتی نزدیک به هم سبب شده است ترسهای عمیق و خورندهای در وجود مردم ایران شکل بگیرد.
گفتوگوهای زیر انعکاسی از چنین ترسهایی است که حول آینده نامشخص شکل گرفته است.
■ مدیر یک شرکت تجاری میگوید:
«مردم این حکومت را نمیخواهند. بعضیها معتقدند که مسئولین حکومت این تصور را دارند که مردم پشتیبان آنها هستند و در اکثریت هستند. من اینطور فکر نمیکنم. خودشان میدانند مردم آنها را نمیخواهند. با این وضعیت نمیتوانند ادامه بدهند اما حمام خون راه میاندازند آقا.»
■ یک بازنشسته میگوید:
«انقلاب بشود یا جنگ بشود وضعیت مردم بدتر از همینی که الان هست میشود. سنگ روی سنگ بند نمیشود ولی باز آدم فکرش را میکند بشویم نفت در برابر غذا خیلی بدتر است. زمان صدام نفت در برابر غذا بود. اگر قرار باشد بشویم مثل مردم عراق همان بهتر که انقلاب بشود و کار یکسره شود.»
■ خانمی از بغضهای گاه به گاه خودش میگوید:
«بعضی وقتها به این فکر میکنم مگر ما چه گناهی کردهایم گیر اینها افتادهایم؟ سال ۵۷ من به دنیا نیامده بودم. داریم تاوان چه گناهی را پس میدهیم؟ کاش اصلا به دنیا نمیآمدم یا یک جای دیگر به دنیا میآمدم. چرا بس نمیکنند؟ چرا از اینکه ما را شکنجه میدهند لذت میبرند؟ خودشان خسته نمیشوند؟»
■ یک فعال سیاسی لیبرال میگوید آنچه مردم ایران را از یک دگرگونی میترساند همان هزینههایی است که برای تغییر باید پرداخت. «اینکه جمهوری اسلامی از سال ۸۸ در مسیری حرکت کرده که دیگر چیزی برای کسی باقی نمانده» و اینکه آنچه که مردم دارند هر روز بی ارزش میشود احتمال وقوع دگرگونی را به شدت افزایش داده است:
«اعراضات دیماه نشان داد جوانانی که هیچ چیز ندارند به چیزی جز سرنگونی خشونتبار اعتقادی ندارند»...
«اما مشخص نیست این هزینهها چه نتیجهای دارد و قرار است چه حکومتی جایگزین حکومت فعلی شود. قسمت ترسناک ماجرا این است.»
■ یک فعال سیاسی مارکسیست وضعیت مردم ایران را با وضعیت اسارت در اردوگاهها مقایسه میکند و معتقد است «فقط زندانیان آشویتس و مردم محاصره شده غزه میتوانند درک کنند که مردم ایران چه حسی دارند.» او میگوید:
«هر کاری دلشان بخواهد با ما میکنند و ما نمیتوانیم کاری انجام بدهیم. بیست سال است مردم را سرگرم انتخابات کردهاند در حالی که وقتی سپاه و قوه قضائیه هر اعتراضی را سرکوب میکنند از برگه رای کاری ساخته نیست.»
او اضافه میکند:
«از مرم خودمان تا مردم جهان همه میخواهند جمهوری اسلامی برود. سقوط جمهوری اسلامی اینقدر مطلوب و شیرین است که کسی به هزینه آن فکر نمیکند. اگر پنج میلیون نفر کشته شوند بازهم همه فکر میکنند میارزد. اینکه من جزء کشته شدهها باشم مهم نیست ولی میدانم اصلاحطلبها اینقدر برای رسیدن به قدرت تشنه هستند که خیلی راحت با سپاه و روحانیون زد و بند میکنند و خون همه ما پایمال میشود. مثل کشتارهای دهه۶۰ که اصلاحطلبان حتی حاضر نیستند دربارهاش حرف بزنند.»
■ یک دانشجوی اصلاحطلب معتقد است فشارهای بینالمللی بر جمهوری اسلامی یک فرصت است زیرا باعث خواهد شد «رهبر بپذیرد دولتی مانند دولت آقای خاتمی روی کار بیاید تا فشارهای جهانی را کاهش دهد.» او روی کار آمدن چنینی دولتی را بهترین حالت ممکن برای مقابله با «آسیبهای ملی» حاصل از «فعالیتهای براندازانه» توصیف میکند و معتقد است چنین دولتی باعث تقویت دموکراسی و بهبود وضعیت در ایران خواهد شد.
■ منشی یک دفتر بیمه میپرسد با این همه دشمنی که جمهوری اسلامی با کشورهای اسرائیل، آمریکا، عربستان و «همه درست کرده است تکلیف چی میشه؟ کسی به اینها حالی میکنه دشمنی اینها (رژیم ایران) به ما مردم مربوط نیست؟ میترسم همشون با هم حمله کنند به ایران و تلافی کارهای اینها را سر ما در بیاورند.»
■ فروشنده یک داروخانه از پسانداز مردم و مسئله بانکها میگوید. او خودش مقداری پول در بانک دارد و با سود آن قسمتی از اقساط خود رامیپردازد. میگوید کسانی که مثل من قسط میدهند یا روی سود پولشان برای پرداخت کرایه خانه یا مخارج دیگر حساب کردهاند نمیتوانند پولهای خود را از بانک خارج کنند.
«کسانی مثل ما نگران هستند. اگر عید با پولم طلا یا دلارمیخریدم الان دو برابر شده بود. اگر انقلاب بشود و مدیران بانکها با پولهای مردم فرار کنند چکار کنیم؟» او میگوید دولتهای غربی هرگز میلیونرها را پس نمیدهند: «مگر خاوری را برگرداندند؟ با پول دزدی در کانادا کیف میکند.»
■ مالک یک نمایشگاه ماشین میگوید:
«به اینکه جمهوری اسلامی به آخر خطش رسیده کاری نداریم. هر خری دو زار شعور توی پالونش باشه میفهه که اینها موندنی نیستن. دارن جمع میکنن از ایران فرار میکنن. جهانگیری گفت ۳۰ میلیارد دلار ارز را سه ماه از ایران خارج کردن. پدر آمرزیده هشت و نیم میلیارد تومن ماشین اینجا خوابیده ولی من نمیتونم تصور کنم ۳۰ میلیارد دلار را. مگه شوخیه؟ » او درباره هزینههای تغییر میگوید: «فرض کن مردم بریزند همه جا را آتیش بزنن. اینجا و این ماشینها را آتیش بزنن. بانک آتیش بزنن. سپاهی بکشند، آخوند بکشند، هرچی. کاری نداریم. انقلاب شوخی ندارد این چیزها را دارد. بعدش چی؟ داماد دوست ما زندان سیاسی بوده. ازش پرسیدم شما که اسمت توی اینترنت هست و ارتباط داری بگو کی میاد جای اینها؟ چی میشه؟ میگه معلوم نیست.» و اضافه میکند: «شب تا صبح این کانالهای ماهواره را بالا و پائین میکنم ولی توی قیافه یک نفر اینها نیست که عرضه جمع کردن کشور داشته باشه. در این عدد و رقمها نیستند که وزیر یا رئیس جمهور باشند. خب میافته دست کی؟ چرا هیچکس نمیدونه؟»
■ یک مهندس کامپیوتر که با حقوق یک میلیون و پانصد هزار تومان مشغول به کار است میگوید: «از دی پارسال یک و نیم لیتر عرق سگی دوآتشه خریدم و گذاشتم کنار برای همچین روزی. من از وقتی دانشگاه تمام شده هر روز از خوردم پرسیدم یعنی میشه توی عمر خودم ببینم کار این آخوندها را بسازند و جمهوری اسلامی تموم بشه؟ حالا میدونم که احتمالا میبینم. من باشم یا نباشم فرقی نداره این دیوثها کارشون تمومه. به بعدش کاری ندارم اصلا هر خری میخواد جای اینها بیاد ولی اینها نباشن. یه شب تا صبح عرق به دست وسط خیابون با مردم میزنیم و میرقصیم. انتقام این زندگی نکبتی را از جمهوری اسلامی میگیریم. بعدش هرچی بشه اصلا برام اهمیتی نداره که نداره.»
■ یک خانم ۳۸ میگوید او نیز از هرج و مرجی که «به زودی اتفاق میافتد» احساس ترس و نگرانی میکند با این حال به خانواده و همکاران خود در بحثهایی پیرامون همین موضوع گفته است: «زندگی ما چقدر ارزش دارد؟ عمر انسان مگر چقدر است؟ روزهای زندگی ما دارد در این کشور تلف میشود. قیمت اینها چقدر است؟ قیمت آزادی چقدر است؟ به این چیزها فکر میکنم و با خودم میگویم اگر چند ماه حقوق نگیرم یا ارزش پس اندازم کم شود یا قیمت دلار بشود ۲۰هزار تومان باز هم ارزش دارد بقیه عمرم را در یک کشور آزاد زندگیکنم. مگر دلار ۳۴۰۰ تومان نبود و یک هفتهای هفت هزار تومان نشد. میخواهد ذره ذره بالا برود فوقش این است یکجا بالا میرود.»...«به شما بگویند ۲۰ میلیون یا ۵۰ میلیون بده تا بتوانی در این کشور آزاد زندگی کنی پرداخت نمیکنی؟ بروید از یک دختر یا یک خانم بپرسید حاضر است چقدر بدهد تا بتواند لباسی که دوست دارد را بپوشد. بروید از یک نخبه ایرانی بپرسید چقدر حاضر است بدهد تا مردم دنیا به چشم تروریست به او نگاه نکنند. بروید از یک کارگر بپرسید حاضر است سختی بکشد ولی در عوض تعداد بیکارها هر روز بیشتر نشود و ایران برود داخل کشورهای درست و حسابی و اقتصاد ایران فعال شود؟ بیشتر افراد قبول میکنند. همه خسته شدهاند. من حاضرم صد میلیون بدهم ولی قاضی دادگستری جرات نکند به خاطر گشت ارشاد جلوی مادرم به من بگوید ج...! »
این خانم معتقد است: «هرکس از ما چیزی از دست میدهد ولی بجایش آقازادهها اختلاس میلیاردی نمیکنند. پولهایی که جمهوری اسلامی برای موشک و حزب الله لبنان خرج میکند برمیگردد داخل کشور و خیلی از مشکلات جبران میشود. من واقعا خوشبینم.»
نظرها
پاسدار سابق از تهران
من فرزند یکی از مستضعفانی هستم و خودم هم بیچاره و مفلوک این حکومت هستم. بنا به خوپاست پدرم من هم رفتم و برای مدتی پایدار شدم. باید بگویم حتا واژه ی فساد هم برای این نیرو کم است. از اعتیاد و لواط و رشوه های میلیاردی گرفته تا دلالی سکس و قوادی و خلاصه فسادی نیست که در این نیرو و بسیجیانش نباشد اما یک پوشش قداست الکی برایش درست کرده اند. و اما استضعاف من و تضعیف بودن من همانا از این رژیم بیشرفان است! برای همین من نه از پشت دیوار بلکه عریان و بسیار هم لخت بریش رهبر سابق وکنونی انقلاب و به قبر رهبر بکیر انقلاب که کبیر بودنش از همین می آید و به قبر پیامبرشان و به قبور ائمه اشان حلوای مهتضم میریزم. یادتان باشد نه از پشت هیچ دیوار حتا دیوار حاشا بلکه از روبرو. من همه اش خدا خدا میکنم این حکومت دو سه سال دیگر و دست کم شش ماه دیگر سر کار باشد تا ما شاهد قرآن سوزان در میادین بزرگ شهر ها باشیم چنانکه کم کم این جنبش دارزد همه گیرز می شود تا ما شاهد آتش زدن عمامه و ریش و عبا و چادر هم باشیم. تا ما شاهد به آتش کشیدن کوهی از مفاتیح الجهنم باشیم. تا ما بتوانیم از این روحانیون و سیدان و مداحان همه بیشرف انتقامی هزار و چهارصد ساله بستانیم. از آنها که با خون پدرانمان آسیاب گردانیدند و گندم آرد کردند و با آب میهن ما خمیر کردند و نان پختند و خوردند و به زنان و دختران و پسران آنها تا توانستند تجاوز کردند و از آن تجاوزات سیدها بدنیا آمدند. آری انتقامی هزار و چهارصد ساله. این پیام را به همه ی ملایان و مداحان و سیدان برسانید و کپی کنید و در دیگر سایتها منتشرش کنید . پاسدار سابق پسر بادر یک قربانی جنگ که الکی نام شهید بر او گذاشته اند هستم.
Mani
آخوند جنایتکار و سایر اسلامگرایان از نوع تبهکار داخلی اش تا انواع خارجی اش چون داعش، طالبان و بقیه عامل هستند و نه علت. علت را باید در آن ایدئولوژی رذالت و جنایت بیابانگردهای وحشی یافت که ۱۴۰۰ سال باعث نابودی تمدن ها و نابودی شعور انسانها شده است. ایدئولوژی که تباهی و سقوط کامل اخلاقی و نابودی کامل خرد انسانی بوجود آورده است. ایدئولوژی که مخوفترین و بیرحم ترین آدمکشان را در لابراتور خود تولید و به جان بشریت میاندازد. در ایران بیش از ۸۰ هزار مسجد، تعداد بسیاری حوزه جهلیه و میلیونها جلد کتاب جهل و جنایت بیابانگردها وجود دارد و تا زمانی اینها هستند محال است که ایران و ایرانی از آن تاریکی ژرف و هولناک رهایی یابد.
Bozi
خیلی گزارش جالب و روشنگری ست، دست آقای سھراب درد نکند!
کتیبه
بیش از یک قرن است که سر رشته کنترل دنیا و خصوصا تغییر حکومت سایر کشورهادر دست چند کشور قدرتمند است. البته مقدار این کنترل به جایکاه و اهمیت اقتصادی هر کشوری مربوط میشود و هر اندازه که کشور مورد نظر تأثیر بیشتری در اقتصاد جهانی داشته باشد میزان و نوع کنترل آن بیشتر و دقیقتر میشود به نحوی که برای کشورهای دارای منابع طبیعی نوع سیستم حکومتی در هر چند دهه را حتی با تعیین افراد اشغال کننده مناصب و پست های مهم مشخص میکنند و برای ریزترین مسائل هم برنامه ریزی قبلی انجام میشود بنابر این ساده لوحانه خواهد بود که پنداشته شود جهت افکار عمومی حال حاضر خودبخود به سوی تمایل مردم و کرایش عمومی به رفتن حکومت فعلی سوق پیداکرده است . باید به این نکته هم توجه داشت که درصورت واقع شدن تغییر حاکمیت هم آنان که تصمیم به تغییر را کرفته اند بفکر آلترناتیو و جایکزین نمودن حتی کوچکترین مقامات نیز بوده و آدم های مورد نظر را انتخاب کرده اندو... تجسم بالا شاید برای بسیاری از خوانندکان حکم دیدن خواب را داشته باشد و یا شاید بر بسیاری بدلیل اعتقاد به استقلال ملت ها و کشورها خنده دار و یا کران بیاید اما اصول مدیریت جهانی که دهه هاست توسط قدرت های مطلقه حال حاضر دنیا تدوین و دیکته میشود بجز این نبوده و نیست.
تختی
اوباما جمهوری اسلامی را روی پل برد و ترامپ ضربه فنی میکند
هوشنگ
جناب کتیبه اگر "کنترل دنیا" سر رشته ای داشت, دنیا تا به حال دو جنگ جهانی تجربه نکرده بود و یک جنگ سوم جهانی در راه نبود. "سر رشتهء" نظام جهانی سرمایه داری بحران و آشفتگی و هرج و مرج است, فرآیند آفرینش مخرب (کارل پولانی). بحران مالی ۲۰۰۸ را از یاد نبرید, و مهمتر از آن, اینکه چگونه یک بحران مالی عظیمتر در راه است, به دلیل از بین بردن قوانین مالی توسط ترامپ. اگر سیستم جهانی سرمایه داری عرضه و توانایی این را داشت که "برای ریزترین مسائل هم برنامه ریزی قبلی" داشته باشد, قاعدتا می بایست برای جلوگیری از بحران های اقتصادی و سیاسی خودشان این کار را انجام می دادند, اما چنین "برنامه ریزی قبلی" در کار نیست, چون کل نظام بر اساس سود آوری هر چه بیشتر در کوتاه مدت است. سنت دل بستن به "کشورهای قدرتمند دنیا" در ایران عمدتا به عناصر سلطنت طلب برمی گردد, و حساب های آنان برای دخالت های بیگانگان در امور کشور. اما خیلی وقت است که هیچ کس سلطنت باختگان را به بازی نمی گیرد, به جز عناصر معلولم الحالی مانند ترامپ, که آیندهء خود ترامپ نیز بسیار پرسش برانگیز و قابل سوال است. جهان سرمایه داری اگر "مدیریتی" داشت اکنون کل دنیا و تمدن بشریت با این بحران عظیم زیست محیطی و نابودی جهانی محیط زیست در پنج قاره روبرو نبود. تنها منطق و موتور حرکت سیستم سرمایه داری چگونگی به دست آوردن سود در کوتاه مدت است, و برای این نوع سود آوری حاضر هستند مادر و پدر خود را نیز بفروشند. در طرف دیگر قضیه خود کفایی و متکی بودن به ظرفیت ها و توانایی های خویش, مقداری بلوغ و جرات لازم دارد, که متاسفانه چنین خصوصیتهایی در برخی افراد وجود ندارد. نتیجهء اخلاقی داستان: احتمال و امکان فروپاشی رژیم در آیندهء نزدیک بسیار زیاد است (خود سعید حجاریان گفته بود, بین دو تا سه سال) اما مردم ایران اگر به جز خود اتکا به خود و حساب کردن بر ظرفیت ها و امکانات خود راهی دیگر بروند, کلاهشان پس معرکه است.
نقی
"اوباما جمهوری اسلامی را روی پل برد و ترامپ ضربه فنی میکند" و در این میان مقدار زیادی از ایرانیان دقیقا به خاطر تحریم ها مردند (مرگ محمود استاد محمد, به عنوان مشت نمونه خروار) و مقدار بسیار, بسیار بیشتری هم به خاطر تحریم های جدید خواهند مرد. اما مثل اینکه برخی از ایرانیان چنان دل به تحریم های اقتصادی بسته اند که اصلا ضررهای این تحریم ها برای مردم عادی ایران برایشان مطرح نیست. آیا بین ملایان حاکم و آنانی که امیدشان به تحریم ها بسته است, فرقی وجود دارد؟ نه چندان.
رباني
اين تنها مردم نيستند كه مي دانند رژيم ضد ايراني و ضد منطقه اي و صد اسلامي و ضد يهودي و ضد مسيحي و ضد زردشتي و ضد كمونيستي و ضد آزادي و ضد هوا و فضا و محيط زيست و ضد حيات و ضد بشر سقوط مي كند. خود اعلاهرزه امام أمت هم ميداند كه سقوطش در همين ماهها و هفته ها ست و به سال و ماه نمي رسد.
سیامک
واقعا چیز عجیب غریبه, کشور ما در آستانهء یکی از عظیم ترین تحولات و بحران های سیاسی, اجتماعی نیم قرن اخیر قرار دارد و بعضی از دوستان تنها چیزی که به ذهن شان میرسد, انتقام است و کینه جویی و کتاب آتش زدن. پس فرق بین ملاهای حقیر انتقام طلب, کینه جوی, کتاب سوز و دوستانی که عینا می خواهند مانند آنان عمل کنند چیست؟ آیندهء ملت با انتقام طلبی و رفتارهای کودکانه ساخته نمی شود. فرو پاشی این نظام جهنمی قبل از هر چیز, و بیش از هر چیز از تمامی ملت (از تمامی تک تک ما) می طلبد که رفتار, کردار و پنداری منضبط, سازنده و مسئول داشته باشیم , نه یک سری برخوردهایی بچگانه و مخرب. آن "آینده ای" که بر اساس قهر و خشونت و بی فکری باشد, آینده نیست, بلکه بازگشت به نظام وحشی آخوندی است و دور زدن در یک تاریخ مدار بسته . امیدوارم که حمل بر توهین نشود اما, تخریب و آدم کشی و کتاب سوزی و ...از پس هر ابلهی برمی آید. در حالی که سازندگی و خلق و آفرینش پدیده ها و روابط نوین است که ملزم تفکر است و "گاو نر میخواهد و شخص کهن".
هوشنگ
این هم دو اظهار نظر دیگر از عناصر بالای رژیم در مورد احتمال فروپاشی رژیم (که از چهار, پنج ماه پیش است) --------------------------- هشدار در باره فروپاشی نظام و ناکارایی «چهار عمل اصلی»... با بدتر شدن وضعیت حاکمیت و افزایش اعتراضات مردمی، هشدار در باره فروپاشی نظام بیشتر شده و «چهار عمل اصلی» هم دیگر جوابگو نیست. ▫️حسن خمینی، نوه خمینی با هشدار نسبت به خطر فروپاشی نظام گفته «برآورده نشدن مطالبات غیرسیاسی مردم میتواند به فروپاشی نظام منجر شود.» ▫️سعید حجاریان نیز در مصاحبه با روزنامه اعتماد بی تاثیر شدن «چهار عمل اصلی» از سوی حاکمیت را یادآور شده است. او ضمن پیش بینی سقوط نظام در سه سال آینده گفته: ▫️سه سال آینده دستخوش اعتراضات پیدرپی خواهد بود، اعتراضاتی که مانند موج دریا عقب میروند و با شدت بیشتر بازمیگردند. گزارهی «عبور از روحانی» یعنی گذر از دولت و رسیدن به حاکمیت و اصل نظام و در آخر عبور از جمهوری اسلامی... ▫️جناح راست شاهد بود که در برخورد با این اعتراضات چهار عمل اصلی به کار گرفته شد؛ بعضی را جمع (بازداشت)، بعضی را ضرب (کتک)، بعضی را تفریق (تفرقه انداختن) و بعضی دیگر را تقسیم (تفکیک معترضان به معیشتیهای برحق و سیاسیهای ناحق) کردند، اما بنیاد اعتراضات همچنان باقیست/تلخیص از مصاحبه با اعتماد
sattar beheshti
کاخ سفید روز جمعه 21 اردیبهشت 97 طی بیانیهیی نسبت به تجاوزات رژیم ایران هشدار داد و اعلام کرد: «سپاه پاسداران منابع خود را برای صدور دخالت بیثبات کننده در سراسر خاورمیانه سرازیر میکند. حتی در زمانی که مردم ایران قربانیان یک اقتصاد تقلا کننده هستند. این هفته تاکنون سپاه پاسداران موشکهایی به شهروندان اسراییلی شلیک کرده است و نیروهای نیابتی رژیم ایران در یمن یک موشک بالستیک به ریاض شلیک کردند. این اقدامات بیشتر ثابت میکند که اقدامات مخرب رژیم ایران یک تهدید جدی برای صلح و ثبات منطقه ایجاد میکند. زمان آن فرا رسیده است که کشورهای مسئول به رژیم ایران فشار بیاورند تا این رفتار خطرناک را تغییر دهد».
آوتیس
کاخ سپید "سپاه پاسداران" را تهدیدی " جدی برای صلح و ثبات منطقه" با "رفتاری خطرناک" اعلام می کند. "دیگ به دیگ میگه روت سیاه"!
فازباز
یکی باد کاشت و یکی توفان برداشت...
آقایی
این رژیم فاسد و واپس گرا محکوم به زوال است. فساد و جنایت نمی تواند دوام داشته باشد.
خراسانی از تهران تصحیح شد
با سلام اگر می توانید شعری بسیار مهم در تاریخ طنز ایران را سرچ کنید و بخوانید. این شعر در حتا توالت مساجد و بر شب دیواریهای تهران و اصفهان و شیراز دیده شده است. همچنین برای خود من توسط ایمیل فرستاده شده شما هم چنین کنید. کسی سالها در دانشگاه تهران به ما گفت :« مسخره گی حتما اگر ادامه پیدا کند مورد تمسخر را خواهد کشت». آن کس استاد برجسته ای ست که متاسفانه از دانشگاه و ریاست آن بیرون شده و دارد دق می کند. و حالا آن شعر بلند را سرچ کنید عنوانش این است: القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود… حتما آنرا سرچ کرده بخوانید . گسترگی و انتشار این قصیده در سراسر ایران نشان از انزجار مردمی دارد نسبت به این نظام و اصل و اساسش. مردم ایران سراسر تنفرند از این نظام و ملایانی و مداحانی که دیگر در ایران امنیت ندارند. جالب است دانسته شود که من از یک مبع بسیار مطمئن شنیدم که روحانیون و مداحان همگی مسلح هستند و هر چند ماه یکبار برای تیرانداری به مکانهای مخصوصی می روند تا تمرین کنند. یادتان نرود حتمن این: القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود… را بخوانید
اسلام شناس از کرج
این حکومت در واقعیتش روی هیتلر را سفید کرده. چرا که هیتلر دست کم به خودیها احترام می گذاشت اما بیشرفی و دنائت و شناعت و رزالت و خباثت و تذبذب را ببینید که با یکی از پایه گذاران خودش هاشمی رفسنجانی که خودش هم همدست جنایتشان بود و میرحسین موسوی و کروبی که هر دو در قتلها و شکنجه ها و لاپوشانی ها در دوران طلایی امامشان دستی طولا داشتند ببینید چه می کنند. ببینید که هیتلر هرگز به زنان و دختران کشورش چنین توهین هایی روا نداشت. مردذم ایران باید عرصه را بر روحانیون و مداحان تنگ کند. این در دستور کار مردم سراسر ایران است. هر کس باید احساس مسئولیت کند و هر کس باید به نوعی تنفر خودش را از روحانیون و مداحان و اسلام نشان دهد. مردم ایران بای کتابهایی همچون دوقرن سکوت زرین کوب و کتابهای باستانی پالیزی را بخوانند تا بفهمند که اسلام چکونه به ایران آمده و چگونه با تجاوز و قتل و سربریدن و دست بریدن و پابریدن و قتل عام و قتل خاص مردم ایران را مجبور به گرویدن به اسلام کرده اند. نفرت بر تو باد ای آیین قتل و تجاوز. من به نظر دهندگان پیشنهاد می کنم بنویسند از کجا نظر می دهند
مهرداد ارانی از تهر ان
این قصیده که خراسانی عنوانش را داده یک شاهکار است. واجب است هر کس آنرا در اینترنت جستجو کند و بخواند. من سایت رنگین کمان را نمی شناختم این القصیده به چندین روات است که متحول شده و کار یک نفر نیست و هر کس می تواند آنرا ادامه دهد. چندین اسم مشخصات دارد و سرانجامش گروه شاعر است. در هر حال ایران مثل یک زخمی ست که از هر اندامش خون جاری ست و این القصیده آنرا به خوبی نشان می دهد و مقصرش را نیز معرفی می کند. در ضمن رهبری و روحانیون که برای اسراییل ساز میزدند و انها را شیر می کردند و حماس را پول دادند و حزب الله را شیر می کردند و فلسطینی ها را به روزه سیاه نشندند بفرمایند الان موقع ان است که به هارت و پورتهای خود جامه عمل بپوشانند
مَلَکَت
برخی به شکل تحقیر و یا نقد ضد سحطی نگری، از اصلاح بحث های تاکسی واری می گویند! نمی دانم در پشت این بحث تاکسی چیست؟ شاید هشدار به مردم است که سفره دلشان را برای هر غریبه باز نکنند و به دام جانیان نیفتند! این هشدار امنیت خوب است، چون جاسوسان (اعم داخلی یا خارجی) همه جا هستند. / اما جوامع و مردمان در میان خود سنسورهای مختلف دارند و احساس خوبی و بدی احوال کشورشان را با مجموعه این سنسورها دریافت میکنند. مثل شبکه راداری دفاع هوایی. در نزدیک مرزها رادارهای هشدار است و یا به قولی پیش اخطار (نظریات کمتر دقیق و یا به ظاهر سطحی مردم عادی شبیه همان رادار پیش اخطار و هشدار زودهنگام است)، اینجا یک فرمانده باهوش و خردگرا، سرسری از یک هشدار رادار نمی گذرد، بلافاصله رادراهای رهگیری را روشن میکند (اینجا منتقدان حرفه ای و کارکشته تحلیل گر هستند)، رهگیرهای یک کشور بر اساس داده های خام هشداردهنده شروع به آنالیز داده میکنند. بنگیرید: مملکتی که نه آب دارد، نه دلار / این یک هشدار است. بخشی داده هایدرست و بخشی نادرست. اینجا مردم عادی کارشان کرده و سیگنال های هشدار را از وقوع فاجعه احتمالی داده اند. حال رهگیر (منتقد آنالیزگر) باید کار را شروع کند!
مَلَکَت
مملکتی که نه آب دارد، نه دلار / مملکت= در هیمن یک کلمه انبوهی اطلاعات نهفته است. کاربرد مملکت در عمده ای مردمان یک کشور کهن از مردم عادی تا نخبگان، یک هشدار و اخطار جدی است. یعنی هنوز بعد از گذشت بیش از 150 سال تلاش برای مدرن سازی کشور و کشورداری، احساس می شود، کشور مُلک طلق یک حاکم و اقلیت است. احساس اینکه یک ارباب بزرگ است و اساسا صاحب کشور یک فرد یا عده قلیل هستند و نه عموم مردم! ، ضربات مهلکی به یک کشور می توان از این احساس بد متحمل شود بسیار و جدی است. اولین ضربه کاری و نابودکننده، کاهش حس وطن دوستی و احساس تعلق خاطر مشترک به سرنوشت مردمان یک کشور است. برای برساختن احساس تعلق خاطر مشترک- آن هم در کشوری کثیرالقوم و متکثر فرهنگی و عقیدتی مثل ایران- حقیقتا کار دشوار چندین نسلی است، ضربه مهلکی حکومت دیکتاتوری مذهبی فعلی زد، زحمات نسل ها تلاش از بین برده است!
مَلَکَت
مملکتی که نه آب دارد، نه دلار / این کشور با تمام عوامل طبیعی و مخرب دست اندازی بشری، همچنان امکانات طبیعی برای زیست دارد. هم اکنون یک حاکمیت مدرن بر سر کار باشد، می تواند جلوی بخش بزرگی از فجایع آینده نزدیک را بیگرد. نکته همیجاست که آن آینده پرفاجعه بسیار نزدیک است، تمام کارهای فوری و بلند مدت، همه در یک فرجه یک تا ده ساله است. اگر در طول یک همین امسال برخی کارهای فوری (مانند تنش زدایی در سیاست خارجی، و همچین بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی داخلی، پایان دادن به سرکوب آزادی سرکوب شده مدنی، سبک زندگی و همچنین عدالت توزیعی اجرا حقیقی و صادقانه! و نه مثل برنامه کلاهبردرای های حکومتی و شبه دولتی از ابلاغیه اصل 44 تا هدفمندی یارانه ها- از بانکداری ربوی تا کاهش مداوم ارزش پول ملی از راه خلق پول کاذب و افزایش نقدینگی غیر مولد و سودهای کاذب بدون ایجاد ارزش افزوده در گردش مالی بانکی و مالی...، که نتیجه اش غارت اموال عمومی و فقیرتر کردن اکثر مردم ایران بود!) نشود، فرصت برای کار بلند مدت مهیا نمی شود. از طرفی، کار بلند مدت نیز بیشتر از ده سال نیست. برای برنامه ریزی، مسئله زمان بندی مهم است. پس مطالعات به این نتیجه رسیدم بیشترین بازه زمانی برای جلوگیری از نابودی امکانات زیسیت در بخش 80% ایران ، حداکثر فرجه ده ساله نیست. هر روز و هر ماه و هر سال این فرصت، غیر قبل جبران است. مثلا هنوز آب هست، اما اگر همین روال اتلاف آب ادامه یابد در 80% ایران ده سال دیگر امکان زیست جوامع روستایی و کشاورزی پایان می یابد! به سرعت بایست چند کار آسان و ضربتی شود، ممنوع کردن صدور محصولات کشاورزی غیر راهبردی مانند صیفی جات که در عمل صدور آب مجازی است! در حالی بایست این آب صرف تولید گندم و جو ذرت و تولید گوشت شود که نیازهای اصلی مردم را تامین کند! مردم با خوردن کیوی یا بادمجان و هندوانه، مواد اصلی مورد نیازشان تامین نمی تواند بکند. گندم برای تهیه نان، جو و ذرت برای تغذیه دام، اینها کالای کشاورزی راهبردی است. با ده درصد همین آب کشاورزی می تواند صنایعی ایجاد کرد که چندین ابرابر ارزش افزوده اشتغالزایی دارد. این حماقت چیست که ایران صادرات کننده بزرگ صیفی جات باشد؟! لااقل من 15 سالست در فضای مجازی مشاهده کردم، همین پیشنهاد هدایت تولید به سمت کالاهایراهبردی کشاروزی شود، و جلوگیری از کشت صیفی جات، اما تمام دولت های از هاشمی تا روحانی، جلوی صادرات صیفی جات را نگرفتند!!!!
اجماع ملی
آقای محسن رنانی، استاد برجسته دانشگاه، سخنرانی ارزشمندی کرده اند، در فحوای سخنرانی اش، از احساس خطر (خروج امریکا از برجام) و در نتیجه اجماع ملی گفتند./ من کلا موافق سخنان وی هستم. اما یک شرط باید باشد، نظام بایست صداقتش را ثابت کند، و هیچ چیز بدیهی تر و بهتر از اجرای عدالت توزیعی نیست. به طور مشخص، واگذاری سهام مالکیت منابع تولید ثروت ملی مثل نفت (و نه فقط درامد!) است. دولت طبق معمول 50% سهمش را به صورت مالیات خواهد گرفت از درامد نفت. بایست این شرط را عموم مردم بخواهند. این بار نبایست مثل 20 سال گذشته چک سفید امضاء بدهند به نظام!
اجماع ملی
پیشنیاز شکلگیری فرآیند پایدار توسعه ملی در ایران میزگرد پایانی ششمین همایش سالانه «مرزهای دانش اقتصاد توسعه» با عنوان «پیشنیاز شکلگیری فرآیند پایدار توسعه ملی در ایران» با حضور دکتر فرشاد مومنی، دکتر علی رضاقلی و محسن رنانی برگزار شد. فایل صوتی سخنان محسن رنانی در این همایش از طریق پیوند زیر قابل دسترسی میباشد. برای دریافت فایل صوتی سخنان محسن رنانی /در سایت شخصی ایشان ***
اجماع ملی
عدالت توزیعی را هم در باره اش سال ها بحث شده. در مورد توزیع سهام مالکیت، پس از تجربه هیا ناموفق هدفمندی یارانه ها و سهام عدالت (حمارت/خر کردن مردم! یعین نصف مردم را دادند به قسط و ده سال چندرغاز که اثری مثبتی در کاهش فقر نداشته تا حال!!) بحث توزیع برابر برای همه، حتی ثروتمندان. گفته شده، بخش دوم عدالت که شایستگی است از طریق سیستم پلکانی مالیات ستانی اجرا می شود. یعنی مردم مثل همان حق رای دادان، همهس هم ابرابر دارند از سهام مالکیت منابع تولید ثروت عمی مثل نفت توزیع شود به فوریت و رایگان، (و نه لزوما درامد/ چون نصفی از درامد نفت برای اداره کشور در اختیار دولت قرار میگیرد). دیگر مردم نمی شود فریب داد با وعده و شعار. یک عمل مثبت مثل پیشنهاد عدالت توزیعی لازم است که هم ممکن است و هم مفید برای اقتصاد و کاهش شکاف طبقاتی.
کورش از امریکا
به اون شرفی که این ملاها ندارند قسم. اینها ایرانی نیستن، اینها ***اند ، هیچ ایرانی قارت و جنایتی را که این ها کردن هرگز نمی کند
حکمت از زندان قرچک ورامین
با سلام من همه ی نظرات را خواندم. کسی از قرآن سوزی ایراد گرفته اما قرآن سوزاندن مثل از بین بردن سلاح شیمیایی و سمی ست! چه عیبی دارد. در ضمن قرآن سوزی با کتابسوزی اسلام که در تمامی طول تاریخ وجود داشته فرق دارد. آنها کتابهایی را که فقط چند نمونه داشتن را سوزاندند و چنانکه در تاریخ آمده در اسکندیه و جندی شاپور و خوزستان و خراسان آنقدر کتالب سوزاندند که هوا تیره تار شد و آنقدر کتابهای نوشتاری و نگاره ای یعنی نقاشی شده را در رودخانه و نهر و جوی و دریا ریختند که آبها رنگین شده بود. بنا بر این فرق دارد. در ضمن خاطره ای را بگویم و آن اینکه چندین سال پیش به همراه آخوند محمد خاتمی به تاجیکستان رفته بودم. تاجیکها که تازه از یوغ استالینیسم رهیده بودند ختاب به خاتمی می گفتند که ما از حکومت ایران خواسته ایم که کتابهای فارسی برای ما بفرستند اما آنها چندین ملیون قرآن، چندین ملیون نهج البلاقه و چندین ملیون مفاتیح و چندین ملیون عدل الهی نوشته مرتضی مطهری ووو فرستاد ه اند. ما خواهان شاهنامه فردوسی و حافظ و سعدی هستیم. یکی از مسئولین انبار این کتابها با خنده ای معنی دار میگفت که ما مجبوریم آنها را خمیر کنیم و با آنها نان بپزیم! در هر حال شما نگران نباشد این کتاب نامقدس و دستورالعمل قتل و جنایت سخت جانتر از این است که با چندین ملیون عمل سمبولیک قحطیش بیاید. نه نگران نباشید.
امید
آرزوی اکثر ایرانیان نابودی رژیم فاسد خمینی است با یک رفراندوم آزاد این امر کاملا محقق می شود
جمشید از شرق امریکا
من فکر میکنم در ابتدا ما ایرانیها باید به جمهوری اسلامی یک عقب نشینی بزرگ و تاریخی رو تحمیل کنیم و از اون بعنوان یک پرشگاه برای ساقط کردن این رژیم استفاده کرد. و این عقب نشینی بزرگ و تاریخی همون مسئله ی حجاب و حقوق زنان هستش. مردان ایران زمین باید همگی از فردا رفتن به استادیومها ی ورزشی رو تحریم کنن و بعد اینو به یک اعتصاب عمومی سراسری در جهت فلج کردن رژیم تبدل کرد. این آغازی خواهد بود برای پایان دادن به این کابوس میهنی. رژیم فقط هفت درصد جمعیت ایران رو با خودش داره.
سیامک
جناب حکمت از "زندان قرچک ورامین" قبل از هر چیز خدمت شما عرض شود که به عنوان کسی که در این چهل سال کارش ترجمهء نامه های زندانیان سیاسی (که در حبس بوده اند و هستند) بوده است, این حقیر هیچگاه ندیده بودم که یک زندانی از ایران مکان خویش را نیز اعلام کند. به دلیل بسیار واضحِ استفادهء بیشرمانهء زندانبانان از چنین بهانه ای برای سرکوب و خفقان بیشتر در زندان. پیآمدهای هر کنشی را نیز بد نیست در نظر گرفته شود. به بیان ساده, چنانکه کنش شما منجر به صدمه به اطرافیان شما شود, این کمال بی حکمتی خواهد بود. ثانیا, این حقیر کیست که بخواهد بر کسی یا چیزی ایراد بگیرد. در یک کشور آزاد, در یک ایران واقعا و حقیقا دمکراتیک و آزاد, شما (و تمامی دیگر ۸۰ میلیون شهروند ایرانی) از آزادی های بی قید و شرط شخصی, سیاسی, مدنی, اجتماعی (و هر نوع دیگر آزادی یا حق که به نظر شما می رسد و باید تضمین شود) برخوردار خواهید بود. طبیعتا برمبنای چنین حقوقی شما نیز می توانید آنقدر کتاب بسوزانید تا آسمان تیره و تار بشه. اما کتاب سوزان, کتاب سوزان است, هیچ بهانه ای برایش نمیتوان آورد. منطق شما مقداری مانند استدلال حزب اللهی ها در باره تیرباران امرا و عناصر رژیم شاه بود. "سمی" بودند و باید کشته می شدند. برای شما یک کتاب نیز سم شیمیایی است و باید نابود شود. اما آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چگونه می شود که برای مولوی, حافظ و سعدی قرائت قرآن منجر به آفرینش چنان شاهکارهای ادبی و فرهنگی می شود, اما وقتی یک مشت حزب اللهی لات, لمپن, فعله استبداد, حمالان پوچی قرآن میشه توجیه گر بیداد و توحش شان, نتیجه اش میشه این جهنم روی زمین ۴۰ سال گذشته. شاید مشکل و مسئله اساسی نه در کتاب, بلکه در "مغز" های پوچ, توخالی و مستبدی باشد که "مذهب را پله کردن". بنا بر این کتاب سوزی شما نیز کاری نخواهد بود جز باز تولید پوچی, استبداد و خشونت در کشور. و این امری است که اخیرا از سوی عناصر افراطی سلطنت باخته شدت یافته است. توحش حزب الله و توحش سلطنت باختگان دو روی یک سکه هستد و به زبان عوام: چوب دو سر "طلا". دور باطل دیگری در نیرنگستان اسلامی-آریایی. در مورد خصوصیات این "نیرنگستان اسلامی-آریایی" شما را رجوع میدهم به نبشتارهای محمد قائد.
سیامک
ثالثا, خشونت به هر شکل, هر نوع و هر تعبیر محکوم, مردود و غیر قابل است. از خشونت سمبلیک و نمادین تا خشونت حقیقی و خونی. شما می باید از خود بپرسید که این چه نوع آزادی و رهایی است که فقط با خشونت ممکن می شود؟ شما اظهار دارید که تمام نظرات در این سایت را خوانده اید, اما بی تعارف مطمئن نیستم که مطلب ها چنان که باید و شاید هضم و جذب شده باشد. "پیروزی به قیمت خون شکست است", امیدوارم که مقداری به این جمله توجه کرده و در آن غور و دقت نمایید.
فرهاد
به امید آزادی ایران و ایرانی.صادق هدایت عزیز گفت،،میخواهم هرآنچه در این سالها به خورد روحم داده اند بر سر خودشان استفراغش کنم.هم وطن.ای عزیز.برای آزادی تنها کافی است آنچه به خوردمان داده اند به روش خودشان رویشان قی کنیم.باید با زبان پدرانمات حرف بزنیم و بنویسیم.باید تمام مسجدها را خراب کنیم و بجایش برای فقرا خانه بسازیم باید قرآنها بسوزانیم و اورادها بنگاریم.باید محمد ها را به زباله دان بیندازیم و زرتشتها تربیت کنیم.هموطن برای آزادی راه طولانیست.زرینکوب در دو قرن سکوت محمد را عربی ابتدایی پا برهنهو بدبخت مینگارد و ما پیرو او شده ایم.ما مهربانتر از محمد زرتشت را داریم.دلاورتر از عباس بابک خرمدین داریم.شجاعتر از حسینآریو برزنها داریم.اعراب کثیف نام سردار غیور ایرانی را فحش کرده اند و به خوردمان داده اند و گفتند دیوث.ای تف بر شما ک وقتی وارد این سرزمین شدید گفتید این همان بهشت وعده داده محمد است.این بهشت بهایش جهنم گردن دنیاست.آری برای آزادی کافیست تن به جهنم بدهیم و این بهشت را نخواهیم.
سعید
مردم فکر نمیکنند که جمهوری اسلامی رفتنی است بلکه یقین واطمینان دارند چون حکومتی که بین ملت پایگاه وجایگاهی ندارد ومنفور مردم است بدیهی است که رو به فنا ونابودیست وتاریخ با سند این موارد را ثبت کرده حکومتی که فقط 20درصد خواهان دارد البته ان هم بدلیل امکانات ورفاه و پول ونه از روی میل ورغبت حتما برچیده خواهد شد مخصوصا حکومتی که دینی .مرتجع. دیکتاتور وبی منطق باشه فقط دیر وزود دارد . وقتی حکومتی دستش برای مردم رو شد وملت از فساد واختلاس و تجملات انان با خبرشدند هیچ ارزش واعتباری برایش باقی نمیماند و ادم بی اعتبار مورد نفرت همگان است .حکومتی که حرفهایش یک روز ارزش وسندیت ندارد رو به زوال است ومهمتراز همه حکومتی که معلمش شلاق بخورد وبه زندان برود وتحقیر بشود پایه هایش سست سست وسست شده وبا اندکی باد خراب میشود . اما ملت ایران ملتی فهیم .اگاه و وقت شناس هستند وهمیشه در وقت معین ومشخص نفرتشان را علنی میکنند .
دیکتاتور برو بیرون
جمهوری اسلامی هیچ طرفداری ندارد،اگه منظور از طرفدارهای رزیم این چشته خوارها رذل هست مطمئن باشید اونها از همه زودتر پشت کرده و در می رن.انگیزه اونها از زمزمه جموری اسلامی فقط پول و مقام و امتیازی هست که به واسطه این حکومت دیکتاتوری به دست آورده اند.جمهوری خودش می دونه چه آشغال هایی دور و بر داره.یه تیر هوایی چنان این چشته خوارهای مالدوست رو فراری می ده که حیرت رژیم رو چندان خواهد کرد.این رژیم که روزهای آخر رو طی می کنه.فقط نباید بعد از این حکومت در ایران تشکیل بشه.یه راه کاملا متفاوت برای اداره کشور لازمه.مطمئنا اگه طبق روال های قبل حکومت تشکیل بشه اولش یه کم نرم هستن بعد شیرین به دزدی ،فساد،دروغگویی،رانت خواری،ایجاد کشور انحصاری برای عده ای خاص،بخور و بپاش و بی ارزشی به مردم و دست در توی جیب مردم کردن و ....تکرار خواهد شد.
ملا کونی
سقوط اخوند های*** واختلاسی وکثافتی دینی مردم باید مسلح شوند وبمب بگدارن مراکز که جاسوسان....
اهورا
دولت جمهوری اسلامی دلخوش به سپاه و نیروهای نظامی خودش است و مردم ایران را رها کرده است هرماه از این مردم به عناوین مختلف دزدی و باجگیری میکند پولی که د در چرخه این مردم رهاشده است روز به روز کمتر میشود مردم به سختی زندگی میکنند مسافر کشی عمومی شده چرخ صنعت خوابیده در یک نگاه ساده میبینیم تمام ارگانها براحتی دزدی میکنند مال مردم را میخورند برای معیشت مردم هیچ ناظری نیست از اداره مخابرات . ارگانهای دولتی .شهرداری. بخشداری. ثبت احوال . راهداری .بیمه .بخشهایخصوصی و...... همه دزدان بزرگ اقتصادی هستند به عناوین مختلف از مردم راهزنی میکنند بانکها روزانه جیب مردم را میزنند تمام اقا زاده ها متمول شده و در کشور های خوب هستند خودرو سازی نگو بگو شاه دزد مملکت جاده ها اسفالت درست حسابی ندارند بعد عوارض بیداد میکنه و...... در عوض برای بقای حکومت تلاش میکنند تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد قانون گذاران خو مظهر بی قانونی هستند درست شنیدن که میخوای حکومت کنی باید مردم گرسنه باشند اما این هم تا جایی هست که کارد به استخوان نرسیده که برای خیلی ها رسیده و این نشانه ظلم و جور است وهزاران مسعله دیگر که نشانه پایان این جمهوری است نفت ریخته شده هیزم اماده فقط یک جرقه کافیست که ان هم به دست خودشان زده خواهد شد ....بزودی
دان وحید
از ماست که بر ماست .وقتی خودمان به خودمان رحم نداریم اونی که اون بالا نشسته هم به ما رحم نمیکنه .این حکومت در ابتدا اموال مردم را مصادره کرد و به افراد دیگری بخشید .در واقع حرام و حلال قاطی کرد که هیچ وقت مردم روی خوش نبینن دعاشون مستجاب نشه . دزدی شده کار هممون از کارگر که از ساعت کاریش میدزده تا دکتر و مهندس و فرماندار و نماینده مجلس. نابودی کشورمون چهل سال پیش مهندسی شده و راه نجاتی نیست
شبگرد
نه اسلام و نه قرآن هیچکدام دعوت به خفقان و دزدی نداد اند مگر اسلام نگفته دست دزد را قطع کنید؟! خوب این یعنی مخالفت با فساد شما این روی اسلام را ببیند که دزدی حرام است زنا حرام است خیانت حرام است حتی دروغ حرام است اسلام دین اخلاق است اما اینکه یک دزد سوء استفاده بکند از احساسات مردم و در لباس روحانیت دزدی بکند اختلاس کند به اسلام بر نمی گردد به خود شخص بر میگردد و جامعه. شخصی مثل خاوری در اسلام بزرگ نشده است بلکه در جامعه ایرانی که به دنبال دزدی و اختلاس و غارت وقتل است بزرگ شده است خیلی ها در دیگاه ها نوشتند قرآن را آتش می زنیم نمی دونم آخوند می کشیم خوب الآن هم آخوند همین کار را می کند شما هم اخلاق آخوند هارا دارید مگر رژیم ایران در سوریه چکار می کند زن و کودک می کشد تخریب آبادی و اوراگی ر ابرای آنجا برده
ارش
من چهل و1 سالمه ازداوجم نکردم .کارهم نیست .یه خانه کلنگی داشتم اونم فروختیم خوردیم حالابایدچه کنیم با ی مادر 80 سالهک تنها دریافتیش مستمری بهزیتی چیزی برا باختن نمونده دیگه.
مهدی
جالبه کامنت ها رو کی می خونی می فهمی چیزی توی این مملکت تغییر نمی کنه چون کسی اصولا فکر نمی کنه و مطالعه هم که الی ماشاالله در حد صفر فقط فحش و انداختن تقسیر به گردن این و آن ... کسی فکر نمی کنه علت عقب موندگی این کشور خود ما هستیم تک تک ما ... واقعیت اینه اگه خیلی از ما جای جنایتکارا و دزدای حاکم باشیم دست کمی از اونا نخواهیم داشت فقط دستمون به گوشت نرسیده ....
هموطن
جمع شدن بخشی از ایرانیان مقیم هلند یا بخشی از اعضآی کلیسای کوروش هلند ( 31-05-2019 )در روبروی سفارت آمریکا در آمستردام و خواندن بیانیه : جمهوری اسلامی باید برود ولی بدون جنگ و خونریزی ، و دعا برای مردم و رییس جمهوری امریکا دونالد ترامپ. از طرف *** مسول و خادم کلیسای کوروش ***
حمید
همه از رفتن این خونخواران که تابحال ایران به خودش ندیده میگن به نظرمن هروقت مردم شعور این داشتن باشن بتونن باهم متحد بشن وفرهنگ ایرانی جایگزین این دین که برپایه کشتاروحشی گری بکن میشه کاری کرد صداقت روراست بودن تفکروخرد چیزاهای که ازملت ایران بدور بوده وهمه ادعایی پوچی بیش نیستیم به امید یکی شدن
آزادی و دموکراسی
آخوندها و سپاهی ها باید بصورت مسالمت آمیز حکومت را تحویل اهلش دهند. خشونت و اعدام دیگر بس است. با خشونت و اعدام و ترور و فراری دادن نخبگان و فساد و اختلاس نمیشود مملکت داری کرد. حاکمان و دولتمردان بی سواد و کم سواد ایرانی برای اینکه اون یک ذره ابرویشان باقی بماند باید استغفار کنند و حکومت را به اهلش واگذار کنند. والسلام
امیر
خوب تکلیف شما که ادمین این سایت هستید مشخصه شما در خارج ایران زندگی می کنید و در ایران نیستید. این شماها که در خارج زندگی می کنید می خواهید که جمهوری اسلامی نباشد وگرنه مردم عادی که در ایران زندگی می کنند همچین چیزی را نمی خوان. حکومت جمهوری اسلامی انتخاب مردم ایران است. شما برو تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی رو ببین. در شهرهای تهران، مشهد، خوزستان، کرمان، قم برای ایشون تشییع جنازه شد که ۲۵ میلیون نفر در کل کشور اومدن تشییع ایشان یا اینکه راهپیمایی روز ۲۲ بهمن رو ببین که داره برف میاد ولی طرف میره راهپیمایی شما برو تاریخ ایران رو بخون. تاریخ ایران قدمت ده هزار ساله داره هر حکومتی که اومد روی کار از ایران باستان و حکومت مادها تا حکومت پهلوی هر حکومتی که اومد بر اساس قدرت زور و شمشیر اومد سر کار یعنی زور داشت و رفت از این ور و اونور نیرو و تجهیزات جمع کرد و حکومت وقت رو شکست داد و خودش بر تخت پادشاهی نشست و کاری هم نداشت که مردم میخوانش یا نه اما حکومت جمهوری اسلامی تنها حکومتی است که با رأی و پشتیبانی مردم اومد سر کار یعنی مردم این حکومت رو خواستند. خون ۲۱۳۰۰۰ شهید پای این نظام و انقلاب ریخته شده. شماهایی که اونور آب هستید از خون شهید چی میدونی؟ خون شهید این انقلاب رو بیمه کرده و به لطف خدا هیچ اتفاقی نمی افته؟ همان طوری که مقام معظم رهبری فرمودند: زمینه را برای روی کار آوردن دولت جوان و حزب اللهی و انقلابی فراهم کنید. در این مملکت مردم مسئولانشان را خودشان انتخاب میکنند. خوب اگه مردم رییس جمهور شان را انتخاب کنند مشکلی پیش نمیاد. شما برو فیلم انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ رو ببین مردم دارن میرن با چه ذوق و شوقی به حسن روحانی رأی میدن بعداً بیا اینجا حرف بزن