مهدی اصلانی: کتابخانه شخصی من
چه کتابهایی میخوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ مهدی اصلانی ما را با کتابخانه شخصی خود آشنا میکند.
چه کتابهایی میخوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ در روزگاری که شمارگان کتاب در ایران به ۳۵۰ نسخه کاهش یافته، این پرسش به جا به نظر میرسد.
با آداب کتابخوانی و کتابخانه شخصی مهدی اصلانی، نویسنده و فعال حقوق بشر آشنا میشویم:
این روزها چه کتابی را میخوانید؟
دو کتاب را همزمان میخوانم:
۱-«زبان و شبهزبان؛ فرهنگ و شبهفرهنگ» اثر جدید آرامش دوستدار. همین امروز دست گرفتم. یکنفس میخوانمش. دوستدار بهسان دیگر آثارش اجازهی رج زدن و سرسری خواندن اثرش به کس نمیدهد.
۲- دن آرام به ترجمهی احمد شاملو و این دومی را تنها به اعتبارِ نامِ شاملو میخوانم.
برای اولین بار کی صاحب یک کتابخانه شخصی شدید؟ چند جلد کتاب داشت و در آن زمان کدام کتابها را بیشتر دوست میداشتید؟
کلاس دهم دبیرستان بودم خانهای پرجمعیت. آنگونه که بر سر سفرهی غذا اگر تندخوری پیشه نمیکردی گرسنه میماندی. کتابخانه؟ شوخی میفرمایید. اما بالاخره طاقچهی خانهی پدری را تصرف کردم و آنجا شد مثلا کتابخانهی من با سی چهل جلد کتاب و مجله. رمان و شعر.
الان کتابخانه شما چند جلد کتاب دارد؟ کدام کتاب را بیشتر دوست دارید؟
بهدقت نشمردم؛ چند صد جلدی میشود. انتخاب دشوار است.علایقم در هر دوران تفاوت دارد. اگر مجبورم کنید پاسخم این است: اشعار احمد شاملو و اگر چراییاش بپرسید میگویم فارغ از سلیقه؛ احمد شاملو را متر روشنفکریی ایران میدانم. جاسنگینتر از او نداشتهایم.
معمولاً کتابخوانها به یک یا چند عنوان کتاب علاقه ویژه دارند تا آن حد که آن کتابها، به اصطلاح کتاب بالینیشان است. کتابی که همیشه دم دست دارند. کتاب بالینی شما کدام کتاب است؟
-مدام در حال پوست انداختن هستم. نمیتوانم بهقطعیت از بالینی بودن یک اثر بگویم. مجموعه نقدهای ادبی بهروز شیدا برایم حکم حلالمسائل دارند.
چه چیزی در این کتاب برای شما قابل توجه است؟
با خواندن نقدهای بهروز شیدا همیشه چیزی به من اضافه میشود. او در نقدهای ادبیاش چیزی را میبیند که دیگران ندیدهاند. نهیب میزند که میتوان جور دیگری هم خواند. جور دیگری هم دید. کمشمارند انسانهایی که کار تشکیلاتی وانهاده و اینگونه مؤثر بودهاند.
چه کتابی در زندگی شما اثر ویژهای داشته؟
رمانخوان بوده و هستم. دو کتاب تاثیرگذارترین خواندنیهای من بودهاند. هر دو را به دوران حبس و فضای کمی باز سالهای ۶۵-۶۴ خواندم پیر و مرد دریای همینگوی با ترجمهی نجف دریابندری. جنایت و مکافات داستایوفسکی.
نخست گفته باشم هرچه رمان پیش از پیرمرد و دریای همینگوی خواندم مشق خواندن بود. پیر مرد و دریای همینگوی با آن مقدمهی بیبدیل نجف دریابندری که هیچ کم از کتاب برایم نداشت. میخواهم تعریفش کنم؛ شاهقصهی تمام خواندنهایم را.
سانتیاگو ماهیگیر پیری که ۸۴ روز ماهی نگرفته. او در روز هشتادوپنجم به دریا میزند. از تمام جهان پیرامونش تنها پسربچهای او را قهرمان خود میداند. پیر مرد تنها است. ماهیی بزرگی صید میکند اما در نبر با کوسهها هر بار بخشهایی از ماهی به کوسهها میبخشد. پیرمرد با صیدی که تنها اسکلتی از آن برجای مانده به کلبهاش باز میگردد و تنها پسربچه را بر بالین خود میبیند. سانتیاگو در اثبات خود به بازندهگی پشت میکند.
همین حالا هم که تعریفش میکنم مورمورم میشود.
جنایت و مکافات داستایوفسکی را در زندان قزلحصار دوبارهخوانی کردم و فهمیدم بار اول متوجهاش نشده و به یک معنا اصلا نخوانده بودمش. در فضای زندان و دیوار؛ خواندنش سرگیجهآور بود. با پرسشهایی ویرانگر. راسکولنیکوف به آنچه باور داشت عمل کرد. سنگینی وجدان و وظیفه بر روان آدمی
و کدامیک از ما به آنچه باورمان بود همچون رودیا عمل کردیم؟
به نظر شما چرا باید کتاب خواند، آن هم در عصر اینترنت و رسانههای اجتماعی؟
یکی از دشوارترین کارها برایم خواندن از روی مونیتور و نت است. اگر متنی در دسترس نباشد و ناچار به خواندن از روی مونیتور شوم نخست متن را چاپ کرده و از روی کاغذ میخوانم. باید کاغذ را لمس کنم. همچنان انتقال اندیشه از روی نت را شفاهی میپندارم جدا از لمس کاغذ و نوازش کلمه؛ خواندن از روی نت و گشتوگزار روی نت را نوعی تنسپردن به سیطرهی فضای مجازی دانسته و بهگونهای اعمال سلیقه.
آیا پیش آمده کتابی را دور بیندازید؟
دور انداختن نه! بخشیدن چرا. گمان میکنم کسی که کتاب دور بیاندازد پارهای از گذشتهاش را جراحی میکند. هر از چندگاهی بهجهت تنگیمکانی به ناگزیر شماری از کتابهایم را پس از گزینش و اولویتبندی به دیگرانی که نخواندهاند میبخشم.
از این مجموعه:
- اسد سیف: کتابخانه شخصی من
- نیلوفر بیضایی: کتابخانه شخصی من
- پرتو نوریعلا: کتابخانه شخصی من
- احمد خلفانی: کتابخانه شخصی من
- مهدی جامی: کتابخانه شخصی من
- لیلا سامانی: کتابخانه شخصی من
- مجید نفیسی: کتابخانه شخصی من
- مسعود کدخدایی: کتابخانه شخصی من
- مسعود نقرهکار: کتابخانه شخصی من
- یورگن هابرماس: کتابخانه شخصی من
◄ کتابخوان هستید و مایلید کتابخانه شخصی خود را در این مجموعه معرفی کنید؟
پس لطفا تماس بگیرید با culture (at) radiozamaneh.com
نظرها
نظری وجود ندارد.