امیر نادری: "اینقدر حرف مفت نزنید"
<p>بابک مستوفی - امیر نادری را ایرانی‌ها بیشتر با "تنگنا" و "تنگسیر" و "دونده" و "آب، باد، خاک" می‌شناسند و نه شخصیت‌های آمریکایی و ژاپنی. اما نادری حالا می‌خواهد به‌جای "امیرو" قصه‌هایی بگوید که به قول خودش "جهانی" هستند.</p> <!--break--> <p>نادری در دهه ۶۰ از ایران رفت و ساکن آمریکا شد. طی این سال‌ها، هر چند سال یک‌بار فیلمی ساخت و در جشنواره‌های مختلف به نمایش گذاشت.</p> <p> </p> <p>آخرین فیلمش "کات" نام دارد که در ژاپن ساخته شده و داستان فردی را روایت می‌کند که عاشق سینماست. او برای پس دادن قرض برادرش تصمیم می‌گیرد که به کیسه‌بوکس مافیای ژاپن بدل شود و بابت هر مشتی که می‌خورد، پول دریافت کند.</p> <p> </p> <p>فیلم با نظرات متفاوت منتقدان روبرو شد و بیشتر به خاطر چندین صحنه شعاری درباره سینما مورد انتقاد قرار گرفت. به گفته امیر نادری نادری علت اصلی ساخت این فیلم اصلاً همین صحنه‌ها هستند. گویا او می‌خواهد به هر قیمتی پیامی را به تماشاگران منتقل کند، هر چند همین پیام باعث پرداخت سطحی و شعاری اثر شده است.</p> <p> </p> <p>امیر نادری در بروشور فیلم، درباره ساخت این فیلم توضیحاتی می‌دهد. ترجمه بخش‌هایی از آن را می‌خوانیم:</p> <p> </p> <p><img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/amirnadbm02.jpg" /></p> <p> </p> <p><strong>آخرین سامورایی سینما</strong></p> <p> </p> <p>امیر نادری - در طول تاریخ همیشه جامعه در همه جا با هنر برخورد داشته است. امروزه قدرت مسائل مالی پرقوت‌تر از همیشه است و دست کثیفی بر روی هنر گذاشته است، به‌خصوص در سینما. خشم "شوجی"، قهرمان فیلم "کات" واکنشی‌ست در برابر این شرایط. او برای چیزی که باور دارد می‌جنگد و مذهبش سینما در خالص‌ترین شکلش است. شوجی می‌پذیرد که به عنوان کیسه‌بوکس آماج حمله قرار بگیرد و به این ترتیب نه فقط قرض برادرش را می‌دهد بلکه این بخشی‌ست از واکنش او در برابر جامعه‌ای که رفتار حقیرانه‌ای با سینما دارد.</p> <p> </p> <p>هر ضربه‌ای که شوجی می‌خورد از کسانی است که سینما را فقط برای درآمد یا سرگرمی به این سطح نازل رساندند. تماشاگران نوجوان شست و شوی مغزی شده‌اند تا بیشتر و بیشتر از این نوع فیلم‌ها خوششان بیاید. سلیقه آن‌ها توسط تجارت دیکته شده است. سینمای امروز نیاز به تغییر دارد. رفتار شوجی و این فیلم حرکت کوچکی هستند برای این تغییر. کسی باید بایستد و فریاد بزند و شوجی این کار را در "کات" انجام می‌دهد. برای من شوجی آخرین سامورایی سینماست. سامورایی‌‌یی که خود را فدای چیزی که باور دارد می‌کند: سینمای ناب.</p> <p> </p> <p><strong>اینقدر حرف مفت نزنید!</strong></p> <p> </p> <p><img align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/amirnadbm04.jpg" />فیلمسازان بزرگ گذشته روحشان را بر سر ارتقاء سینما به عنوان هنر گذاشتند. تلاش آن‌ها برای ما باقی ماند تا امروز سپاسگزار آن‌ها باشیم. اما میراث آن‌ها خیلی زود بر باد رفته است. هر کسی می‌داند که سینمای امروز مسموم شده است. فیلم‌های مستقل در قفسه خاک می‌خورند. اگر خوش شانس باشند یک‌بار در جایی به طور مجانی به نمایش درمی‌آیند. در این نوع فیلم‌ها آشکارا سودی وجود ندارد. خوش شانس‌ها شاید چند تایی دی وی دی در اینترنت بفروشند. بدبختانه جایی برای اکران این فیلم‌ها وجود ندارد. همه سالن‌های هنری بسته شده‌اند یا دچار مضیقه‌اند.</p> <p>اگر می‌خواهید بدانید که چرا نام «کات» را برای این فیلم برگزیدم، باید بگویم برای این است که بگویم: "اینقدر در سینمای امروز حرف مفت نزنید!"‌‌ همان‌طور که شوجی در فیلم فریاد می‌زند: "سینما فاحشه نیست. سینما هنر است و باید به آن احترام گذاشت." خیلی زود تنها خاکستر سینمای حقیقی باقی خواهد ماند. نسل آینده ممکن است مرجعی برای سینمای خالص از این سال‌ها نداشته باشد. ما باید پیش از آنکه دیر شود کاری انجام دهیم.</p> <p> </p> <p><strong>فیلمنامه</strong></p> <p> </p> <p>من داستان و دیالوگ‌ها را در اصل به انگلیسی نوشتم؛ با کمک دوست عزیزم ابو فرمان، شاعر و ویدئو آرتیست ایرانی که در مونترال بزرگ شده است. عاقبت متوجه شدم که حس و ظرافت زبان فارسی بسیار بیشتر از انگلیسی به ژاپنی نزدیک است. برای همین تمام فیلمنامه را به فارسی نوشتم و بعد به ژاپنی ترجمه شد. شوزو ایچیاما، برنامه‌ریز "فیلمکس" توکیو و تاریخ‌نگار سینمایی مرا به شینجی آیاما فیلمساز ژاپنی معرفی کرد. فیلم درخشان او، «من کشف کردم!» (Eureka) را دیده بودم. آیاما روی دیالوگ‌ها کار کرد و به من کمک کرد تا برخی سکانس‌ها را دوباره بنویسم. شناختن او حین این همکاری لذت بزرگی بود.</p> <p> <img align="middle" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/amirnadbm03.jpg" /></p> <p> </p> <p><strong>زبان واقعاً مهم نیست</strong></p> <p> </p> <p>اصلاً ژاپنی بلد نیستم، اما این برایم مانع بزرگی نبود. زبان دیالوگ‌ها واقعاً برایم مسأله‌ای نیست. با اینکه ستایشگر دیالوگ‌های تأثیرگذار در آثار دیگران هستم، اما خودم مرد دیالوگ نیستم. برای من معنای دیالوگ کمک به پیشبرد قصه است. معمولاً فیلمبرداری صحنه‌های بدون دیالوگ برایم خیلی الهام‌بخش‌تر است. سکانس‌های بدون دیالوگ دنیای من هستند. سکوت هم بخش مهمی از جهان من است. علاقه من به فیلمسازی به کار کردن با تصویر، حرکت، صدا، تدوین و سکوت مرتبط است. فکر می‌کنم این عناصر در بین شخصیت‌های اصلی "کات" هم هست.</p> <p> </p> <p><strong>نقطه مشترک</strong><br /> </p> <p><img align="left" alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/amirnadbm05.jpg" />به کمک مترجم‌ها سر صحنه قادر بودم با بازیگران و اعضای گروه ارتباط برقرار کنم. بیشتر آن‌ها انگلیسی مرا می‌فهمیدند اما از انگلیسی حرف زدن به‌خاطر خجالت ویژه ژاپنی پرهیز می‌کردند. وقتی با بازیگران و گروهی کار می‌کنم، شرط اول این است که آن‌ها ابتدا باید فیلم‌های قبلیم را ببینند. آن‌ها نیاز دارند که یک قدم به دنیای فیلمسازی من نزدیک بشوند. من خودم و اندیشه‌هایم را در آن‌ها قرار داده‌ام. باور دارم که تمرکز باید بر روی حال و هوا و اتمسفری باشد که در صحنه خلق می‌شود. همه چیز از اعتماد مشترک آغاز می‌شود که از کلام و قول دادن‌ها نمی‌آید بلکه بعد از فیلمبرداری دو سه صحنه شکل می‌گیرد. این اتفاق زمانی می‌افتد که آن‌ها تجربه می‌کنند که من چه می‌خواهم بگویم و چطور می‌گویم. هیچکس حتی خودم هم نمی‌دانم که که این جادو چه وقت اتفاق می‌افتد. همیشه موقع فیلمبرداری لحظه‌ای هست که همه به یک نقطه مشترکی می‌رسند و از آن لحظه همه در‌ها باز می‌شود. این اتفاق به ویژه در "کات" افتاد. بعد از آن دیگر به استفاده زیاد از کلمات نیازی نبود چون حس میان ما همه حرف‌ها را می‌زد. با یک نگاه یا اشاره یا حتی سکوت، ما قادر به مکالمه بودیم.</p> <p> </p> <p><strong>جایی برای بداهه نبود</strong></p> <p> </p> <p>گه‌گاه حس می‌کردم که ساختن فیلم در ژاپن نوعی هاراکیری [خودکشی به سبک سامورایی] است! ژاپن کشور بسیار نظام‌مند با تأکید بر جزئیات دقیق است. وقتی که صبح سر صحنه حاضر می‌شوی همه چیز از آغاز تا انجام برنامه‌ریزی شده و باید برای همه در صحنه روشن باشد. کار کردن در ژاپن یعنی کار کردن به شدت با قاعده و نظام‌مند. هضم این موضوع ابتدا برای من سخت بود چون جست‌و‌جوی آزاد برای یافتن لحظه‌های جادویی برنامه‌ریزی نشده در هر صحنه را دوست دارم. اما زبان و فرهنگ ژاپنی فرصت زیادی به بداهه‌کاری نمی‌دهد. سختگیری‌ها‌ گاه کمرم را شکست، اما کار کردن در ژاپن را دوست داشتم. به رغم مشکلات، فکر می‌کنم کارم را خوب انجام داده‌ام و نتیجه رضایت‌بخش است. زبان سینما یک زبان جهانی‌ست که به من اجازه داد که خودم را با فرهنگی که به آن تعلق ندارم وفق بدهم.</p> <p> </p> <p><u>ویدئو: پیش‌پرده "کات" ساخته امیر نادری</u></p>
بابک مستوفی - امیر نادری را ایرانیها بیشتر با "تنگنا" و "تنگسیر" و "دونده" و "آب، باد، خاک" میشناسند و نه شخصیتهای آمریکایی و ژاپنی. اما نادری حالا میخواهد بهجای "امیرو" قصههایی بگوید که به قول خودش "جهانی" هستند.
نادری در دهه ۶۰ از ایران رفت و ساکن آمریکا شد. طی این سالها، هر چند سال یکبار فیلمی ساخت و در جشنوارههای مختلف به نمایش گذاشت.
آخرین فیلمش "کات" نام دارد که در ژاپن ساخته شده و داستان فردی را روایت میکند که عاشق سینماست. او برای پس دادن قرض برادرش تصمیم میگیرد که به کیسهبوکس مافیای ژاپن بدل شود و بابت هر مشتی که میخورد، پول دریافت کند.
فیلم با نظرات متفاوت منتقدان روبرو شد و بیشتر به خاطر چندین صحنه شعاری درباره سینما مورد انتقاد قرار گرفت. به گفته امیر نادری نادری علت اصلی ساخت این فیلم اصلاً همین صحنهها هستند. گویا او میخواهد به هر قیمتی پیامی را به تماشاگران منتقل کند، هر چند همین پیام باعث پرداخت سطحی و شعاری اثر شده است.
امیر نادری در بروشور فیلم، درباره ساخت این فیلم توضیحاتی میدهد. ترجمه بخشهایی از آن را میخوانیم:
آخرین سامورایی سینما
امیر نادری - در طول تاریخ همیشه جامعه در همه جا با هنر برخورد داشته است. امروزه قدرت مسائل مالی پرقوتتر از همیشه است و دست کثیفی بر روی هنر گذاشته است، بهخصوص در سینما. خشم "شوجی"، قهرمان فیلم "کات" واکنشیست در برابر این شرایط. او برای چیزی که باور دارد میجنگد و مذهبش سینما در خالصترین شکلش است. شوجی میپذیرد که به عنوان کیسهبوکس آماج حمله قرار بگیرد و به این ترتیب نه فقط قرض برادرش را میدهد بلکه این بخشیست از واکنش او در برابر جامعهای که رفتار حقیرانهای با سینما دارد.
هر ضربهای که شوجی میخورد از کسانی است که سینما را فقط برای درآمد یا سرگرمی به این سطح نازل رساندند. تماشاگران نوجوان شست و شوی مغزی شدهاند تا بیشتر و بیشتر از این نوع فیلمها خوششان بیاید. سلیقه آنها توسط تجارت دیکته شده است. سینمای امروز نیاز به تغییر دارد. رفتار شوجی و این فیلم حرکت کوچکی هستند برای این تغییر. کسی باید بایستد و فریاد بزند و شوجی این کار را در "کات" انجام میدهد. برای من شوجی آخرین سامورایی سینماست. سامورایییی که خود را فدای چیزی که باور دارد میکند: سینمای ناب.
اینقدر حرف مفت نزنید!
فیلمسازان بزرگ گذشته روحشان را بر سر ارتقاء سینما به عنوان هنر گذاشتند. تلاش آنها برای ما باقی ماند تا امروز سپاسگزار آنها باشیم. اما میراث آنها خیلی زود بر باد رفته است. هر کسی میداند که سینمای امروز مسموم شده است. فیلمهای مستقل در قفسه خاک میخورند. اگر خوش شانس باشند یکبار در جایی به طور مجانی به نمایش درمیآیند. در این نوع فیلمها آشکارا سودی وجود ندارد. خوش شانسها شاید چند تایی دی وی دی در اینترنت بفروشند. بدبختانه جایی برای اکران این فیلمها وجود ندارد. همه سالنهای هنری بسته شدهاند یا دچار مضیقهاند.
اگر میخواهید بدانید که چرا نام «کات» را برای این فیلم برگزیدم، باید بگویم برای این است که بگویم: "اینقدر در سینمای امروز حرف مفت نزنید!" همانطور که شوجی در فیلم فریاد میزند: "سینما فاحشه نیست. سینما هنر است و باید به آن احترام گذاشت." خیلی زود تنها خاکستر سینمای حقیقی باقی خواهد ماند. نسل آینده ممکن است مرجعی برای سینمای خالص از این سالها نداشته باشد. ما باید پیش از آنکه دیر شود کاری انجام دهیم.
فیلمنامه
من داستان و دیالوگها را در اصل به انگلیسی نوشتم؛ با کمک دوست عزیزم ابو فرمان، شاعر و ویدئو آرتیست ایرانی که در مونترال بزرگ شده است. عاقبت متوجه شدم که حس و ظرافت زبان فارسی بسیار بیشتر از انگلیسی به ژاپنی نزدیک است. برای همین تمام فیلمنامه را به فارسی نوشتم و بعد به ژاپنی ترجمه شد. شوزو ایچیاما، برنامهریز "فیلمکس" توکیو و تاریخنگار سینمایی مرا به شینجی آیاما فیلمساز ژاپنی معرفی کرد. فیلم درخشان او، «من کشف کردم!» (Eureka) را دیده بودم. آیاما روی دیالوگها کار کرد و به من کمک کرد تا برخی سکانسها را دوباره بنویسم. شناختن او حین این همکاری لذت بزرگی بود.
زبان واقعاً مهم نیست
اصلاً ژاپنی بلد نیستم، اما این برایم مانع بزرگی نبود. زبان دیالوگها واقعاً برایم مسألهای نیست. با اینکه ستایشگر دیالوگهای تأثیرگذار در آثار دیگران هستم، اما خودم مرد دیالوگ نیستم. برای من معنای دیالوگ کمک به پیشبرد قصه است. معمولاً فیلمبرداری صحنههای بدون دیالوگ برایم خیلی الهامبخشتر است. سکانسهای بدون دیالوگ دنیای من هستند. سکوت هم بخش مهمی از جهان من است. علاقه من به فیلمسازی به کار کردن با تصویر، حرکت، صدا، تدوین و سکوت مرتبط است. فکر میکنم این عناصر در بین شخصیتهای اصلی "کات" هم هست.
نقطه مشترک
به کمک مترجمها سر صحنه قادر بودم با بازیگران و اعضای گروه ارتباط برقرار کنم. بیشتر آنها انگلیسی مرا میفهمیدند اما از انگلیسی حرف زدن بهخاطر خجالت ویژه ژاپنی پرهیز میکردند. وقتی با بازیگران و گروهی کار میکنم، شرط اول این است که آنها ابتدا باید فیلمهای قبلیم را ببینند. آنها نیاز دارند که یک قدم به دنیای فیلمسازی من نزدیک بشوند. من خودم و اندیشههایم را در آنها قرار دادهام. باور دارم که تمرکز باید بر روی حال و هوا و اتمسفری باشد که در صحنه خلق میشود. همه چیز از اعتماد مشترک آغاز میشود که از کلام و قول دادنها نمیآید بلکه بعد از فیلمبرداری دو سه صحنه شکل میگیرد. این اتفاق زمانی میافتد که آنها تجربه میکنند که من چه میخواهم بگویم و چطور میگویم. هیچکس حتی خودم هم نمیدانم که که این جادو چه وقت اتفاق میافتد. همیشه موقع فیلمبرداری لحظهای هست که همه به یک نقطه مشترکی میرسند و از آن لحظه همه درها باز میشود. این اتفاق به ویژه در "کات" افتاد. بعد از آن دیگر به استفاده زیاد از کلمات نیازی نبود چون حس میان ما همه حرفها را میزد. با یک نگاه یا اشاره یا حتی سکوت، ما قادر به مکالمه بودیم.
جایی برای بداهه نبود
گهگاه حس میکردم که ساختن فیلم در ژاپن نوعی هاراکیری [خودکشی به سبک سامورایی] است! ژاپن کشور بسیار نظاممند با تأکید بر جزئیات دقیق است. وقتی که صبح سر صحنه حاضر میشوی همه چیز از آغاز تا انجام برنامهریزی شده و باید برای همه در صحنه روشن باشد. کار کردن در ژاپن یعنی کار کردن به شدت با قاعده و نظاممند. هضم این موضوع ابتدا برای من سخت بود چون جستوجوی آزاد برای یافتن لحظههای جادویی برنامهریزی نشده در هر صحنه را دوست دارم. اما زبان و فرهنگ ژاپنی فرصت زیادی به بداههکاری نمیدهد. سختگیریها گاه کمرم را شکست، اما کار کردن در ژاپن را دوست داشتم. به رغم مشکلات، فکر میکنم کارم را خوب انجام دادهام و نتیجه رضایتبخش است. زبان سینما یک زبان جهانیست که به من اجازه داد که خودم را با فرهنگی که به آن تعلق ندارم وفق بدهم.
ویدئو: پیشپرده "کات" ساخته امیر نادری
نظرها
کاربر مهمانmazdaky
Great,i love Agh Amir هر ضربهای که شوجی میخورد از کسانی است که سینما را فقط برای درآمد یا سرگرمی به این سطح نازل رساندند. تماشاگران نوجوان شست و شوی مغزی شدهاند تا بیشتر و بیشتر از این نوع فیلمها خوششان بیاید. سلیقه آنها توسط تجارت دیکته شده است. سینمای امروز نیاز به تغییر دارد. رفتار شوجی و این فیلم حرکت کوچکی هستند برای این تغییر. کسی باید بایستد و فریاد بزند و شوجی این کار را در "کات" انجام میدهد. برای من شوجی آخرین سامورایی سینماست. سامورایییی که خود را فدای چیزی که باور دارد میکند: سینمای ناب. Best regars Mazdaky