محمود دولتآبادی: در ضیافت افطار رئیس جمهور شرکت میکنم
ضیافت افطار قاعدتاً بینماز و روزه خالی از ریا نیست. نویسنده جای خالی سلوچ میگوید به رأی خود احترام میگذارد و با هنرمندان معترض همراه نیست.
برخی از هنرمندانی که به مهمانی افطار حسن روحانی دعوت شدهاند، اعلام کردهاند که در اعتراض به وضع بد معیشتی مردم و بحرانهای اجتماعی در ایران در مهمانی رئیس جمهوری اسلامی شرکت نمیکنند. محمود دولتآبادی اما در گفتوگو با روزنامه اعتماد گفته است او به حسن روحانی رأی داده، به رأی خود احترام میگذارد و به همین سبب هم دعوت روحانی برای شرکت در ضیافت افطار را اجابت میکند.
حسن روحانی مانند هر سال عدهای از هنرمندان شناختهشده ایران را به ضیافت افطار دعوت کرده است. برخی از این هنرمندان با انتشار دعوتنامه خود در شبکههای اجتماعی تحت هشتگ «ما به افطاری نخواهیم رفت» اعلام کردهاند که در این مهمانی شرکت نمیکنند. مهناز افشار، بازیگر ایرانی گفته است خوب است رئیس جمهوری اسلامی به جای او آتنا دائمی، زندانی سیاسی را از اوین بر سر سفره خود بیاورد. آناهیتا همتی، بازیگر تئاتر و سینما و تلویزیون، سفره خالی اهالی سیستان و بلوچستان را به یاد روحانی آورده است. پرویز پرستویی، بازیگر نامدار هم با اشاره به بحران اقتصادی کنونی ضرورت صرفهجویی و پرهیز از ریخت و پاش را به روحانی یادآوری کرده است.
محمود دولتآبادی، نویسنده رمانهایی مانند کلیدر و جای خالی سلوچ که زمانی از کوشندگان آزادی بیان و از فعالان کانون نویسندگان ایران بود، به روزنامه اعتماد گفته است در ضیافت رئیس جمهوری اسلامی شرکت میکند:
«من عملکرد هیچ شخصیتی را تعیین نمیکنم و معمولاً هم در هیچ گروه و دستهای نبوده و نیستم. من به حسن روحانی رأی دادهام و به همین رأی که دادم احترام میگذارم. بنابراین من دعوت ایشان را برای افطار پاسخ خواهم داد.»
روز گذشته محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت در پاسخ به اعتراض گروهی از هنرمندان گفته است:
« ما تمام تلاشمان را کردیم که مشکلات کشور حل شود. چه کاری را دولت انجام نداده است؟ چه کسی دوست دارد که سفره مردم پربارتر نباشد؟ به ما بگویند چه کاری را باید انجام می دادیم که انجام ندادیم؟ آیا سفرههای مردم اردیبهشت پارسال رنگینتر بود و امسال خالیتر شده است؟»
برخی از کاربران شبکههای اجتماعی هم به کنایه هنرمندان را متهم کرده بودند که دلیل واقعی اعتراض آنها نه سفره خالی مردم که سقوط ارزش ریال است. محمود دولتآبادی که در نخستین سخنرانی روحانی در جمع هنرمندان در تالار وحدت در ۱۸ دی ۹۵ شرکت کرده بود، به اعتماد گفته است:
«به نظر من حسن روحانی تا آنجا که توانسته برای پیشبرد اهداف و برنامههایش کوشش کرده است. شاید در رسیدن به برخی از این هدفها موفق نشده باشد که البته موفق هم نبوده اما من ضمن آنکه با بستانکاریهای خودم از این سیستم باقی میمانم، در عین حال به رأی خودم احترام میگذارم و در این مهمانی حضور خواهم یافت.»
فرج سرکوهی، نویسنده و از اعضای کانون نویسندگان ایران در صفحه فیسبوک خود نوشته است:
«کاش آقای دولتآبادی به رأیی که زمانی به منشور کانون نویسندگان داد، به امضای خود در متن ۱۳۴ نویسنده و دستکم به اثر ماندگار خود "جای خالی سلوچ" نیز "احترام" میگذاشت.»
هفته گذشته کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی مانع از برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد تأسیس کانون در یک مکان خصوصی و بدون اعلام عمومی شدهاند. کانون نویسندگان از مجامع فرهنگی، نویسندگان و هنرمندان خواسته بود به «اعمال سرکوبگرانه جمهوری اسلامی» اعتراض کنند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
کوروش
کاش بین هنرمندان و نویسندگان چن دستگی وجود نداشت... کاش به اندازه داناییمون می فهمیدیم. کلش انسان بودن و انسان ماندن رو به ارزانی نمی فروختیم. کاش آدم بودیم. کاش...
حسنک
واقعا تاسف بار است که چنین هنرمند برجسته ای اینگونه درست زمانی که مراسم حکومتی باید تحریم بشوند، پشت به جنبش مردم معترض کرده و به روال سابق رابطه اش را با مرکز فاسد قدرت حفظ
فرزاد-ک
ما ایرانیها گاهی بعضی آدمها را زیادی بزرگ و مهم میکنیم، در حالیکه اصلاً آنها انسانهای برجستهای نیستند، و مانند هریک از ما در زندگی انتخابهایی دارند که لزوماً آن انتخابها درست و یا حتی غلط نیستند. ایشان هم برای خودش مسیری را تعیین کرده (درست، یا غلط) و در آن مسیر طی طریق میکند، اگر به نظر ما کارش اشتباه است، لزومی ندارد که تا به این حد رسانهای شود! در بعضی از وبسایتها به ایشان توهینهای بدی شده، که این نوع تندروی بهیچوجه صحیح نیست. بهشخصه معتقدم که در هیچ برنامهی دولت نباید شرکت کرد، چون به تحکیم نظام ولایت فقیه میانجامد. اما هستند کسانی که هنوز معتقد به استفاده از اصلاح هستند. این دسته نسبتاً محدود، به زعم خود یار این تفکر شدهاند؛ گروهی از آن نان میخورند و در قدرت باقیماندهاند، مانند امثال عارف، و گروهی هم چون عمری را برای آن تلف کردهاند حاضر به قبول شکست نیستند مانند امثال آقای تاجزاده. گروهی هم در این بین گاهی به نعل میزنند و گاهی به میخ میکوبند، بهمین جهت اینچنین رسانهای میشوند.
فرزاد-ک
(2) این موضوع باید به فرهنگ غالب تبدیل شود که انتخابی که یک هنرپیشه یا ورزشکار و نویسنده یک رمان در زندگی انجام میدهد، لزوماً انتخاب درستی نیست، که بقیه گروهها و اقشار جامعه از آن تبعیت کنند. ما در شورای شهر تهران این موضوع را امتحان کردیم، دیدیم ورزشکارانمان را با رشوه خریدند. در تاریخ ایران، ما یک تختی داشتیم، شاید دیگر تکرار نشود. هنرپیشه داریم که دیروز در فیلم ضدمردمی (فیلمی که جنایتهای 88 را کتمان و مردم آسیب دیده از حکومت را به سخره گرفته بود) شرکت کرده، روز بعد با آقای ملکمطیعی عکس گرفته و آرزوی بازی با وی را در یک فیلم داشته! اگر آن هنرپیشه نمیداند (یا نمیخواهد بداند) که کارگردان و همفکران کارگردان فیلم قلادههای طلا، بانی و باعث خانهنشین شدن ملکمطیعی شدند، و عمله و اکله این نظام استبدادی هستند، مـا که میدانیم. ما در کشوری زندگی میکنیم که بدترین ما را بر ما حاکم کردهاند. این بدترین، شامل امثال فرماندهان سپاه و آخوندهای حکومتی در رأس نظام ولایت فقیه میشوند. اخیراً مشایی را بدلیل گرفتن مبالغی پول از قاسم سلیمانی، و دزدیدن آن پولها زندانی کردهاند. سلیمانی این پولها را از بچههای زابلی که گوشت کلاغ و گربه میخورند قبلاً دزدیده بوده! حال شما ببینید این آقای نویسنده و یکی از تحریمیهای افطار روحانی به سلیمانی افتخار میکنند!
فرزاد-ک
(3) فردی حرف جالبی میگفت: ایشان با تمسخر میگفت که ما آرزو میکنیم که خدایا مسئولین ما را نگهدار، بعد دعا میکنیم خدایا شر دزدی و جنایت را از سر ما کم کن! بعد اضافه میکرد که اگر خدا دعای دوم ما را اجابت کند که تمام مسئولین به فنا میروند! این حکایت بخشی از کارگردانان و هنرپیشهها و رمان نویسان امروز ماست! از یک طرف نگران گرسنگی یتیمان و مردم هستند و از سوی دیگر از بانی و باعث آن، امثال سلیمانی، قدردانی میکنند! مشکل ما ایرانیان در مبارزه با استبداد دو چیز است: یک، افراد نامناسب و یا بعضاً سود جو صدای مردم میشوند، که در بسیاری از مواقع لیاقت تریبون مردم شدن را ندارند، دوم: روشنفکران ما خود را درگیر بحثهای ایدئولوژیک بی سرو ته کردهاند یا ناخواسته گرفتارشان کردهاند. در این میان مردم عادی کسی را ندارند که راه و رسم درست مبارزه کردن با استبداد را بگیرند، و استبداد هم هر روز با یکی از این بیلیاقتان و یا سودجویان مردم را از ادامه مبارزهشان ناامید میکند.
حقگو
این عذاب کدام گناهیست که بدترین ما بر ما حاکم است
مهرناز
خانم مهناز افشار که باید تحریم کند با آن شیر خشکهای تقلبی که شوهرش وارد کرد ولی در کل سگ زرد برادر شغال است تا وقتی که عمامه باشد ر وز به روز وضعیت این مردم بدتر می شود
مرضیه
دولت آبادی هم مثل همه کسایی که به روحانی رای دادند، در موقعیت زمانی خودش به عنوان گزینه برتر از میان ۴ گزینه موجود بویژه در مقابل تفکر متحجرانه ای از جنس رئیسی و علم الهدی دست به این انتخاب زدند، نه این که یک سوپرمن یا قهرمان ملی رو انتخاب کرده و ازش انتظار معجزه و شق القمر داشته باشه. دولت آبادی پیر دردآشنا و سرد و گرم کشیده روزگاره، بخاطر اعتقاداتش منافع بیشماری رو از دست داده، زندان رفته و پای حرف و نظرش همیشه ایستادگی کرده! پس اگه پای برگه رای خودش هم ایستاده اونم پشت کسانی که هنوز تا حدی کورسویی از روشنایی و امید رو در دل اصحاب فرهنگ و ادبیات و هنر روشن نگه داشتند و در مقابل طیف تمامیت خواه قدرت طلب به رغم این همه دسیسه و توطئه ریز و درشت، در حد مقدورات و شرایط مقاومت کردند، باز هم ناشی از دید باز و واقع بینانه اش هست نه منافع فردی. دولت آبادی حتما به عملکرد روحانی نقدهای جدی و اساسی داره، ولی به رغم کهولت سن برخلاف خیلی از هنرمندان جوانتر دچار فراموشی نشده تا سیاهی سالهای بعد از خاتمی در پی چنین فضای ناامیدانه و سنگینی رو از یاد ببره. شاید بنابر تجربه و پختگی اش، با یه مشت شعار توخالی خیالی یا یه ژست روشنفکرمآبانه همین روزنه کوچک رو هم نادیده نمیگیره و جانب انصاف رو رعایت میکنه. برای ایشان احترام زیادی قائلم چون اینبار از آبروی خودش مایه گذاشته بی طمع چیزی که به عزت و افتخاراتی که داشته بیارزد.
وحید
درود به این پیر خردمند دوراندیش نکند انتظار دارید این پیر فرزانه هم مانند برخی هنرمندان پوپول برخورد کند. هم نقد برخی هنرمندان وارد است و هم زیرکی و خرد ورزی این مرد بزرگ.
هوشنگ
نظر شاملو درباره ی هنرمند متعهد با قدرت باشد، بگذار برود خودش را با بند تنبان فلان رئيس جمهور دار بزند. اصلآ برايم مهم نيست نه زنده بودنش برايم مهم است نه مُردنش. هنر که می تواند چيز مفيدی را زيباتر عرضه کند و به آن قدرت نفوذ بيشتری بدهد بايد از خنثی بودن شرم کند. فضيلت هنرمند است که در اين #جهان_بيمار به دنبال درمان باشد نه تسکين، به دنبال تفهيم باشد نه تزئين، طبيب غمخوار باشد نه #دلقک بيعار.