صدای نسل جوان نویسندگان ایرانی در برونمرز
بهجت امید - ششمین شمارهی "آوای تبعید" منتشر شد. در این شماره نیز خواننده با حاصل تجربیات، تفکرات و تاملات گروهی از فرهنگسازان درون و برونمرز آشنا میشود.
ششمین شمارهی "آوای تبعید" در ۱۴۰ صفحه منتشر شد. در این شماره نیز خواننده مانند دفترهای پیشین با حاصل تجربیات، تفکرات و تاملات گروهی از فرهنگسازان درون و برونمرز در قالب شعر، داستان و نقد آشنا میشود. بخش ویژهی این شماره به "نویسندگان نسل دوم ایرانی در خارج از کشور" تعلق دارد؛ فهیمه فرسایی، نویسنده و مسئول این بخش، در مقالهای با عنوان "چرخش روزمرگی و سیاست ..." مبنای این ردهبندی را "تاریخ آغاز مهاجرت یا فرار گروهی بزرگ از ایرانیانی" عنوان میکند که به دلایل گوناگون در آستانه یا سالهای پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران را ترک کردهاند. به این ترتیب نویسندگان نسل دومی یا در سالهای کودکی همراه خانواده راهی دیار غرب شده، یا در خارج از کشور بهدنیا آمدهاند و به زبان زادگاه یا کشوری که در آن زندگی میکنند، مینویسند. به نظر او این "گسستگی" سبب شده که نسل دومیها در رسانههای فارسیزبان داخل و خارج فاقد "لابی" باشند و خبر انتشار آثار یا فعالیتهای ادبی آنها کمتر به رسانهها راه یابد.
"میانگینهای فرهنگی"
در ۵۰ صفحهای که به معرفی این نویسندگان در آلمان و فرانسه اختصاص داده شده، چالشهای حسی و ذهنی نسلی به نمایش گذاشته میشود که شاهد واکنشهای متفاوت نسل پیشین خود در رویارویی با دنیای تازه و اغلب غیرمأنوس مهاجرت یا تبعید بوده است. این واکنشها طیف گستردهای را در برمیگیرد که با نگاهی نوستالژیک به گذشته آغاز میشود، از دالان وهمآلود آن که به رد یا قبولاش میانجامد، عبور میکند و سرانجام به سرگردانی فرهنگی میان اینجا و آنجا و عدم تعلق بهاینجا و آنجا میرسد.
راویان نسل دوم هر چند از توصیف و انتقال این حس در کارهای خود بهخوبی برمیآیند، ولی با فاصله و نگاهی غریب با آن روبرو میشوند. به این دلیل ساده که اغلب خود را عضوی از خانوادهی بزرگ کشوری که در آن زندگی میکنند، میدانند. شیدا بازیار، نویسندهی ۲۷ سالهی آلمانی ایرانیتبار که نخستین رمانش "تهران شبها آرام است" دو جایزهی ادبی این کشور را برای او به ارمغان آورده، در مصاحبهای جایگاه خود را این گونه شرح میدهد: «من فکر نمیکنم برای انسانهایی مثل من ... که بین دو فرهنگ بزرگ شدهاند، گزینش "یا این یا آن" وجود داشته باشد. من وقتی به نوع تربیت و زندگی اجتماعیام برمیگردم، میبینم که تحت تاثیر فرهنگهای زیادی بودهام، از هر کدام بهرهای گرفتهام و این در مجموع به فرهنگی نو تبدیل شده است. اگر بخواهم مقولهی چندهویتی را در خودم توضیح بدهم، میگویم که من میانگین تاثیر فرهنگهای ایرانی، آلمانی و کردی هستم.» بازیار در رمان خود گالری باشکوهی از تصاویر چهار نسل از خانوادهای ایرانی در آلمان را به نمایش میگذارد که تار و پود زندگی سیاسی هر یک از شخصیتهای آن با رویدادهای تاریخ معاصر ایران و آلمان تنیده شده است.
ادبیات مهاجرت
به جرات میتوان گفت که برخورد "هم این و هم آنی" شیدا بازیار کمابیش نظر نویسندگان نسل دومی ساکن آلمان، مانند نوا ابراهیمی (شانزده واژه) و مهرنوش زائری اصفهانی (سی و سه پل و یک چایخانه) یا نگار جوادی (شرقزدوده) و مریم مجیدی (مارکس و عروسک) از فرانسه، و گلناز هاشمزاده (این ما بودیم) از سوئد را هم منعکس میکند. رمانهای این نویسندگان که اغلب در سالهای ۲۰۱۶ ـ ۲۰۱۷ به بازار کتاب راه یافتهاند، در بخش ویژهی "آوای تبعید" معرفی و همراه با گفتوگویی با آنها و نقد آثارشان منتشر شده است. در این بخش همچنین، تاریخچهی انتشار آثار ادبی ایران در آلمان و فرانسه و نیز جایگاه آثار نسل دوم قلمبهدستان ایرانی در متن ادبیات مهاجرتی هر یک از این کشورها بررسی شده است. همکاران بخش ویژه، علاوه بر مسئول آن، بهجت امید (آلمان)، سرور کسمایی (فرانسه) و بهروز رشید (سوئد) بودهاند.
سرودههای معترض
اولین موج مهاجرت اجباری یا داوطلبانهی ایرانیان در نخستین سالهای دههی ۱۹۸۰، رنگی سیاسی داشت. در میان این نسل از تبعیدیان، هنرمندانی هم بودند که به دلیل باورهای سیاسی یا وابستگیهای تشکیلاتی، ایران را ترک کردند. اغلب شاعرانی که تازهترین کارهای خود را در اختیار بخش شعر شمارهی ششم "آوای تبعید" گذاشتهاند، به این گروه تعلق دارند. نعمت آزرم، اسماعیل خویی، رضا مقصدی، محمود فلکی، اسماعیل نوریعلاء، میرزاآقا عسگری و مجید نفیسی از جملهی این شاعراناند. دستمایههای آثار این شاعران که رنگی انتقادی و لحنی گاه کوبنده و گاه گلایهآمیز دارد، در کنار توصیف وضعیت ایران و شرایط نابسامان مردم آن، "زندگی در غربت" است. نعمت آزرم، به عنوان مثال، در سرودهی "بهار آزادی ایران" به پیامدهای جنگ خانمان سوز ۸ سالهی ایران وعراق میپردازد و میسراید: «از آتش جنگی که سراپـای وطـن سـوخـت/در سوگ لُر و کُرد و مرنـد و هـمدان اسـت/ز انـــدوه هـــزاران گــل زنـــدانـــیِ پــَر پَــر/اروند همی مـضطرب و مـرثیه خـوان اسـت» مجید نفیسی در شعری با عنوان "عمامه"، آرزوی براندازی حکومت ملاها را در قالب شعر تجسم میبخشد و خطاب به عمامه مینویسد: «من ترا/از سر او برخواهم داشت/و به مادران داغدار خواهم داد/تا اشگهایشان را پاک کنند.» سرودهای از شاعر آلمانی، هانس ماگنوس انسنزبرگ با عنوان "جهت ترک عادت" با برگردان مهدی استعدادی شاد نیز در این بخش گنجانده شده است.
... و الباقی
بخش داستان این شماره، ۳ داستان کوتاه را در برمیگیرد: داستانهای مرضیه ستوده، با عنوان "در شفافیت اکنون" و علی رستانی با نام "طرحی از غربت" که به شیوهی "جریان سیال ذهن "به پیامدهای پریشانکنندهی زندگی در مهاجرت میپردازنند. "زادمُرد" از نویسندهی فنلاندی، ویکو هووینن، با برگردان کیامرث باغبانی، قصهی سوم این مجموعه است.
پرویز احمدینژاد، محسن حسام، شهروز رشید، س. سیفی، ابراهیم محجوبی، بهروز مطلبزاده و ابراهیم هرندی، از جمله قلمبهدستانی هستند که با "بخش نقد و بررسی" این شماره همکاری کردهاند. در بخش "تاریخ؛ نقد و بررسی"، اسد سیف، ب. بینیاز و آرمین لنگرودی قلم زدهاند. بخش "نقاشی و طرح فصلنامه" به معرفی کارهای شهرام کریمی، هنرمند ساکن آلمان، اختصاص داده شده که پیش از فصل پایانی "معرفی کتاب" به چاپ رسیده است. او در مقالهای دربارهی "طراحی مدرن؛ خودیافتگی در طراحی" خواننده را با دیدگاههای خود آشنا میکند. به باور او «طراحی هیچ اصولی ندارد. یعنی اصولی تعریف شده در چهارچوب. ولی این یک حکم نیست.»
"آوای تبعید"، فصلنامهی است که بنا به گفتهی مدیر آن اسد سیف، "گِرد فرهنگ و ادبیات تبعید به معنای گستردهی آن سامان میگیرد" و میکوشد «صداهای گوناگون فرهنگ و ادبیات تبعید در نشریه حضور داشته باشند، چه در قامت سردبیران میهمان، چه در قامت نویسندگانی که به همکاری دعوت میشوند.»
تنوع مطالب و گونهگونی دید و برداشت و تفسیر در آنها در این شماره، تاییدی بر این ادعا است.
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.