ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ساسان قهرمان: کتابخانه شخصی من

چه کتاب‌هایی می‌خوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ ساسان قهرمان ما را با کتابخانه شخصی خود آشنا می‌کند.

چه کتاب‌هایی می‌خوانیم و کتاب چه تأثیری در زندگی ما گذاشته است؟ در روزگاری که شمارگان کتاب در ایران به ۳۵۰ نسخه کاهش یافته، این پرسش به جا به نظر می‌رسد.

با آداب کتابخوانی و کتابخانه شخصی ساسان قهرمان، نویسنده و کارگردان تئاتر آشنا می‌شویم:

ساسان قهرمان، نویسنده و کارگردان تئاتر و کتابخانه شخصی‌اش

این روزها چه کتابی را می‌خوانید؟

- رمان «ناتمامی» (زهرا عبدی)، «اعترافت مردی که خود را مرتکب شده بود» (نانام)، «صادق ممقلی، شرلوک همس ایران، داروغه‌ی اصفهان» (کاظم مستعان السلطان/ ویرایش مهدی گنجوی) و «افسانه‌ی اسطوره (دریابندری)

برای اولین بار کی صاحب یک کتابخانه شخصی شدید؟ چند جلد کتاب داشت و در آن زمان کدام کتاب‌ها را بیشتر دوست می‌داشتید؟

‫- در پانزده شانزده سالگی‫.  احتمالن حدود پنجاه ‫- شصت جلد‫. رمان و داستان کوتاه و شعر و نمایشنامه‫. در آن دوران ساکن ارومیه بودم، و کتابفروشی‌ خوبی در خیابان مرکزی شهر داشتیم، و با مدیر آن ‫(فکر کنم آقای انزلی‫) قرار گذاشته بودم هر وقت کتاب تازه‌ای در آن زمینه‌ها رسید نسخه‌ای برایم کنار بگذارد، مخصوصن از گلشیری و بیضایی‫ و ساعدی. کتابخانه‌ اول با کارهای بهرنگی و عزیز نسین و آل احمد و چند کتاب قدیمی پا گرفته بود، تا کم کم، شامل  اغلب آثار آن دورانِ گلشیری و بیضایی و ساعدی و دولت آبادی و هدایت بشود و فروغ و اخوان و شاملو، و کارهایی پراکنده از گلستان و محمود و دانشور و…، چند کتاب قدیمی خارجی، مثلن چرم ساغری و دزیره و بر باد رفته و دریای گوهر، و مجموعه‌ای از ماهنامه‌های «کتاب هفته» که پدرم در جوانی می‌خواند و نگه داشته بود، تا یکی دو سال بعد که آثار کلاسیکی مثل شاهنامه و حافظ  و مثنوی معنوی و هفت پیکر و عطار و بیهقی… هم به‌ آن‌ها افزوده شد، و رمان‌های روسی و چخوفیات و کتاب‌های «جلد سفید» و الباقی‫…

الان کتابخانه شما چند جلد کتاب دارد؟ کدام کتاب را بیشتر دوست دارید؟

حدود سه هزار. خیلی ها را. راستش داستان‌های ساعدی و نمایشنامه‌های بیضایی هنوز از محبوب‌ترین‌هاست. و مرشد و مارگریتا، و جای خالی سلوچ،..

معمولاً کتابخوان‌ها به یک یا چند عنوان کتاب علاقه ویژه دارند تا آن حد که آن کتاب‌ها، به اصطلاح کتاب بالینی‌شان است. کتابی که همیشه دم دست دارند. کتاب بالینی شما کدام کتاب است؟

هزار و یک شب و سمک عیار اغلب دم دستم است، برای لذت قصه خواندن و گم یا رها شدن در جهان روایت. برخی کتاب‌های دیگر هم، به تناوب، برای آموختن، بر فرض آثاری در زمینه‌ی تئوری ادبیات و فلسفه، و یکی دو کتاب عکاسی…

چه چیزی در این کتاب برای شما قابل توجه است؟

در هزار و یک شب و سمک عیار، هم لذت بردن و هم آموختن از ساز و کارهای هوشمندانه‌ی روایت، در برخی، آموختن، و در پراکنده‌های دیگر، راه یافتن به جهان‌هایی دیگر..

چه کتابی در زندگی شما اثر ویژه‌ای داشته؟

اول از همه فکر کنم «زنده به‌گور» هدایت. اولین کتابی بود که بی‌هوا پرتابم کرد به دنیایی ورا یا فرای کودکی. در نه سالگی پشت شیشه‌ی یک باجه‌ی مجله و بلیت‌فروشی دیدمش و فکر کردم از آن قصه‌های ترسناک و ماجراجویی‌های پلیسی است که در آن دوران دوست داشتیم، امثال «ماجراهای لاوسون و سامسون» و «شرلوک هلمز». یک شبه پیرم کرد. چند سال بعد، «تولدی دیگر» فروغ، بعد «جای خالی سلوچ»، بعد «بره‌ی گمشده‌ی راعی»، بعد «هشتمین سفر سندباد»، بعد «شازده کوچولو»، بعد «همسایه‌ها»، بعد «مرشد و مارگریتا»، بعد «شوخی»، و …، که هر یک به نوعی و در مقطعی، تکانم داده‌اند و گوشه‌ای از شخصیت و زندگی‌ام را ساخته‌اند.

به نظر شما چرا باید کتاب خواند، آن هم در عصر اینترنت و رسانه‌های اجتماعی؟

در اینترنت خیلی مطلب می‌خوانم. هم برای لذت خواندن، هم - بیشتر - برای آموختن. ولی خواندن در اینترنت برایم مثل سر کشیدن به دائره‌المعارف است، مدرسه رفتن، یا سفر رفتن، یا شاید مثل سینما رفتن. کتاب خواندن ولی مثل زندگی کردن است. انگار که سرعت آن همراه با سرعت نبض و نفس باشد.  خواندنِ کتاب، برای من، انگار بیشتر و عمیق‌تر، خیلی عمیق‌تر، به جان و ذهن می‌نشیند و ته‌نشین می‌شود. تفریح یا مسئولیتی مقطعی نیست. ناگهان پیدا و ناگهان گم نمی‌شود. چند سال پیش چند رمان، از جمله و به‌ویژه «بزمرگی» و «عروسک ساز» را روی مانیتور خواندم. می‌خواهم بگویم که برایم تفاوت «اصلی» در کاغذی بودن یا «روی اینترنت» و «مانیتور» خواندن نیست، در ماهیت اثر و «کتاب» است و دوری‌اش از پراکندگی، کوتاهی یا دم و گوش بریدگی متن و مطلب، و تثبیتِ حضورش. شاید چیزی شبیه به تفاوت «خبر» و «تاریخ».

آیا پیش آمده کتابی را دور بیندازید؟

بله. چندین سال پیش از دست فروشی در کانادا یک سری کتاب را فله‌ای خریدم. بین‌شان چند مجموعه عکس بود و چند رمان پاورقی و …، و نیز کتاب «هنر توافق» ترامپ. یکی دو هفته بعد دورش انداختم.

از این مجموعه:

◄ کتا‌بخوان هستید و مایلید کتابخانه شخصی خود را در این مجموعه معرفی کنید؟

پس لطفا تماس بگیرید با culture (at) radiozamaneh.com

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • رياضيات و هنر

    جناب ساسان قهرمان با تبریک. فیلم بوف کور آقای تایٔبی با بازیگری شما کی قرار است به معرض دید عموم قرار بگیرد و یا اینکه آنهم مثل بقیه فیلمهای ایشان فقط برای جشنواره درست شده و سپس قرار است بایگانی شود. با اطمینان میتوان گفت که اگر یک هنرمند شناخته شود برای شانزده هزار دلار (بعد از بیست سال کار در این صنعت) یکسال معطل جمع آوری این پول ناچیز (برای این رشتهٔ کاری) نخواهد شد. با آرزوی موفقیت و بهروزی.