وابستگی کشاورزی ایران به منابع آب زیرزمینی
اثرات سیاستهای داخلی در ورشکستگی منابع آبی
گابریل کولینز- در ایران تعداد ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار حلقه چاه حفر شده در دهه ۱۹۷۰ میلادی به ۵۰۰ هزار حلقه چاه در سال ۲۰۰۶ افزایش یافته است.
مرکز مطالعات انرژی دانشگاه رایس آمریکا به تازگی پژوهش مفصلی درباره بحران آب در ایران منتشر کرده است. این تحقیق نشان میدهد چگونه بحران آب در ایران به وضعیتی «برگشتناپذیر» رسیده و در این مسیر، یعنی «ورشکستگی آب» چه عواملی نقش تعیینکننده داشتهاند. به ادعای این تحقیق، ایران نه تنها در شعار خودکفایی گندم ناموفق بوده بلکه منابع آبی این کشور را به نقطه ورشکستگی رسانده است.
مطلب پیش رو، بخش دوم از این پژوهش است که بخش نخست آن پیشتر منتشر شده:
بخش کشاورزی در ایران به شکل فزایندهای به منابع آب زیرزمینی وابسته شده است. اطلاعات فائو (FAO) نشان میدهد از سال ۱۹۹۳ تا سال ۲۰۰۷ تعداد زمینهای کشاورزیای که به روش آبیاری سطحی آبیاری میشوند به میزان ۱۵ درصد کاهش یافتهاند، در حالی که زمینهایی که از منابع آب زیرزمینی برای آبیاری استفاده میکنند تا حد ۳۹ درصد افزایش یافتهاند.
در همین دوره زمانی، تولید گندم در ایران حدود ۵۰ درصد افزایش یافته، چیزی که بیش از هر چیز بر افزایش استفاده از منابع آبی زیرزمینی دلالت دارد.
با افزایش زمینهای کشاورزیای که توسط منابع آبی زیرزمینی آبیاری میشوند، تعداد چاههای حفر شده نیز به شکلی نمایی رشد پیدا کردهاند. در ایران تعداد ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار حلقه چاه حفر شده در دهه ۱۹۷۰ میلادی به ۵۰۰ هزار حلقه چاه در سال ۲۰۰۶ افزایش یافته است. ضمن اینکه باید خاطر نشان کرد که ارقام مذکور از میزان واقعی کمتر است. محققان ایرانی معتقدند تعداد زیادی چاه آب غیر ثبت شده وجود دارد -تقریبا برابر با یک سوم کل چاههای ثبت شده- که در نتیجه با احتساب چاههای ثبت نشده این رقم به بیش از ۶۶۵ هزار چاه میرسد.
از سوی دیگر هنوز هیچ نشانهای از این امر ظاهر نشده که ایران میخواهد سیاست خود در زمینه خودکفایی در تولید گندم را تغییر دهد و در نتیجه از سیاست تشویقی خود در این زمینه عقبنشینی کند؛ به ویژه اینکه هماکنون و در دوران دونالد ترامپ، روابط خارجی ایران با آمریکا در حال بدتر شدن است. همچنین نباید فراموش کرد که سیاستهای مربوط به خودکفایی خوشایند نهادهای داخلی قدرتمند در داخل ایران است و در بین این نهادها، «آستان قدس رضوی» حضوری برجسته دارد. نهادی که ظاهرا متولی کارهای دینی و خیریه است، اما به شکلی گسترده به فعالیتهای اقتصادی و کشاورزی وارد شده است.
بر اساس اطلاعات موجود آستان قدس رضوی مالک ۷۵ درصد از زمینهای کشاورزی شهر مشهد، دومین شهر بزرگ ایران است. اگرچه مدارک لازم در خصوص نقش دقیق بنیاد آستان قدس در فعالیتهای کشاورزی و کشت غلات وجود ندارد، ولی بر اساس مالکیت گسترده بنیاد آستان قدس بر زمینهای کشاورزی میتوان به این نتایج رسید که این مالکیت به آستان قدس امکان میدهد تا از اجاره بهای زمین و نیز بخشی از محصول برداشت شده از این زمینها منتفع شود. هر دو این منابع بالقوه درآمدی آستان قدس سبب میشوند تا کشاورزانی که بر روی این زمینها به کار کشت مشغول هستند، میزان برداشت محصول گندم خود را به حداکثر برسانند تا از این طریق بتوانند اجاره بهای خود را بپردازند و خود نیز سر آخر بهرهای ببرند.
در چنین بستری است که افزایش حفر چاههای خصوصی برای آبیاری زمینهای کشاورزی معنادار میشود. حفر این چاهها به کشاورزان نوعی استقلال اعطا میکند. این کشاورزان پیشتر میبایست به منابع همگانی و سنتی آب تکیه میکردند، یعنی به شبکه محلی قنات -شبکهای که متشکل از کانالهای زیرزمینی حفر شده بود و به نحوی مدیریت میشد تا اطمینان حاصل شود که همه اعضای یک منطقه به آب دسترسی دارند. در مقابل، این چاههای عمیق، آب زیرزمینی را با حداکثر ظرفیت خود به کشاورزان میرساند و این امر خود به یک تراژدی میانجامد، زیرا سفرههای آب زیرزمینی یا به عبارت دیگر یک منبع عمومی آب، به خاطر نفعی فردی یعنی برداشت محصول، نابود میشود.
در اینجاست که سویه تاریک مالکیت خصوصی چاههای آب در ایران آشکار میشود. زمانی که آب در دسترس باشد، کشاورزان میتوانند از مواهب آن در برداشت بیش از حد معمول محصول استفاده کنند، اما زمانی که منابع آبی تحلیل بروند، خود مردم نواحی روستایی بیش از همه آسیبپذیر میشوند.
گفتوگوهای صورت گرفته با کشاورزان نواحی روستایی در ایران نشان میدهند خشکسالی و مسائل مرتبط با تامین آب میتوانند به مجموعهای از مسائل مرتبط به حوزه سلامت و مشکلات اجتماعی منجر شوند. مسائلی مثل ناسالم شدن رژیمهای غذایی و بالارفتن سن ازدواج که پیامدهای آن برای سالها باقی خواهد ماند.
اطلاعات به دست آمده همچنین نشان میدهد برای بسیاری از کشاورزان فقیر و خانوادههای آنها وضعیت جدید که ناشی از بالا رفتن هزینه آبیاری زمینهای کشاورزی به دلیل خشکسالی است، میتواند به کوچ اجباری آنها از نواحی روستایی و مهاجرت به شهر برای کار منجر شود.
در همین زمینه
نظرها
ایرانی
خودکفایی در تامین نان کشور از نان شب هم واجبتر است اما البته باید با روشی معقول و علمی و با کمترین هزینه دنبال بشود.