تئاتر بیخاصیت ایران و بحران تماشاگر «کاذب»
با خروج آمریکا از برجام، سیاست دولت برای خصوصیسازی تئاتر ایران هم به بنبست خورد. آنچه که باقی ماند کمدیهای سطحی و مفهوم تازهای به نام «تماشاگر کاذب» است.
سه سال قبل با نمایش «عاشقانههای بیقرار» با بلیت صد هزار تومنی، مفهوم تازهای به تئاتر بیرونق ایران راه پیدا کرد: خصوصیسازی. با خروج آمریکا از برجام آنچه که از امید به خصوصیسازی تئاتر به جای مانده است، کمدی و کمدی موزیکالها و نمایشهایی برای کودکان و نوجوانان است. اکنون مفهوم تازهتری به دنیای تئاتر ایران راه پیدا کرده: تماشاگر کاذب، نام مستعاری برای تئاتر بیخاصیت.
کمدیهایی مانند «چند میگیری ول کنی»، «جنگ بزرگ دینامیت شو»، «جنگ معین شو»، کمدی موزیکال «به تو دختر نمیدم» یا «عشق اجباری» و «مراقب پشت سرت باش» و همچنین نمایشهای عروسکی مانند «دزد قصهها» یا نمایشهایی برای کودکان مانند «زردک و خانم کوچیک»، یا «من شنگول و منگول نیستم» در سه سال گذشته در تماشاخانههای تهران به نمایش درآمدهاند. برتولت برشت اعتقاد داشت که تئاتر میبایست پدیدهها را تحلیل کند و تماشاگر را به فکر فرو ببرد. تئاتر متورم ایران عکس این جهت حرکت کرده است. علی پویان، مدرس و کارگردان تئاتر میگوید:
«تماشاگران بدون هدف وارد سالنهای تئاتر میشوند. سالنها از مخاطب پر میشود اما چون اندیشهای پشت این حضور وجود ندارد، حاصل آن اشغال صندلیهایی است که شاید بسیاری دیگر در انتظار نشستن روی آن باشند. مخاطب بیمطالعه به نمایش شبیه یک کالای سرگرمکننده نگاه میکند نه یک مقوله فرهنگی.»
حمیدرضا نعیمی، نمایشنامهنویس و کارگردان نیز درباره مفهوم «تماشاگر کاذب» که مدتیست در محافل تئاتری ایران رایج شده میگوید:
«واژه تماشاگر کاذب به مخاطبانی اطلاق میشود که سابقه دیدن تئاتر ندارند یا به خاطر حضور یک چهره سینمایی و جریان تبلیغی به تماشای یک نمایش میروند. اگر تماشاگران ثابت تئاتر نباشند این هنر خیلی زود به سوی نابودی میرود.»
هزینه تولید تئاتر در تهران بین ۲۰ تا ۵۱۲ میلیون تومان است. این هزینهها به نسبت سالن اجرا، حجم، کیفیت دکور، لباس، وسایل صحنه و درجه بازیگران تغییر میکند. هزینه اجاره پلاتو برای محل تمرین به مدت دو ماه بین یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان تا ۱۲میلیون تومان برآورد شده. ستارههای سینما برای ۳۰ شب اجرا بین ۱۵ تا ۵۰ میلیون تومان دستمزد دریافت میکنند. دستمزد بازیگران حرفهای تئاتر هم معمولاً بین ۵ تا ۱۵ میلیون تومان است. طراحی صحنه و اجرای دکور به نسبت نوع نمایش از حدود یکمیلیون تومان تا حدود ۵۰ میلیون تومان هزینه برمیدارد. همچنین هزینه لباس و وسایل صحنه به همان نسبت بین۳۰۰ هزار تا ۱۰ میلیون تومان تخمین زده میشود. به این مخارج میبایست دستمزد عوامل پشت صحنه اعم از طراحان، دستیاران، موسیقی و نورپرداز بین پنج تا ۳۰ میلیون تومان را هم افزود. با سقوط ارزش ریال در برابر دلار و گرانی همه چیز در ایران، سطح این دستمزدها هم تغییر خواهد کرد. نمایشی پرفروش است و میتواند این دستمزدها را جبران کند که پرسر و صدا باشد، از موسیقی بیشتر بهره را گرفته باشد و همچنین بازیگران شناخته شده سینما را روی صحنه ببرد. هزینه تبلیغات تئاتر از سادهترین نوع مثل چاپ تراکت تا تبلیغات حجیمتر مثل پوستر و بیلبورد و تبلیغات محیطی و... بین صد هزار تومان تا صد میلیون تومان است. تنها برای اجاره تماشاخانه در هر شب نمایش نیز میبایست بین ۱۵ تا ۱۵۰ میلیون تومان و اغلب بیش از ۳۰ درصد قیمت بلیط هزینه کرد. با این هزینهها نمایش تئاتر در تئاتر شهر به عنوان بزرگترین تماشاخانه تهران در ۳۰ شب، حداکثر ۳۰۰ میلیون تومان و در تماشاخانه فانوس به عنوان کوچکترین سالن تئاتر تهران فقط ۱۲ میلیون تومان فروش دارد.
با توجه به این رقمها مشخص است که کمتر هنرمند تئاتری حاضر است خطر کند و نمایشهایی را روی صحنه ببرد که امکان توقیف آنها وجود دارد – نمایشهایی مانند «تانگوی تخم مرغ داغ» (نوشته اکبر رادی) به کارگردانی هادی مرزبان یا «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی محمد یعقوبی و با بازی باران کوثری یا نمایش «شاخ نبات» بر اساس موش و گربه عبید زاکانی و به کارگردانی مهدی شمسایی.
به جای اینطور نمایشها، در سال گذشته نمایشهایی مانند «اعتراف» با بازی شهاب حسینی و علی نصیریان با بلیط یک میلیون تومانی در بازار سیاه خبرساز شده بودند. دور از انتظار نیست که با ژرفتر شدن بحران اقتصادی در ایران در اثر خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای نفتی از نوامبر/ آبان سال جاری به بعد، اقتصاد تئاتر ایران فقط به نمایش کمدیها – کمدی موزیکالهای پیشپاافتاده و نمایشهایی برای کودکان متکی شود.
آناهیتا غنیزاده، کارگردان نمایش کودک و نوجوان میگوید:
«یکی از مشکلات تئاتر به ویژه تئاتر کودک و نوجوان ضعف در متون نمایشی است. نباید فراموش کنیم که تئاتر برای ایجاد تغییر به وجود آمده است، نه اینکه امروز بعد از قرنها در مسیر تغییر و سطحی شدن پیش برود.»
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.