«برگردیم، کشته میشویم» − پناهجویان افغان در آلمان
نام افغانستان با ناامنی گره خورده اما پناهجویان افغان با توافق برلین و کابل، از آلمان اخراج میشوند. جوانی ۲۳ساله در روز بازگشت اجباری خودکشی کرد.
غروب سه شنبه ۴ ژوئیه، جسد حلقآویز شده یک پناهجوی اخراجی افغان در اقامتگاه سازمان جهانی مهاجرت در کابل پیدا شد. او را صبح همان روز به همراه ۶۸ نفر دیگر از آلمان به افغانستان برگردانده بودند تا چند روز بعد به هرات بفرستند.
به تصمیم دولت آلمان و پس از کشمکشهای جناحی در سیاست پذیرش پناهندگان، دو دسته از متقاضیان به کشورشان عودت داده میشوند: آنها که خلافی مرتکب شدهاند و آنها که هویتشان احراز نشده و مدارک کافی نداشتهاند.
پناهجوی ۲۳ ساله اهل بلخ بود و از هشت سال قبل در هامبورگ زندگی میکرد. تقاضای پناهندگی او رد شده بود اما طبق قانون Duldung (تحمل) از حق ماندن در آلمان برخوردار بود. نوشتند که خودکشی در هتل روی داد و البته محل واقعه، خوابگاه موقتی بیش نیست برای توزیع و تقسیم اخراجیها به ولایات معین.
ناصر محمودی مرگ خودخواسته را به اعزام اجباری به هرات ترجیح داد. وزارت کشور آلمان مسئولیت این خودکشی را از خود سلب کرد و همزمان از سوابق کیفری این پناهجو از جمله پرونده زد و خورد یا سرقت خبر داد.
برلین و کابل از مدتها قبل بر سر برگرداندن پناهجویان افغان توافق کردهاند. دولت افغانستان با وعده توسعه و امنیت، از آلمان و سایر کشورهای غنی، کمکهای مالی میلیاردی میگیرد و در مقابل میپذیرد که در پذیرش گروههایی از پناهجویان مردودی، با کشور میزبان تعامل کند.
در این معامله دو جانبه، برای آن دسته از پناهجویانی که داوطلبانه برگردند، مشوقهای مالی در نظر گرفتهاند. بازگشتها به نفع دو دولت است: کابل بودجه میگیرد و برلین از فشارهای جناحی بر سر بحران پناهندگی میکاهد.
فروکش احساسات
سه سال از تابستان ۲۰۱۵ گذشته و موج همبستگی انسانی با آوارگان و جنگزدگان خوابیده است. دیگر زندگی و مرگ مردم کشورهای بحران زده برای سیاستمداران، به ویژه احزاب دست راستی اهمیتی ندارد و بیشتر سوژهای انتخاباتی تلقی میشود. خودکشی ناصر محمودی میتوانست زیر انبوهی از خبرهای دیگر گم شود اما توصیف ریشخندآمیز وزیر کشور آلمان، موضوع را صدر بحثهای اجتماعی کرد.
طبق توافق کابل و برلین، در هر پرواز میتوان حداکثر ۵۰ پناهجوی مردود شده را بازگرداند. وزیر کشور آلمان که رهبر حزب محافظهکار "سوسیال مسیحی" است، در توضیح مازاد این رقم با نیشخند به خبرنگاران گفت: «آن روز تولد ۶۹ سالگی من بود و البته اخراج ۶۹ نفر کاملا تصادفی است.»
گاف هورست زهوفر اما تصادفی تلقی نشد؛ به ویژه آنکه او از مخالفان سرسخت پذیرش پناهجو در آلمان و طراح مسدود کردن مرزهاست. رسانهها و احزاب مخالف دولت، زهوفر را به بیاخلاقی و تحریک افکار عمومی متهم کرده و خواستار استعفای او شدند.
یک نماینده حزب "چپها" در مجلس آلمان گفت: «وزیری که از بازگشت اجباری جنگزدگان به کشوری ناامن خوشحال میشود به خاطر نداشتن حس همدردی با دیگران، صلاحیت وزارت ندارد.»
وزیر کشور آلمان، طرح پر سر و صدایی نیز برای ساماندهی پناهجویان افغان ارائه کرده که شامل بودجهای ۵۰۰ هزار یورویی برای کمک مستقیم به داوطلبان بازگشت میشود. اما آیا کسی داوطلب بازگشت هست؟
به دنبال امنیت و آرامش
اکثریت غالب پناهجویان افغان در آلمان ادعا نمیکنند که فعال سیاسی یا کنشگر مدنی بودهاند. آنها با صداقت میگویند برای امنیت، حق زندگی، آیندهای بهتر و دور شدن از خشونت و محرومیت به آلمان پناه آوردهاند. بسیاری از آنها طعم تبعیض و تحقیر در ایران یا پاکستان را نیز چشیدهاند.
نشریه آلمانی "دی تسایت" پای صحبت چند نفر از آنها نشسته که قبول شده و زندگی جدیدی را شروع کردهاند.
حمید از هرات در غرب افغانستان میآید. جوشکار بوده و از سال ۲۰۱۵ با زن و سه فرزندش در آلمان زندگی میکند. او میگوید با مشاهده "دیپورت" (اخراج) پناهجویان کشورش، ترسی عمیق وجودش را فراگرفت: «اگر ما را هم برگردانند، دوباره مجبوریم در سایه بمبگذاری یا حملات کور تروریستی زندگی کنیم.»
نفیسه همسر او میگوید در افغانستان نه امنیت جانی داشتند نه تامین مالی: «نمیخواهم بچههایم در بمباران تکه تکه شوند یا برای سیر کردن شکممان به هر کاری مجبور شویم. بچههای من در آلمان از کودکیشان محروم نمیشوند و امکان آموزش و تفریح دارند. بازگشت به افغانستان یعنی نابودی آینده آنها.»
سارا سال ۲۰۱۱ افغانستان را ترک کرده و روزنامه نگار است. او میگوید وضع افغانستان از سوریه بهتر نیست: «وقتی مقامات آمریکایی به افغانستان میروند، فاصله فرودگاه تا سفارت این کشور را صرفا به خاطر عدم امنیت با هلی کوپتر طی میکنند در حالی که مسافت تنها سه کیلومتر است.»
بهادر از بدخشان در شمال افغانستان میآید. ۲۴ ساله است و طی دو سال زبان یاد گرفته و و در شهر کوتبوس آلمان برای خودش شغلی دست و پا کرده است. او میگوید افغانستان کشور خطرناکی است اما دولت آلمان به خاطر توافق با کابل پناهجویان را پس میفرستد: «ما در چشم گروههای تروریستی کافر هستیم. برگردیم کشته میشویم.»
جنگ ادامه دارد
بیش از ۹۰ درصد بودجه دولتی افغانستان از کمکهای مالی خارجی تامین میشود. اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان مانند سلف خودش، حامد کرزی در مجامع بینالمللی با وعده هایی چون مبارزه با فساد دولتی، احقاق حقوق زنان و رعایت حقوق بشر، از کشورهای ثروتمند کمک مالی میگیرد. وعدههایی که روی کاغذ میمانند اما تصویری تخیلی و گمراه کننده از امنیت و ثبات افغانستان به دست میدهند.
در کشوری که ژنرال دوستم، معاون رئیس جمهور، رقیب سیاسی خودش را در مسابقه "بزکشی" کتک میزند و خفت میدهد، جایی که به آمار سازمان ملل روزانه ۱۰۰ نفر در بمبگذاری و سوءقصد تروریستی جان میدهند و مدرسهها را هنوز از ترس طالبان میبندند، امنیت در چه درجهای و زندگی در چه کیفیتی قرار دارد؟
ناصر محمودی، در پانزده سالگی به آلمان آمد. در ۲۳ سالگی دیپورت شد و ساعاتی پس از ورود به کابل خودش را حلق آویز کرد. نام و سرنوشت او چند روز دیگر از یادها میرود. شوخی بینمک وزیر کشور آلمان هم چند صباحی بیش نقل محافل نخواهد بود. آن چه میماند، واقعیت جنگ، تروریسم، طالبان، القاعده و داعش در افغانستان و بیکفایتی دولتمردان است. همان واقعیتی که هول زندگی دوباره در سرزمینی ویران را با مرگ تسکین میدهد.
نظرها
محمدرضا
پناهجویانی که به صورت غیر قانونی به کشوری وارد می شوند بهتر هست که مردم کشورشان میزان زاد و ولدشون رو کم کنند