مصباح یزدی: ولایت فقیه در حال افول است
به گفته رهبر معنوی جبهه پایداری مخالفت گروهی از روحانیان با اصل ولایت فقیه در حوزهها بالا گرفته است. مسئولان هم به تعبیر مصباح به ایرانیگرایی گرایش دارند.
محمد تقی مصباح یزدی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مخالفتهایی در حوزههای علمیه و در بین مسئولان جمهوری اسلامی با اصل ولایت فقیه خبر داده است. بر اساس گفتههای مصباح یزدی که چندان تازگی هم ندارد، برخی در حوزههای علمیه خواهان جدایی دین از سیاستاند و برخی مسئولان هم به ناسیونالیسم یا به تعبیر مصباح یزدی به «ایرانیگرایی» گرایش پیدا کردهاند.
مصباحیزدی در سخنانی که دوشنبه ۱ مرداد ایراد کرده گفته است: «برخی به این باور رسیدهاند که زمانی که مردم خودشان رأی میدهند و رئیسجمهور را انتخاب میکنند، چه لزومی دارد که رهبری وجود داشته باشد، و اصلاً ولایت فقیه برای چیست؟ مگر کشورهای دیگر رهبر دارند؟»
مصباح یزدی در ادامه این سخنان میگوید دامنه مخالفت با ولایت فقیه به حوزهها هم کشیده شده:
«رهبری از مدتها قبل حس کرده بودند که در برخی جاها این تفکر انقلابی رو به افول نهاده. از همین رو ایشان [خامنهای] ضمن هشدار در این زمینه به حوزویان و دانشگاهیان فرمودند انقلابی باشید. اگر رهبری چنین خطابی را به حوزهها نیز دارند، به این معنی است که خطر جدا شدن از انقلاب برای حوزهها نیز وجود دارد و ممکن است ما هم فراموش کنیم که بخش اعظم فقه مربوط به امور سیاسی و اجتماعی است.»
دخالتهای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و دفتر او در حوزههای علمیه و انتخاب و عزل و نصبهای مدیران حوزهها به دست او سبب انتقاد برخی روحانیون شده است. منتقدان میگویند استقلال چند صد ساله حوزههای علمیه در دوران رهبری آیتالله خامنهای مخدوش شده است.
علی خامنهای در مهر ۱۳۸۹ در دیدار با گروهی از طلاب حوزه علمیه در پاسخ به این انتقادات گفته بود:
«عدهای میخواهند به نام استقلال، رابطه حوزهها را با نظام قطع کنند اما واضح است که وابستگی غیر از حمایت و همکاری است و میتوان در عین استقلال، به همکاری متقابل نیز پرداخت.»
آیتالله محمد یزدی، رئیس شورای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت سال جاری نیز در درس خارج از فقه خود در انتقاد از مخالفت گروهی از حوزویان با ولایت فقیه گفته بوئ:
«متأسفانه برخی با لباس روحانیت میگویند که حوزههای علمیه باید به شرایط قبل از انقلاب برگردند، توجیهشان این است که حوزه علمیه نباید به حکومت و دولت وابسته باشد، اما مگر ما طرفدار وابستگی حوزه به حکومت هستیم؟ حرف ما این است که باید از این حکومت الهی تمامقد حمایت کنیم. در این مسیر روحانیت هم وظیفه دارد با توجه به دینی بودن نهضت و با توجه به اینکه امام راحل از درون همین حوزهها قیام خود را شروع کردهاند، راه ایشان را تا رسیدن به همه آرمانها و شعارها ادامه دهد.»
مصباح یزدی علاوه مخالفت حوزهها با ولایت فقیه، با اشاره به «کمرنگ شدن روحیه انقلابی در برخی مسئولان» گفته است:
«امروز برخی از مسئولان به راحتی با اوامر ولی فقیه مخالفت میکنند، هرچند در ظاهر دائماً از رهنمودهای رهبری تشکر میکنند، اما در عمل برخلاف فرمایشات ایشان عمل میکنند.»
به گفته مصباحیزدی این گروه از مسئولان ترجیح میدهند ناسیونالیسم را جایگزین ولایت فقیه کنند:
«حتی در ادبیات بعضی از مسئولان، "اسلام" جای خود را به ایرانیگرائی و ناسیونالیسم داده. یعنی همان شعاری که شاه با عنوان "ناسیونالیسم مثبت" مطرح میکرد. ایرانیگرایی یعنی پشت پا زدن به همه ارزشهای الهی و انسانی.»
بیشتر بخوانید:
نظرها
bijan
به به مبارک است. بالاخره آقای مصباح یزدی تصمیم گرفتند چشم بگشایند و بیش از این خودشان را بخواب نزنند. و اعتراف کنند که دین حکومتی دینی است که با آن کسی به بهشت نخواهد رفت. دین حکومتی توجیه گر خشونت است و تقدیس گر قدرت. ایشان بالاخره متوجه شدند که طلاب . علما هم ولایت فقیه را قبول ندارند و آنرا مخالف شرع مقدس و اختیار انسانی میدانند. همین استاد گرانقدر در زمان احمدی نژاد خواب ولایت شدن میدید و زمینه سازی میکرد. البته این حرفها را مردم عادی در کوچه ها داد زدند. ولی رای و نظر مردم در پیشگاه ایشان پشیزی ارزش ندارد و ملت اساسا صاحب حق نیست که بیاید و حرف بزند. اما حالا که علمای صاحب حق فرمودند ایشان هم اقرار کردند. همین هم جای امید است گرچه چندان دیراست که گمانم نوبت به رای گذاشتن این نظر یه نرسد. حالا گمانم باید دنیال این نظریه باشند که مردم حق قلع و قمع علما را ندارند حتی اگر از ولایت فقیه طرفداری کرده باشند
روزبه
«رهبری از مدتها قبل حس کرده بودند که در برخی جاها این تفکر انقلابی رو به افول نهاده.» تفکر انقلابی یا تفکر قلابی؟ معنی ساده ولایت فقیه یعنی یکنفر بجای همه فکر میکنه و تصمیم میگیره بقیه باید مثل یک گله گوسفند دنبال چوپان بروند. یعنی مردم همه صغیرند و نادان و ایشان ولی آنها یعنی «فکر و تفکر و عقل و دانش» کلا تعطیل مادام العمر خوب کجای این به اصلاح«تفکر» انقلابیه و کسی رو به تفکر !!! دعوت میکنه.
آرمان
در واقع هم ولی فقیه کاری ندارد جز دشمن تراشی و سرکوب مردم و غارت کشور. سرمایه ها و قدرت ملی در دست آخوندی غیرمسئول است که نمیتوان برکنارش است. بی هیچ رحمی مردم را سرکوب میکند، دستور کشتار و تجاوز به جوانان و ناموس مردم میدهد. قوه قضائی هم در دست خودش است. پنهانی با قدرتهای بزرگ مذاکره میکند و امتیاز میدهد ولی در ظاهر حرفهای تند میزند. از ترس مردم به روسیه وابسته شده و امتیازهای بزرگی به پوتین میدهد. اقتصاد را ورشکسته کرده و فرهنگ و ارزشهای اجتماعی را زیر پا گذاشته. جنایت و خیانتی نیست که در این چهل سال نکرده باشند. آدمهای پلیدی مانند مصباح یزدی و شیخ محمد یزدی و دیگران از این وضع سود میبرند. سرمایه های مردم در سوریه و لبنان و عراق و غزه و جاهای دیگر هزینه میشود. در داخل نهادهای رهبری دارند غارت میکنند و نهادهای آخوندی گسترش می یابند. جنایت ها و غارتها و خیانت های خامنه ای و نیروهایش را حد و اندازه ای نیست. با وقاحت از سوی ملت حرف میزند در حالی که ملت را به خاک سیان نشانده و مردم از او و حکومتش بیزارند
bijan
روحانیت سنتی شیعه که سالها پیوند ی اجتماعی با مردم داشت اکنون متوجه شده که میراث خمینی که دخالت دین در حکومت است خطری بزرگ برای مشروعیت روحانیت و سلب اعتبار شان میان مردم شده است . تحول خواهان سکولار باید از این جریان استقبال کنند تا وحدت و انسجامی برای خاتمه دادن به میراث خمینی فراهم شود .
کارو
همین جملات می تواند چشمان کور بسیاری از روشنفکران را به روی این حقیقت باز کند که جمهوری اسلامی در حال تغییر پارادایم از دین گرایی به ناسیونالیسم است. مصباح از گرایشان ناسیونالیستی در حوزه علمیه خبر می دهد و از آن سو سران حزب کارگزاران از نفوذ حزب پان ایرانیست در رده های میانی این حزب سخن می گویند. اینها در حالی است که بحران مشروعیت دامن نظام را گرفته و همه از «رژیم چنج» صحبت می کنند و اینها باز هم همزمان است با بت سازی بی سابقه از رضاخان و دیگر دیکتاتورهای تاریخ. آیا به نظر شما همه چیز برای برآمدن حکومتی ناسیونالیستی از درون همین سران جمهوری اسلامی مهیا نیست؟ آیا کودتایی نمایشی یا تئاتری دیگر به عنوان مثل پس از مرگ خامنه ای راه را برای چنین تغییر پارادایمی نخواهد گشود؟ واقعیت این است که ناسیونالیسم لالایی خوبی برای خلق ها خواهد بود و جنبش انقلابی واقعی را به بیراهه خواهد کشاند.
منتالبیس
از کرامات شیخ ما چه عجب........
تقی
به نام خدا مگر پیامبر صلوات الله علیه در مدینه و حضرت علی علیه السلام در کوفه ریاست قدرت اجرایی را به عهده نداشتند؟ جال چرا در جمهوری اسلامی اینگونه نباشد؟باید ریاست جمهوری و رهبری در هم ادغام شود تا مثل هم اکنون اینگونه نباشد که هر چه خوب شد رهبری کرد و هر چه بد شد ریاست جمهوری ها کردند و بدو بیراه برای ریاست جمهور باشد و همه ی عزت و احترام برای رهبری باشد . این ظلم به ریاست جمهور می باشد.
Mani
عربها بشدت ملی گرا هستند. به اسلام شان که توسط خودشان بوجود آمده است،به الله شان که فقط عربی بلد بود یا دقیتر بنویسیم عرب بود، به قوانین اسلامی شان مانند زن ستیزی،کودک آزاری، ختنه کردن کودکان، شوهر دادن کودکان خردسال ،روحیه جنگ ستیزی و... که برآمده از سنت هایشان است میبالند. ما همه ی اینها را به هر دلیل پذیرفتیم! اما شاید حتی یک نفر از آنها در این ۱۴۰۰ سال حاضر نشده است زرتشتی شود!. چونکه زرتشت عرب نبود و ایرانی بود.امروزه دیگر نیازی نیست که از ایدئولوژی که آنان به جان ما انداختند و هنوز بعد از ۱۴۰۰ سال از آن تاریکی و جهل هولناک بیرون نیامده ایم نوشته شود ،ایدئولوژی که در حال حاضر بوسیله داعش،آخوندها،طالبانها،القاعده و سایر اسلامگرایان واقعی رنج های تصور ناپذیری برای بشریت بوجود آورده است.
سامان
تقی جان ! پیامبر صلوات الله علیه در مدینه و حضرت علی علیه السلام در کوفه ریاست قدرت اجرایی را به عهده داشتند؟! چه قدرت اجرایی ؟! این گونه واژگان درباره آنها در آن روزگار در آن محل معنایی ندارد . چنان از ریاست قدرت اجرایی نوشتید که گویی ساختار سازمانی و تقسیم وظایف دولتی مانند امروز در کار بوده ! ولی حذف ولایت فقیه که کاری جز دردسر و بحران درست کردن و هزینه تراشی و دشمن تراشی و سرکوب مردم کاری ندارد درست است. ساختار حکومت باید بنفع حقوق مردم تغییر کند.
آزادی
پیام Mani آیه 4 سوره ابراهیم را به یاد می آورد : پیامبری نفرستادیم جز بزبان قومش که با آنها سخن بگوید. آخوندها و پیروانشان خیلی تلاش کردند که این آیه را ماست مالی کنند ولی نشد. معنی آیه چنان روشن است که تفسیربردار نیست.