● دیدگاه
مهدی گلشنی و داستانهای ساختگی "جایزه تمپلتون " و "پایهگذاری فلسفه علم"
علی افشاری − شخصی که ادعا میکند پایهگذار فلسفه علم است، جز شعارگویی و کلیبافی اثری از خود به جای نگذاشته. یک نمونه کامل از یک استاد ولایی.
دکتر مهدی گلشنی یکی از چهرههای مورد حمایت نهاد ولایت فقیه و دستگاه تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی است که برای چهار دهه مدعی تلفیق دین و علم بوده است. او سالهاست که بر کرسی هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف تکیه زده و از پرچمداران اسلامی کردن دانشگاهها و علوم است. اما علیرغم امکانات زیادی که در دست وی قرار گرفته و برای نزدیک به سه دهه در بالاترین مراکز تصمیمگیری پیرامون "اسلامی کردن علوم انسانی" حضور داشته، از او جز یک سری شعار و کلیگویی هیچ محصول و خروجی قابل اعتنایی در خصوص مدعای "علم دینی" مشاهده نشده است.
گلشنی که دههها از اموال عمومی کشور برای طرح دعاوی ضد علمی، ترویج آگاهی کاذب، توجیه و مشروعیتبخشی به سلطه حکومت در عرصه فرهنگ و دانش استفاده کرده، اخیراً در سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف فریاد برآورده که دانشگاه در حال سقوط است. او وضعیت جاری در فضاهای آکادمیک کشور را این چنین مورد انتقاد قرار داده: «متاسفانه اکنون در کشور ما علم حتی برای ثروت و قدرت هم دنبال نمیشود، والا ما اکنون خیلی جلوتر میبودیم. علم اکنون عموماً برای پست و مقام دنبال میشود..».
وی قبلا نیز در مصاحبه با خبرگزاری حوزه اظهار داشته بود: «بنده دستهای مشکوک و مرموزی در ترجمه مطالب غربی میبینم. یک عده در ترجمههایشان دنبال ترجمه افکار الحادی هستند».
این سخنان با استقبال رسانههای وابسته به برخی از جناحهای حکومتی مواجه شد.
اما گلشنی در طرح این انتقاد درست، حقیقت بزرگی را عامدانه پوشانده است. اگر «علم اکنون برای پست و مقام دنبال میشود» مسبب آن افرادی چون وی هستند که خود برای کسب پست و مقام و احزار جایگاههایی که شایسته آن نبودند، کوشیدند تا اندیشمندان کشور را از فضاهای علمی دور کرده و به حاشیه برانند. کسانی این وضعیت را رقم زدند که با تحمیل تکصدایی بر دانشگاهها اجازه ندادند تا دانشگاه محل رشد و نقد اندیشه باشد و تمام هم و غم خود را مصروف داشتند تا گفتمان بنیادگرایی اسلامی شیعهمحور بر دانشگاه مستولی شده و کانون علمآموزی کشور مطیع اوامر و فرامین ولی فقیه شود. گلشنی با طرح اینکه ««ما باید دانشجویانی تربیت کنیم که اگر دیندار وارد دانشگاه میشوند دیندارتر خارج شوند» تلویحاً به ناکامی خود و همفکرانش اعتراف میکند که حاکمیت نظرات آنها بر عرصه رسمی دانشگاهها نتوانسته است مانع از دینگریزی دانشجویان دیندار بعد از ورود به دانشگاه شود. این سخنان به خوبی مقاومت دانشگاه در برابر مناسبات آمرانه و ناکامی سخنگویان و نمایندگان نهاد ولایت فقیه بر تحمیل قرائت دینی مورد نظر بر دانشگاه را نمایان میسازد.
گلشنی وقتی خودش علم را سکویی برای کسب فرصت و مقام قرار داده است، نمیتواند از دانشجویان انتقاد کند. طبیعی است دانشجو استادش را الگو قرار دهد. دانشجویان متدین وقنی میبینند استاد مدعی، توجیهگر ظلم وستم، مجری اوامر دستگاه امنیتی و عامل تحکیم تبعیض و بیعدالتی در فضاهای دانشگاهی است، طبیعی است که باورش به گفتمان و منظومه اعتقادی آن استاد را از دست بدهد. گلشنی نه تنها در برابر اخراج و حذف اساتید مستقل و متعهد به سنت روشنگری دانشگاه و آزادیهای آکادمیک سکوت کرد، بلکه از سر ارادت به ارباب قدرت ولایی، فعالانه در این پروژه حقیقتسوز و ضد علمی مشارکت داشت. به عنوان نمونه وی در سال ۱۳۷۵ هنگامی که ریاست پژوهشگاه علوم انسانی را بر عهده داشت، به موازات هیاهوهای غوغاسالارانه گروههای فشار حکم اخراج دکتر عبدالکریم سروش از هیأت علمی این مرکز را صادر کرد.
البته بررسی پاسخ مدیریت دانشگاه صنعتی شریف آشکار میسازد که چه بسا انگیزه اصلی گلشنی از سخنان انتقادی ناخشنودی وی از تصمیم دانشگاه شریف در بازنشسته کردن وی است. در واقع آنچه از تحلیل محتوایی پاسخ دانشگاه شریف برمیآید، نارضایتی از وضعیت مدیریتی رشته فلسفه علم و نیاز به تزریق نیروی جوان و پرتوان برای بهبود کیفیت آموزشی و پژوهشی دلیل تصمیم یادشده بوده است.
اما مشکلات گلشنی بسی بیشتر از تعارض عمل و قول است. بررسی گفتوگوهای وی و افتخاراتی که در تارنمای شخصیاش درج کرده، نشانگر مواردی است که در حوزه فساد علمی و اداری میگنجد.
گلشنی در مصاحبههای متعددی مدعی شده که فلسفه علم را در ایران پایهگذاری کرده است. (به عنوان نمونه در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو، تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۱) حالی که این ادعا سخنی کذب و یک آرزو اندیشی دیرین بیش نیست.
دکتر عبدالکریم سروش اولین کسی بود که رشته فلسفه علم را به دانشگاههای ایران آورد و پژوهشکده فلسفه علم را در انجمن حکمت و فلسفه راهاندازی کرد. وقتی گلشنی با غصب جایگاه خانم دکتر حکمی، رئیس پژوهشگاه شد از سروش خواست تا استعفا دهد و آنگاه ریاست آنجا را به نام خود کرد و بعد برنامهای را که سروش و دوستان ایشان نوشته بودند به دانشگاه صنعتی شریف برد و بر آن اساس رشته فلسفه علم را در آنجا به راه انداخت و خود رئیس آن شد. شوربختانه این اتفاقات در شرایطی رخ داد که وی بی آن که یک ساعت در عمرش تحصیلات کلاسیک فلسفه علم را داشته باشد بر مسند استادی این رشته تکیه زد و حال خود را فیلسوف علم و بلکه پدر فلسفه علم در ایران برمیشمارد!
دیگر ادعای نادرستی که تاکنون پوشیده مانده است، ادعای گرفتن جایزه تمپلتون برای درس علم و دین از سوی گلشنی است. گلشنی در تارنمای خود آورده و در مراکز دیگری نیز مدعی شده که افتخار نایل شدن به جایزه تمپلتون را داشته، اما با یک جستجو در سایت تمپلتون معلوم میشود که این ادعا کذب و تقلب محض است. هیچ خبری از دریافت چنین جایزهای از سوی گلشنی وجود ندارد. نگارنده خود در تماس با مؤسسه تمپلتون دریافتم که وی نه جایزهای و نه گرانتی از آن مؤسسه دریافت نکرده است.
بنابراین گلشنی که کسب و حفظ پست و مقام، پایه اصلی فعالیتهای دانشگاهیاش را تشکیل داده و بر اساس مناسبات قدرت-دانش فعالیتهای اندیشهورزانه خود را سامان داده و با نقض شایستهسالاری به ناحق بر جایگاه اداره مهمترین مراکز نظری و پژوهشی فلسفه علم در ایران تکیه زده، اینک ادعاهای جعلی را نیز پشتوانه اعتبار خود قرار داده است. وی در گفتوگویی با سایت دانشگاه شریف در پاسخ به به این سؤال که چگونه این جایزه را دریافت کردید، میگوید «تمپلتون بیلیونری آمریکایی بود، که در آن زمان ارائۀ تعدادی درس علم و دین را در سطح جهان مطرح کرد تا افرادی که برنامه یا پیشنهادی در آن خصوص دارند ارائه دهند و در صورت تأیید به برندگان آن برنامهها جوایزی داده شود. بنده یک برنامۀ درس علم و دین ارائه دادم که پس از تأیید آن، در سال ۷۴ میلادی به مرکز علم و الهیات دانشگاه برکلی دعوت شدم و برندگان آن که حدود۲۰ نفر و بعض از آنها جزو مشاهیر کشورهای مختلف بودند در آن مرکز حاضر شدند و جلساتی برگزار شد که ما طی سخنرانی، پیشنهادهای علمی خود را ارائه دادیم و بنده جزو برندگان جایزه تمپلتون شدم و مبلغ این جایزه را صرف خرید کتاب برای مرکز فلسفۀ علم دانشگاه نمودم.»
لازم به یادآوری است که جایزه تمپلتون از سوی بنیاد تمپلتون تاکنون به افرادی از جمله مایکل ری و ساموئل نیولندز از گروه فلسفه دانشگاه نوتردام هلند، چارلز تونس که برنده جایزه نوبل هم بوده است، پاتریک کین و مایکل برگمن دو استاد فلسفه دانشگاه پوردو در ایندیانای آمریکا، دیوید هولی فیلسوف آمریکایی و استاد فلسفه دانشگاه میسی سی پی جنوبی و الوین پلانتینگا استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه نوتردام اعطا شده است و گلشنی میخواهد با تقلب و خلاف واقعگویی خود را کنار آنان بنشاند.
ادعای دریافت جایزهای که در عالم واقع نشانی از آن نمیتوان جست، از مصادیق فساد آکادمیک است. قرار گرفتن در سمتی که گلشنی شایستگی آن را نداشته است، وی را در مظان اتهام فساد اداری نیز قرار میدهد. این اقدامات خجالتآور در کنار همراهی این استاد دانشگاه غربستیز با پروژههای امنیتی سلب استقلال دانشگاه و نقض سیستماتیک آزادیهای آکادمیک از او یک الگوی نمونهوار استاد دانشگاه مورد توجه بخش مسلط قدرت و نهاد ولایت فقیه ساخته است. در این الگو میزان دانش و پایبندی به اتیک و اخلاق آکادمیک مهم نیست، بلکه اطاعت و دنبالهروی از دیدگاههای ولی فقیه و تحقق انتظارات نظام در تخطئه علوم انسانی و گرم نگاه داشتن بازار توهم " علوم اسلامی" اهمیت دارد.
در پایان متذکر میشود، گلشنیها در مجموعه اساتید و مسسئولان دانشگاهی مورد حمایت نظام کم نیستند و از اینرو روشنگری پیرامون تصویرسازیهای کاذب برای فیلسوفسازی از آنها بخصوص برای نسل جوان بایستگی دارد.
بیشتر بخوانید:
نظرها
جواد محبت
برخلاف نوشته شما اقای سروش « اولین کسی» نبود «که رشته فلسفه علم را به دانشگاههای ایران آورد » فلسفه علم پیش از انقلاب در دانشگاه های ایران تدریس می شد و مدرسان کتاب هائی نیز در این باره تالیف یا ترجمه کرده بودند از جمله دکتر تسلیمی که استاد فلسفه علم ما در دانشگاه تبریز بود و کتابی هم در این زمینه تالیف کرد. مشکل بسیاری کسان چون نویسنده این متن این است که تاریخ برای ان ها از دانسته های محدود ان ها آغاز می شود .
احمد
...دکتر گلشنی بین دانشجویان دانشگاه شریف دارای محبوبیت زیادی هستند و شما می توانی استقبال دانشجوان از کلاس ها و سخنرانی های ایشان را در تصاویر و یدیوها ببینی. ضمنا ایشان جایزه اصلی بنیاد تمپلتون را نبردند بلکه جایزۀ برنامۀ درسی این بنیاد را بردند(Progress in Theology, September 1995, Volume 3, Number 3, Page 7) . بطور کلی این وصله هایی که شما در مورد دکتر گلشنی گفتی به ایشان نمی چسبه. ...
javad
این اولین بارست که می شنویم گلشنی جایزه اصلی تمپلتون را نبرده است.تا حالا گوش فلک را کر کرده بود که جایزه تمپلتون را برده ام.همه ستایشگران هم او را برنده جایزه میشمردند و گلشنی هیچگاه انهارا تکذیب نکرد. من هم تمام سایت تمپلتون را گشتم. هیچ نشانی از جایزه اصلی و فرعی به گلشنی نیست.
موحد
محبوبیت دکتر گلشنی در میان دانشجویان ایرانی اعم از مذهبی و ملی گرا فوق العاده بالاست لطفا به جای آنکه ذهنی مقاله بنویسید بیایید و کمی در میان دانشجویان ارشد و دکتری شریف تحقیق کنید. بلای جان خبرگزاریها عدم تحقیق کافی است
دانشجوی شریف
این چنین حواشی برای چنین شخصیت بزرگی طبیعی است. کسانی که با اسلام مخالفند و چشم دیدن ایران مستقل از غرب را ندارند قطعا سعی میکنند این شخصیت مطرح و صاحب نظر را خراب کنند. اما گذشت زمان واقعیت را معلوم میکند. برای شناخت گلشنی کافیست ایمیلی به بزرگترین فلاسفۀ علم دنیا بزنید و نظرشان را بپرسید. توصیۀ بنده به نویسندۀ این مطلب این است که کمی مطالعاتشان را بیشتر کنند و بعد نظر دهند.
Ali
دکتر گلشنی هیچ کجا نگفته که برندۀ تمپلتونه.. ایشون جایزۀ درس تمپلتون رو برده.. توی سایتشون هم همین رو نوشته.. با سرچ Templeton Science and Religion course program 1995 در گوگل به راحتی میتونید اسم ایشون رو پیدا کنید.
شاهد
مثلا "محبوبیت بالای " یک نفر دلیل بر عدم نقد او نیست چه برسد که این محبوبیت حاصل ارعاب دستگاه حکومتی باشد . به پروژه افرینش محبوبیت برای دکتر محمود حسابی نگاه کنید . با دروغ های چون بنیان گذاری دانشگاه تهران ازطریق توضیح دادن حسابی به رضا شاه در بار اینکه دانشگاه چگونه جایی است تا ویلن زدن انیشتن در محفل دکتر حسایی . همه این دروغ ها در کتابی نوشته شده که سی و دو بار تجدید چاپ شده است . سی و دو بار تجدید چاپ یعنی انان که کتاب را خواندند دروغ را پذیرفته اند چون نقد محمود حسابی سرکوب شده است در جامعه ای که نقد اگاهانه در ان از دست رفته است هر شارلاتانی که بتواند برای او تبلیغ شود و ارعاب حکومتی نیز از او حمایت کند محبوب کسانی می شود که در شهر کوران بدنبال ادم یک چشم به راه افتاده اند .
javad
این چه جایزه ای ست که در سایت تمپلتون هیچ جا پیدا نمی شود.نکند تمپلتون دیگریست؟ من خود دانشجوی شریف بوده ام .گلشنی هیچ محبوبیتی ندارد .از استادان آنجا هم شنیده ام که اورا فرصت طلب و کم کار و کینه توز می خواندند.بی جهت از محبوبیت دم نزنید که چیزی که گلشنی ندارد همین است.
احمد
نقد ایرادی ندارد ولی تهمت و افترا زشت و ناپسند است در دانشگاههای ایران هیچ کس را با ارعاب به کلاس نمی آورند آنهم کلاس های فیزیک دکتر گلشنی که حتی از دانشگاههای دیگر در کلاس های ایشان حضور پیدا می کنند. دکتر گلشنی فرد شناخته شده ای در سطح بین المللی هستند . اینکه دارای عقایدی هستند که شما نمی پسندید دلیل نمی شود بدون سند و ارائه مدرک هر نوع تهمت و افترا که حاصل توهمات و تخیلات شما است به ایشان نسبت دهید
حامد
بحث کردن با اینا فایده ای نداره. دنبال حقیقت که نیستن. پول که می گیرن که هرکی کوچیک ترین پیوندی با این نظام داره رو ترور شخصیتی کنن. براشون هم مهم نیست که حتی. شخص. والامقامی مثل گشنی باشه. کسی که خودش رو به خواب زده نمی شه بیدار کرد... زمان حقیقت دروغ های رادیوزمانه و امثال اون رو نشون می ده
javad
به نظر می رسد که گلشنی می رود که کردان دوم شود.حرص او به شهرت ، عاقبت او را رسوا کرد.اقایانی چون احمد و حامد که گویا یک نفرند هیچ سندی از تمپلتون نیاوردند که جایزه گرفتن گلشنی را نشان دهد و به جای آن از مقام والای ! او حرف میزنند.
منوچهر
من چون شناخت دقیقی از دکتر گلشنی ندارم نمیتوانم چیزی بگویم . دفاعیات او از تز مسخره علم دینی را دیده ام ، ولی باز هم به دلیل عدم شناخت دقیق از اظهار نظر خودداری میکنم . صحبت من اینست که اصلا در کنار هم نهادن اسم دکتر سروش و دکتر گلشنی جفایی است بر سروش . دکتر سروش یک فیلسوف مولد و جامعه ساز است . سروش کجا گلشنی کجا ؟ حتا اگر دکتر سروش بانی فلسفه علم نباشد ( که بزعم من هست ) ، بسط ، نفوذ ، و اشاعه همه فلسفه های مرتبه دوم ( فلسفه علم ، فلسفه دین ، فلسفه معرفت / معرفتشناسی ، فلسفه اخلاق ، هرمنتیک ) مدیون اوست . داستان تاثیرات سرنوشت ساز دکتر سروش بر فرهنگ ، جامعه ، و سیاست ، داستان دیگری است که جایگاهی خاص و ویژه به او میبخشد . خلاصه مقایسه این دو نفر ، آدمی را خوش نمیاید ، حتا اگر له سروش باشد .
علی
سروش یک موج باز سیاسی است که حتی قبل از انقلاب مدام در حال عوض کردن نقش بوده است. از تحویل گیرنده سفارت ایران در لندن در روزهای بعد از ۲۲ بهمن تا سخنرانی های طولانی در تلویزیون دولتی برای کارل پوپر از تئوریسین یک جناح حکومتی برای توجیه انقلاب فرهنگی در گفته عطر دانشگاه اسلامی تا توجیه های یعدی برای جناح معروف اصلاح طلب حکومتی. ...
Mitra
من اگر جای سردبیر این خبرگزاری بودم اجازه ی چاپ چنین مطالب دروغی رو نمیدادم. واقعا کسی که نتونه یه سرچ ساده بکنه چرا میاد مطلب مینویسه. کسانی که سرچ انگلیسی بلد نیستن حداقل برن توی سایت آپارات بزنن مستند گلشنی (سرزمین نخبگان)، حدود دقیقه ی 35 عکس تمپلتون گلشنی رو نشون میده. دیگه ازین ساده تر نمیتونستم بگم چون اینجا لینک رو اسپم میکنه.
javad
من سرچ کردم.درهمان مجله که آقای احمد در کامنت بالامیگویند و در شماره سپتامبر1995 ،اصلا صفحه 7 ندارد چه رسد بنام گلشنی.بلی نام طیبه گلشنی در جاهای دیگرهست ولی گمان نکنم نام آقای گلشنی طیبه باشد!! این همه توسل به دروغ و تقلب چه معنا دارد.به جای این حرفها آقای گلشنی اگر گزارشی مستند از ان جلسه دارد ، که ندارد، چاپ کند و دیگر مریدان را جلو نفرستد تا مقام والای اورا به رخ جهانیان بکشند!
احمد
آقای جواد، شمارۀ سپتامبر صفحۀ 7 نداشت ؟ یعنی فقط صفحۀ 6 و 8 داشت یا اینکه 6 صفحه بیشتر نبود؟ قبل از اینکه کسی را متهم به دروغگویی کنید بهتر است در اموری که در آن اطلاعات ندارید دخالت نکنید. این مجله ای که آدرس آن را ارسال کردم، خبرنامۀ رسمی بنیاد تمپلتون است که من در اینترنت نسخۀ الکترونیک آن را ندیدم و بصورت چاپی موجود است. شما می توانید به جای تهمت و افترا برای اطمینان از آن مکاتبۀ ساده ای با بنیاد تمپلتون انجام دهید و یا ابنکه به کانال تلگرام« فیزیک بنیادی» مراجعه و تصویر آن را ببینید
javad
اقای احمد که می ایی و لاف میزنی.معلوم است که خودت مجله را ندیده ای و تشویش اذهان می کنی.من آنرا دیده ام.در اینترنت هم وجود دارد .بگرد تا پیدا کنی.آن شماره مجله سال 1995 از صفحه 355 شروع میشود نه اینکه بین 6 و 8 افتاده باشد! جالب است .تا حالا می گفتی با یک سرچ ساده پیدا میشود حالا میگویی با سرچ پیدا نمیشود با تمپلتون مکاتبه کنید.خبر نداری که با تمپلتون هم مکاتبه کرده ام.میگویند مطلقا هیچ نوع جایزه ای به گلشنی نامی نداده اند.لابد فردا میگویی با اجنه مکاتبه کنید تا خبرش را بشما بدهند. دست بردارید و این گند تقلب را بیش ازین بهم نزنید که دروغ استادتان فاش تر خواهد شد. من از زمانه تقاضا می کنم که هر عکسی و سندی را که این اقا از هر منبع موثقی بفرستند چاپ کند تا بهانه ای نماند .
احمد
آقای جواد فکر می کنم که من آدرس مدارک را در کانال تلگرامی اعلام کردم ولی شما مایلید که بر حقیقت سرپوش بگذارید ولی با اینحال از مسئولین زمانه درخواست می کنم نحوۀ ارسال تصاویر مربوط به جایزۀ تمپلتون استاد دکتر گلشنی را به اینجانب اعلا م نمایند تا لاف زن واقعی مشخص شود. −−−−−−−−−−−−−−−−− ویراستار: در این باره مطلبی در سایت تریبون زمانه منتشر شده است. با عنوان «علی افشاری و دکتر گلشنی!»
احمد
بفرمایید آقای جواد. به سایت تریبون زمانه تشریف ببرید و اسناد را ملاحظه فرمایید.
نازنین
من واقعا شناختی از گلشنی ندارم ولی وقتی این بحث ها رو دیدم به نظرم شخصیت تاثیرگذاری داره که انقدر مخالفینش رو عصبانی کرده که با دروغ های بزرگ میخوان خرابش کنند. میگن وقتی میخای دروغ بگی انقدر بزرگش کن که مردم فکر نکنن که یه همچین دروغ بزرگی هم ممکنه. با دیدن اسناد جایزه تمپلتون فهمیدم که هر حرفی رو نباید زود باور کرد و هر شخصیتی رو نباید زود قضاوت کرد.
javad
در تریبون زمانه چیزی نیست.اما شما احمد آقا سایت تمپلتون را که خودت هم ندیده بودی چرا این همه به رخ میکشیدی و میگفتی ؟ این لاف زدن نیست؟؟با کسی که خود در شریف بوده این لاف ها را نزن.من گلشنی را از شما بهتر میشناسم.حالا که دستش رو شده شما هارا جلو انداخته که آبرو داری کنید.
احمد
آقای جواد اینکه شما نمی توانید در سایت تریبون زمانه یا کانال تلگرام لینک اسناد را پیدا کند دو دلیل می تواند داشته باشد: یا اینکه واقعاً از تحقیق یک موضوع ساده عاجز و ناتوان هستید که بعید می دانم اینطور باشد و یا اینکه بدنبال کشف حقیقت نبوده و گرفتار تعصبات ذهنی خود هستید. تعصب از هر نوعی که باشد چشم انسان را به رو حقیقت می بندد. در هرصورت کسانی که به دنبال کشف حقیقت هستند با آدرس هایی که دادم آن را کشف می کنند و به شما نصیحت می کنم که طرفدار هرنوع عقیده و جریانی که هستید بخصوص در مورد دانشمندان این مرز و بوم سعی کنید جانب حق را گرفته و با تهمت ها، افتراها و دروغ پردازی ها آنان را دل آزرده نکنید
Mehrdad
این آقای javad گویا سرچ بلد نیستند. از دروغ گفتن هم کم نمی آورند.انقدر هم با اعتماد به نفس دروغ مینویسند که من قبل از دیدن تصاویر جایزه ی گلشنی فکر میکردم راست میگویند. ***.
javad
پیدا کردم.شلوغ نکنید.فکر میکردم در همین صفحه اول است.خوب بود این را چاپ نمی کردید. نشان دادید که جایزه از تمپلتون نبوده و گلشنی انرا به نام تمپلتون جازده.بی جهت نیست که تمپلتون آنرا در سایت خود نیاورده و صریحا میگوید به گلشنی نامی نه گرانت داده ایم نه جایزه.یک مدرسه تئولوژی در شهر برکلی ( نه دانشگاه برکلی) پولی از تمپلتون گرفته و به افرادی داده است. این چه ربطی به جایزه تمپلتون دارد؟ جایزه پر پرستیژ تمپلتون همانست که گلشنی نگرفته و با این ترفند خواسته خود را درکنار نام اوران بنشاند. ضمنا اقای درویش اگر کسی فرق فلسفه علم و فلسفه شلغم را نمیداند خود شمایید که فکر میکنید گلشنی فلسفه علم میداند.! آخر او شمارا سر کار آورده است مگر نه؟؟
دانشجوی شریف
یک مشت دروغ و لجن پراکنی. شخصیت گلشنی انقدر شناخته شده هست که با این کارها صرفا خود را ضایع میکنید.من به شخصه با بزرگترین فیزیکدانان و فلاسفۀ علم دنیا مکاتبه داشتم و جالب اینجاست که آنها جایگاه گلشنی را خیلی بهتر از ما به ظاهر ایرانی ها میدانند. دلیل این همه تلاش برای خودزنی را نمیفهمم!
Mehrdad
آقای javad شما اول میگفتی چیزی نیست، بعد تهمت زدید و دروغ گفتید حالا هم می گویید تمپلتون نیست. آرم بنیاد تمپلتون و امضای آقای جان تمپلتون را زیر آن ندیدید واقعا.کسی که خود را به خواب زده نمیشه بیدار کرد. خداروشکر ارتباطات پیشرفت کرده و دسترسی عمومی به اطلاعات آزاد شده و گرنه چه دروغ های دیگر که نمی گفتید. واقعا امثال همین افراد الان شدند مسئولین کشور و مثل آب خوردن دروغ میگویند و حقایق رو تکذیب میکنند.
نرگس
گلشنی در فیزیک شخصیت برجسته ای است و جزو بهترین استادان ما در دانشکدۀفیزیک بود. اما متأسفانه در دهۀ 70 خود در شورای انقلاب فرهنگی، ناظر (اگر نگویم عامل) حذف برخی چهره های علوم انسانی و غیره از دانشگاهها بود. حالا هم مصداق ای کشته که را کشتی... است. منتها باز هم تأکید می کنم در فیزیک بسیار درخشان است.
مصطفی
آقاجان دانشگاه نوتردام در هلند نیست. همین یک غلط کافیه که به آشنایی نویسنده با دنیای آکادمیک غرب شک کنیم. دانشگاه نوتردام هلند یه چیز تو مایه ی "ونیز سوییس" میمونه!
دانش آموخته فیزیک شریف
متاسفم برای نگارنده مطلب که بدون آگاهی و دانش کافی در ضمینه علم (ایشان صرفا یک خبرنگار عمدتا سیاسی می باشند)و صرفا به دلیل برخی دیدگاه های ادکتر گلشنی و عضویت ایشان در یک نهاد حکومتی؛ ایشان را به ضد علمی بودن و ..متهم می کنند. من چندین درس با ایشان در دانشگاه شریف داشتم. اوالا ایشان انسان وارسته و استادی بسیار مهربان و شریف و هستند. دوما، ایشان دانش آموخته فیزیک دانشگاه برکلی بوده و افتخار شاگردی امثال واینبرگ(یکی از بزرگترین فیزیک دانان و برنده نوبل )را داشته اند و بسیار مسلط به مباحث مختلف فیزیک و فلسفه علم هستند و در بعضی از دانشگاه های مهم جهان سخنرانی داشته اند و در فلسفه علم صاحب نظر هستند. برخی اعتقادهای ایشان شاید نزدیک به حکومت ایران باشد، اما این به هیچ وجه دلیل نمی شود که ارزش علمی ایشان را پایین بیاورید و بدون اطلاع و صرفا تاکیید می کنم بدون دانشی در ضمینه فیزیک و فلسفه علم به ایشان حمله کرده و ایشان را بی سواد جلوه دهید . متاسفانه فرهنگ ما ایرانیان شده، کافی است که از نظرات یکی خوشمان نیاید،او را بی سواد،فاسد و... می خوانیمو این فرهنگ خانمان سوز است. نگارنده عزیز ،شایسته است که مقداری بیشتر در این زمینه تحقیق کنید.
دانشجوی دکتری فیزیک
یک گواه روشن بر بی مطالعه گی نویسنده این است که می نویسد دانشگاه نتردام هلند !!! با یک سرچ ساده می توان فهمید که این دانشگاه University of Notre Dame در ایالت ایندیانا هست. آقای افشاری واقعا برای شما متاسفم که بدون شتاخت از دکتر گلشنی صرفا قضد تخریب ایشون رو داشتین. افکار امثال شما مصداق بارز دیکتاتوری نوین است به اسم آزادی بیان. کوبیدن ناعادلانه افرادی صرفا به دلیل اینکه با شما اختلاف نظر دارند. امتال شما قطعا قدرت داشتین قطعا مخالفاتون رو زندانی و اخراج می کردین.
سام
قشنگ معلومه مغرضانه و یک طرفه نقد می کنید . متاسفم برای سطح فکر پایین وغیر علمی شما
امین
متاسفانه این مقاله بسیار مغرضانه جهت تخریب شخصیت دکتر گلشنی نوشته شده است. دکتر گلشنی هم از لحاظ نظراتشان درباره مباحث فلسفه علم و ارتباط بین علم و دین وجهه بین المللی دارند که علاوه بر تالیفات خودشان مورد توجه خیلی از تالیفات دیگر در این حوزه شده اند. برای مثال کتاب faith in science که شامل مصاحبه با دوازده دانشمند برجسته دنیا از جمله دو برنده نوبل درباره دیدگاه هایشان نسبت به ارتباط دین و علم است و فصل هشت این کتاب مختص به دکتر گلشنی است. در معرفی دکتر گشنی هم در مقدمه این فصل عبارت recipient of the John Templeton Science and Religion Course Program Award (1995). آمده است و همچنین از لحاظ علمی هم کار های ایشون به خصوص رویکردهایشان در حوزه مکانیک بوهمی بسیار مورد تو جه جامعه بین المللی است. برای مثال می توانید به کتاب Quantum potential: physics , Geometry and Algebra مراجعه کنید.
حسین مختاری
از این استاد تندخوی خشن مرتبه پایین دانشگاه شریف نمی توان انتظار بیش تری هم داشت. بسیاری از حرف های او را نمی توان باور کرد. در اصل سندی برای اعتبار این سخنان وجود ندارد. بسیاری از ا اساتید دانشگاه بارها او را به مداحی در زمینه ی علم محکوم کرده اند.سوابق او هم که معلوم است. سال 1388 پس از مشاجره هایی ساختگی از ریاست پژوهشگاه علوم انسانی برکنار شد. در سال های بعد نیز با سخنان بی پایه و اساسش مبنی بر و جود پارتی بازی در جذب اساتید در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه های دیگر دوباره نامش بر سر زبان ها افتاد و با وصیت نامه ی باز هم بی مربوطش در سال 1397 از دانشگاه معظم صنعتی شریف کنار گذاشته شد. ایشان کسی بود که همیشه تحصیل مشروطش در دانشگاه برکلی را به رخ دانشجویان می کشید. الآن هم در مناصب دیگری هم چون شورای عالی انقلاب فرهنگی و فرهنگستان علوم مشغول به کارهای سطح پایین است. دعوای او با عبدالکریم سروش و اخراج دکتر سروش از شورای عالی انقلاب فرهنگی را می شود به نوعی از افکار مترقی او دانست. امیدواریم که از این پس در خبرگزاری ها حرف از اساتید خدمتگزار میهنمان باشد. یا علی مدد. خدانگهدار.
سامان
دو اتهام به دکتر گلشنی در این متن وارد شده که هر دو بی پایه و اساس است و**.این همه متن و فروض بی معنی که نوشته است بر دو پایه بیشتر نیست.** اولین اتهام :این که دکتر گلشنی این رشته را به دانشگاه ها آوردند و این جریان کاملا درست است چون دکتر سروش گرامی ***،رشته فلسفه علم را به دانشگاه ها نیاوردند خارج از این که اساسا پژوهشگاه علوم انسانی هیچگاه دانشگاه رسمی نبوده است بنابراین آوردن این رشته به دانشگاه و تعریف آن در قالب یک رشته و کورس های آن برای اولین دانشگاه در ایران قطعا کار دکتر گلشنی بوده است،پژوهشگاه در کل این 25 سال از سال 1374 که دقیقا همان سالی که اولین بار ورودی دانشجو گرفت رشته ای به نام فلسفه علم نداشت بعدها رشته ای به نام فلسفه علم در مقطع دکتری تعریف و اضافه گردید که این مربوط به پانزده سال بعد است .این که فقط دکتر سروش فلسفه علم خوانده اند خب اییشان چنین رشته ای را در ایران تعریف نکرده اند آن کسی که رشته را در قالب دانشگاه تاسیس می کند در حقیقت بنیانگذار آن رشته در محیط دانشگاهی آن کشور است.البته دوستی در آن بالا گفته اند که در قبل از انقلاب زمان دکتر تسلیمی فلسفه علم تدریس شده است باید دانسته شود که فلسفه علم در قالب یک درس دو واحدی که فرقی با سایر دروس نداشته است در آن دانشگاه حضور داشته است و تا قبل از معرفی به عنوان رشته برای دانشگاه های ایران که خدمتی به علم این کشور بوده است چنین رشته ای قبل از انقلاب وحتی ده سال بعد از انقلاب هیچ گاه وجود نداشته است. دومین اتهام:دکتر هیچگاه ادعا نکرده اند که جایزه تمپلتون را برده اند و *** بلکه آنچه هست جایزه برنامه درسی بنیاد تمپلتون است که دوستان نیز ذکر کردند . کسانی که از آن آگاه نیستند .می توانند عبارت tempelton Course Award Winners 1995-2002 را در اینترنت جستجو کنند و در سایت ctns که احتمالا اولین نتیجه است در لیست برندگان سال 1995 بگردند. همچنین دکتر گلشنی اعتبارشان تا به آن حد هست که خود از داوران جایزه اصلی تمپلتون هستند .کافی است اسم ایشان را در لیست داوران جایزه تمپلتون جستجو کنید و بلافاصله اسم ایشان را خواهید یافت کافی است عبارت templeton prize judges را در گوگل جستجو کنند و سایت جایزه تمپلتون که اولین نتیجه است را بیاورند و اسم مهدی را به انگلیسی در لیست داوران جستجو کنید طبیعی است کسی که اعتبارش آنقدر است که خود داور این چنین جایزه بین المللی بزرگی است دروغ گفتن پشت وی چه کار قبیحی است.به غیر از این که دکتر گلشنی همواره از دعوت شدگان مراسم جایزه تمپلتون بودند رجوع کنید به خود سایت بنیاد تمپلتون ..برای یافتن کافی است عبارت “Science, Cultures, and the Future of Humanity” Conference held in Doha, Qatar, Summer of 2008 را در اینترنت جستجو کنند و اولین نتیجه را که از سایت بنیاد تمپلتون است باز کنند و بیاورند.و اسم مهدی را به انگلیسی در صفحه جستجو کنند و نام ایشان را بیابند. امیدوارم حداقل در آینده راستی و درستی و پرهیزکاری پیشه کنید.
محمد
جایزه تمپلتون یک میلیون دولار است 1.1 میلیون دولار بقیه جوایز کمک به محققین این حوزه است نه جایزه
محمد
جایزه تمپلتون کمی بیش از یک میلیون دولار است هر چند سال که دوره خاص هم ندارد بسته به شخصی برجسته که ظهور می کند دارد اعطا می شود و دیگر جوایز کمک به محققین این زمینه است که بین 5 تا 10 هزار دولار است