اولین فیلم یک کارگردان ایرانی در جشنواره فیلم ونیز
«همچنان که میمردم» ساخته مصطفی سیاری فیلمی است درباره دشواری مردن در ایران و فروپاشی خانواده. نگاهی به این فیلم در گفتوگو با محمد حقیقت.
«همچنان که میمردم» نخستین فیلم مصطفی سیاری در بخش «افقها»ی هفتاد و پنجمین دوره جشنواره فیلم ونیز به نمایش درمیآید. فیلمی درباره فروپاشی خانواده و دشواری مردن در ایران با گوشه چشمی به رمان «گور به گور» فاکنر.
هفتاد و پنجمین دوره جشنواره فیلم ونیز ۲۹ اوت آغاز میشود و تا ۵ سپتامبر هم ادامه دارد. در بخش افقها، فیلم «همچنان که میمردم» اولین ساخته مصطفی سیاری از میان ۵۰ فیلم برای نمایش در این بخش برگزیده شده است. علاوه بر این فیلم، فیلم کوتاه «پاگرد» ساخته محسن بنیهاشم نیز در ونیز به نمایش درمیآید.
مجید که در آخرین سالهای زندگی پدر سالخورده و بیمارش با او زندگی میکرده، قصد دارد به وصیت پدر عمل کند و جسد او را در روستایی دورافتاده به خاک بسپرد. او و برادران و خواهر ناتنیاش، جنازه پدر را لای یخ میپیچند و با دو اتوموبیل به اتفاق رهسپار روستای دورافتاده میشوند. راه طولانی و هوا گرم است و جسد هم پوسیده و این شرایط سبب میشود که تنش بین اعضای خانواده بالا بگیرد و اختلافات و بحرانهایی که سالها ناگفته مانده بوده بیرون بزند. آیا پدر به آرامش میرسد؟
محمد حقیقت، فیلمساز و منتقد فیلم، «همچنان که میمردم» را از نظر هماهنگی اجزا و به کارگیری هوشمندانه دیالوگها و فیلمنامهنویسی دقیق با «جدایی نادر از سیمین» مقایسه میکند:
«به جز "جدائی نادر از سیمین" در سینمای ایران در کمتر فیلمی دیده بودیم که کارگردان از همان سکانس اول مینیاتوروار اجزا را کنار هم بچیند، وبیننده را درگیر کند. دیالوگها با فکر و بدون زیادهگویی نوشته شده. داستان رفته رفته باز میشود و بدون اینکه دچار لکنت زبان و تکرار شود، شخصیتها را معرفی میکند. همه چیز درباره شخصیت پنجمی است که قرار است جسدش به خاک سپرده شود. او اما با سکوت خود حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. میزانس استادانه از یک سو، و فیلمبرداری قابل تمجید و مونتاژ بسیار درخشان هایده صفییاری که با زمان و ریتم درست اندازهگیری شده، از این فیلم هفتاد و پنج دقیقهای یک فیلم موفق و تماشایی میسازد.»
«همچنان که میمردم» مصطفی سیاری مانند «سه تشييع جنازه ملكيداس استرادا» تامی لی جونز از تأثیرپذیری از رمان «گور به گور» ویلیام فاکنر برکنار نمانده. هر دو این فیلمها در بیابان اتفاق میافتند با نماهای پهناور سینمای افقی که در آثار ویم ویندرس سراغ داریم.
محمد حقیقت میگوید درونمایه اصلی این فیلم نه دشواری مردن که دشواری رسیدن به آرامش است:
«در فیلم مصطفی سیاری گرههای داستانی و تعلیقهای به جا، تماشاگر را درگیر میکند. حرکتهای حساب شده دوربین به سوی پرسوناژها، در خدمت فضای سنگین و غم مرگ پدر است. شاید هیچ سینماگر ایرانی تا پیش از این غم مرگ عزیزی را به این شکل نشان نداده باشد: غم همچون بال فرشته، ما را به سفر میبرد. فرزندان در نهایت، جسد پدر را به محل تدفین میرسانند. آیا روح پدر به آرامش رسیده؟ شاید بهتر بود نام این فیلم را "آرامش" میگذاشتند.»
پیش از این مصطفی سیاری فیلمهای کوتاه «روزی در آخر»، «ماریجوانا» و «هبوط» را ساخته است. نادر فلاح، الهام کردا، مجید آقا کریمی، وحید راد، محمد ربانی و علی مولایی و… بازیگران اصلی «همچنان که میمردم» هستند. این فیلم به تهیهکنندگی عباس عموری در بندر تاریخی «لافت» فیلمبرداری شده است.
خالد خلیفه، نویسنده سرشناس سوری نیز به تازگی رمانی با الهام از «گور به گور» فاکنر نوشته که به زبانهای آلمانی و فرانسه ترجمه و با استقبال منتقدان در غرب مواجه شده است: در «الموت عمل شاق» نوشته خالد خلیفه هم پسری میبایست جنازه پدرش را در جایی در سوریه به خاک بسپرد. آیا آرامش برقرار میشود؟
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.