دیوارنگاریهای معترضان: آلودگی شهر یا حس درونی شهروندان؟
با آغاز دور تازه اعتراضات، مسابقهای بین شهروندان معترض برای بیان حس درونی خود و شهرداریها برای زدودن این جریان از دیوارها درگفته است. تأملی در سویه زیباشناختی این حرکت.
یکی از کانونهای اعتراضات سراسری که از دی سال گذشته آغاز شد و اکنون به دور دوم رسیده، کرج و گوهردشت در استان البرز است. در سالهای گذشته بسیاری از روستائیانی که به دلیل بحران زیستمحیطی از روی خاک کنده شدهاند به امید آیندهای بهتر به حاشیه شهرهای بزرگ از جمله به کرج، گوهردشت و فردیس و شهریار در حوالی تهران مهاجرت کردهاند. تبعیضهای اجتماعی و بحران اقتصادی، به احساس پایین شهروندی در این مناطق دامن زده و آنها را برای شرکت در اعتراضات مستعد کرده است. شعارنویسی و نقاشیهای دیواری یکی از پیامدهای نوظهور در کرج و گوهردشت و فردیس در استان البرز است تا آن حد که شهرداری کرج به صدا درآمده و از واندالیسم و گرایش شهروندان به تخریب خبر داده است.
سرپرست سازمان سیما منظر و فضای سبز شهری شهرداری کرج به خبرگزاریهای داخلی گفته است:
«عدهای برای نشان دادن اعتراضات و بیان خواستههای خود دست به شعارنویسی و نقاشیهای دیواری در گوشه و کنار شهر میزنند که این نتیجهای جز آلودگی سیمای کرج ندارد. پاک کردن [این شعارها و نقاشیها] به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد. نیروهای شهرداری کرج ناچار به پایش مستمر شهر هستند تا در صورت مشاهده این دیوارنویسیها نسبت به امحای آنها اقدام کنند.»
شعارنویسی نخستین بار در سال ۱۳۵۶ به یک پدیده گسترده در شهرهای ایران تبدیل شد. بعد از جنگ دیوارنگاری در فضای عمومی شهرها گسترش یافت و با وجود تنوع در شیوههای اجرا، تبلیغی و پیامگرا از کار درآمد و در انحصار حکومت قرار گرفت. از آغاز سالهای دهه ۱۳۸۰ تلاش شد که دیوارنگاریها با فضای شهری و معماری متجانس (و به یک معنا «شیک» و «چشمنواز») باشد. با آغاز اعتراضات در سال ۸۸ خیابان به عنوان یک رسانه مجدداً مورد توجه معترضان قرار گرفت.
امیر کیانپور، دانشآموخته فلسفه درباره اهمیت خیابان به عنوان رسانه معترضان میگوید:
«خیابان، به ویژه وقتی به عنوان فضای بروز و بیان اعتراضات برجسته میشود که کانالی نهادی برای بیان و انتقال مطالبات وجود ندارند یا چنین کانالی کارایی خود را از دست داده. خیابان امروز مرئیترین و ملموسترین عرصه کشمکش میان دولت -سرمایه - مردم است؛ سرمایه خیابان را برای انباشت ارزش اضافی میخواهد، دولت برای کسب و تثییب اقتدار، و مردم برای مقاومت علیه سلطه و استثمار. هر سه درعین حال سر ساختن "معنا" درخیابان در رقابت و تنش دائماند.»
کیانپور میگوید در تاریخ تمدن غرب، مفهوم «دموکراسی» در خیابان شکل گرفته است:
«اگر تاریخ مفهوم دموکراسی را مرور کنیم، دموکراسی در مباحث خیابانی شهروندان در میدانهای عمومی یونان باستان زاده شد، در سنگربندیهای خیابانهای پاریس (در فاصله سالهای ۱۷۸۹ تا ۱۸۷۱) علیه شاه و استبداد به بلوغ رسید و نهایتاً به عنوان یک نظام سیاسی اعتبار پیشینش را - همزمان با کنترلی و امنیتی شدن فضاهای عمومی - در خود خیابان از دست داد.»
در دور تازه اعتراضات در ایران، آنچه که در نظر معترضان در فضای عمومی حاوی پیام است، در چشم شهرداریها به عنوان واندالیسم و تخریبگرایی جلوه میکند. مسابقهای درگرفته است: معترضان شعارنویسی و دیوارنگاری میکنند، شهرداری به «پایش مستمر» شهر اهتمام میکند. سیمای شهر به تعبیر بالادست «آلوده» [به پیامهایی] شده، پس باید «آلودگی» را زدود و خیابان را از پیام پاک کرد و بار دیگر بر آن مسلط شد.
ایمان گنجی، دانشآموخته در رشته زیباشناسی و هنرهای اجرایی در مقطع دکترا درباره هنر اغتشاشگر و درک «آلوده» مقامات شهری از گرافیتی و نقاشیهای دیواری میگوید:
«استراتژیهای مداخلهگرانه هنر اعتراضی مثل گرافیتی اساساً از دل جنبشهای اعتراضی بیرون آمدهاند و پیش از هر چیز مفهوم مالکیت و دوگانه ملک خصوصی/عمومی را به پرسش میکشند. دولت میگوید خیابان و دیوار و پارک ملک عمومی است و برای عامه مردم. هنر اعتراضی میگوید ملک عمومی در تحلیل نهایی ملک دولتی است، مدیریت و بهرهبرداری از آن با دولت است، حتی "عامه مردم" مفهومی دولتی است و خیلی از ساکنان جامعه را در بر نمیگیرد و آنها را طرد میکند. هنر اعتراضی به دنبال مالکیت مشترک است، مالکیتی نه خصوصی نه دولتی، چیزی که فارغ از ملیت و طبقه و جنسیت از آن همگان و قابل دسترس برای همگان باشد. به این معنا ماهیت گرافیتی اعتراضی (نه تبلیغاتی یا باب روز) کلاً با انواع پروژههای زیباسازی شهری تفاوت دارد و زیبایی آن نیز زیباشناختی نیست، بلکه زیبایی برابریطلبانه خطخطیهایی است که اقتدار مرکزی را به پرسش میکشند و امضای یک جنبش اعتراضی را پای دیوارهای شهر میگذارند.»
آرزو و تخیل را نمیتوان محدود یا منع کرد. آرزو یا تخیل اما وقتی مؤثرند که به تحرک بینجامند. گنجی در ادامه این سخنان میگوید گرافیتیهای اعتراضی، تخیل سیاسی معترضان را برمیانگیزند:
«گرافیتیها تصویرهایی جهت تحریک تخیل سیاسی معترضان نیز فراهم میآورند: مثل تصویر دو فضانورد کوچکی که دوران انقلاب مصر (۲۰۱۱) کنار خیابانهای قاهره ظاهر شد. استراتژی هنر اعتراضی تخیل جهانی دیگر است، جهانی که از موضع کنونی ما، مثل فضا ناشناخته و غافلگیرکننده به نظر میرسد، اما باید به سویش شتافت و "محال را رؤیا دید".»
پیمان بضاعتیپور، سرپرست سازمان سیما منظر و فضای سبز شهری شهرداری کرج نیز تلویحاً به همین معنا اشاره کرده است:
«اقداماتی مثل دیوارنگاری و شعارنویسی نوعی برونداد فرهنگی و به روزرسانی جریان درونی شهروندان است ولی در نهایت به ضرر شهر تمام میشود.»
شعارنویسیهای دیواری و یا هنر خیابانی، شکل بیرونی اهداف درونی خیزشهای اجتماعی به شمار میآیند. در اکثر انقلابها و جنگهای داخلی و ناآرامیهای اجتماعی معمولاً شعارنویسی و تکیه مردم بر استفاده از حافظه تصویری جامعه نقش رسانهای تأثیرگذار را ایفا کرده است. علاوه بر ایران در صدر انقلاب، بعد از جنگ، در جریان نهضت سبز و در تظاهرات سراسری اخیر، میتوان به پاریس در مه ۱۹۶۸، نیکاراگوئه در اواخر سال ۱۹۷۰، آمریکای جنوبی در سال ۱۹۸۰ و آرژانتین بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ و همچنین به غزه اشاره کرد. در این مناطق شعارهای دیواری در جنبشهای اجتماعی به عنوان یک رسانه عمل کردهاند و بعدها در قالب «هنر خیابانی» و «گرافیتی» به بدنه هنر رسمی راه پیدا کردهاند.
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.