ازدواج در کودکی و آینده از دست رفته
سه ضلع مثلث فقر، فرهنگ ازدواج زودهنگام و نبود راهکار قانونی موجب شده تا رو به روز بر آمار دختران بازمانده از تحصیل افزوده شود.
چشمهایش عسلی بود. اما کمی بیشتر که نور خورشید در مردمک چشمهایش انعکاس پیدا میکرد رنگها عوض میشدند. دخترک از آن چشم رنگیهایی بود که تیله دوچشمش مدام در حال تغییر است. نگاهم را به دستانش دوختم که در آن نوزادی خوابیده بود. نوزاد پنج ماهه خواب بود و نمیتوانستم تشخیص دهم که آیا او هم چشمانی به رنگ مادرش دارد یا خیر. اما چه فرق دارد که چشمهایش شبیه مادرش باشد یا نباشد؛ اگر بختش هم شبیه مادرش باشد چه؟
مادری که حال خود سنین کودکی را میگذراند و میبایست در این سن پشت میزهای مدرسه درس بخواند و غرق در شادیهای کودکانه خود باشد اما اینک نوزاد 5 ماههای را در آغوش کشیده بود.
«دوم راهنمایی بودم که آقام گفت دیگه بزرگ شدی و وقته شوهر کردنت. خواستگارم یکی از کارگراش بود. آقام اوستا بنا بود و بهش میگفتن اوستا علی. دوسال از اون زمون میگذرهها و هنوز دلم میخواد دختر خونه باشم تا زنِ خونه. بعد از عقد بود که دیگه نذاشتن برم مدرسه.»
فاطمه همانطور که ایستاده بود و نوزادش را در بغل داشت، این حرفها را با لهجه خاصی گفت. زیر لب زمزمه کنان، گفت: «اگه میذاشتن درس بخونم شاید بعداً به یه جایی میرسیدم.» و رفت.
فرهنگ و عرف جامعه سنتی
در مناطق محروم و دورافتاده ایران دختران بسیاری به علت ازدواج اجباری از تحصیل بازماندهاند. یکی از علل ازدواج اجباری در سنین کودکی، جو سنتی و مذهبی حاکم بر شهرهای کوچک و مناطق روستایی نشین است که به تبع آن دختر بعد از ازدواج دیگر به تحصیل ادامه نمیدهد و به عنوان یک زن خانه دار یا مادر به ادامه انجام مسوولیت خواهد پرداخت.
ازدواج در سنین پایین که به کودک همسری نیز معنی شده، ریشه در برخی از فرهنگ و عرف جامعه سنتی دارد. مثال این مسئله را میتوان در بافت عشایری، مناطق مرزی به خصوص غرب و جنوب کشور مشاهده کرد. دلیل اصلی این مسأله نیز سنت بخشی از این مناطق است. بعضی از عشایر، اعتقاد راسخی بر ازدواج زود هنگام دختران دارند.
۱۵۵ هزار و ۷۸۲ دانشآموز دختر در سال گذشته از تحصیل بازماندند
آبان ماه سال گذشته؛ علی زرافشان – معاون وزیر آموزشوپرورش در خصوص آخرین آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل در کشور گفته: «بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، جمعیت دانشآموزی بین ۶ تا ۱۴ سال ۳۷ دانشآموز پسر و ۵ میلیون و ۲۵۶ هزار و ۱۵۰ دانشآموز دختر است. از مجموع این ۱۰ میلیون دانشآموز، ۳۱۵ هزار و ۴۱۲ دانشآموز در مدرسه حضور ندارند که تعداد ۱۵۹ هزار و ۶۳۰ دانشآموز از این تعداد پسر و ۱۵۵ هزار و ۷۸۲ دانشآموز دختر هستند. بر اساس همین گزارش، در جمعیت ۱۰ تا ۱۴ سال از مجموع کل، ۷۴ هزار و ۳۹۸ دانشآموز به عنوان بیسواد اعلام شده است که از این تعداد ۳۷ هزار و ۹۱۵ دانشآموز دختر هستند.»
طبق مشاهدات عینی سال گذشته، در یک کلاس درس ۳۸ نفر – پایه هشتم، واقع در یکی از شهرستانهای استان تهران، ۷ دانش آموز دختر به علت ازدواج، ترک تحصیل کردند.
یکی از دختران این کلاس که در خانوادهای هفت نفر زندگی میکرد، وضعیت خود را اینگونه تشریح کرد: «چهارتا خواهریم که همه ازدواج کردیم. کُردها رسم دارند که دختراهایشان را زود شوهر بدهند. دیگر نمیتوانم درس بخوانم. قرار است که بعد از عروسی به شهر خودمان برگردیم؛ تهران برای علی کار نیست.»
به گفته یکی از مسوولان مدرسهای واقع در قم، یکی از دخترانی که به علت ازدواج ترک تحصیل کرده بود، در خانوادهای زندگی میکرد که پدر به علت نبود پول مواد، دختر را به یکی از دلالان فروخته بود. این مسوول مدرسه نیز از پیگیریهای بسیار برای بازگرداندن این دختر گفت اما تلاش مجموعه برای برقراری ارتباط با بهزیستی بی ثمر ماند.
به گفته بسیاری از مددکاران و فعالان اجتماعی، علاوه بر وضعیت سنتی و مذهبی، یکی از اصلیترین علل ازدواج اجباری دختران در سنین پایین فقر خانواده است. باتوجه به وضعیت اقتصادی نابسمان ایران، قشر متوسط درحال فروریزش به زیر است و طبقه ضعیف نیز از خط فقر گذشته است. همین موضوع علتی شده تا خانوادههای فقیر فرزندان دختر خود را اجبار به ازدواج در سنین پایین کنند تا به قول خودشان یک نان خور از خانوادهشان کمتر شود.
هفته گذشته یکی از فعالان اجتماعی در مورد ازدواج دختران در سنین پایین گفته بود که ازدواج دختران در ایران به معنای ازدواج نیست بلکه در واقعیت خانواده، دختر را در ازای پول به مردان بزرگسال میفروشد.
براساس نظریه بسیاری از کارشناسان این حوزه، فشار اقتصادی موجب شده تا آمار دختران بازمانده از تحصیل به علت ازدواج اجباری سیر صعودی در پیش گیرد.
نبود راهکار قانونی برای جلوگیری از ازدواج کودکان
لیلا ارشد – فعال اجتماعی با بیان اینکه ایران در سال ۷۲ به کنوانسیون حقوق کودک پیوست و براین اساس سن پایان کودکی ۱۸ سال اعلام شد، گفته: «انتظار میرود که کشورهای عضو، قوانین حمایتی را به سمتی ببرند که ۱۸ سالگی پایان کودکی و شروع سن ازدواج باشد. متأسفانه هنوز در ایران پایان سن کودکی اعلام نشده است. دختر در سن ۹ سالگی مسوولیت کیفری دارد و در ۱۳ سالگی هم میتواند با اجازه پدر ازدواج کند هر چند که با اجازه پدر در سن پایینترهم امکانپذیر است.»
قانون صریحی که در ایران درباره ازدواج کودکان وجود دارد، ماده ۱۰۴۱ است که نکاح دختر را قبل از رسیدن به ۱۳ سال و پسر را قبل از ۱۵سال، با اذن ولی و با تشخیص دادگاه منوط به رعایت مصلحت کودک، مجاز میداند. همانطور که در این قانون مشخص است سنی که برای پسران در نظر گرفته شده، همان سن بلوغ است، اما درباره دختران سن بلوغ که ۹ سالگی است ملاک قرار نگرفته و برای نکاح، سن دختر افزایش پیدا کرده است. متاسفانه طبق این ماده حتی میتوان قبل از این سن در صورت شرایطی عقد نکاح را منقعد کرد.
ازدواج اجباری دختران ایرانی در سنین پایین که موجب ترک تحصیل میشود دارای سه علت اصلی مثلث وار است. سه ضلع این مثلث یعنی فقر، فرهنگ و عرف ازدواج زودهنگام و نبود راهکار قانونی موجب شده تا رو به روز بر آمار دختران متأهل بازمانده از تحصیل افزوده شود.
نظرها
مهدی
عارضهء کودک همسری یکی از آن آسیبهای اجتماعی است که حکومت آخوندی دستی مستقیم در رشد و رواجش دارد. این بیماری اجتماعی به جای خود, اما روز به روز اخباری از نقاط مختلف کشور منتشر میشود که با خواندنش مخ آدم سوت میکشه, که ما در چه کشوری زندگی می کنیم و انحطاط و تباهی در این جامعه به چه سطح فجیعی رسیده است. این خبر کوتاه در یکی از کانالهای "تلگرام" امروز منتشر شده بود: "دوقلوهای زاهدانی که دزديده شده بودند، بعد از دوروز بدون قلب وکلیه پیداشون کردن. بیشتر مراقب فرزندانتون باشید".